معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.1K photos
13K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حتی تاریک ترین شبها هم تموم میشن
و خورشید دوباره طلوع میکنه

در پناه حضرت حق باشید

شبتون نورانی
از ازل بر همه ذرات جهان تا عَرصات
رسد از آبروی آلِ محمّد برکات
وه چه بدبخت وسیه روست هرآنکس که زِ جهل
بشنود نام محمّد نفرستد صلوات

اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد
وعلی آلِ مُحَمَّدوعجل فرجهم
#کلام نور

وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ
وَفِي أَنفُسِكُمْ ۚ أَفَلَا تُبْصِرُونَ

و در زمین براى اهل یقین، نشانه هایى است.
و در (آفرینش) خودتان (نیز نشانه هایى از قدرت، عظمت و حكمت الهى است
زندگی ڪن
مهربانم،ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِﺟﻬﺎﻥ
ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳت
ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷڪﻨﺪ
ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮد
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺭﻧﮓ
ﺧﺰﺍﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ
ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛
نازنینم ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
زندگی زیباست
شادباشید

سلام
روزتون پر امید
شاهکار زندگی چيست؟
اين که در ميان مردم زندگی کنی ولی هيچگاه به کسی زخم زبان نزنی،
دروغ نگويی،
کلک نزنی
و سوءاستفاده نکنی،
اين شاهکار است.
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ" ﺗﺤﻤﻞ" ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﻗﻀﺎﻭﺕ" ﻧﮑﻨﻴﻢ.
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺮﺍﯼ "ﺷﺎﺩﮐﺮﺩﻥ" يکدﻳﮕﺮ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻴﻢ،
ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻬﻢ "ﺁﺯﺍﺭ" ﻧﺮﺳﺎنيم
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ" ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻪ" ﻋﻴﻮﺏ " ﺧﻮد ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ.
ﺣﺘﯽ ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﺩﻭﺳﺖ" ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ،
ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ "ﺩﺷﻤﻦ" ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﻴﻢ.
ﺁﺭی، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺯﻳﺴﺘﻦ، شاهکار است...

🌺🌺🌺

یارمهربانم
درود
پگاه سه شنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

لبخندی کوچک
و یا کلامی زیــبا
میتواند قلبی را لمس کند
و یا دلی را شاد کند
هیچکس خوشحال
بدنیا نیامده است
اما همه‌‌ ما با توانایی
خلق شادی بدنیا آمده‌ایم
امروزت سرشار از شادے

‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌🌺🌺🌺

شاد باشی
غزلِ شماره‌ی ۱۹۴۶


کاشکی از غیرِ تو آگَهْ نبودی جانِ من
خود ندانستی به جُز تو، جانِ مَعنی دانِ من

تا نه رَدّی کَردَمیّ و نی تَرَدُّد، نی قبول
بودَمی‌ بی‌دام و‌ بی‌خاشاکْ در عُمّانِ من

غیرِ رویَت هر چه بینَم، نورِ چَشمَم کَم شود
هر کسی را رَهْ مَدِه، ای پَردهٔ مُژگانِ من

سَختْ نازک گشت جانَم از لَطافت‌‌‌‌های عشق
دلْ نخواهم، جانْ نخواهم، آن منِ کو، آنِ من؟

هَمچو ابرم روتُرُش از غیرتِ شیرینِ خویش
رویِ هَمچون آفتابَت بَسْ بُوَد بُرهانِ من

رو مَگَردان یک زمانْ از من که تا از دَردِ تو
چَرخْ را بَرهَم نسوزد دودِ آتشْدانِ من

تا خَموشَم من، زِگُلْزارِ تو ریحان می‌بَرَم
چون بِنالَم، عِطْر گیرد عالَم از ریحانِ من

من کِه باشم مَر تو را؟ من آن کِه تو نامَم نَهی
تو کِه باشی مَر مَرا؟ سُلطانِ من، سُلطانِ من

چون بِپوشَد جَعْدِ تو رویِ تو را، رَهْ گُم کُنم
جَعْدِ تو کُفرِ من آمد، رویِ تو ایمانِ من

ای به جانِ منْ تو از اَفْغانِ من نزدیک تَر
یا فَغانَم از تو آید، یا تویی اَفْغانِ من
جلوه گاه رخ او
دیده من تنها نیست
ماه و خورشید همین
آینه می‌گردانند

وصل خورشید
به شبپره اعمی نرسد
که در آن آینه
صاحب نظران حیرانند...

