معرفی عارفان
1.25K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
Forwarded from احمد تقی پور
بسیاری از تذکره‌نویسان و شاعران نزدیک به زمان او، رودکی را کور مادرزاد می‌دانند و بعضی او را «شاعر تیره‌چشم» گفته‌اند، از افردای ‌که‌ بـه‌ کـوری وی اشاره کرده اند، می‌توان‌ از فردوسی و ناصر خسرو نام برد. ابومنصور محمد دقیقی که یکی از شاعران نزدیک به‌ زمان‌ مرگ رودکـی اسـت‌، چـنین‌ سروده:

استاد شهید زنده بایستی/ وان شاعر تیره‌چشم روشن‌بین/ تا شاه مرا مدیح گفتندی/ با الفاظ خوش و معانی رنگین

فردوسی که زمان تولدش، مصادف با مرگ رودکی بـوده اسـت در شاهنامه، در وقایع روزگار خسرو انوشیروان، پادشاه ساسانی درباره آوردن، ترجمه و نظم کـلیله و دمـنه، چنین می‌گوید:

کلیله به تازی شد از پهلوی بدینسان که اکنون همی بشنوی / به تازی همی بود تا گاه نصر بدان گاه که شد در جهان شاه نصر

رودکی در آثار خود هیچ‌جا اشاره ای به کوری خود نکرده‌ است، شاید بهترین جـایی کـه می‌توانست از کوری، در کنار پیری شـکوه کـند، در قـصیده «دندانیه» بود. جایی که می گوید:

تو رودکی را ای ماهرو! کنون بینی بدان زمانه ندیدی که این چنینان بود/ بدان زمانه ندیدی که در جهان رفتی سرود گویان، گویی هزاردستان بود

البته در قصیده «مادرمی» نیز از ضعیفی‌ خود سخن می‌گوید اما از کوری خود سخنی بـه مـیان نمی‌آورد. این نمونه‌ها و نـظایر آن، کـه از شعرهای او باقی‌ مانده، صراحتی دارد بر این که‌ دیده ‌او تا آخر عمر بینا بوده است. تصویرهای‌ شعری‌ وی‌ نیز دلیل دیگری‌ ‌ بر بینایی او بود. تصویرهای شـعر رودکی، تصویرهایی اصیل و بنیادی و نشان می دهد که شاعر آنها را بـا دقـت‌ و تـیزبینی‌ انتخاب‌ کرده است.

خـورشید ‌را ز ابـر دهد روی گاه‌گاه‌ چونان حصاریی که گذر دارد از رقیب
Forwarded from احمد تقی پور
رودکی در ادبیات فارسی

رودکی را پدر ادبیات فارسی دانسته‌اند. پیش از وی شعر فارسی سروده می‌شد اما کیفیت اشعار رودکی آغازگر راه پیشرفت ادبیات فارسی بود. ریچارد فرای ایران شناس آمریکایی عقیده دارد که رودکی در تغییر خط از پهلوی به خط فارسی نقش داشته‌است. در تذکره‌ها و کتاب های پارسی اشعار وی بارها ذکر شده‌ که همین‌ها اساس جمع آوری دیوان وی بودند. اشعار او بارها به وسیله شاعران ایرانی مورد استقبال قرار گرفت و بارها در تضمین‌ها از آنها استفاده شد. وی در میان شاعران فارسی بسیار مورد ارج و احترام بوده و کمتر فردی زبان به نکوهش وی گشوده‌است. او شعر فارسی را از پیروی از شعر عربی جدا کرد و اوزان و قالب‌های جدید فارسی به وجود آورد و با ترجمه منظومه‌های مختلف و سُرایش اشعار حکیمانه و تعلیمی و نیز تغزلات و مدیحه راه را برای پیشرفت شعر فارسی به خوبی گشود. از افرادی که از سروده‌های رودکی در اشعار خود تضمین آورده‌اند می‌توان به غضایری رازی، عثمان مختاری، سوزنی سمرقندی، فرخی سیستانی، معزی نیشابوری، خاقانی شروانی، ابوسعید ابوالخیر، مولانا جلال الدین بلخی و حافظ اشاره کرد. درباره غزلیات وی که نخستین نمونه در دست غزل فارسی است عنصری بلخی می‌گوید:

