پس در عرفات گفت: «یا دلیل المتحیّرین» و چون دید که هر کسی دعا میکردند او نیز سر بر تلِّ ریگی نهاده بود و نظّاره میکرد چون همه بازگشتند نَفَسی بزد و گفت: «پادشاها عزیزا پاکت دانم پاکت گویم، از همه تسبیح مسبّحان و از همه تهلیل مهلّلان و از همه پندارِ صاحبپنداران»
و گفت: «الهی! تو میدانی که عاجزم از مواضعِ شکرِ تو. به جای من شکر کن خویش را که شکر آن است و بس.»
ذکر حسین منصور حلاج
تذکرةالاولیاء عطّار نیشابوری
به مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی
و گفت: «الهی! تو میدانی که عاجزم از مواضعِ شکرِ تو. به جای من شکر کن خویش را که شکر آن است و بس.»
ذکر حسین منصور حلاج
تذکرةالاولیاء عطّار نیشابوری
به مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی
به تعبیرِ اقبال لاهوری این عالم همچون میکده است و هر کس را از شرابِ آن بهرهای است. اما بهرهٔ هر کس به اندازهٔ خودِ اوست؛ خودی که میشناسد. برخی جامِ وجودشان فراخ است و برخی خُرد چندانکه بهرهٔ اندکی از آگاهی نصیبشان شده است. اما مهم آن است که به هر کس جامی داده شده و میتواند به اندازهای از این میکده شراب بگیرد. آیا همگان از جامِ خویش استفاده میکنند؟ این نکتهای در خورِ تأمل است. گروهی نیز هستند که حتی جامِ وجودِ خود را فراختر میکنند تا از شرابِ این دنیا که همان علم، معرفت، آگاهی، انسانیّت، اخلاق، معنویات و نعماتِ الهی است بیشتر به دست آورند.
آنچه اقبال لاهوری بر آن تأکید میکند، آگاهییافتن از وجودِ این جام و بهرهبردن از شرابِ رایگانی است که با تلاش و توکّل به دست خواهد آمد.
هست این میکده و دعوتِ عام است اینجا
قسمتِ باده به اندازهٔ جام است اینجا
(اقبال لاهوری)
آنچه اقبال لاهوری بر آن تأکید میکند، آگاهییافتن از وجودِ این جام و بهرهبردن از شرابِ رایگانی است که با تلاش و توکّل به دست خواهد آمد.
هست این میکده و دعوتِ عام است اینجا
قسمتِ باده به اندازهٔ جام است اینجا
(اقبال لاهوری)
از سر بیخودے دلم داد گواهیے به دست
این دل من ز دست شد و آنچ بگفت آن شدم
این همه نالههاے من نیست ز من همه از اوست
ڪز مدد مے لبش بیدل و بیزبان شدم
#مولانای_جان
این دل من ز دست شد و آنچ بگفت آن شدم
این همه نالههاے من نیست ز من همه از اوست
ڪز مدد مے لبش بیدل و بیزبان شدم
#مولانای_جان
در سینه ڪسے ڪه راز پنهانش نیست
چون زنده نماید او ولے جانش نیست
رو درد طلب ڪه علتت بیدردیست
دردیست ڪه هیچگونه درمانش نیست
#ابوسعید_ابوالخیر
چون زنده نماید او ولے جانش نیست
رو درد طلب ڪه علتت بیدردیست
دردیست ڪه هیچگونه درمانش نیست
#ابوسعید_ابوالخیر
هر چه در دل دارے از مڪر و رموز
پیش ما رسواست و پیدا هم چو روز
گر بپوشیمش ز بنده پرورے
تو چرا بے رویے از حد مے بری
#مولانا
پیش ما رسواست و پیدا هم چو روز
گر بپوشیمش ز بنده پرورے
تو چرا بے رویے از حد مے بری
#مولانا
ای درویش!
اگر علم اولين و آخرین «می خواهی» در تو مکنون است و هرچه طلب می کنی از خود طلب کن و از بيرون خود طلب مکن.