حافظ
ای نفس صبحدم ،گر نهی آنجا قدم
خسته دلم رابجو، در شِکنِ موی دوست

جان بِفِشانم زشوق، در ره باد صبا
گربرساندبه ما،صبح دمی بوی دوست...

#امیر_خسرو_دهلوی
بلند آفتابی که شد گنج بخش
بدادن نگردد تهی چون درخش

جهاندار بخشنده باید نه خس
خصال جهان‌داری اینست و بس

#حکیم_نظامی_گنجوی


غزل "95" از شیخ اجل سعدی شیرین سخن :

آن که دل من چو گوی در خم چوگان اوست
موقف آزادگان بر سر میدان اوست

ره به در از کوی دوست نیست که بیرون برند
سلسله پای جمع زلف پریشان اوست

چند نصیحت کنند بی‌خبرانم به صبر
درد مرا ای حکیم صبر نه درمان اوست

گر کند انعام او در من مسکین نگاه
ور نکند حاکمست بنده به فرمان اوست

گر بزند بی‌گناه عادت بخت منست
ور بنوازد به لطف غایت احسان اوست

میل ندارم به باغ انس نگیرم به سرو
سروی اگر لایقست قد خرامان اوست

چون بتواند نشست آن که دلش غایبست
یا بتواند گریخت آن که به زندان اوست

حیرت عشاق را عیب کند بی بصر
بهره ندارد ز عیش هر که نه حیران اوست

چون تو گلی کس ندید در چمن روزگار
خاصه که مرغی چو من بلبل بستان اوست

گر همه مرغی زنند سخت کمانان به تیر
حیف بود بلبلی کاین همه دستان اوست

سعدی اگر طالبی راه رو و رنج بر
کعبه دیدار دوست صبر بیابان اوست
روزی که دلت پیش دلم بود گرو

دامان مرا سخت گرفتی که مرو

حالا که دلت به دیگران مایل شد

کفش کج من راست نمودی که برو

مریض مصلحت خویش را نمی داند

به تلخ و شور طبیعت زمانه قانع باش

صائب تبریزی
.
زادروز بابک خرمدين است‌ .

محل تولد : كليبر بلال آباد .

علت مرگ : بريده شدن دست و پايش .

آرامگاه : ندارد .

مليت : ايرانی .

شناخته شده : مبارزه برضد اشغال گری اعراب پس از حملهٔ اعراب به ایران .

جنبش : رهبر انقلابی جنبش سرخ جامگان .

مخالفان : خلیفه عباسی ، مامون و معتصم .



خلیفه : اگر توبه کنی ، میبخشمت !

بابک : گنهکاران توبه میکنند نه وطن پرستان .

خلیفه : تو اکنون در چنگ ما هستی !

بابک : جسمم آری ولی روحم نه ، دژ آرمان من تسخیر ناپذیر است .

خلیفه : جلاد قطعه قطعه اش کن تا با زجر بمیرد ! جلاد با یک ضربت دست راست بابک را قطع کرد .

بابک به زمین نشست و با خون کتفش صورتش را غرق خون کرد .

خلیفه : کافر ! این چه بازیست !

بابک: پیش نامرد باید مردانه مرد . با رفتن خون از تنم رخسارم زرد می شود و تو گمان میکنی از ترس است ! اما مرا ترسی از گلهٔ روباهان نیست . با قطع هر عضوم بابکی در این سرزمین متولد میشود .

با هر جمله ای که بابک میگفت عضوی از بدنش بر زمین میافتاد .