غزل رودکی وار نیکو بود / غزل‌های من رودکی وار نیست
Forwarded from احمد تقی پور
آثار مطرح رودکی

مهم‌ترین اثر او کلیله و دمنه منظوم است، کتابی هندی که در دوره ساسانیان به دستور بزرگمهر و به وسیله برزویه طبیب به پارسی میانه ترجمه شد و داستانی رمز آمیز از زبان حیوانات است. نصرالله منشی از معاصران بهرامشاه غزنوی نیز در سده ششم ترجمه ابن مقفع را به نثر پارسی کشید. داستان منظوم شدن کلیله و دمنه توسط رودکی در شاهنامه نیز منقول است. شیخ بهایی در کتاب کشکول خود آورده‌است که منظومه کلیله و دمنه رودکی مشتمل بر ۱۲هزار بیت بوده‌است.

دمنه را گفتا که تا این بانگ چیست با نهیب و سهم این آوای کیست؟/ دمنه گفت او را: جز این آوا دگر کار تو نه هست و سهمی بیشتر

از دیگر آثار رودکی می‌توان به سندبادنامه اشاره کرد. اثر سندبادنامه هم از اصلی هندی بوده که از عصر ساسانیان به ایران وارد شد و از ایران به ادبیات عرب و اروپا راه یافته‌است. سندبادنامه در دوره سامانیان به فرمان نوح بن نصر سامانی به فارسی ترجمه شد. برپایه پژوهش‌های پاول هرن شرق شناس مشهور آلمانی مربوط به سندبادنامه رودکی است:

آن گرنج و آن شکر برداشت پاک وندر آن دستار آن زن بست خاک/ آن زن از دکان فرود آمد چو باد پس فلرزنگش بدست اندر نهاد

عمده اشعار غنایی رودکی را غزل‌ها و رباعی‌های وی تشکیل می‌دهند. نخستین مدیحه در پارسی در سیستان به وسیله محمد سگزی و بسام کرد سروده شد که در مدح یعقوب لیث بود. مهم ترین و معروف ترین مدیحه او در مدح ابوجعفر احمد بن محمد امیر سیستان است و با این مطلع آغاز می‌شود: مادر می‌را بکرد باید قربان/بچهٔ اورا گرفت و کرد به دندان

او به جز مدایح مراثی، هجویاتی نیز دارد که البته تعدادشان چندان زیاد نیست. او در مدح بسیار میانه رو بوده و اثری از تملق و چاپلوسی در مدحیاتش نمی‌توان یافت. از مراثی معروف او نیز ۲ مورد که برای شهید بلخی و خواجه مرادی سروده شده‌است، شهرت دارد. در شعر رودکی پند و اندرز و سخنان حکیمانه نیز به وفور یافت می‌شود که همین گونه در شعر کسایی مروزی، فردوسی و ناصرخسرو نیز آمده‌است. بیشتر پند و اندرزهای رودکی اخلاقی و درباب هوشیاری و هشدار است که خواننده را به پندگیری و عبرت آموزی از جهان وا می‌دارد:

زمانه پندی آزادوار داد مرا زمانه را چو نکو بنگری همه پند است / به روز نیک کسان گفت تا که غم نخوری بسا کسا که به روز تو آرزومند است/ زمانه گفت مرا: خشم خویش دار نگاه کرا زبان نه به بند است پای دربند است
Forwarded from احمد تقی پور
منابع:

(۱)- دیوان رودکی/شعار۰۳/

(۲)- هفت اقلیم‌/ج ۵۱۱/۲

(۳)- المعجم فی‌ معاییر اشعار العجم۲۱۱/

(۴)- رک.تاریخ ادبیات،یان ریپکا،ترجمه عیسی شهابی۶۹/ و گزیده رباعیات عطّار۱۱/

(۵)- سبک خراسانی در شعر فارسی،محمد جعفر محجوب۳۶۱/

(۶)- رک.شعر فارسی‌ در بلوچستان۲/

(۷)- الهی نامه،ریتر،از ص ۰۳۳ تـا ص ۲۵۳

(۸)- رک.لبـاب الالباب/ج ۱۶/۲

(۹)- شعر فارسی در بلوچستان۴/
ahval_va_ashaare_rudaki.pdf
12.3 MB
احوال و اشعار رودکی
تالیف: سعید نفیسی کتابخانه ترقی 1309
گزیده_اشعار_رودکی_جعفر_شعار_حسن_انوری.PDF
2.3 MB
گزیده اشعار رودکی
پژوهش و شرح : دکتر جعفر شعار و دکتر حسن انوری
Forwarded from گلها (سیده فریبا)
بداد میر خراسانش چل هزار درم/
وزو فزونی یک پنج میر ماکان بود