هرچه از دیگران طلب کنی چنان باشد که آب از چاه دیگران برکشی و در چاه بی آب خود ریزی.
آن آب را بقایی نبود و آنچه بقایش نباشد زود عفن شود و از وی بیماری تولد کند.
#زبده_الحقایق
#عزیز_الدین_نسفی
ویتگنشتاین و حکمت
مالک حسینی ص223/کلمات قصار
نمی توانی بذر را از خاک بیرون بکشی . فقط می توانی به آن گرما و رطوبت و نور بدهی و آن وقت باید رشد کند.
اگر علم اولين و آخرین «می خواهی» در تو مکنون است و هرچه طلب می کنی از خود طلب کن و از بيرون خود طلب مکن.
هرچه از دیگران طلب کنی چنان باشد که آب از چاه دیگران برکشی و در چاه بی آب خود ریزی.
آن آب را بقایی نبود و آنچه بقایش نباشد زود عفن شود و از وی بیماری تولد کند.
#زبده_الحقایق
#عزیز_الدین_نسفی
ویتگنشتاین و حکمت
مالک حسینی ص223/کلمات قصار
نمی توانی بذر را از خاک بیرون بکشی . فقط می توانی به آن گرما و رطوبت و نور بدهی و آن وقت باید رشد کند.
.
#زندگینامه_هنرمندان_شیرازی
#بیژن_سمندر
او در سال ۱۳۱۶ خورشیدی در شهر #شیراز از مادر و پدر شیرازی بهدنیا آمد. پدر او دکتر داروساز بود. اولین مشوق بیژن در راه هنر، پدرش بود که او را از خردسالی با خرید سهتار به راه هنر راهنمایی کرد. تحصیلات ابتدایی تا لیسانس را در شیراز بهسر برد. آغاز درخشش او در دبیرستان سلطانی تحت راهنماییهای علیمحمد کامرانی، معاون وقت آن دبیرستان، که دایی او نیز بود، آغاز شد که با توجه به اعزام برترین دانشآموزان به اردوی رامسر و برگزاری مسابقات کشوری در آن محل، او در هر سال تحصیلی در یک رشته در ایران اول شد. سال اول مقام اول در مسابقهٔ خط و خوشنویسی در سراسر ایران؛ سال دوم مقام اول در مسابقهٔ ادبیات در سراسر ایران؛ سال سوم مقام اول مسابقهٔ موسیقی در سراسر ایران و اعزام به اروپا را بهدست آورد.
سمندر، مدرک دکتری خود را در رشتهٔ ادبیات در خارج کشور کسب کرد. با توجه به علاقهٔ بسیار به هنر، دکتری معماری خود را در شهر واشنگتن دریافت کرد.
او بنیانگذار سرودن شعر به گویش شیرازی بود و از کتابهای با گویش شیرازی میتوان از مجموعه شعر و تفسیر با عنوانهای شعر شیراز و شعر شهر نام برد، که هر دو اثری تحقیقی و کاوشگرانه در فرهنگ عامیانهٔ مردم شیراز است. به قول خود او، بهتر است اکنون درمورد خود تحقیق کنیم و اثر به جا بگذاریم تا بعدها خارجیها درمورد ما تحقیق کنند، که البته این کنایه از ترجمه و رمزگشایی خط میخی توسط خارجیها بود.
پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران به آمریکا مهاجرت کرد و در آن کشور شیوۀ جدیدی در شعر ایرانی بنیاد نهاد و مبیّن آن کتاب میکس شعر است که هر بیت از یک مصرع پارسی و یک مصرع انگلیسی تشکیل شدهاست.
