معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
اصلاحیه




رها کردیم خالق را ، گرفتاران ادیانیم
تعصب چیست در مذهب
مگر نه این که انسانیم
اگر روح خدا در ماست...
خدا گر مفرد و تنهاست .
ستیزه پس برای چیست
برای خود پرستی هاست ..
من از عقرب نمی ترسم ولی از نیش می ترسم
از آن گرگی که می پوشد لباس میش می ترسم
هراسم جنگ بین شعله و کبریت و هیزم نیست
من از سوزاندن اندیشه در آتیش می ترسم ...


‌‌‌ ‎‌
ژولیده نیشابوری



از سیمین بهبهانی نیست
اصلاحیه




رها کردیم خالق را ، گرفتاران ادیانیم
تعصب چیست در مذهب
مگر نه این که انسانیم
اگر روح خدا در ماست...
خدا گر مفرد و تنهاست .
ستیزه پس برای چیست
برای خود پرستی هاست ..
من از عقرب نمی ترسم ولی از نیش می ترسم
از آن گرگی که می پوشد لباس میش می ترسم
هراسم جنگ بین شعله و کبریت و هیزم نیست
من از سوزاندن اندیشه در آتیش می ترسم ...
‌‌‌ ‎‌
ژولیده نیشابوری

‎‌‌‌‌از سیمین بهبهانی نیست.
۵ سال پیش در ۲۸ تیر ۱۳۹۵ با سیمین و نیمای غزل امروز وداع کردیم واز آن روز به بعد شاهدیم که اشعار جعلی بسیار زیادی به سیمین بهبهانی نسبت داده شده ‌است. اگرچه در زمان حیاتش نیز این نسبت‌های ناروابه او داده می شد و او را می‌آزرد و اعتراضاتش هم به گوش کسی نمی رسید .با گرامیداشت یاد و خاطره این دردانه غزل و ادبیات امروز، بخشی از این غزلیات و اشعار منسوب به او را از سایت یادداشت‌های فردوس سخن نقل می کنیم :

از جمله شعرهای منسوب به او، شعری است با عنوان «به تو چه» که این گونه آغاز می‌شود:

من اگر کافر و بی‌دین و خرابم؛ به تو چه؟

من اگر مست می و شرب و شرابم؛ به توچه؟

شاعر این شعر، « آبتین پوریا» نام دارد در حالی که به‌طور گسترده در اینترنت به بهبهانی نسبت داده شده‌ است.

شعر معروف دیگری با عنوان «هرگز نخواب کورش» نیز به نام سیمین بهبهانی منتشر شده بود که با تکذیب رو به رو شد و بعدها مشخص گردید که شاعر واقعی آن «سورنا آرام » نام دارد. این شعر در مستند جشن‌های دوهزار و پانصد ساله شبکه من و تو به بهبهانی نسبت داده شده بود که صفحه فیس بوک این شاعر، آن را «دروغ شاخدار» و «باعث تاسف» دانست.

همچنین برخی از اشعار‌ هادی خرسندی مانند شعر معروف

«قلم چرخید و فرمان را گرفتند» به اشتباه به نام سیمین بهبهانی دست به دست می‌شد که اعتراض این شاعر را برانگیخت.

سیمین بهبهانی با انتشار دست خطی ضمن ابراز نگرانی از انتشار اشعار نادرست به نام خود، خواهش کرد که با نشر چنین اشتباهاتی «بر گناه وی نیفزایند.»

وی همچنین گفت که اغلب اشعارش بدون امضا قابل تشخیص‌اند.

صفحه فیس بوک سیمین بهبهانی نیز در سال ۲۰۱۳ از انتشار اشعار اشتباه و نادرست به نام وی انتقاد کرد و خبر داد که ایشان از انتشار این اشعار به نام خود «عمیقاً ناراحتند.»

از جمله دیگر اشعاری که «به اشتباه» به نام بهبهانی منتشر شده‌اند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱. زنی را می‌شناسم من که از« فریبا شش بلوکی» است.