ز اولیاش پراکنده نیز هشت هزار/
به من رسید، بدان وقت، حال خوب آن بود


اشاره به پاداشی که از بابت برانگیختن عزم شاه برای روان شدن به سوی بخارا دریافت نمود.
Forwarded from احمد تقی پور
در تذکره‌ها آمده، رودکی چنگ نواز بوده‌است. می‌گویند توان و چیرگی رودکی در شعر و موسیقی به اندازه‌ای بود که نیروی افسونگری شعر و نوازندگی وی در ابونصر سامانی چنان تأثیر گذاشت که وی پس از شنیدن شعر «بوی جوی مولیان» بدون کفش، هرات را به مقصد بخارا ترک کرد. این داستان که در کتاب چهار مقاله از نظامی عروضی آمده‌ بر این قرار است که امیرنصر سامانی از بخارا به هرات می‌رود و دلبسته هوای هرات می‌شود. بازگشت به بخارا را چنان فصل به فصل عقب می‌اندازد که مدت چهارسال او و ملازمانش در هرات می‌مانند. لشکریانش که دلتنگ بخارا شده بودند به رودکی که در آن زمان نزد امیرمحتشم، مقبول القول بود روی آورده و به او گفتند اگر هنری بورزد و شاه را به بازگشت به بخارا ترغیب کند، ۵۰ هزار درم به او پاداش می‌دهند.

رودکی نیز می‌دانست در این هوای لطیف نثر کارگر نیست و باید چیزی بسراید و بنوازد که از هوای هرات لطیف تر بنماید. از این رو قصیده‌ای می‌سراید و هنگامی که امیر سامانی صبوحی کرده بود، چنگ نواخته و آن تصنیف را با آواز می‌خواند و امیر چنان تحت تاثیر قرار می‌گیرد که بدون آنکه کفش را در پایش کند، سوار بر اسب می‌شود و مستقیم به طرف بخارا می‌تازد و نقل است که کفش‌هایش را تا ۲ فرسنگ دنبال او می‌بردند و رودکی ۵۰ هزار درم از لشکریان می‌گیرد. آن قصیده اینگونه‌است:

بوی جوی مولیان آید همی یاد یار مهربان آید همی / ریگ آموی و درُشتی‌های او زیرپایم پرنیان آید همی
معرفی عارفان
بسیاری از تذکره‌نویسان و شاعران نزدیک به زمان او، رودکی را کور مادرزاد می‌دانند و بعضی او را «شاعر تیره‌چشم» گفته‌اند، از افردای ‌که‌ بـه‌ کـوری وی اشاره کرده اند، می‌توان‌ از فردوسی و ناصر خسرو نام برد. ابومنصور محمد دقیقی که یکی از شاعران نزدیک به‌ زمان‌…
گویا گفته ی درست آن باشدکه محمودبن عمرنجاتی صاحب کتاب بساتین الفضلاءروریاحین الغقلاء،که درسال759ه.ق تالیف شده یادکرده و آن اینکه «رودکی درپایان عمرکورشده است.» دکترمحمددبیرسیاقی(پیشاهنگان شعرپارسی)ص17.
Forwarded from احمد تقی پور
نامت شنوم، دل ز فرح زنده شود

حال من از اقبال تو فرخنده شود

وز غیر تو هر جا سخن آید به میان

خاطر به زار غم پراگنده شود رودکی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چنگ رودکی
" بوی جوی مولیان "
آهنگساز : #روح_الله_خالقی
شعر : #رودکی
تنظیم و رهبر گروه :
#آلفرد_ماردویان
اجرا : گروه کر ملی ایران
Forwarded from احمد تقی پور
بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل

بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل

این غم، که مراست کوه قافست، نه غم

این دل، که تراست، سنگ خاراست، نه دل رودکی
Forwarded from Alireza ghiameh
در سال ۱۹۴۰ یعنی هزار سال پس از مرگ رودکی، صدرالدین عینی ، بنیان‌گذار ادبیات فارسی تاجیکی برآن شد که از شواهد موجود در «تاریخ سمرقند» گور وی را بیابد. سرانجام پس از تلاش‌های بسیار وی موفق شد گور وی را چنان‌که در تمامی تذکره‌ها آمده در یک گورستان قدیمی در بنجرود شناسایی نماید. در سال ۱۹۶۵، گروهی باستان‌شناس روسی به رهبری گراسیموف پیکرتراش نامی روس گور وی را شکافتند. پس از تحقیقاتی که بر پیکر وی انجام شد و با مبنا قرار دادن اشعار خود شاعر چهرهٔ وی را ترسیم نمودند. نتیجهٔ پژوهش‌ها این شد که کسی چشمان شاعر را درنیاورده‌است بلکه سر وی را روی آتش یا زغال گداخته گرفته‌اند که موجب سوختن و کوری چشم وی گشته‌است. همچنین شکستگی‌های متعدد در ستون مهره‌ها و دنده‌های وی از شکنجه شدنش پیش از مرگ حکایت می‌کند.
Forwarded from احمد تقی پور
بررسی یکی از قصاید رودکی؛ بهمن صباغ زاده
اشعار دوره‌ی پیری رودکی سراسر حسرت است و دریغ بر روزگار خوش جوانی. از رودکی که به قولی بیش صد و بیست هزار بیت شعر داشته است امروزه حدود هزار بیت برجای مانده است. این قصیده‌ی بسیار محکم که یکی از کامل‌ترین قصیده‌های بر جای مانده از رودکی است به روزگار پیری وی اختصاص دارد. رودکی این قصیده که به «دندانیه» شهرت یافته را در سوگ جوانی از دست رفته سروده است. وی در آغاز این قصیده 34 بیتی از پیری گله می‌کند و بر دندان‌های از دست رفته حسرت می‌خورد.
مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود
نبود دندان، لابل چراغ تابان بود
سپید سیم زده بود و دُرّ و مرجان بود
ستاره‌ی سحری بود و قطره باران بود
1 و 2 - در بیت اول و دوم این قصیده همان‌طور که در مقدمه گفته شد رودکی افسوس روزگار جوانی را می‌خورد و یادی می‌کند از دندان‌های خود که در روزگار جوانی مانند چراغ تابان، سکه‌ی نقره، مروارید، مرجان، ستاره و قطره‌ی باران می‌درخشیده‌اند و به لبخند او جذابیت می‌بخشیده‌اند و با گذشت روزگار و فرارسیدن ایام پیری یک به یک ساییده شده‌اند و ریخته‌اند و اینک دیگر چیزی از آن دندان‌های زیبا باقی نمانده است. فعل بسود از مصدر سوده شدن به معنی ساییده شدن آمده است. در مصرع اول «مرا بسود و فروریخت هر چه دندان بود» به این معنی است که هر چه دندان داشتم ساییده شد و ریخت. در سه مصرع بعد رودکی یک به یک صفاتی را برای دندان‌هایی که در روزگار جوانی داشته است ذکر می‌کند. یکی از لوازم و الزامات شاعری اغراق است و اغراق در شعر به عنوان یکی از صنایع ادبی به کار می‌رود. اغراق یا مبالغه به معنی ادعای وجود ویژگی در کسی یا در چیزی است؛ به اندازه‌ای که به دست آوردن آن ویژگی در آن کس یا چیز به آن اندازه، ناممکن باشد. اغراق عموماً باعث خیال‌انگیز شدن شعر و نثر می‌شود. در اصطلاح بدیع، اغراق یا مبالغه، بزرگ­نمایی یا خرد­نمایی اشیا و معانی در نوشته و شعر است یعنی بازنمود دگرگونه مفاهیم و موضوعات سخن، به­ صورتی که معانی خرد را بزرگ گرداند و معانی بزرگ را خرد بنماید تا تأثیر سخن را قوی­تر کند. زیبایی اغراق در این است که غیرممکن را به گونه‌ای ادا کند که ممکن به نظر رسد. شاید مهم­ترین عاملی که تأثیر جادویی به­سخن می­بخشد، بزرگ­نمایی است یعنی چیزی را بزرگ­تر از آنچه هست نشان­دادن برای قدرت تأثیر بخشیدن به­ کلام. البته این اغراق‌ها در اشعار ساده‌ی سبک خراسانی در پایین‌ترین درجه‌ی خود بوده است
Forwarded from Deleted Account
پس سبک خراسانی بوده؟
Forwarded from احمد تقی پور
ویژگی‌های سروده‌ها

