معرفی عارفان
1.25K subscribers
34.2K photos
12.4K videos
3.22K files
2.77K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
لطفا زندگی را زندگی کنید

جوانی ڪُنید ؛
جلویِ آینه با خودتان حرف بزنید ،
بلند بخندید و بِچَرخید...!
خودتان را بغل ڪنید!

به دَرَڪ ڪه چه فڪری راجع به تو‌ میڪنند!
فڪرِ آنها تو را خوشبخت نمیڪند ؛

یڪ لحظه تصور ڪنید پیر و تنها و بیمارید، ڪه حتمأ این لحظه را خواهید داشت

آن لحظه تنها آرزویِتان یڪ روز از همین
روزهایِ جوانیِ شماست ڪه بیهوده
برایَش غُصه میخورید و بی هدف
شب را صبح و صبح‌تان را شب میڪنید.

این لحظه ها هیچ‌ جوره بر نمیگردند،
خودت، به خودت خوشبختی را هدیه ڪن،
خودت هیچوقت خودت را تَرڪ نمیڪند...

🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد اولین روز هفته ات نیکو

🌺🌺🌺

الهی ازشادی آنقدرپربشی
که سرریزش همه مردم دنیارو سیراب کنه
الهی روزیت آنقدر زیاد بشه
که امیدی باشی
واسه رسوندن روزی خیلیا
الهی همیشه بهترینها رو داشته باشی

🌺🌺🌺

شاد باشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤️یا امیر المومنین(ع)❤️

یا علی با نام تو دل عشق بازی میڪند❤️

شیعہ با حبّ تو مولا سرفرازی میڪند❤️

گر که با "ناد علی"بعدازخداجویے مدد❤️

گفتن ذڪرعـلی صدچاره سازے میڪند❤️

#میلاد_باسعادت_حضرت_امیر_المؤمنین_علی_علیه_السلام_مبارکباد 🎉 🎊
یا رب به حجاب زین جهانم نبری
جز با ایمان به مرگ جانم نبری

جاروبِ درِ تو از محاسن کردم
تا دردوزخ موی کشانم نبری

عطار
گر نسیم صبح غافل از گشاد دل شود...

این گره چون غنچه خود وا می شود،

غمگین مباش

صائب_تبریزی
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ 🙏

ﺣﺎﻝ ﮐﻪ ﻣﻨﺖ ﻧﻬﺎﺩﯼ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﻣﺪﺍﺩﯼ ﺩﮔﺮ ﺑﯿﺪﺍﺭﻡ ﺳﺎﺧﺘﯽ
ﻭ ﺟﺎﻧﻢ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ ،
ﺑﺸﻨﻮﻡ ، ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻢ ،
ﺑﺎﺯ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺭ ﻭ ﯾﺎﺭﯾﻢ ﺩﻩ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﺁﻓﺮﯾﺪﯼ .
ﺑﺸﻨﻮﻡ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺳﮑﻮﺕ ﺑﯽ ﭘﻨﺎﻫﺎﻥ ﺭﺍ ،،،
ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺮﺍﻧﻢ ﺁﻧﭽﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ
ﻭ ﺩﺭﮎ ﮐﻨﻢ ﺭﺍﺯﻫﺎﯼ ﺁﻓﺮﯾﻨﺶ ﺑﯽ ﺑﺪﯾﻠﺖ ﺭﺍ ...
ﺧﺪﺍﯾﺎ ...
ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺏ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺧﻮﺏ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ
ﺍﻣﺎ ﺑﯽ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﺎﻝ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ ...
ﭘﺲ ﯾﺎﺭﯾﻢ ﺩﻩ ﺗﺎ ﻫﻤﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻠﻘﺘﻢ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺒﺎﻟﯽ ...
معنی ظاهر قرآن راهم راست،نمی گویند۰

این ائمه

زیرا که معنی ظاهری قرآن رانیز به نور ایمان توانستن دانستن

وتوان دیدن

نه بنار هوی(آتش خود خواهی)

ایشان را اگر نور ایمان بودی،کجا چندین هزار(درهم و دینار)دادندی ،

قضا ومنصب بستندی

مقالات شمش
۰
درد ما را در جهان درمان مبادا بی شما
مرگ بادا بی شما و جان مبادا بی شما

سینه های عاشقان جز از شما روشن مباد
گلبن جان های ما خندان مبادا بی شما

بشنو از ایمان که می گوید به آواز بلند
با دو زلف کافرت کایمان مبادا بی شما

عقل سلطان نهان و آسمان چون چتر او
تاج و تخت و چتر این سلطان مبادا بی شما

عشق را دیدم میان عاشقان ساقی شده
جان ما را دیدن ایشان مبادا بی شما

جان های مرده را ای چون دم عیسی شما
ملک مصر و یوسف کنعان مبادا بی شما

چون به نقد عشق شمس الدین تبریزی خوشم
رخ چو زر کردم بگفتم کان مبادا بی شما

مولانا
چو از داغ فراقت شعله حسرت بجان افتد

چنان آهی کشم از دل، که آتش در جهان افتد

هلالی
مگر میخانه ی عشقست کوی مهوشان کانجا
ز اهل هوش هر کس میرود مدهوش می آید؟

#هاشمی_اصفهانی
در سرم از عشقت این سودا خوش است
در دلم از شوقت این غوغا خوش است

چون جمالت برنتابد هیچ چشم
جملهٔ آفاق نابینا خوش است

گر زبانم گنگ شد در وصف تو
اشک خون آلود من گویا خوش است

گر نباشد هر دو عالم گو مباش
تو تمامی با توام تنها خوش است

عطار
در ازل باده کشیدم به اَبَد نیز کِشَم...
هرچه در صُبحْ خوش آمد به نظر شامْ خوش است


