.
دل جای تو شد و گر نه پر خون کنمش
در دیده تویی و گر نه جیحون کنمش
امید وصال تست جان را ورنه
از تن به هزار حیله بیرون کنمش
#ابوسعید_ابوالخیر
دل جای تو شد و گر نه پر خون کنمش
در دیده تویی و گر نه جیحون کنمش
امید وصال تست جان را ورنه
از تن به هزار حیله بیرون کنمش
#ابوسعید_ابوالخیر
Ghasam
Mazyar Fallahi
#مازیارفلاحی 🎤
#قسم 🎼
جهان اگر برپاست ،
هنوز
کسی،
کسی را دوست دارد
اگر چه دیر
اگر چه دور ...
#معصومه_صابر
#قسم 🎼
جهان اگر برپاست ،
هنوز
کسی،
کسی را دوست دارد
اگر چه دیر
اگر چه دور ...
#معصومه_صابر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
هر از چند گاهی، یکهویی بی مقدمه از همسرتان، فرزندتان، دوستتان یا هر کس دیگری که به نوعی با شما گره خورده است، با آرامش و مهربانی و گردنی کج و لحنی لوس بپرسید: "احساس خوشبختی میکنی؟ کلا خوبی؟"
بعدش دیگر یک کلمه هم نگویید و فقط بگذارید او حرفهایش را بزند. بگذارید رسوبات ته گرفته اش را بیرون بریزد. بگذارید سبک شود. سبکبالی، هم حال او را خوب میکند و هم آیینه ای برای نشان دادن چیزهایی میشود که از آن غافلید.
حتی گاهی از خودتان هم این سوال را بپرسید: هی فلانی! احساس خوشبختی میکنی؟
اگر ندای مثبتی از درونتان بلند شد؛ دو دستتان را بالا کنید و بلند و بی پروا بگویید الاهی صدهزار مرتبه شکرت.
و اگر پاسخی منفی یا شل و تردیدآمیز برخاست، با خودتان بگویید: آخه چرا؟ چرا احساس خوشبختی نمی کنی؟ چه مرگته لعنتی؟ چی کم داری مگه رفیق؟ اگه چی داشته باشی، دیگه احساس خوشبختی میکنی؟ چند وقت دیگه قراره احساس خوشبختی کنی؟ تا کی ...
نگذارید در چرخ دنده های زندگی روزمره، هدف از چرخیدن را گم کنید.
#دکتر محسن زندی
هر از چند گاهی، یکهویی بی مقدمه از همسرتان، فرزندتان، دوستتان یا هر کس دیگری که به نوعی با شما گره خورده است، با آرامش و مهربانی و گردنی کج و لحنی لوس بپرسید: "احساس خوشبختی میکنی؟ کلا خوبی؟"
بعدش دیگر یک کلمه هم نگویید و فقط بگذارید او حرفهایش را بزند. بگذارید رسوبات ته گرفته اش را بیرون بریزد. بگذارید سبک شود. سبکبالی، هم حال او را خوب میکند و هم آیینه ای برای نشان دادن چیزهایی میشود که از آن غافلید.
حتی گاهی از خودتان هم این سوال را بپرسید: هی فلانی! احساس خوشبختی میکنی؟
اگر ندای مثبتی از درونتان بلند شد؛ دو دستتان را بالا کنید و بلند و بی پروا بگویید الاهی صدهزار مرتبه شکرت.
و اگر پاسخی منفی یا شل و تردیدآمیز برخاست، با خودتان بگویید: آخه چرا؟ چرا احساس خوشبختی نمی کنی؟ چه مرگته لعنتی؟ چی کم داری مگه رفیق؟ اگه چی داشته باشی، دیگه احساس خوشبختی میکنی؟ چند وقت دیگه قراره احساس خوشبختی کنی؟ تا کی ...
نگذارید در چرخ دنده های زندگی روزمره، هدف از چرخیدن را گم کنید.
#دکتر محسن زندی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
نفرت، انزجار، ايرادگيرى و انتقاد، سرزنش و ملامت، خشم و ميل به تسويهحساب کردن يا ديدن اينکه ديگرى به مجازات اعمالش رسيده، جملگى جان را میفرسايند و سلامت انسان را میربايند.