۲. «قصه این جاست که شب بود و هوا ریخت به هم». این شعر از سیمین بهبهانی «نیست».

۳. «خنده باید زد به ریش روزگار…» که شاعر واقعی آن «محمود مسعودی» نام دارد.

۴. شعری با عنوان «من از عقرب نمی‌ترسم ولی از نیش می‌ترسم». شاعر این شعر مرحوم مدیحه سرای معاصر ژولیده نیشابوری است که به اشتباه به سیمین بهبهانی نسبت داده می‌شود.

۵. همچنین می‌توان به شعر مشابهی اشاره کرد با سرآغاز «من از شب‌های تاریک بدون ماه می‌ترسم» که از« مرتضی کیوان‌هاشمی» است و در مراسم ترحیم سیمین بهبهانی به اشتباه توسط خطیب مسجد جامع شهرک غرب به نام او خوانده شد.

۶. بعضی کاربران مجازی در تلاشند اشعاری که به نقد دین می‌پردازند را به نام سیمین بهبهانی گسترش دهند. از آن جمله می‌توان به شعری با آغاز ما امت بیچاره و دربند نمازیم اشاره کرد. این شعر از

بهبهانی نیست!

۷. بعضی اشعار و نوشته‌های شادی صندوقی و نسرین بهجتی در فضای مجازی به اشتباه به سیمین بهبهانی نسبت داده می‌شوند. از آن جمله شعرهایی با مطلع« دل من حوصله کن داد زدن ممنوع است»یا «ضربه خوردیم و شکستیم و نگفتیم چرا »که این دو شعر از «شادی صندوقی» هستند.

۸. شعری با عنوان (شدم گمراه و سرگردان، میان این همه ادیان…). این شعر از دکتر سید محمدرضا اسلامی است که به اشتباه به سیمین بهبهانی منسوب شده‌ است.

۹. شعری با مطلع (شرابی خوردم از دست عزیز رفته از دستی…)

به ساز من که می‌رقصی قیامت می‌کنی، به به

بنازم دلبری‌هایت، قلم، الحق که تردستی!

این شعر از محمدرضا نظری (لادون پرند) است که به نام سیمین بهبهانی جعل شده ‌است.

۱۰. شعر چه رفتن‌ها که می‌ارزد به بودن‌های پوشالی

شاعر این شعر محمد لالوی است و به اشتباه به سیمین بهبهانی نسبت داده می‌شود.

۱۱٫ و غزلی با مطلع «بازهم آیینه و نور وصدا» که غزلی ازحسن فرازمند در کتاب «کلوز آپ، نمای نزدیک» نشر روزگار نو، که برخی آن را به نام حمید مصدق هم منتشر کرده‌اند.

درپایان بدنیست به سروده کوتاهی هم از آذر عاصمی شاعره نوپرداز درباره بانو سیمین بهبهانی اشاره بکنیم

نه «فروغ»ام

و نه «سیمین» غزل

نه سپید است زبانم نه سیاه

نه گزافم نه زیاد

من فقط مثل خودم می گویم:

«آذرعاصمی»ام، بچه نازی آباد
Audio
دلم شکسته و مجروح و مبتلای حسین...

شاعر: #ابن_حسام_خوسفی
میکس:صادق اکبری
دکلمه:محمدملکشاهی
فغان که صومعه گیران دو رنگ و زرّاقند
به درعه های سفید و به طیلسان سیاه