خلیفه : جلاااااااااااد ببر صدایش را !

و شمشیر فرود آمد .

و سر ، سری که پیش هیچ ظالمی خم نشده بود به زمین افتاد .

به یاد بابک خرمدین ، غیور مرد ایران زمین .

ﺯﻧﺪﻩ باد هر شهیدی که به عشق مردم و وطن با جان خویش عشق بازی میکند .

رسانه باشید .

بهتر است اسطوره هایمان را از یاد نبریم .


ايرانيان واقعی اين پست را همه جابه اشتراک گذاشته تا به دست همه برسه .
با سپاس
جای پای نفست مانده به صحرای خیال

ای فراسـوی تجسـم بـه دلـم جـا داری

#حزین_لاهیجی
یار بی پرده کمر بست به رسوایی ما
ما تماشایی او ، خلق تماشایی ما

قامت افروخته می‌رفت و به شوخی می‌گفت
که بتی چهره نیفروخت به زیبایی ما

او ز ما فارغ و ما طالب او در همه حال
خود پسندیدن او بنگر و خودرایی ما

قتل خود را به دم تیغ محبت دیدیم
گو عدو کور شو از حسرت بینایی ما

جان بیاسود به یک ضربت قاتل ما را
یعنی از عمر همین بود تن آسایی ما

حالیا مست و خرابیم ز کیفیت عشق
پس از این تا چه رسد بر سر سودایی ما

هر کجا جام می‌آن کودک خندان بخشد
باده گو پاک بشو دفتر دانایی ما

نقد دنیا به بهای لب ساقی دادیم
تا کجا صرف شود مایهٔ عقبایی ما

شب ما تا به قیامت نشود روز، که هست
پردهٔ روز قیامت شب تنهایی ما

مگرش زلف تو زنجیر نماید ور نه
در همه شهر نگنجد دل صحرایی ما

دل ز وصلت نتوان کند، بهل تا بکند
سیل هجران تو بنیاد شکیبایی ما

#فروغی بسطامی
🕊🌼الهی من حقیرم،ناتوانم....
🌷تویی سرور به این عالم،"خدایی"

🕊🌼الهی تو رئوفی ، مهربانی....
🌷کریمی و رحیمی، "باصفائی"

🕊🌼الهی ماندگاری ، نازنینی....
🌷تو پوشاننده هر عیب مائی !

🕊🌼الهی آمدم دستم بگیری....
🌷نیازم را ببین یا ربّ،"الهی"...🙏
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟

به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن


#حضرت_حافظ
تا به شب ای عارف شیرین نوا
آن مایی آن مایی آن ما
تا به شب امروز ما را عشرتست
الصلا ای پاکبازان الصلا
درخرام ای جان جان هر سماع
مه لقایی مه لقایی مه لقا

بس غریبی بس غریبی بس غریب
از کجایی از کجایی از کجا
با که می‌باشی و همراز تو کیست
با خدایی با خدایی با خدا
ای گزیده نقش از نقاش خود
کی جدایی کی جدایی کی جدا
با همه بیگانه‌ای و با غمش
آشنایی آشنایی آشنایی آشنا

جزو جزو تو فکنده در فلک
ربنا و ربنا و ربنا
دل شکسته هین چرایی برشکن
قلب‌ها و قلب‌ها و قلب‌ها
آخر ای جان اول هر چیز را
منتهایی منتهایی منتها

یوسفا در چاه شاهی تو ولیک
بی لوایی بی‌لوایی بی‌لوا
چاه را چون قصر قیصر کرده‌ای
کیمیایی کیمیایی کیمیا
یک ولی کی خوانمت که صد هزار
اولیایی اولیایی اولیا

#حضرت_مولانا
جز کوی تو دل را نبُود منزل دیگر /

گیرم که بوَد کوی دگر، کو دل دیگر



ظریف اصفهانی
از کاس شکسته نخیزد صدا درست /


احوال ما مپرس که ما دل شکسته ایم



جلال اردستانی