معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
آيا زمستان سختی در پيش است؟!

سرخ پوستان از رييس جديد پرسیدند: آيا زمستان سختی در پيش است؟
رييس جوان قبيله که نمی دانست چه جوابی بدهد گفت: برای احتياط برويد هيزم تهيه کنيد. سپس به سازمان هواشناسی زنگ زد:
آقا امسال زمستان سردی در پيش است؟
و پاسخ شنید: اينطور به نظر می آید.
پس رييس دستور داد که بيشتر هيزم جمع کنند، و بعد يک بار ديگر به سازمان هواشناسی زنگ زد:
شما نظر قبلی تان را تأييد می کنيد؟
و پاسخ شنید: صد در صد.
رييس دستور داد که همه سرخپوستان، تمام توانشان را برای جمع آوری هيزم بيشتر بکار ببرند. سپس دوباره به سازمان هواشناسی زنگ زد: آقا شما مطمئنيد که امسال زمستان سردی در پيش است؟
و پاسخ شنید: بگذار اينطور بگویم؛ سردترين زمستان در تاريخ معاصر.
رييس پرسید: از کجا می دانيد؟
و پاسخ شنید: چون سرخ پوست‌ها دارند دیوانه وار هيزم جمع می‌کنند!

برخی وقت ها ما خودمان مسبب وقايع اطرافمان هستيم
حالا بنظر شما خودرو، دلار، گوشت، مرغ و ... باز هم گران می شود!؟

کمتر هیزم جمع کنیم!
حافظ این حال عجب
با که توان گفت که ما

بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم


حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هرگاه كه دل خالی از "غير" شد
جايگاه محبوب خواهد بود
چه، تا زماني كه غير حضور دارد
از "حضور محبوب" خبری نيست
و هرگاه كه دل صافی و خالی گشت

حضرت محبوب در آن جايگه
كه مختصّ اوست خواهد نشست....



جناب بایزید بسطامی
آتش نهفته
برقرارت بمان مهربانم ...
نازی بیاموز و نیازی بنمای ...
جانا ،
عشق در جان چون کویر است ...
ظاهرش تشنه ،
ولی باطنش سراسر نورست ...
پهنایش سیراب است از شمس ...
سرشارست و
باغی پنهان در خویش دارد ...
و میانش چو بوستان ...
بر قرارش بمان ...
بویزید بسطامی با گروهی از مریدان بر توکّل نشسته بودند مدّتی بگذشت که ایشان را فتوحی بر نیامد و از هیچ کس رفقی نیافتند.
بی‌طاقت شدند، گفتند: ای شیخ اگر دستوری باشد بطلب رزقی رویم؟. شیخ گفت اگر دانید که روزی کجاست روید و طلب کنید. گفتند پس تا اللَّه را خوانیم و دعا کنیم تا این فاقت از ما بردارد؟
گفتا اگر دانید که شما را فراموش کرده برخوانید و دعا کنید، گفتند: ای شیخ بر توکّل می‌نشینیم و خاموش می‌باشیم، گفتا: خدای را آزمایش میکنید تا هیچ می‌گوئید؟ گفتند ای شیخ پس حیلت چیست؟ شیخ گفت: «الحیلة ترک الحیلة» حیلت آنست که اختیار و مراد خود در باقی کنید تا آنچه قضاست خود میرود.
ای جوانمرد! حقیقت توکل آنست که مرد از راه اختیار برخیزد دیده تصرف را میل در کشد، خیمه رضا و تسلیم بر سر کوی قضا و قدر زند، دیده مطالعت بر مطالع مجاری احکام گذارد تا از پرده عزت چه آشکارا شود و بهر چه پیش آید در نظاره حال چون مرد بدین مقام رسد کلید گنج مملکت در کنار وی نهند، توانگر دل گردد و فردا که روز بازار و هنگام بار بود و خلق را بر عموم سؤال کنند که میفرماید: فَوَ رَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ، این جوانمردان که بر مقام توکّل بر استقامت بودند و در منازل عبودیّت صدق بجای آوردند، ایشان را سؤال کنند، و لکن سؤال تشریف نه سؤال تعنیف و سؤال عتاب.

