This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدایا...
دستانمان خالیست ..
اما دلمان قرصه!
چون تو هستی!
به تو توکل میکنیم و
اطمینان داریم به قدرتت
دلخوشیم به بودنت
که تنهایمان نمیگذاری..
بیشتر از همیشه مراقبمان باش!
شبتون در پناه خدا
دستانمان خالیست ..
اما دلمان قرصه!
چون تو هستی!
به تو توکل میکنیم و
اطمینان داریم به قدرتت
دلخوشیم به بودنت
که تنهایمان نمیگذاری..
بیشتر از همیشه مراقبمان باش!
شبتون در پناه خدا
صبح دولت میدمد، کو جامِ
همچون آفتاب
فرصتی زین بِه، کجا باشد؟
بده جام شراب!
شاهد و مطرب به دست افشان
و مستان پایکوب
غمزهٔ ساقی زچشمِ مِیپرستان
بُرده خواب!
#حافظ
#صبحتون_بخیر_وشادی
همچون آفتاب
فرصتی زین بِه، کجا باشد؟
بده جام شراب!
شاهد و مطرب به دست افشان
و مستان پایکوب
غمزهٔ ساقی زچشمِ مِیپرستان
بُرده خواب!
#حافظ
#صبحتون_بخیر_وشادی
همچو فرهاد بُود کوه کنی پیشه ی ما
کوه ِما سینه ی ما ، ناخن ِما تیشه ی ما
شور شیرین ز بس آراست رهِ جلوه گری
همه فرهاد تراود ز رگ و ریشه ی ما
بهر یک جرعه ی مِی ، منت ساقی نکشیم
اشک ِما باده ی ما ، دیده ی ما شیشه ی ما
عشق ، شیری ست قوی پنجه و می گوید فاش
هر که از جان گذرد ، بگذرد از بیشه ی ما ...
#ادیب_نیشابوری
کوه ِما سینه ی ما ، ناخن ِما تیشه ی ما
شور شیرین ز بس آراست رهِ جلوه گری
همه فرهاد تراود ز رگ و ریشه ی ما
بهر یک جرعه ی مِی ، منت ساقی نکشیم
اشک ِما باده ی ما ، دیده ی ما شیشه ی ما
عشق ، شیری ست قوی پنجه و می گوید فاش
هر که از جان گذرد ، بگذرد از بیشه ی ما ...
#ادیب_نیشابوری
بر خاطر ما
گرد ملالی ننشیند
آیینهی صبحیمو غباری نپذیریم
ما چشمهی
نوریم، بتابیم و بخندیم
ما زندهی عشقیم، نمردیم و نمیریم.....
رهی معیری
گرد ملالی ننشیند
آیینهی صبحیمو غباری نپذیریم
ما چشمهی
نوریم، بتابیم و بخندیم
ما زندهی عشقیم، نمردیم و نمیریم.....
رهی معیری
Alireza Ghorbani Jano Jahan [BibakMusic.com]
Alireza Ghorbani [BibakMusic.com]
Jano Jahan
علیرضا قربانی
علیرضا قربانی
.
صدایت را جرعهجرعه مینوشم
مستانه سبز میشوم و شاخ و برگ میدهم
جوانهها دهان میگشایند
و نام تو را میخوانند
چه لبان شناوری داری
در آبهای صدا
چشمانم را میبندم
و تن به صدایت میسپارم
نام کوچکم
در صدایت شکفته میشود.
#عمران_صلاحی
صدایت را جرعهجرعه مینوشم
مستانه سبز میشوم و شاخ و برگ میدهم
جوانهها دهان میگشایند
و نام تو را میخوانند
چه لبان شناوری داری
در آبهای صدا
چشمانم را میبندم
و تن به صدایت میسپارم
نام کوچکم
در صدایت شکفته میشود.
#عمران_صلاحی
••
سخت نگیر،
دوستم داشته باش،
به سادگی نوشیدن آب،
به آسانی آمدن شعر،
به سهولت لبهایت
که از کتمان عشق ،
که از کتمان خنده های کودکانه
عاجز است ،
دوستم داشته باش..
#حمید_رها
سخت نگیر،
دوستم داشته باش،
به سادگی نوشیدن آب،
به آسانی آمدن شعر،
به سهولت لبهایت
که از کتمان عشق ،
که از کتمان خنده های کودکانه
عاجز است ،
دوستم داشته باش..
#حمید_رها
برای صبح شدن
نه به خورشید نیاز است
نه خندههای باد
چشم هایت را که باز کنی
موهایت که پریشان بشود
زندگی
عاشقانه طلوع خواهد کرد...
-شمس لنگرودی-
نه به خورشید نیاز است
نه خندههای باد
چشم هایت را که باز کنی
موهایت که پریشان بشود
زندگی
عاشقانه طلوع خواهد کرد...