کاترین پاندر
قانون توانگری
نفرت، انزجار، ايرادگيرى و انتقاد، سرزنش و ملامت، خشم و ميل به تسويهحساب کردن يا ديدن اينکه ديگرى به مجازات اعمالش رسيده، جملگى جان را میفرسايند و سلامت انسان را میربايند.
کاترین پاندر
قانون توانگری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چیزهایی که میشنوید، میخوانید، میبیند و گفتگوهای درونی در شما باور میسازد پس مراقب ورودی ها باشید.
در هر نگهت مستی صد جام شرابست
چشمان تو میخانه ی دلهای خرابست
زد شعله بجان چشم فریبای تو ، هر چند
برق نگهت زود گذر همچو شهابست
زیبایی گلهای جهان دیر نپاید
ای غنچه ! بزن خنده که هنگام شبابست
مغرور مشو اینهمه بر سوز خود ای شمع
کاین سازش پروانه هم از روی حسابست
از اوج فلک دیده بر این خاک چو بستیم
دیدیم که پهنای جهان نقش سرابست
ای مرغ شباهنگ ! مکن ناله که امشب
از عمر ، مرا آروزی یک مژه خوابست
#شهدی_لنگرودی
چشمان تو میخانه ی دلهای خرابست
زد شعله بجان چشم فریبای تو ، هر چند
برق نگهت زود گذر همچو شهابست
زیبایی گلهای جهان دیر نپاید
ای غنچه ! بزن خنده که هنگام شبابست
مغرور مشو اینهمه بر سوز خود ای شمع
کاین سازش پروانه هم از روی حسابست
از اوج فلک دیده بر این خاک چو بستیم
دیدیم که پهنای جهان نقش سرابست
ای مرغ شباهنگ ! مکن ناله که امشب
از عمر ، مرا آروزی یک مژه خوابست
#شهدی_لنگرودی
Ye Zan
Mastan
#مستان
ی زن می جنگه پای ارزوهاش
قاصدی ما را خبر آورده بود
میرساند بر دلم پیغام یار
فصل سرد آرزوهایم گذشت
اندک اندک میرسد فصل بهار
#محرم_زمانی
ی زن می جنگه پای ارزوهاش
قاصدی ما را خبر آورده بود
میرساند بر دلم پیغام یار
فصل سرد آرزوهایم گذشت
اندک اندک میرسد فصل بهار
#محرم_زمانی
۱۳ شهریور سالروز درگذشت محسن هشترودی
(زاده ۲۲ دی ۱۲۸۶ تبریز -- درگذشته ۱۳ شهریور ۱۳۵۵ تهران) اندیشمند، شاعر و ریاضیدان
او فرزند اسماعیل مجتهد، از مشاوران شیخ محمدخیابانی، از فعالان نهضت مشروطه بود. تحصیلات دبستانی را در زادگاهش گذراند و برای ادامه تحصیل به دارالفنون رفت. چند سالی در تهران به تحصیل پزشکی گذراند، تا در سال ۱۳۰۴ بهعنوان دانشجوی بورسیه دولتی برای تحصیل در رشته ریاضیات بهفرانسه اعزام شد.
در سال ۱۳۱۴ با درجه کارشناسی در رشته ریاضیات از دانشگاه سوربن فارغالتحصیل شد. سپس با سرپرستی پروفسور الیکارتان در همان دانشگاه، به پژوهش در زمینه هندسه دیفرانسیل پرداخت و در سال ۱۳۲۶ دکترا در رشته ریاضیات گرفت.
وی پس از بازگشت به ایران بهعنوان استادیار در دانشکده علوم دانشسرای عالی بهکار مشغول شد و در سال ۱۳۲۰ کرسی استادی دانشسرای عالی را دریافت کرد. او در سال ۱۳۳۰ بهمقام ریاست دانشگاه تبریز رسید و در سال ۱۳۳۶ بهعنوان رئیس دانشکده علوم دانشگاه تهران انتخاب شد.
هشترودی در طول زندگی حرفهایاش ارتباط با مجامع علمی بینالمللی را حفظ کرد و در سال ۱۳۲۹ بهعنوان نماینده دانشگاه تهران در کنگره بینالمللی ریاضیدانان هاروارد شرکت کرد و در مؤسسه مطالعات پیشرفته دانشگاه پرینستون و به درخواست ریاست مؤسسه، پروفسور اوپنهایمر به عضویت پذیرفته شد و یک ترم پاییزی را نیز به تدریس در دانشگاه هاروارد پرداخت.
