اصلاحیه
دیوانِه تَرین دلبَر این
شَهر تو بودی
ای وای بِه حال
دلِ دیوانِه پَسَندَم...
#مــــولانا🌷❌❌❌
جعلی
سراینده محمد جواد ستاری قربانی
دیوانِه تَرین دلبَر این
شَهر تو بودی
ای وای بِه حال
دلِ دیوانِه پَسَندَم...
#مــــولانا🌷❌❌❌
جعلی
سراینده محمد جواد ستاری قربانی
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
بر امید دانهای افتادهام در دام دوست
سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
بس نگویم شمهای از شرح شوق خود از آنک
دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست
گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا
خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست
حافظ اندر درد او میسوز و بیدرمان بساز
زان که درمانی ندارد درد بیآرام دوست
#حافظ
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
بر امید دانهای افتادهام در دام دوست
سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
بس نگویم شمهای از شرح شوق خود از آنک
دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست
گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا
خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست
حافظ اندر درد او میسوز و بیدرمان بساز
زان که درمانی ندارد درد بیآرام دوست
#حافظ
هر کس که چو گل رخ تو دیدهست
یا بوی تو از صبا شنیدهست،
کی دیده به هر کسی کند باز؟
با صحبت هر خسی کند ساز؟
همخوابهٔ من نبوده هرگز
سر بر سر من نسوده هرگز
گشته ز من خراب، مهجور
قانع به نگاهی، آن هم از دور
#جامی
یا بوی تو از صبا شنیدهست،
کی دیده به هر کسی کند باز؟
با صحبت هر خسی کند ساز؟
همخوابهٔ من نبوده هرگز
سر بر سر من نسوده هرگز
گشته ز من خراب، مهجور
قانع به نگاهی، آن هم از دور
#جامی
حدیث عشق ز ما یادگار خواهد ماند
بنای شوق ز ما استوار خواهد ماند
چنین که بر سر میدان عشق مینگرم
دل پیاده بدست سوار خواهد ماند
#خواجوی_دهلوی
بنای شوق ز ما استوار خواهد ماند
چنین که بر سر میدان عشق مینگرم
دل پیاده بدست سوار خواهد ماند
#خواجوی_دهلوی
مست آمد دلبرم تا دل برد از بامداد
ای مسلمانان ز دست مست دلبر داد داد
دی دل من میجهید و هر دو چشمم میپرید
گفتم این دل تا چه بیند وین دو چشمم بامداد
بامدادان اندر این اندیشه بودم ناگهان
عشق تو در صورت مه پیشم آمد شاد شاد
من که باشم باد و خاک و آب و آتش مست اوست
آتش او تا چه آرد بر من و بر خاک و باد
غزل ۷۴۹ مولانا
سلام بر تک تک بزرگواران صبحتان زیبا
ای مسلمانان ز دست مست دلبر داد داد
دی دل من میجهید و هر دو چشمم میپرید
گفتم این دل تا چه بیند وین دو چشمم بامداد
بامدادان اندر این اندیشه بودم ناگهان
عشق تو در صورت مه پیشم آمد شاد شاد
من که باشم باد و خاک و آب و آتش مست اوست
آتش او تا چه آرد بر من و بر خاک و باد
غزل ۷۴۹ مولانا
سلام بر تک تک بزرگواران صبحتان زیبا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیدار شو ای دل که جهان میگذرد
وین مایهٔ عمر رایگان میگذرد
در منزل تن مخسب و غافل منشین
کز منزل عمر کاروان میگذرد
#مولانا
#رباعيات
#ديوان_شمس
وین مایهٔ عمر رایگان میگذرد
در منزل تن مخسب و غافل منشین
کز منزل عمر کاروان میگذرد
#مولانا
#رباعيات
#ديوان_شمس
برآمد آفتاب جان
که خیزید ای گرانجانان
که گر بر کوه بَرتابم کمین ذرات من گردد
خمش چندان بنالیدم
که تا صد قــرن این عـالم
در این هیهای من پیچد بر این هیهات من گردد
#مولانا
که خیزید ای گرانجانان
که گر بر کوه بَرتابم کمین ذرات من گردد
خمش چندان بنالیدم
که تا صد قــرن این عـالم
در این هیهای من پیچد بر این هیهات من گردد
#مولانا
نور دو دیده منی
دور مشو ز چشم من
شعله سینه منی
کم مکن از شرار من
مُرده تَر از تنم مجو
زنده کُنَش به نور هو
تا همه جان شود تنم
این تَنِ جانسپار من...
#مولانا
دور مشو ز چشم من
شعله سینه منی
کم مکن از شرار من
مُرده تَر از تنم مجو
زنده کُنَش به نور هو
تا همه جان شود تنم
این تَنِ جانسپار من...