#زندگینامه_هنرمندان_شیرازی
#بیژن_سمندر
او در سال ۱۳۱۶ خورشیدی در شهر #شیراز از مادر و پدر شیرازی بهدنیا آمد. پدر او دکتر داروساز بود. اولین مشوق بیژن در راه هنر، پدرش بود که او را از خردسالی با خرید سهتار به راه هنر راهنمایی کرد. تحصیلات ابتدایی تا لیسانس را در شیراز بهسر برد. آغاز درخشش او در دبیرستان سلطانی تحت راهنماییهای علیمحمد کامرانی، معاون وقت آن دبیرستان، که دایی او نیز بود، آغاز شد که با توجه به اعزام برترین دانشآموزان به اردوی رامسر و برگزاری مسابقات کشوری در آن محل، او در هر سال تحصیلی در یک رشته در ایران اول شد. سال اول مقام اول در مسابقهٔ خط و خوشنویسی در سراسر ایران؛ سال دوم مقام اول در مسابقهٔ ادبیات در سراسر ایران؛ سال سوم مقام اول مسابقهٔ موسیقی در سراسر ایران و اعزام به اروپا را بهدست آورد.
سمندر، مدرک دکتری خود را در رشتهٔ ادبیات در خارج کشور کسب کرد. با توجه به علاقهٔ بسیار به هنر، دکتری معماری خود را در شهر واشنگتن دریافت کرد.
او بنیانگذار سرودن شعر به گویش شیرازی بود و از کتابهای با گویش شیرازی میتوان از مجموعه شعر و تفسیر با عنوانهای شعر شیراز و شعر شهر نام برد، که هر دو اثری تحقیقی و کاوشگرانه در فرهنگ عامیانهٔ مردم شیراز است. به قول خود او، بهتر است اکنون درمورد خود تحقیق کنیم و اثر به جا بگذاریم تا بعدها خارجیها درمورد ما تحقیق کنند، که البته این کنایه از ترجمه و رمزگشایی خط میخی توسط خارجیها بود.
پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران به آمریکا مهاجرت کرد و در آن کشور شیوۀ جدیدی در شعر ایرانی بنیاد نهاد و مبیّن آن کتاب میکس شعر است که هر بیت از یک مصرع پارسی و یک مصرع انگلیسی تشکیل شدهاست.
اومَدم نگات کُنم دلُم هَواتِ کرده بود
بخدا دلُم هَوُی چیشُی سیات کرده بود
هَنووَم موواتِ اَی بییُوشونی دل می بری
ها عامو دلُم هَوُی مووُی کوتات کرده بود
بخدا دلُم هَوُی چیشُی سیات کرده بود
هَنووَم موواتِ اَی بییُوشونی دل می بری
ها عامو دلُم هَوُی مووُی کوتات کرده بود
من مست و محو و بیخود، کز شاخ سرو، مرغی
ناگه به لحن داوود، این بیت خوانْد، حالی:
خوش دولتیست با دوست، شامی سحر نمودن
با شیشههای پر می، در خانههای خالی
#نوعی_خبوشانی
ناگه به لحن داوود، این بیت خوانْد، حالی:
خوش دولتیست با دوست، شامی سحر نمودن
با شیشههای پر می، در خانههای خالی
#نوعی_خبوشانی
✨اصلاحیه✨
در تمناے غزل
در پی تفسیر توامـ
مسٺ با خاطر تو بستہ بہ زنجیر توامـ
در شب عشق
ڪہ عشاق بہ هم آمیزند
من ڪنار غم تــــــو
خیرھ بہ تصویر توام..
مولانا ❌❌❌
شاعر : هادی جعفری منفرد
در تمناے غزل
در پی تفسیر توامـ
مسٺ با خاطر تو بستہ بہ زنجیر توامـ
در شب عشق
ڪہ عشاق بہ هم آمیزند
من ڪنار غم تــــــو
خیرھ بہ تصویر توام..
مولانا ❌❌❌
شاعر : هادی جعفری منفرد
جهان پهلوان غلامرضا تختی
غلامرضا تختی در روز ۵ شهریور ۱۳۰۹ در خانوادهای متوسط در محلهٔ خانیآباد در تهران به دنیا آمد. «رجب خان» (پدر تختی) غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همهٔ آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. «حاج قلی»، پدر بزرگ غلامرضا، فروشندهٔ خواربار و بنشن بود.
