معرفی عارفان
1.25K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
Eshghe Soozan
Marziye
مرضیه
عشق سوزان
ﺳﻮﺍﺭ ﺩﻝ ﺑﺎﺵ و ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺗﻦ!
سی ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩڪﻪ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ؛
ﺧــــــــــﺪﺍﻳﺎ ! ﭼﻨﻴﻦ ڪﻦ ﻭﭼﻨﻴﻦ ﺩﻩ؛
ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻗﺪﻡ ﺍﻭﻝ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺭﺳﻴﺪﻡ؛
ﮔﻔﺘﻢ :
ﺍﻟﻬــــــــــﻲ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺵ،
ﻭ ﻫﺮﭼﻪ میخواهی ڪﻦ.

#بایزید_بسطامی
نقلست که گفت:
یک روز دلم گم شده بود
گفتم الهی دل من باز ده
ندائی شنیدم که:
یا جنید ما دل بدان ربوده‌ایم تا با ما بمانی
تو باز می‌خواهی که با غیر ما بمانی...

ذکر #جنید_بغدادی

#عطار
.
زندگی ات را صرف چیزهای زیبا کن
آن را صرف چیزهای زشت نکن
تو... زمان و انرژی زیادی نداری که بیهوده تلف کنی. با چنین زندگی کوچک و این منبع انرژی کوچک، این به سادگی احمقانه است که آن را در غم و خشم و نفرت و حسادت تلف کتید.
آن را صرف عشق کنید
آن را صرف کارهای خلاقانه کنید
آن را صرف دوستی کنید
آن را صرف مراقبه کنید
کاری با آن کنید که شما را بالاتر ببرد، و هر چه بالاتر بروید، منبع های انرژی بیشتری در شما فعال میشود. در بالاترین سطوح هشیاری،
تو تقریبا یک خدا هستی، این به خودت بستگی دارد...

#اوشو
خندان و تازه رویی
سرسبز و مشک بویی

همرنگ یار مایی؟
یا رنگ از او خریدی؟




حضرت مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
او (حضرت محمّد صلّی الله علیه و سلّم) سیّد و سرورِ عالم و نخستین ظاهر و هویدای در وجود می باشد.

شریعتِ آن حضرت صلّی الله علیه و سلّم، ناسخ و باطل کنندۀ تمام شرایع است.



#فتوحات_مکیه
#شیخ_ابن_عربی
این راه
بی همراهی"یار" دشوار است
و سخت یاب
با یار که باشی "شوقت" افزون است
و سرعتت دو چندان
با این حال، یافتن یار
بی رفتن میسر نمی شود
باید که"راه بیفتی" تا "یار را بیابی"
پس اگر در ابتدا همراهی نداری
غمگین مباش و بد میندیش

"خودت یار خودت باش"

همچون آن صوفی باش
که با توشه ای اندک و قوتی ناچیز
سفر روزانه خود را آغاز می کند

می گوید: اگر چیزی دیگر یافتم
که چه خوب و اگر نیافتم

لااقل این اندک با من است....

شمس_تبریزی
مقالات
چهره به چهره-فريدون فروغی
فریدون فروغی
" چهره به چهره "

گر به تو افتادم نظر چهره به چهره روبه رو
شرح دهم غم دلم نکته به نکته مو به مو
میرود از فراق تو خون دل از دو دیده ام
دجله به دجله یم به یم چشمه به چشمه جو به جو
از پی دیدن رخت همچون صبا فتاده ام
خانه به خانه دربه در کوچه به کوچه کو به کو...


آواز #فریدون_فروغی
شعر از #طاهره_قره_العین
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آخرین اجرای خصوصی #فریدون_فروغی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند #فریدون_فروغی

۱۳ مهر سالروز درگذشت #فریدون_فروغی خواننده و آهنگساز مطرح کشورمان روحش شاد و یادش گرامی.
شرابی تلخ می‌خواهم
که مردافکن بُوَد زورش

که تا یک دم بیاسایم
زِ دنیا و شر و شورش....

#حافظ
آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد

صبر و آرام تواند به من مسکین داد

وان که گیسوی تو را رسم تطاول آموخت

هم تواند کرمش داد من غمگین داد

من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم

که عنان دل شیدا به لب شیرین داد

گنج زر گر نبود کنج قناعت باقیست

آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد

خوش عروسیست جهان از ره صورت لیکن

هر که پیوست بدو عمر خودش کاوین داد

بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی

خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد

در کف غصه دوران دل حافظ خون شد

از فراق رخت ای خواجه قوام الدین داد

#حضرت حافظ
چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست

که خدمتی به سزا برنیامد از دستم


حافظ
‌ ‌ ‌

بر در این خانه گستاخے ز چیست
گر همی‌دانند ڪاندر خانه ڪیست
ابلهان تعظیم مسجد می‌ڪنند
در جفاے اهل دل جد می‌ڪنند
آن مجازست این حقیقت اے خران
نیست مسجد جز درون سروران
مسجدے ڪان اندرون اولیاست
سجده‌گاه جمله است آنجا خداست

#مولانای_جان

‎‌‌‌‌‎
غم مخور
دادرس عاشق مظلوم خداست...

#ملڪ الشعراے بهار


‎‌‌‌‌‎
پرواز -- سیاوش قمیشی
@moozikestan_bot
سیاوش قمیشی


‎‌‌‌‌‎
آن که عمری شد که تا بیمارم از سودای او
گو نگاهی کن که پیش چشم شهلا میرمت

گفته‌ای لعل لبم هم درد بخشد هم دوا
گاه پیش درد و گه پیش مداوا میرمت

#حافظ
با لاهوتیان

احمد بن خضرویه ی بلخی بر شیخ بایزید وارد شد.
شیخ او را گفت:تا کی از این سیر وگشت؟ گفت:آب چون در یک جای بماند عفونت گیرد .
شیخ بایزید گفت: دریا باش تا عفونت نگیری.

اگر مردی را دیدید که چندان از کرامت نصیب داشت که در هوا چهار زانو بنشیند، بدان کرامت فریفته مشوید تا آنگاه که بنگرید در برابر امر ونهی ودر حفظ حدود و ادای شریعت چگونه است.

شیخ بایزید بسطامی
آنکه را هستی همیشه در طلب
در تو پنهان است از خود می طلب

زانچه میجوئی بروز و شب نشان
در بر تو حاضر است او روز و شب

تار و پود هیکلت او می تند
در دلت از وی فتد شور و شغب

از فراق او تن تو در گداز
رشتهٔ جانت از او در تاب و تب

روی او سوی تو ای غافل زخود
چشم بگشا هان چه شدپاس ادب

مایهٔ شادی درون جان تست
از چه غم داری تو ای کان طرب

یکنفس از دیدنش فارغ مباش
در لقا یکدم میاسا از طلب

حاضر و غایب بغیر از وی که دید
من هرب منه الیه قد رغب

حکمت او بس غرایب را مناط
قدرت او بس عجایب را سبب

ای زسر تا پا همه خلقت غریب
ای ز پا تا سر همه امرت عجب

جامع اضداد جز حق نیست فیض
ره بحق بنمودمت زین ره طلب

هر کسی در غور این کم میرسد
گر رسیدی تو بدین مگشای لب

فیض کاشانی غزلیات 54
جملهٔ عالم وجودی
یافته از جود او
خوش بوداین خلقت او
راست بر بالای ما
گر دوای درد دل خواهی
در این دریا نشین
تا به عین ما نصیبی
یابی از دریای ما

#حضرت_شاہ_نعمت_اللہ_ولی