#ابن_حسام_خوسفی
چشم تو تیر غمزه چو اندر کمان نهاد
جانا به قصد خون دل ناتوان نهاد

گفتم حدیث آن لب شیرین ادا کنم
مُهر سکوت، لعل تواَم بر دهان نهاد

یارای گفتنم زدهان تو نیست هیچ
طبع لطیف اگر چه مرا خرده دان نهاد

چشمت به فتنه خانه ی مردم خراب کرد
نتوان دگر بهانه بر آخر زمان نهاد

دل در میان دوست به مویی خیال بست
باریک نکته ایست که دل در میان نهاد

دندان به آرزوی لبش تیزکرد کام
گفتا که بر رطب نتوان استخوان نهاد

دیگر مخوان به صومعه ابن حسام را
کو سربر آستانه ی پیر مغان نهاد

#ابن_حسام_خوسفی

.
دانی چه گفت سالک خمّار خانه دوش
بشنو نصیحت از نفس پیر می فروش

با درد ما بساز و ز درمان سخن مگوی
صوفی شو و ز راه صفا دُرد ما بنوش

یا حسن ما مشاهده کن یا نظر ببند
یا یاد دوست کن به زبان یا به لب خموش

انکار سالکان طریقت صواب نیست
در سلک ما درآی و در انکار ما مکوش

اینجا ریا و دلق مزوّر نمی خرند
بیزارم از عبادت زهّاد خودفروش

تا عیب دیگران تو بپوشی به زیر خاک
بنیان غیب،عیب ترا کرد خاکپوش

چون پنبه گشت موی بناگوش ما سپید
تا بر کشیم پنبه ی غفلت ز گوش هوش

ابن حسام قافله از پیش می روند
وز پس به الرحیل ندا می کند سروش

واپس چه خفته ای که فغان می کند درای
در پیش راه دور،جرس می زند خروش

#ابن_حسام_خوسفی
غزل 48

بشکفت برچمن گل عذرا عذار سرخ
وز جرم لاله شد کمر کوهسار سرخ

همچون خط توشد طرف جویبار سبز
وزلاله صحن باغ چو رخسار یار سرخ

مطرب بساز پرده ی عشاق درحجاز
ساقی تو نیز عذر میار و می آر سرخ

گردون نگر که دامن این هفت خوان کند
هرشب به خون دیده ی اسفندیار سرخ

عطف هلالی فلکی بین که کرده اند
ازخون خسروان فلک اقتدار سرخ

تاخون نکرد درجگر غنچه ی روزگار
گلگونه ی چمن نشد از روزگار سرخ

بررهگذار دیده زخون بسته ام دوجوی
ای بس که کرده ام رخ ازین رهگذار سرخ

ازحسرت لب تو کند دیده دم به دم
رخسار زردمن چون گل نوبهار سرخ

کام از لبت که وعده ی ابن حسام بود
چشمش نگر که چون شد از این انتظار سرخ


#ابن_حسام_خوسفی
اصلاحیه



‍ گاهی اوقات قرار است که در پیله ی درد، 
نم نمک "شاپرکی" خوشگل و زیبا بشوی...

گاهی انگار ضروریست بگندی در خود،
تا مبدل به "شرابی" خوش و گیرا بشوی...

گاهی از حمله یک گربه،قفس میشکند،
تا تو پرواز کنی،راهی صحرا شوی...

گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست،
باعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی...

گاهی از چاه قرار است به زندان بروی،
" آخر قصه " هم آغوش زلیخا بشوی...


مرتضی خدمتی



از فروغ فرخزاد نیست
زندگیتو مکتوب کن
از روی کاغذ زندگی کن
هر شب بنویس
هر صبح بنویس
نوشتن اعجاز می کند
خداوند به قلم و هر آنچه می نویسید قسم خورده است
اول نوشتن هدف و دوم فقط تلاش

زندگی مثل روندن
یه دوچرخه است.
وقتی که رکاب زدن
سخت میشه معنیش
اینه که داری به قله میرسی..



یارمهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو



امـیدوارم دراین روز زیبـا
روزگارت پراز عشق و امیـد..