-شمس لنگرودی-
روزی نو
آغازی نو
جغرافیای بوسه ی من، کجایی؟
تا در سپیده های تو پهلو گیرم
عطر گل شب بو کجایی؟
دلم می خواهد
چنان بنوشمت که در استخوانم حل شوی
آسمان آب شده در تنگ بلورین من
موجی کف بر لبم
که به اشتیاق تو تا ساحل می دوم
و لب پر زنان به بستر خود می روم
بی آنکه تو را ببینم
روزی نو
آغازی نو
جغرافیای خانه ی من، کجایی؟
#شمس_لنگرودی
آغازی نو
جغرافیای بوسه ی من، کجایی؟
تا در سپیده های تو پهلو گیرم
عطر گل شب بو کجایی؟
دلم می خواهد
چنان بنوشمت که در استخوانم حل شوی
آسمان آب شده در تنگ بلورین من
موجی کف بر لبم
که به اشتیاق تو تا ساحل می دوم
و لب پر زنان به بستر خود می روم
بی آنکه تو را ببینم
روزی نو
آغازی نو
جغرافیای خانه ی من، کجایی؟
#شمس_لنگرودی
یکآن شُد این عاشِقشُدن؛
دنیا همان یکلحظه بود
آن دم كه چشمانت مرا
از عُمقِ چشمانم رُبــود
وقتی که من عاشق شدم،
شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینیتر شد و
عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمانِ #تو،
نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمیدانم از این
دیوانگی و عاقلی
من عاشقِ چشمت شدم،
شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آنسویِ یقین،
شاید کمی همکیشتر
آغاز و ختمِ ماجرا،
لمسِ تماشای تُو بود
دیگر فقط تصویرِ من
در مردمکهای تو بود
#افشین_یداللهی
دنیا همان یکلحظه بود
آن دم كه چشمانت مرا
از عُمقِ چشمانم رُبــود
وقتی که من عاشق شدم،
شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینیتر شد و
عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمانِ #تو،
نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمیدانم از این
دیوانگی و عاقلی
من عاشقِ چشمت شدم،
شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آنسویِ یقین،
شاید کمی همکیشتر
آغاز و ختمِ ماجرا،
لمسِ تماشای تُو بود
دیگر فقط تصویرِ من
در مردمکهای تو بود
#افشین_یداللهی
الهی غنچه امید بگشای
گلی از روضه جاوید بنمای
بخندان از لب آن غنچه باغم
وز این گل عطر پرور کن دماغم
درین محنت سرای بی مواسا
به نعمت های خویشم کن شناسا
ضمیرم را سپاس اندیشه گردان
زبانم را ستایش پیشه گردان
#جامی
الهی غنچه امید بگشای
گلی از روضه جاوید بنمای
بخندان از لب آن غنچه باغم
وز این گل عطر پرور کن دماغم
درین محنت سرای بی مواسا
به نعمت های خویشم کن شناسا
ضمیرم را سپاس اندیشه گردان
زبانم را ستایش پیشه گردان
#جامی
جانی دوباره داد به نبضِ ترانهام
بر تار و پودِ هر غزل عاشقانهام
بال و پرم گشود و به وقتِ سپیده بُرد
بر پشتبام خانهی عشق، آشیانهام
باید سراغِ قلب من از آسمان گرفت
در کوچههای شعر بجویی نشانهام
با خندهای به روحِ دلم بال و پر بده
با چشم مهربانِ خودت آب و دانهام
با تو همیشه خرّم و سبز است حالِ دل
با من بمان که بیتو هزاران بهانهام
در سایهسارِ سبزِ سرِ سربهراهِ دوست
هر روزِ من بهار شد و جاودانهام...
#محسن_زعفرانیه
بر تار و پودِ هر غزل عاشقانهام
بال و پرم گشود و به وقتِ سپیده بُرد
بر پشتبام خانهی عشق، آشیانهام
باید سراغِ قلب من از آسمان گرفت
در کوچههای شعر بجویی نشانهام
با خندهای به روحِ دلم بال و پر بده
با چشم مهربانِ خودت آب و دانهام
با تو همیشه خرّم و سبز است حالِ دل
با من بمان که بیتو هزاران بهانهام
در سایهسارِ سبزِ سرِ سربهراهِ دوست
هر روزِ من بهار شد و جاودانهام...