او از طرفداران سرسخت علوم پایه و علاقهمند بهشعر و موسیقی و فلسفه بود و توانایی بیان مطالب علمی بهزبان ساده داشت. وی بهعنوان یک متفکر منتقد پیشرو و ریاضیدان نامدار ایرانی، دارای اهمیت نمادین و شخصیتی اثرگذار در جامعه علمی معاصر ایران بود.
دكتر ماكان در كتاب نگرشهاى ايرانى مىنويسد: روزى كه آرمسترانگ بهعنوان نخستين انسان پاى بر كره ماه گذاشت، پروفسور هشترودى در گفتگويى راديويى اظهار داشت كه بشر مىتوانست يك قرن زودتر بهماه دست يابد، اگركتابخانه فارس و تيسفون را به آتش نمىكشيدند يا بهدجله نمىريختند.
آرامگاه وی در گورستان بقاییه تبریز است
(زاده ۲۲ دی ۱۲۸۶ تبریز -- درگذشته ۱۳ شهریور ۱۳۵۵ تهران) اندیشمند، شاعر و ریاضیدان
او فرزند اسماعیل مجتهد، از مشاوران شیخ محمدخیابانی، از فعالان نهضت مشروطه بود. تحصیلات دبستانی را در زادگاهش گذراند و برای ادامه تحصیل به دارالفنون رفت. چند سالی در تهران به تحصیل پزشکی گذراند، تا در سال ۱۳۰۴ بهعنوان دانشجوی بورسیه دولتی برای تحصیل در رشته ریاضیات بهفرانسه اعزام شد.
در سال ۱۳۱۴ با درجه کارشناسی در رشته ریاضیات از دانشگاه سوربن فارغالتحصیل شد. سپس با سرپرستی پروفسور الیکارتان در همان دانشگاه، به پژوهش در زمینه هندسه دیفرانسیل پرداخت و در سال ۱۳۲۶ دکترا در رشته ریاضیات گرفت.
وی پس از بازگشت به ایران بهعنوان استادیار در دانشکده علوم دانشسرای عالی بهکار مشغول شد و در سال ۱۳۲۰ کرسی استادی دانشسرای عالی را دریافت کرد. او در سال ۱۳۳۰ بهمقام ریاست دانشگاه تبریز رسید و در سال ۱۳۳۶ بهعنوان رئیس دانشکده علوم دانشگاه تهران انتخاب شد.
هشترودی در طول زندگی حرفهایاش ارتباط با مجامع علمی بینالمللی را حفظ کرد و در سال ۱۳۲۹ بهعنوان نماینده دانشگاه تهران در کنگره بینالمللی ریاضیدانان هاروارد شرکت کرد و در مؤسسه مطالعات پیشرفته دانشگاه پرینستون و به درخواست ریاست مؤسسه، پروفسور اوپنهایمر به عضویت پذیرفته شد و یک ترم پاییزی را نیز به تدریس در دانشگاه هاروارد پرداخت.
او از طرفداران سرسخت علوم پایه و علاقهمند بهشعر و موسیقی و فلسفه بود و توانایی بیان مطالب علمی بهزبان ساده داشت. وی بهعنوان یک متفکر منتقد پیشرو و ریاضیدان نامدار ایرانی، دارای اهمیت نمادین و شخصیتی اثرگذار در جامعه علمی معاصر ایران بود.
دكتر ماكان در كتاب نگرشهاى ايرانى مىنويسد: روزى كه آرمسترانگ بهعنوان نخستين انسان پاى بر كره ماه گذاشت، پروفسور هشترودى در گفتگويى راديويى اظهار داشت كه بشر مىتوانست يك قرن زودتر بهماه دست يابد، اگركتابخانه فارس و تيسفون را به آتش نمىكشيدند يا بهدجله نمىريختند.
آرامگاه وی در گورستان بقاییه تبریز است
۱۳ شهریور زادروز ابوریحان بیرونی
(زاده ۱۳ شهریور ۳۵۲، سپتامبر ۹۳۷ خوارزم -- درگذشته ۲۲ آذر ۴۲۷، ۱۳ دسامبر ۱۰۴۸ غزنه ) ریاضیدان و ستارهشناس
او زادگاهش روستای كوچك "بیرون" بود و «بيرونی» نامیده شد.
