معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.5K photos
12.5K videos
3.23K files
2.78K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
غمش در نهانخانه‌ی دل نشیند
به نازی که ليلی به محمل نشیند

به دنبال محمل چنان زار گریم
که از گریه‌ام ناقه در گِل نشیند

خلد گر به پا خاری آسان برارم
چه سازم به خاری که در دل نشیند

پی ناقه‌اش رفتم آهسته ترسم
غباری به دامان محمل نشیند

مرنجان دلم را که اين مرغ وحشی
زبامی که برخاست مشکل نشیند

عجب نیست خندد اگر گل به سروی
که در اين چمن پای در گِل نشیند

بنازم به بزم محبت که آن‌جا
گدایی به شاهی مقابل نشیند

طبیب از طلب در دو گیتی میاسا
کسی چون میان دو منزل نشیند

#طبیب_اصفهانی
Audio
هفت #ترانه خاطره انگیز
از روزگارانی دور
#بخش_دوم
الهه ، مرضیه ، پوران ، بنان ، هایده ، ناصر مسعودی و حمیرا
هر گه ز تو بگریزم با عشق تو بستیزم

اندر سرم از شش سو سودای تو می‌آید

چون برروم از پستی بیرون شوم از هستی

در گوش من آن جا هم هیهای تو می‌آید


#مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ماهیگیر

#مازیار


‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‌ ‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌
آه از آن آتش
که ما در خود زدیم!

#هوشنگ_ابتهاج
گر آید روز روشن، ور رَوَد دور از رخ و زلفش

نه من یابم که صبح است آن، نه دل داند که شامست این!

#محتشم_کاشانی
کجایی ای قدح‌ها از کفِ اغیار نوشیده

که از جامِ غمت خونابه خواری ‌های من بینی...

#هاتف_اصفهانی
زندگی درباره داشتن نیست بلکه درباره بودن است
مادامی که صرفا در اشیا به دنبال خوشبختی بگردی این اشیا هرگز کافی نیستند
برای یافتن خوشبختی به اطراف نگاه نکن، به درون نگاه کن...


#نیک_وویچیچ
یکی بود یکی نبود،
غیر از خدا "هیچکس" نبود
این کل داستان
آفرینش است !!
این داستان را
جدی بگیرید...

"غیر از خدا"
هیچکس نیست
هر چه هست
برای او و بخاطر اوست...

♡ دکتر الهی قمشه ای ♡
من در رویای خود دنیایی را می‌‌بینم که در آن
هیچ انسانی انسان دیگر را خوار نمی‌‌شمارد
 زمین از « عشق و   دوستی » سرشار است
 و « صلح و آرامش» ، گذرگاه‌‌هایش را می‌‌آراید.
 
من در رویای خود دنیایی را می‌‌بینم که در آن
 همگان راه گرامیِ «آزادی» را می‌‌شناسند
 حسد جان را نمی‌‌گزد
 و طمع روزگار را بر ما سیاه نمی‌‌کند.
 
من در رویای خود دنیایی را می‌‌بینم که در آن
 سیاه یا سفید
 ــ از هر نژادی که هستی ــ
 از نعمت‌‌های گستره‌‌ی زمین سهم می‌‌برد.
هر انسانی آزاد است
 شوربختی از شرم سر به زیر می‌‌افکند
 و شادی  همچون مرواریدی گران قیمت
 نیازهای تمامیِ بشریت را برمی‌‌آورد.
 
چنین است دنیای رویای من!
 
لنگستون هیوز
دل کند جان تا تماشایش کند، لیکن چه سود

میرود چون از تماشایش دل از جان بیشتر

#رضی‌الدین_آرتیمانی

بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل

بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل

این غم، که مراست کوه قافست، نه غم

این دل، که تراست، سنگ خاراست، نه دل

#رودکی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چگونه از غصه این عالم رها شویم ؟

#الهی_قمشه_ای
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
به قصد جان من زار ناتوان انداخت

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد
فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت
#حافظ
دی میان عاشقان ساقی و مطرب میر بود

در هم افتادیم زیرا زور گیراگیر بود

عقل باتدبیر آمد در میان جوش ما

در چنان آتش چه جای عقل یا تدبیر بود

در شکار بی‌دلان صد دیده جان دام بود

وز کمان عشق پران صد هزاران تیر بود

آهوی می‌تاخت آن جا بر مثال اژدها

بر شمار خاک شیران پیش او نخجیر بود

دیدم آن جا پیرمردی طرفه‌ای روحانیی

چشم او چون طشت خون و موی او چون شیر بود

دیدم آن آهو به ناگه جانب آن پیر تاخت

چرخ‌ها از هم جدا شد گوییا تزویر بود

کاسه خورشید و مه از عربده درهم شکست

چونک ساغرهای مستان نیک باتوفیر بود

روح قدسی را بپرسیدم از آن احوال گفت

بیخودم من می‌ندانم فتنه آن پیر بود

شمس تبریزی تو دانی حالت مستان خویش

بی دل و دستم خداوندا اگر تقصیر بود

مولانا
مولانا خود را به صورت آهویی مغرورو شمس را در هیئت پیر مردی روحانی با چشمانی چون طشت خون و مویی سپید چون شیر ترسیم کرده است

#دکتر_موحد_کتاب_شمس
دلبندم آن پیمان گسل، منظور چشم، آرام دل
نی نی دلارامش مخوان، کز دل ببرد آرام را

دنیا و دین و صبر و عقل از من برفت اندر غمش
جایی که سلطان خیمه زد غوغا نماند عام را

#سعدی
پیشِ هر بی‌درد تا کِی گریه‌ها تنها کنم؟

می‌روم شاید مصیبت‌دیده‌ای پیدا کنم

#میرزا_ملک_مشرقی
چون خداوند تعالی
تقدیری کند و تو بدان رضا دهی ، بهتر از هزار عمل خیر که تو انجام دهی و او پسندد.

تذكرة الأولياء
ذکر ابوالحسن خرقانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سر به هم آورده دیدم برگ‌های غنچه را
اجتماعِ دوستانِ یک‌دلم آمد به یاد . . .
صائب تبریزی
Forwarded from Deleted Account
بر مزارم گریه از سنگین‌دلی هرگز نکرد
گرچه گیتی را عزیزی همچو من در خاک نیست

#سالک_قزوینی
Forwarded from Deleted Account
هرشب من و غم روی بروی المیم
همصحبت و همزبان صد درد و غمیم
مانند دو یار آشنا، در غربت
مشغول به پرسیدن احوال همیم

سالک_قزوینی

صیادان معنی، از زنده یاد محمد قهرمان