#محسن_زعفرانیه
از سرِ خردهء جان سخت دلیرانه گذشت
آفرین باد به پروانه که مردانه گذشت
در شبستانِ جهان، عمرِ گرانمایهء ما
هر چه در خواب نشد صرف، به افسانه گذشت
منه انگشت به حرفِ منِ مجنون زنهار
که قلم، بسته لب از نامهء دیوانه گذشت
دلِ آزادِ من و گرد تعلق، هیهات
بارها سیلِ تهی دست ازین خانه گذشت
عقل از آب و گل تقلید نیامد بیرون
عشقِ اوّل قدم از کعبه و بتخانه گذشت
مایهء عشرتِ ایام کهن سالی شد
آنچه از عمر به بازیچهء طفلانه گذشت
یک دم از خلوتِ اندیشه نیامد بیرون
عمرِ #صائب همه در سیر پری خانه گذشت
#صائب_تبریزی
آفرین باد به پروانه که مردانه گذشت
در شبستانِ جهان، عمرِ گرانمایهء ما
هر چه در خواب نشد صرف، به افسانه گذشت
منه انگشت به حرفِ منِ مجنون زنهار
که قلم، بسته لب از نامهء دیوانه گذشت
دلِ آزادِ من و گرد تعلق، هیهات
بارها سیلِ تهی دست ازین خانه گذشت
عقل از آب و گل تقلید نیامد بیرون
عشقِ اوّل قدم از کعبه و بتخانه گذشت
مایهء عشرتِ ایام کهن سالی شد
آنچه از عمر به بازیچهء طفلانه گذشت
یک دم از خلوتِ اندیشه نیامد بیرون
عمرِ #صائب همه در سیر پری خانه گذشت
#صائب_تبریزی
Zolfaye Yarom Binazire
Bijan Bijani
زلفای گلوم بی نظیره
بیژن بیژنی
بیژن بیژنی
#یک حبه نور✨
[قُلْ مَن یَکْلَؤُکُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ
بَلْ هُمْ عَن ذِکْرِ رَبِّهِم مُّعْرِضُونَ.]
و چه بندگان بد عهدي بوديم برايت خداي مهربانم...
[قُلْ مَن یَکْلَؤُکُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ
بَلْ هُمْ عَن ذِکْرِ رَبِّهِم مُّعْرِضُونَ.]
و چه بندگان بد عهدي بوديم برايت خداي مهربانم...
ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻧﺒﺎﺵ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ، ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ! ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ!!
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ.
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺍﻣﺎ زﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﺩﺭﺧﺖ،
ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ..
ﺍﻣﺎ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺑﺮﺳﺪ، ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ
ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﺪ...!!
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد یکشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
روزی سرشار از عشق , محبت , مهربانی , شادابی , قرارهای یهویی و دلچسب ,لبخند هایی از ته دل از اون مدل هایی که دلت قنج میره , رزق و روزی حلال , آرامش , آگاهی همراه با بهترینها آرزوها برایت آرزومندم.
🌺🌺🌺
شاد باشی
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ.
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺍﻣﺎ زﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﺩﺭﺧﺖ،
ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ..
ﺍﻣﺎ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺑﺮﺳﺪ، ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ
ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﺪ...!!
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد یکشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
روزی سرشار از عشق , محبت , مهربانی , شادابی , قرارهای یهویی و دلچسب ,لبخند هایی از ته دل از اون مدل هایی که دلت قنج میره , رزق و روزی حلال , آرامش , آگاهی همراه با بهترینها آرزوها برایت آرزومندم.
🌺🌺🌺
شاد باشی
tarabesstaan
گلهای تازه شماره ۸۰
از اشعار #نیما_یوشیج تنها در یکی از برنامه های گلها با نام گلهای تازه شماره ۸۰ به کار گرفته شده است
خوانندگان :
#سیما_بینا
#عبدالوهاب_شهیدی
آهنگ : #معروفی
با تنظیم #فریدون_شهبازیان
دستگاه : افشاری
نوازندگان : شهیدی
صدا بردار : اميني - جهانفرد
سال : ۱۳۵۲
گوینده : آذر پژوهش
ای فسانه فسانه فسانه
ای خدنگ تو را من نشانه
ای علاج دل ای داروی درد
همره گریه های شبانه
با من سوخته دل در چه کاری