در رياضيات، هيئت "علوم فضايی" فيزيك، زمين شناسي و جغرافيا سرآمد دانشمندان دوران خود بود. دائرةالمعارف علوم چاپ مسكو ابوريحان را دانشمند همه قرون و اعصار خوانده است. در بسياری از كشورها نام او را بر دانشگاهها، دانشكدهها و تالار كتابخانهها نهاده و به او لقب «استاد جاويد» دادهاند.
وی گردش خورشيد، گردش محوری زمين و جهات شمال و جنوب را دقيقا محاسبه و تعريف كرده است. خورشيد گرفتگی هشتم آوريل سال ۱۰۱۹ ميلادی را در كوههای لغمان "افغانستان كنونی" رصد و بررسی كرد و ماه گرفتگی سپتامبر همين سال را در غزنه به زير مطالعه برد.
در زمان وی، سامانيان كه پايتختشان شهر بخارا بود، بر شمالشرقی ايران، شامل خراسان بزرگتر و منطقه خوارزم، زياريان بر گرگان و مازندران و مناطق اطراف آنها، بازماندگان صفاريان بر سيستان بزرگتر، غزنويان بر جنوب ايران خاوری "مناطق مركزی و جنوبی افغانستان امروز" و بوئيان بر ساير مناطق ايران تا بغداد حكومت میكردند و همه آنان مشوّق دانش و ادبيات فارسی بودند و سامانيان بيش از ديگران در اين راه اهتمام داشتند. بيرونی كه در جرجانيه خوارزم نزد ابونصرمنصور تحصيل علم كرده بود، مدتي نيز در گرگان در حمايت مادی و معنوی زياريان كه مرداويز سردودمان آنان بود، به تحقيق پرداخت و پس از آن تا پايان عمر در ايران خاوری آن زمان به پژوهشهای علمیاش ادامه داد. با اينكه محمود غزنوی ميانه خوبی با بيرونی نداشت و وسایل كافی برای تحقيق در اختيار او نبود، ولی اين دانشمند لحظهای از تلاش برای تكميل تحقيقات علمی خود دست نكشيد.
او كه به زبانهای يونانی، هندی و عربی هم تسلط داشت، كتب و رسالات متعددی كه شمار آنها را بیش از ۱۴۶ گفتهاند، نوشت كه جمع سطورشان بالغ بر ۱۳ هزار است.
مهمترين آثار او عبارتند از: «التفهيم» در رياضيات و نجوم، «آثار الباقيه» در تاريخ و جغرافيا، «قانون مسعودی» كه نوعی دائرةالمعارف است و كتاب «هند» درباره اوضاع اين سرزمين از تاريخ و جغرافيا تا عادات و رسوم و طبقات اجتماعی آن.
وی كتاب دائرةالمعارف خود را به نام سلطان مسعود غزنوی حاكم وقت كرد، ولی هديه او را كه سه بار شتر سكه نقره بود نپذيرفت و به او نوشت كه كتاب را به خاطر خدمت بهدانش و گسترش آن نوشته است، نه پول.
بيرونی معاصر بوعلیسينا بود كه در اصفهان مینشست و باهم مكاتبه و تبادل نظر فكری داشتند.
او در جريان لشكركشیهای محمود غزنوی به هند غربی "كه پاكستان امروز قسمتي از آن است" امكان يافت كه به آن سرزمين برود، زبان هندی فراگيرد و درباره اوضاع هند تحقيق كند كه محصول اين تحقيق، كتاب «هند» است.
(زاده ۱۳ شهریور ۳۵۲، سپتامبر ۹۳۷ خوارزم -- درگذشته ۲۲ آذر ۴۲۷، ۱۳ دسامبر ۱۰۴۸ غزنه ) ریاضیدان و ستارهشناس
او زادگاهش روستای كوچك "بیرون" بود و «بيرونی» نامیده شد.