دنیات پر از محبت و دوستی
 رزقت پر از خیر و برکـت

 لحظه هات پراز شور و شادی
عـشقت پـراز صفا و  پاکی

و زندگیت پراز آرامش و
موفقیت باشه ان شاءالله



شاد باشی


‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌
Ya Rab
Hayedeh
#یا_رب
#هایده
#هدیه
#فرید_زلاند
#منوچهر_چشم_آذر



مرا یا رب نمیخواهی
گناه از تو اگر نفرین به این دنیای بد کردم
یارب به خدائی خدائیت
وانگه به کمال پادشائیت

کز عشق به غایتی رسانم
کو ماند اگر چه من نمانم

از چشمه عشق ده مرا نور
واین سرمه مکن ز چشم من دور

گرچه ز شراب عشق مستم
عاشق‌تر ازین کنم که هستم

گویند که خو ز عشق واکن
لیلی‌طلبی ز دل رها کن

یارب تو مرا به روی لیلی
هر لحظه بده زیاده میلی

از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای

گرچه شده‌ام چو مویش از غم
یک موی نخواهم از سرش کم

#نظامی_گنجوی
فرهنگ لغت معین - جلد اول.pdf
37.6 MB
فرهنگ فارسی معین
تالیف : دکتر محمد معین
دوره دو جلدی در دو مجلد
جلد اول
فرهنگ لغت معین - جلد دوم.pdf
32.9 MB
فرهنگ فارسی معین
تالیف : دکتر محمد معین
دوره دو جلدی در دو مجلد
جلد دوم
Farhang e Farsi e Doktor Mohammad Mo'in (Farsi).pdf
69.3 MB
فرهنگ فارسی معین
تالیف : دکتر محمد معین
دوره دو جلدی در یک مجلد
Forwarded from Deleted Account
غزل ۲۷۷ حافظ
عباس احمدی
اصلاحیه

🔆 انرژی مثبت از حضرت مولانا 🔆

حقیقت
نه به رنگ است و نه بو
نه به هآی است ونه هو
نه به این است ُ نه او
نه به جام است و سبو

گر به این نقطه رسیدی ؛
به تو سر بسته و در پرده بگویم
تا کسی نشنود این راز گهر بار جهان را :

آنچه گفتند و سرودند
تو آنی !!
خود تو جان جهانی
گر نهانی و عیانی
تو همانی که همه عُمر
به دنبال خودت نعره زنانی
تو ندانی که خود آن نقطه ی عشقی
همه اسرار نهانی !

🌾🍁🍂

مولانا

شاعر علی حیدری
Lahze
Ehsan Khaje Amiri
👌👌👌
همه انسانها به طور یکسان
محکومند که روزی بمیرند،
ایستاده مردن
بهتر از زانو زده
زیستن است !

آلبر کامو
گر طالب راه حق شوی ره پیداست
او راست بود با تو، تو گر باشی راست

وانگه که به اخلاص و درون صافی
او را باشی بدان که او نیز تراست

#ابوسعیدابوالخیر رباعی ۶۰
صورت یا آنچه ما در دیگران می بینیم اعمالِ آنها است. این اعمال منبعِ قضاوتِ ما محسوب می شود اما نباید صرفاً به این صورت ها اکتفا کرد و شخص را موردِ قضاوت قرار داد. آنچه مهم تر است نیّت یا فکری است که در پسِ پردهٔ ظاهرِ هر عملی قرار دارد و بر ما نمایان و عیان نیست. کار روانشناسان و روانکاوان دقیقاً همین است که به ظاهر اکتفا نکنند و علّت و ریشه ی هر عملی را جستجو کنند و بیابند. مولانا نیز در تمثیلی این نکته را چنین می گوید که اعمال ما همچون میوه هایی هستند که ابتدا به صورت فکر و نیّت در ما پدید آمده اند و سپس در عمل ظاهر گشته اند. این میوه ها گاه شیرین و خوشرنگ و دارای بو و طعمِ ناب هستند و گاه تلخ، بدرنگ، بد بو و نامطبوعند؛ اما هر چه هستند از فکر و نیّتی نتیجه شده اند که ابتدا مانند دانه ای در ذهن و ضمیرِ ما فرصتِ رشد و به بار نشستن یافته اند.


میوه ها در فکر دل اوّل بود
در عمل ظاهر به آخر می شود

مثنوی شریف دفتر دوم