نخستین واقعهای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربهای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تأمین معاش خانواده ناچارشد خانهٔ مسکونی خود را گرو بگذارد. شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانیآباد درس خواند شادروان تختی در مصاحبه ای با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانی اش می گوید" با آن که علاقه فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستجوی کاری برآیم. زندگی ، نان و آب ، لازم داشت. برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، کار کردم. دنیا در حال جنگ( جنگ جهانی دوم) بود، زندگی به سختی می گذشت.
غلامرضا تختی در روز ۵ شهریور ۱۳۰۹ در خانوادهای متوسط در محلهٔ خانیآباد در تهران به دنیا آمد. «رجب خان» (پدر تختی) غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همهٔ آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. «حاج قلی»، پدر بزرگ غلامرضا، فروشندهٔ خواربار و بنشن بود.
نخستین واقعهای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربهای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تأمین معاش خانواده ناچارشد خانهٔ مسکونی خود را گرو بگذارد. شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانیآباد درس خواند شادروان تختی در مصاحبه ای با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانی اش می گوید" با آن که علاقه فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستجوی کاری برآیم. زندگی ، نان و آب ، لازم داشت. برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، کار کردم. دنیا در حال جنگ( جنگ جهانی دوم) بود، زندگی به سختی می گذشت.
پزشکی ویرایش
رازی طبیبی حاذق و پزشکی عالیقدر بود و در زمان خود شهرت بهسزایی داشت. رازی از زمرهٔ پزشکانی است که بعضی از عقاید وی در درمان طب امروزی نیز بهکار میرود، مخصوصاً در درمان بیماران با مایعات و غذا. پزشکان و محققین از کتابها و رسالات رازی در سدههای متمادی بهرهها بردهاند. ابنسینا رازی را در طب بسیار عالیمقام میداند و میتوان گفت برای تألیف قانون از الحاوی رازی استفاده فراوان کردهاست
رازی طبیبی حاذق و پزشکی عالیقدر بود و در زمان خود شهرت بهسزایی داشت. رازی از زمرهٔ پزشکانی است که بعضی از عقاید وی در درمان طب امروزی نیز بهکار میرود، مخصوصاً در درمان بیماران با مایعات و غذا. پزشکان و محققین از کتابها و رسالات رازی در سدههای متمادی بهرهها بردهاند. ابنسینا رازی را در طب بسیار عالیمقام میداند و میتوان گفت برای تألیف قانون از الحاوی رازی استفاده فراوان کردهاست
آبله و سرخک
رازی اولین کسی است که تشخیص تفکیکی بین آبله و سرخک را بیان داشتهاست. وی در کتاب آبله و سرخک خود به علت بروز آبله پرداخته و سبب انتقال آن را عامل مخمر از راه خون دانستهاست و ضمن معرفی آبله و سرخک بهعنوان بیماریهای حاد، نشانههایی از بیخطر یا کشنده بودن آنها را بیان میدارد و برای مراقبت از بیمار مبتلا به این بیماریها روشهایی را توصیه میکند از جمله به عنوان اولین طبیب استفاده از پنبه را در طب آورده و به منظور زخم نشدن بدن بیماران آبلهای از آن بهره میبرده و در مراقبت از چشمها و پلک و گلو و بینی این بیماران توصیه فراوان کردهاست. در کتاب آبله و سرخک رازی در مورد آبله و سرخک چه قبل از ظهور بیماری و چه بعد از آن و جلوگیری از عوارض بیماری به اندامهای بدن تدابیری آورده شدهاست.
