معرفی عارفان
1.25K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
شاه شوریده سران خوان من بی‌سامان را
زآن که در کم‌خردی از همه عالم بیشم
#حافظ

قدردانی در بساطِ امتیارِ دهر نیست
ورنه من در مکتبِ بی‌دانشی، علّامه‌ام


#بیدل
آمد بَرِ من، که؟ یار، کی؟ وقتِ سحر
تَرسنده زِ که؟ زِ خَصم، خَصمَش که؟ پدر
دادمش دو بوسه، بر کجا؟ بر لبِ تَر
لب بُد؟ نه، چه بُد؟ عقیق، چون بُد؟ چو شِکَر.

#رودکی #ابوعبدالله‌جعفربن‌محمدرودکی
عشق فتوی می دهد کز کعبه در بتخانه شو
یار دعوی می کند کز عاشقی دیوانه شو

عشق زحمت بر نتابد کاشنای خلوت است
چون تو با عشق آشنایی از همه بیگانه شو

گر به کویش بار یابی مرغ غم را دانه باش
گر وصال دوست خواهی شمع را پروانه شو

تا مگر روزی حدیثت بگذرد در پیش او
چون نظامی در زبان هر کسی افسانه شو

#نظامی_گنجوی
Audio
#پوران ,,
بی پناه تک درخت
عاشقم من،
دل و دین باختن آئینِ منست



هر که پاسِ دل و دین کرد،
نه بر دین منست.



#وصال_شیرازی
ﺍﺯ ﻗﻤﺎﺭ ﻋﺸﻖ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﭘﺎﮐﺒﺎﺯﯼ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﺳﺖ


ﻧﯿﺴﺖ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﻧﻘﺶ ﮐﻢ، ﻧﻘﺸﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻃﺮﺧﻮﺍﻩ ﻣﺎﺳﺖ



#صائب_تبریزی
معرفی عارفان
بنان – دیدی ای مه
در قمار عشق باشد باختن نقش مراد



تا کسی را دل نرفت از دست صاحبدل نشد.




#اسیر_شهرستانی
اصلاحیه

برایت شعر می گویم
که امشب شام مهتاب است

من امشب با تو می گویم
همه ناگفته هایم را

دمی با تو به سر بردن
خودش آرامشی ناب است...
‌‌
#فریدون_مشیری


جعلی

سراینده بهاره اسد کوکبی
به قماری از حریفان دل و دین و عقل بردی



به چه جرأتی ببازد به‌تو کس قمار دیگر؟



#مظفر_شیرازی
الها پادشاها بی‌نیازا
خداوندا کریما کار سازا
به صدق سینهٔ پاکان راهت
به شوق عاشقان بارگاهت
به شب نالیدن پا در کمندان‌
به آه سوزناک مستمندان
به حق صبر بی‌پایان ایوب
به آب چشم خون افشان یعقوب
به حق ره نوردان طریقت
به حق نیک مردان حقیقت
که بر جان من مسکین ببخشای
در رحمت بر این بیچاره بگشای

عبید زاکانی
دلت را خانه ما کن، مصفا کردنش با من
به ما درد دل افشا کن، مداوا کردنش با من

بیفشان قطره اشکی، که من هستم خریدارش
بیاور قطره ای اخلاص، دریا کردنش با من

#ژولیده_نیشابوری
نیایش صبحگاهی

خدایا !
خودت گفتی،بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را...
پس قلب مرا به نور خودت روشن و گرم کن.
زنگار يأس و نا اميدی را از دلم بزدای.
خالقا
هيچ دانا و توانایی جز تو برای ياری ندارم
و ندانم ، پس دستم بگير و خود گره از كارم بگشای...
مردم سرزمینم را ، درين زمانه ،
از سختيها و گرفتاريها برهان و اجابتمان كن.

“آمین”🙏


خدایا
یاریمان کن همیشه
بنده‌ای باشیم‌سپاس‌گوی تو

دستگیرمان شو
تاتدبیرهمۀ کارهایمان را
بتوبسپاریم

وماراموهبتیِ عطاکن
تادرهنگامۀ بلا
بادلی آرام نامت رابخوانیم
ودر ایام امن وآسایش
ازیادتو غافل نمانیم


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#گلی_از_گلستان_سعدی

حکایت سوم از باب سوم ...


درویشی را شنیدم، که در آتشِ فاقه می‌سوخت ؛ و رقعه بر خرقه همی‌دوخت و تسکینِ خاطرِ مِسکین را همی‌گفت :

به نان خشک قناعت کنیم و جامه‌ی دَلق
که بار محنتِ خود بِهْ که بار منّت خَلق

کسی گفتش :
_چه نشینی ! که فلان در این شهر طبعی کریم دارد و کَرَمی عمیم ؛ میان به خدمت آزادگان بسته و بر دل‌ها نشسته ؛ اگر بر صورتِ حالِ تو چنان که هست وقوف یابد، پاس خاطر عزیزان داشتن منّت دارد و غنیمت شمارد.
گفت :
_خاموش ! که در گرسنگی مردن بِهْ، که حاجت پیش کسی بردن.

هم رقعه دوختن بِه و الزام کُنج صبر
کز بهر جامه رقعه برِ خواجگان نبشت

حقّا که با عقوبت دوزخ برابر است
رفتن به پایمردیِ همسایه در بهشت


#گلستان
حضرت #سعدی
.
.
#واژه_گاه

• فاقه : تنگ‌دستی
• رقعه بر خرقه دوختن : وصله روی جامه‌ی کهنه دوختن
• دلق : جامه‌ی پشمین درویشان
• عمیم : همگانی، تمام
• پاس خاطر عزیزان داشتن منت دارد : خشنود می‌شود که دل عزیزان را بنوازد
• الزام : در اینجا به معنی گزینش است
• خواجگان : دولت‌مردان
• پایمردی : میانجی‌گری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در زمستان اگر درخت‌ها برگ و بر ندهد،
تا نپندارند که در کار نیستند!
ایشان دائماً بَرکارند.
زمستان هنگام دَخل است؛
تابستان هنگام خرج ،
خرج را همه بینند،
دخل را نبینند.

فیه ما فیه
Audio
دیدی دلا شیدا شدی
مجنون بی لیلا شدی
گفتم دلم عاشق نشو
عاشق شدی رسوا شدی
Audio
خداحافظ
#حــضــرتــ_مــولــانــا

ای دل پاک تمام بر
تو هزاران سلام
جمله خوبان غلام
جمله خوبی تو راست

سجده کنم پیش یار
گوید دل هوش دار
دادن جان در سجود
جان همه سجده‌هاست