کشف الاسرار
‍ ‍ همهٔ موجودات بحکم عشق فطری در جریان و حرکت اند و اساس جهان آفرینش بر عشق است از خلقت آدم خاکی متصاعداً تا ملکوتیان مجرد، همه متحرک به عشق اند، عشق حقیقی که عشق اکبر است شوق به لقای حق است و این است نیروی جاذبهٔ جهان و این است مبداء شور و شر های آفرینش و آنچه حافظ و نگهبان موجودات جهان است عشق عالی است، عشقی که ساری در تمام موجودات است اگر عشق نمی بود موجودات مضمحل می شدند. همهٔ بوجودات جهان در سير بطرف معشوق خود رنجها می کشند و دشواریها تحمل می کنند تا بوصال او برسند و از شراب عشقی ازلی سیراب شوند، غایت و نهایت این عشق تشبه به خداست.


شیخ_اشراق_سهروردی
مهر ؛
تداعی بخشش است و مهربانی ،
تداعی روزهای روشن و پر التهاب کودکی ...
پاییز ، از راه می رسد که ثابت کند ؛
گاهی سقوط هم با شکوه است ،
و گاهی رفتن، بهانه ایست برای بازگشتن .
وقتی شبیه برگ های خشک پاییز ؛
عاشق و یکرنگ باشی ،
وقتی غرور نداشته باشی ،
وقتی آدم ها را بی بهانه دوست داشته باشی
پاییز، عاشق است.
آمده تا مهربانی را تمدید کند ...
تا فرش خوشرنگ و با صفای خودش را ؛
زیر پای عابران خسته ی شهر، پهن کند .
تا بهانه ای باشد ؛
برای عاشقانه های بی تکرار و
قدم زدن های جانانه !
؟؟
Audio
جام تهی پرکن پیاله را #محمدرضاشجریان
آهنگ فریدون شهبازیان
شعر فریدون مشیری
تکنواز ویولن حبیب اله بدیعی
گوینده آذر پژوهش
ماهور
چند گویم ای عزیز !!

چون طلیعه جمال پیدا شود
درِ قلعه نهاد بقوت بشکند
تا محب "قصد" عالم معشوق کند
آن شـنیده باشی که :
چون مجنون بعد از "کمال عشق"
نظر بر جمال لیلی افکند
هسـتی او روی به "عالم نیستی" آورد

ای برادر !!
عِنْـدَ ظُهـورِالْحَقِّ ثُبُور الْخَلْقِ

چون تونمودی جمال عشق"بتان"شد هوس
روکه از این دلبران کار تو داری و بس...



جناب عین القضات همدانی
لوایح
.
داستانی از دفتر چهارم مثنوی

آب در گودالی عمیق در جریان بود و مردی تشنه از درخت گردو بالا رفته و درخت را تکان می‌داد. گردوها در آب می‌افتاد و همراه صدای زیبای آب حبابهایی روی آب پدید می‌آمد، مرد تشنه از شنیدن صدا و دیدن حباب لذت می‌‌برد. مردی که خود را عاقل می‌پنداشت از آنجا می‌گذشت به مرد تشنه گفت : چه کار می‌کنی؟

مرد گفت: تشنه صدای آبم.

عاقل گفت: گردو گرم است و عطش می‌آورد. در ثانی، گردوها درگودال آب می‌ریزد و تو دستت به گردوها نمی‌رسد. تا تو از درخت پایین بیایی آب گردوها را می‌برد.

تشنه گفت: من نمی‌خواهم گردو جمع کنم. من از صدای آب و زیبایی حباب لذت می‌برم. مرد تشنه در این جهان چه کاری دارد؟ جز اینکه دائم دور حوض آب بچرخد، مانند حاجیان که در مکه دور کعبه می‌گردند.
شرح داستان: این داستان سمبولیک است. آب رمز عالم الهی و صدای آب رمز الحان موسیقی است. مرد تشنه، رمز عارف است که از بالای درخت آگاهی به جهان نگاه می‌کند. و در اشیاء لذت مادی نمی‌بیند.بلکه از همه چیز صدای خدا را می‌شنود. مولوی تشنگی و طلب را بزرگترین عامل برای رسیدن به حقیقت می‌داند.

گفت قصدم زین فشاندن جوز نیست
تیزتر بنگر برین ظاهر مه‌ایست

قصد من آنست که آید بانگ آب
هم ببینم بر سر آب این حباب

تشنه را خود شغل چه بود در جهان
گرد پای حوض گشتن جاودان

#مثنوی_دفتر_چهارم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیدار خصوصی محمدرضا #شجریان، اسماعیل #خویی و مجید #درخشانی در لندن
استاد شجریان در یکی از سفرهایش به لندن با اسماعیل خویی شاعر سرشناس ملاقات کرد و در باره شعر «صدای تو را دوست دارم» و اصولا چگونگی آفرینش شعری با هم گفت و گو کردند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود....