رازی اولین کسی است که تشخیص تفکیکی بین آبله و سرخک را بیان داشتهاست. وی در کتاب آبله و سرخک خود به علت بروز آبله پرداخته و سبب انتقال آن را عامل مخمر از راه خون دانستهاست و ضمن معرفی آبله و سرخک بهعنوان بیماریهای حاد، نشانههایی از بیخطر یا کشنده بودن آنها را بیان میدارد و برای مراقبت از بیمار مبتلا به این بیماریها روشهایی را توصیه میکند از جمله به عنوان اولین طبیب استفاده از پنبه را در طب آورده و به منظور زخم نشدن بدن بیماران آبلهای از آن بهره میبرده و در مراقبت از چشمها و پلک و گلو و بینی این بیماران توصیه فراوان کردهاست. در کتاب آبله و سرخک رازی در مورد آبله و سرخک چه قبل از ظهور بیماری و چه بعد از آن و جلوگیری از عوارض بیماری به اندامهای بدن تدابیری آورده شدهاست.
در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت. به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم " حسین رضی زاده" مدیر آن باشگاه قرارگرفت.
غلامرضا، ورزش را از نوجوانی آغاز کرد. ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود. در همان اوان، خیال قهرمان شدن، مدتی او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی که تازه به فکر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن هر دو لازم است.
تختی که پس از بازگشت از خوزستان( مسجد سلیمان) روانه خدمت سربازی شده بود، در سربازخانه با استفاده از فرصت ها و توجهات فراهم شده، به ویژه تشویق و حمایت دبیر وقت فدراسیون کشتی که در دژبان ارتش فعالیت داشت، تمرینات کشتی خود را بار دیگر آغاز کرد. تختی خود در این باره می گوید:" وقتی در سال 1328 در مسابقه بزرگ ورزشی( کاپ فرانسه) شرکت کردم، در همان اولین ضربه فنی شدم. اما تمرین های جدی و سختی که در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم، اگر چه شور پیروزی در سر داشتم، اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی می دانستم."
غلامرضا، ورزش را از نوجوانی آغاز کرد. ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود. در همان اوان، خیال قهرمان شدن، مدتی او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی که تازه به فکر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن هر دو لازم است.
تختی که پس از بازگشت از خوزستان( مسجد سلیمان) روانه خدمت سربازی شده بود، در سربازخانه با استفاده از فرصت ها و توجهات فراهم شده، به ویژه تشویق و حمایت دبیر وقت فدراسیون کشتی که در دژبان ارتش فعالیت داشت، تمرینات کشتی خود را بار دیگر آغاز کرد. تختی خود در این باره می گوید:" وقتی در سال 1328 در مسابقه بزرگ ورزشی( کاپ فرانسه) شرکت کردم، در همان اولین ضربه فنی شدم. اما تمرین های جدی و سختی که در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم، اگر چه شور پیروزی در سر داشتم، اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی می دانستم."
به این ترتیب تختی با تمرین و پشتکار مثال زدنی رفته رفته خود را از میان بازنده ها بیرون کشید و سرانجام در سال 1330 در وزن ششم(79 کیلوگرم) به عضویت تیم ملی درآمد.
وی در نخستین دوره مسابقه های کشتی آزاد قهرمانان جهان( هلسینکی، 1951) با وجود آن که هنوز 21 سال داشت، نایب قهرمان جهان شد.
مسابقات سال 1951 هلسینکی(فنلاند) برای تختی آغار راهی بود که طی 15 سال آینده با کسب ده ها پیروزی و فتح سکوهای متعدد قهرمانی در بزرگترین میادین بین المللی کشتی ادامه یافت.
وی در نخستین دوره مسابقه های کشتی آزاد قهرمانان جهان( هلسینکی، 1951) با وجود آن که هنوز 21 سال داشت، نایب قهرمان جهان شد.
مسابقات سال 1951 هلسینکی(فنلاند) برای تختی آغار راهی بود که طی 15 سال آینده با کسب ده ها پیروزی و فتح سکوهای متعدد قهرمانی در بزرگترین میادین بین المللی کشتی ادامه یافت.