در رياضيات، هيئت "علوم فضايی" فيزيك، زمين شناسي و جغرافيا سرآمد دانشمندان دوران خود بود. دائرةالمعارف علوم چاپ مسكو ابوريحان را دانشمند همه قرون و اعصار خوانده است. در بسياری از كشورها نام او را بر دانشگاهها، دانشكدهها و تالار كتابخانهها نهاده و به او لقب «استاد جاويد» دادهاند.
وی گردش خورشيد، گردش محوری زمين و جهات شمال و جنوب را دقيقا محاسبه و تعريف كرده است. خورشيد گرفتگی هشتم آوريل سال ۱۰۱۹ ميلادی را در كوههای لغمان "افغانستان كنونی" رصد و بررسی كرد و ماه گرفتگی سپتامبر همين سال را در غزنه به زير مطالعه برد.
در زمان وی، سامانيان كه پايتختشان شهر بخارا بود، بر شمالشرقی ايران، شامل خراسان بزرگتر و منطقه خوارزم، زياريان بر گرگان و مازندران و مناطق اطراف آنها، بازماندگان صفاريان بر سيستان بزرگتر، غزنويان بر جنوب ايران خاوری "مناطق مركزی و جنوبی افغانستان امروز" و بوئيان بر ساير مناطق ايران تا بغداد حكومت میكردند و همه آنان مشوّق دانش و ادبيات فارسی بودند و سامانيان بيش از ديگران در اين راه اهتمام داشتند. بيرونی كه در جرجانيه خوارزم نزد ابونصرمنصور تحصيل علم كرده بود، مدتي نيز در گرگان در حمايت مادی و معنوی زياريان كه مرداويز سردودمان آنان بود، به تحقيق پرداخت و پس از آن تا پايان عمر در ايران خاوری آن زمان به پژوهشهای علمیاش ادامه داد. با اينكه محمود غزنوی ميانه خوبی با بيرونی نداشت و وسایل كافی برای تحقيق در اختيار او نبود، ولی اين دانشمند لحظهای از تلاش برای تكميل تحقيقات علمی خود دست نكشيد.
او كه به زبانهای يونانی، هندی و عربی هم تسلط داشت، كتب و رسالات متعددی كه شمار آنها را بیش از ۱۴۶ گفتهاند، نوشت كه جمع سطورشان بالغ بر ۱۳ هزار است.
مهمترين آثار او عبارتند از: «التفهيم» در رياضيات و نجوم، «آثار الباقيه» در تاريخ و جغرافيا، «قانون مسعودی» كه نوعی دائرةالمعارف است و كتاب «هند» درباره اوضاع اين سرزمين از تاريخ و جغرافيا تا عادات و رسوم و طبقات اجتماعی آن.
وی كتاب دائرةالمعارف خود را به نام سلطان مسعود غزنوی حاكم وقت كرد، ولی هديه او را كه سه بار شتر سكه نقره بود نپذيرفت و به او نوشت كه كتاب را به خاطر خدمت بهدانش و گسترش آن نوشته است، نه پول.
بيرونی معاصر بوعلیسينا بود كه در اصفهان مینشست و باهم مكاتبه و تبادل نظر فكری داشتند.
او در جريان لشكركشیهای محمود غزنوی به هند غربی "كه پاكستان امروز قسمتي از آن است" امكان يافت كه به آن سرزمين برود، زبان هندی فراگيرد و درباره اوضاع هند تحقيق كند كه محصول اين تحقيق، كتاب «هند» است.
VID-20240903-WA0015.mp4
6 MB
استاد همایون جاان شجریان 💚دیگر چه فرقی میکند ♥️🤌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از کفم رها
#سیما_مافیها
ستارهها در سردیِ رگهایم لرزیدند
خاک تپید
هوا موجی زد
علفها ریزش رویا را در چشمانم شنیدند
میان دو دست تمنایم روییدی
در من تراویدی
آهنگ تاریک اندامت را شنیدم.......
#سهراب_سپهری
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را؟
که به شُکرِ پادشاهی ز نظر مران گدا را
ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را
مژهٔ سیاهت ار کرد به خون ما اشارت
ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا
دل عالمی بسوزی چو عِذار برفُروزی
تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایان بنوازد آشنا را
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی؟
دل و جان فدای رویت بنما عِذار ما را
به خدا که جرعهای ده تو به حافظ سحرخیز
که دعای صبحگاهی اثری کند شما را
#حضرت_حافظ