سبک شعری رودکی، سبک غالب آن روزگار یعنی سبک خراسانی است. ویژگی‌های سبک خراسانی در شعر رودکی نمود کامل و جامعی دارد و به همین دلیل می‌توان او را نماینده تام و تمام این سبک از شعر فارسی دانست.

اگر چه سروده‌های وی در دایره ادبیات غنایی و بعضاً تعلیمی جای می‌گیرد، اما اندکی تأمل در شعر او نشان می‌دهد که وی از داستان‌ها و موضوعات حماسی، به خوبی آگاهی داشته و با استادی و مهارت تمام توانسته‌است این مسئله را در شعر خود بازتاب دهد. جدا از این، شعر رودکی نشان دهنده فضا و حال و هوای حماسی است که بر جامعه آن روزگار سایه افکنده بود. رودکی اغلب در توصیفات غنایی از عنصر حماسه بهره برده و بدین وسیله به شعر خود صلابت و فخامت ویژه‌ای بخشیده‌است.

یکی از مهارت‌های او کاربرد صور خیال، از جمله تشبیه و استعاره در اشعار است، تصاویری که رودکی در اشعارش به کار برده، بر عکس شعرای دیگر سبک خراسانی، متحرک و جاندار است. در میان تصویرهای گوناگون، تشبیه مهم‌ترین نوع تصاویری است که رودکی بدان علاقه نشان داد. با بررسی‌هایی که از سرودهایش به عمل آمده، اکثر تشبیهات او از نوع حسی به حسی و عقلی به حسی‌اند که در انواع مختلف آن، از جمله: تشبیه مضمر، تفضیل و… بکار رفته‌است.

مفاخره یا خودستایی از مضامین رایج در شعر فارسی است. رودکی سمرقندی نیز از این موضوع بهره برده‌است. او گاه به شعر خود می‌بالد و گاه به امور دیگری که در این مقاله تحت عنوان مفاخرات غیر شعری بررسی شده‌است. در ستایش شعر خود، او بر خصایصی چون اعتدال کلام، محتوای اشعار، تأثیر و قبول آن و شهرت و فراگیر شدنش تأکید می‌کند. در این دسته مفاخرات او بیشتر درصدد جلب توجه ممدوح و رقابت و منافست با دیگر شاعران است. در مفاخرات غیرشعری او به صفات و ویژگی‌ها و شرایطی که به ویژه در ایام جوانی از آن بهره‌مند بوده اشاره می‌کند و به آن‌ها می‌بالد.
Forwarded from HOOSEIN B
درود

شنیدم کلیه اشعار شو با زدن چنگ میخونده

دستی بر موسیقی داشته
Forwarded from HOOSEIN B
 

گر بر سر نفس خود امیری، مردی

بر کور و کر ار نکته نگیری، مردی

مردی نبود فتاده را پای زدن

گر دست فتاده‌ای بگیری، مردی

رودکی
Forwarded from Deleted Account
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی

آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا! شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
آفرین و مدح سود آید همی
گر به گنج اندر زیان آید همی

#رودکی
Forwarded from HOOSEIN B
در جستن آن نگار پر کینه و جنگ

گشتیم سراپای جهان با دل تنگ

شد دست ز کار و رفت پا از رفتار

این بس که به سر زدم و آن بس که به سنگ

رودکی
Asman-o-Khak.pdf
8.1 MB
آسمان و خاک
الهیات شعر فارسی از رودکی تا عطار
تاجماه آصفی (مهدوی دامغانی)