۱۲ روز گذشت؛ مردم از یاد استاد می‌گویند

استاد محمدرضا شجریان ۱۷ مهر امسال دار فانی را وداع گفت و پیکر او در توس در جوار آرامگاه فردوسی آرام گرفت. با گذشت حدود دو هفته از درگذشت این استاد موسیقی و آواز، مردم از سراسر ایران بر مزارش حاضر می‌شوند و یاد او را زنده نگه می‌دارند. در این ویدئو، گوشه‌هایی از حال و هوای آنجا و صحبت‌های مردم درباره این هنرمند روان‌شاد را خواهید دید و شنید.
فیه ما فیه.
عنایت حق به بندگان

گفت: که شب و روز دل و جانم بخدمت است و از مشغولیها و کارهای مغول، بخدمت نمی توانم رسیدن.
فرمود که: این کارها هم کار حق است، زیرا سبب امن و امان مسلمانیست، خود را فدا کرده اید بمال و تن تا دل ایشان را بجای آرید تا مسلمانی چند، به امن به طاعت مشغول باشند، پس این نیز کار خیر باشد.
و چون شما را حق تعالی بچنین کار خیر میل داده است و فرط رغبت، دلیل عنایت است و چون فتوری باشد درین میل، دلیل بی عنایتی باشد، که حق تعالی نخواهد که چنین خیر خطیر به سبب او بر آید تا مستحق آن ثواب و درجات عالی نباشد.
همچون حمام که گرم است، آن گرمی او از آلت تون (گرمخانه حمام) است، همچون گیاه و هیمه و عَذرِ و غیره، حق تعالی اسبابی پیدا کند که اگرچه بصورت آن بد باشد و کره (ناپسند)، اما در حق او عنایت باشد چون حمام او گرم می شود و سود آن به خلق می رسد.
خوش آوازی ز خیل نیکخواهان
مؤذّن بود در شهر صفاهان
در آن شهر از بزرگی گنبدی بود
که سر در گنبد گردنده می‌سود
بر آن گنبد شد آن مرد سرافراز
نماز فرض را می‌داد آواز
یکی دیوانهٔ می‌رفت در راه
یکی پرسید ازو کای مردِ آگاه
چه می‌گوید برین گنبد مؤذّن
جوابش داذ آن محبوب محسن
که این جوزست از سر تا قدم پوست
که می‌افشاند او بر گنبد ای دوست
چو او از صدق معنی می نجنبد
یقین میدان که چون جوز است و گنبد !

#الهی_نامه_عطار

جوزیا گردو بر گنبد افشاندن : کنایه بسیار کهن ایرانی است در معنی عمل بی فایده کردن
 . سعدی نیز در گلستان :گردکان بر گنبد را آورده:
پرتو نیکان نگیرد آنکه بنیادش بد است
تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند!

#مولانا
استاد محمد رضا شجریان
صاحب نظران لاف محبت نپسندند
وانگه سپر انداختن از تیر بلایی

باید که سری در نظرش هیچ نَیرزد
آن کس که نهد در طلب وصل #تو پایی

#سعدی


لنگر عشق زدم
بر دل طوفانی تو
تکیه گاهم شده است ساحل بارانی
تو...
باورم نیست
که همسایه‌ ی دردم شده‌ای
کی شود شانه‌ ی من‌ تکیه‌ ی پیشانی
تو...


#فریدون_مشیری


ﺩﺭﺩﻣﻨﺪﯼ، ﮐﻪ ﭼﻮ ﻣﻦ، ﺗﻠﺨﯽ ﻫﺠﺮﺍﻥ ﻧﭽﺸﯿﺪ


ﻟﺬّﺕِ ﺷﺮﺑﺖ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﻧﺪﺍﻧﺪ ﻫﺮﮔﺰ

#هلالی_جغتایی
در باغتان زین‌سان که پاییز از پی پاییز می‌آید


برگ بهارش را به غارت داده این تقویم پنداری

#حسین_منزوی
غافل مَباش اَر عاقلی
دَریاب اَگر صاحب دلی

باشد که نتوان یافتن
دیگر چنین اَیام را...

#سعدی