#مولانا
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار
گوشه تاج سلطنت میشکند گدای تو
خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند
این همه نقش میزنم از جهت رضای تو
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو
شاهنشین چشم من تکیه گه خیال توست
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
خوش چمنیست عارضت خاصه که در بهار حسن
حافظ خوش کلام شد مرغ سخنسرای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار
گوشه تاج سلطنت میشکند گدای تو
خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند
این همه نقش میزنم از جهت رضای تو
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو
شاهنشین چشم من تکیه گه خیال توست
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
خوش چمنیست عارضت خاصه که در بهار حسن
حافظ خوش کلام شد مرغ سخنسرای تو
❤️ پرده در پرده ❤️
@Rasht_City
ای پرده در پرده
بنگر که چهها کردی
دل بردی و جان بردی
این جا چه رها کردی....
شعر: مولانا مولوی
تصنیف: سالار_عقیلی
بنگر که چهها کردی
دل بردی و جان بردی
این جا چه رها کردی....
شعر: مولانا مولوی
تصنیف: سالار_عقیلی
🌺باز پنجشنبه
🕯باز بی قراری ها
🌺باز غم دوری عزیزان
🕯از دست رفتـه
🌺برای شادی روح
🕯مسافران بهشتی
🌺هدیه ای به زیبایی
🕯 فاتحه و صلوات
🌺ره توشه شان کنیم
روحشان شـاد
🕯باز بی قراری ها
🌺باز غم دوری عزیزان
🕯از دست رفتـه
🌺برای شادی روح
🕯مسافران بهشتی
🌺هدیه ای به زیبایی
🕯 فاتحه و صلوات
🌺ره توشه شان کنیم
روحشان شـاد
من که حیران ز ملاقات توام
چون خیــالی ز خیالات توام
به مـــــراعات کنی دلجویی
آه کــه بی دل ز مراعات توام
ذات من نقش صفات خوش توست
من مگر خود صفت ذات توام
گر کرامات ببخشد کــــرمت
مو به مو لطف و کرامات توام
نقش و اندیشه من از دم توست
گویی الفـــاظ و عبارات توام
گــاه شه بودم و گاهت بنده
این زمان هر دو نیم مات توام
دل زجاج آمد و نورت مصباح
من بیدل شده مشکات توام
ای مهندس که تو را لوحم و خاک
چون رقم محو تو و اثبات توام
چه کنم ذکــر که من ذکر توام
چه کنم رای کــــه رایات توام
سنریهــــم شد و فی انفسهم
هم توام خوان کـه ز آیات توام
#حضرت_مولانا
چون خیــالی ز خیالات توام
به مـــــراعات کنی دلجویی
آه کــه بی دل ز مراعات توام
ذات من نقش صفات خوش توست
من مگر خود صفت ذات توام
گر کرامات ببخشد کــــرمت
مو به مو لطف و کرامات توام
نقش و اندیشه من از دم توست
گویی الفـــاظ و عبارات توام
گــاه شه بودم و گاهت بنده
این زمان هر دو نیم مات توام
دل زجاج آمد و نورت مصباح
من بیدل شده مشکات توام
ای مهندس که تو را لوحم و خاک
چون رقم محو تو و اثبات توام
چه کنم ذکــر که من ذکر توام
چه کنم رای کــــه رایات توام
سنریهــــم شد و فی انفسهم
هم توام خوان کـه ز آیات توام
#حضرت_مولانا
زندگی جوی روان است و روان خواهدبود
این می کهنه جوان است وجوان خواهدبود
آنچه بود است ونباید زمیان خواهد رفت
آنچه بایست ونبود است همان خواهدبود
عشق از لذت دیدار ســراپا نظر است
حسن مشتاق نمودست وعیان خواهدبود
آن زمینی که برو گریهٔ خونین زده ام
اشک من درجگرش لعل گران خواهدبود
مژدهٔ صبح در این تیــره شبانم دادند
شمع کشتند وز خورشید نشانم دادند
#محمد_اقبال_لاهوری
این می کهنه جوان است وجوان خواهدبود
آنچه بود است ونباید زمیان خواهد رفت
آنچه بایست ونبود است همان خواهدبود
عشق از لذت دیدار ســراپا نظر است
حسن مشتاق نمودست وعیان خواهدبود
آن زمینی که برو گریهٔ خونین زده ام
اشک من درجگرش لعل گران خواهدبود
مژدهٔ صبح در این تیــره شبانم دادند
شمع کشتند وز خورشید نشانم دادند
#محمد_اقبال_لاهوری