واگذار واگذار ای فسانه که پرسم
زین ستاره هزاران حکایت
که چگونه شکفت آن گل سرخ
چه شد چه شد اکنون چه دارد شکایت
وز دم بادها، چون بپژمرد
ای فسانه رها کن در اشکم
کاتشی شعله زد جان من سوخت
گریه را اختیاری نمانده ست
من چه سازم جز اینم نیاموخت
هرزه گردی دل نغمه ی روح
کس نخواهم زند بر دلم دست
که دلم آشیان دلی هست
زآشیانم اگر حاصلی نیست
من بر آنم کز آن حاصلی هست
با فریب و خیالی منم خوش
خوانندگان :
#سیما_بینا
#عبدالوهاب_شهیدی
آهنگ : #معروفی
با تنظیم #فریدون_شهبازیان
دستگاه : افشاری
نوازندگان : شهیدی
صدا بردار : اميني - جهانفرد
سال : ۱۳۵۲
گوینده : آذر پژوهش
ای فسانه فسانه فسانه
ای خدنگ تو را من نشانه
ای علاج دل ای داروی درد
همره گریه های شبانه
با من سوخته دل در چه کاری
واگذار واگذار ای فسانه که پرسم
زین ستاره هزاران حکایت
که چگونه شکفت آن گل سرخ
چه شد چه شد اکنون چه دارد شکایت
وز دم بادها، چون بپژمرد
ای فسانه رها کن در اشکم
کاتشی شعله زد جان من سوخت
گریه را اختیاری نمانده ست
من چه سازم جز اینم نیاموخت
هرزه گردی دل نغمه ی روح
کس نخواهم زند بر دلم دست
که دلم آشیان دلی هست
زآشیانم اگر حاصلی نیست
من بر آنم کز آن حاصلی هست
با فریب و خیالی منم خوش
#علی_شریعتی_مَزینانی، مشهور به دکتر علی شریعتی(زادهٔ ۲ آذر ۱۳۱۲ در روستای کاهک، سبزوار – درگذشتهٔ ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در ساوتهمپتون، انگلیس) نویسنده و جامعهشناس، پژوهشگر دینی اهل ایران، از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریهپردازان انقلاب اسلامی ایران بود. شریعتی نگرشی نوین به تاریخ و جامعهشناسی اسلام عرضه کرد. او بازگشت به تشیع حقیقی و انقلابی را نیرویی برای تحقق عدالت اجتماعی قلمداد میکرد. شریعتی، علاوه بر شهرت زیادش برای سهم داشتن در انقلاب ایران، بهدلیل کارنامهٔ فعالیتهایش برای احیای مذهب و سنت در جامعه و بیدارگری دربارهٔ سلطنت وقت نیز شهرت داشتهاست. از زمان انقلاب تاکنون یادبودهای زیادی به یاد او برگزار و اجرا کردهاند؛ و از آن زمان نقدها و تجلیلهای زیادی پیرامون آثار، آراء و تأثیراتی که او بر چند دههٔ معاصر ایران گذاشته وجود دارد.
او در ۴۴سالگی در انگلستان درگذشت و هماکنون پیکر وی در مکانی نزدیک مقبرهٔ زینب کبری در دمشق سوریه به امانت سپرده شدهاست
شاندل (۲ آذر ۱۳۱۲، فرانسه – ۲۹ خرداد ۱۳۵۶،تونس) نام یک شخصیت غیر واقعی و نمادین است که در برخی نوشتهها و سخنرانیهای شریعتی نام برده میشد و توسط خود او ساخته شده(یا به زبان دیگر خود شریعتی است) شاندل در زبان فرانسوی به معنا شمع است
از طرفی شمع تخلص مورد استفاده شریعتی بود که از کنار هم گذاشتن حروف اول کلمات (شریعتی، مزینانی، علی) که سازنده نام او بودند به وجود آمد.
تا سالها کسی از یک شخص بودن شریعتی و شاندل خبر نداشت و سالهای بعد از فوت او، جستجوگران در یافتن فردی به نام شاندل عاجز مانده بودند تا زمانی که مطالعاتی بر دست نوشتههای شخصی ایشان صورت گرفت و با نشانههایی که خود شریعتی در خصوص شاندل گذاشته بود به یکسان بودن شخصیت شاندل و شریعتی پی بردند
شمع سرواژهای از کلمات { شریعتی، مزینانی، علی } سازنده نام اوست
او در ۴۴سالگی در انگلستان درگذشت و هماکنون پیکر وی در مکانی نزدیک مقبرهٔ زینب کبری در دمشق سوریه به امانت سپرده شدهاست
شاندل (۲ آذر ۱۳۱۲، فرانسه – ۲۹ خرداد ۱۳۵۶،تونس) نام یک شخصیت غیر واقعی و نمادین است که در برخی نوشتهها و سخنرانیهای شریعتی نام برده میشد و توسط خود او ساخته شده(یا به زبان دیگر خود شریعتی است) شاندل در زبان فرانسوی به معنا شمع است
از طرفی شمع تخلص مورد استفاده شریعتی بود که از کنار هم گذاشتن حروف اول کلمات (شریعتی، مزینانی، علی) که سازنده نام او بودند به وجود آمد.
تا سالها کسی از یک شخص بودن شریعتی و شاندل خبر نداشت و سالهای بعد از فوت او، جستجوگران در یافتن فردی به نام شاندل عاجز مانده بودند تا زمانی که مطالعاتی بر دست نوشتههای شخصی ایشان صورت گرفت و با نشانههایی که خود شریعتی در خصوص شاندل گذاشته بود به یکسان بودن شخصیت شاندل و شریعتی پی بردند
شمع سرواژهای از کلمات { شریعتی، مزینانی، علی } سازنده نام اوست