#طالب‌آملی
بیدل از ما ناتوانان دعوی جرأت مخواه
کم زدن از هرچه‌گویی بیشتر داریم ما

هرکه از خود می‌رود ماییم‌گرد رفتنش
چون نفس از وحشت دلها خبر داریم ما

در حرم‌،‌گه شیخ وگاهی راهب بتخانه‌ایم
هرکجا باشیم بیدل یک صنم داریم ما

#بیدل‌دهلوی
فرخ باشد جمال سلطان دیدن
جان زنده شود ز روی جانان دیدن

من سلسلهٔ عشق تو دیدم در خواب
یارب چه بود خواب پریشان دیدن

#مولانا رباعی ۱۴۹۵
مخسب آسوده ای برنا که اندر نوبت پیری
به حسرت یاد خواهی کرد ایام جوانی را

به چشم معرفت در راه بین آنگاه سالک شو
که خواب آلوده نتوان یافت عمر جاودانی را

#پروین اعتصامی قصیده ۴
جهودی و ترسایی و مسلمانی رفیق بودند در راه ؛ زر یافتند ، حلوا ساختند. گفتند : بیگاه است، فردا بخوریم و این اندک است ، آن کس خورَد که خواب نیکو دیده باشد.
غرض تا مسلمان را ندهند !
مسلمان نیم شب برخاست.
خواب کجا؟ عاشق محروم و خواب؟!... برخاست، جمله حلوا را بخورد.

فردا عیسوی گفت: عیسی فرود آمد مرا برکشید.

جهود گفت : موسی در تماشای بهشت بُرد مرا، عیسای تو در آسمان چهارم بود.
عجایبِ آن چه باشد در مقابله عجایب بهشت؟
مسلمان گفت : محمد آمد، گفت: ای بیچاره، یکی را عیسی برد به آسمان چهارم ، و آن دگر را موسی به بهشت برد، تو محروم بیچاره، باری برخیز و این حلوا بخور! آنگه برخاستم و حلوا را بخوردم.

گفتند: والله خواب آن بود که تو دیدی، آنِ ما همه خیال بود و باطل!!!

#شمس_تبریزی
صبح است و ژاله می‌چکد از ابر بهمنی
برگ صبوح ساز و بده جام یک منی

در بحر مایی و منی افتاده‌ام بیار
می تا خلاص بخشدم از مایی و منی

خون پیاله خور که حلال است خون او
در کار یار باش که کاریست کردنی

ساقی به دست باش که غم در کمین ماست
مطرب نگاه دار همین ره که می‌زنی

می ده که سر به گوش من آورد چنگ و گفت
خوش بگذران و بشنو از این پیر منحنی

ساقی به بی‌نیازی رندان که می بده
تا بشنوی ز صوت مغنی هوالغنی

#حضرت_حافظ
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

جمال صورت و معنی ز امن صحت توست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد

در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
رهش به سرو سهی قامت بلند مباد

در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد

هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند
بر آتش تو به جز جان او سپند مباد

شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی
که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد

#حافظ
 

گم شدن در گم شدن دین منست
نیستی در هست آیین منست

تا پیاده می‌روم در کوی دوست
سبز خنگ چرخ در زین منست

چون به یک دم صد جهان واپس کنم
بنگرم گام نخستین منست

من چرا گرد جهان گردم چو دوست
در میان جان شیرین منست

شمس تبریزی که فخر اولیاست
سین دندان‌هاش یاسین منست
 

مولانا دیوان شمس
گر بساط می و معشوق نباشد به میان
به چه امید توان هر سحر از جا برخاست

بی‌دلان را خبری از دل غارت زده نیست
که صف غمزهٔ او بی‌خبر از جا برخاست

دوش در خواب خوش آشوب قیامت دیدم
صبح‌دم قامت آن سیم‌تر از جا بر خاست

#فروغی بسطامی غزل ۵۷
#صرفا_برای_اندیشیدن

یک جمله طلایی برای تمام اوقات زندگی

زندگی راحت تر نمیشه
این تویی که قوی تر میشی
 آن عشق مجرد سوی صحرا می‌تاخت
دیدش دل من ز کر و فرش بشناخت

با خود می‌گفت چون ز صورت برهم
با صورت عشق عشقها خواهم باخت

#مولانای_جان