معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ستاره ها نهفته در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست
هوای گریه با من...

#همایون_شجریان
▪️سرنوشت عجیب ثروتمندترین فرد جهان که در کنار پولهایش از گرسنگی مرد!!!

خانواده‌ی روتشیلد از خاندان کهن و پرنفوذ يهودى هستند که هم‌اکنون مالكيت بيشتر ثروت جهان را در اختیار دارند.

«رود روتشیلد» میلیاردر بریتانیایی، بقدری ثروتمند بود که حتى به دولت بریتانیا نيز وام میداد. او یک روز وارد گاوصندوق خود شد؛ اشتباهاً درب گاو صندوق به رویش بسته شد و کسی صدایش را نشنید و در آخر در کنار تمام پول های خود از گرسنگی مرد!

 
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اونی که عاشق باشه میفهمه مولانا چقدر عاشق بود که اینطوری شعر می‌گفت



من زخم تو را به هیچ مرهم ندهم
یک موی تو را به هر دو عالم ندهم
گفتم جان را بیار محرم ندهم
از گفتهٔ خود بیش دهم کم ندهم
هرگز نه از دزدان بترسیم
نه از آدمکشان!
آنها خطرات بیرونیند
خطرات کوچکند
از خودمان بترسیم!
دزدان واقعی، پیش داوری های
ما هستند. آدمکش های واقعی
نادرستی های ما هستند.
چه اهمیتی دارد آنچه سرهای
ما را یا کیسه های پولمان را
تهدید می کند ..نیندیشیم جز
در آنچه که روحمان را تهدید می کند!

#ویکتور_هوگو
هر چه جز گوهر عشق است درین بحر کف است
هر حیاتی که نه در عشق سرآید تلف است


صائب تبریزی
ای بت قامت قیامت وی مه بالا بلا
ای غلام قامت و بالات سرو و نارون

تا به‌کی تابم بری زان زلفکان پر ز تاب
تا به‌ کی راهم زنی زان چشمکان پرفتن

لعل تو چون بهر من لیکن بود از بهر غیر
وه چه بود ار بهر من بود آن لب چون بهرمن

روی‌داری چون‌سهیل و لعل داری چون عقیق
هرکرا باشی به دامن بی‌نیازست از یمن

جناب قاآنی
ای مه تویی از چهار گوهر شده هست
زینست که در چهار جایی پیوست

در چشم آبی و آتشی اندر دل
بر سر خاکی و بادی اندر کف دست

حکیم سنایی رباعی ۴۵
نه یار هرکسی را رخسار می‌نماید
نه هر حقیر دل را دیدار می‌نماید

در آرزوی رویش در خاک خفت و خون خور
کان ماه‌روی رخ را دشوار می‌نماید

بر چار سوی دعوی از بی‌نیازی خود
سرهای سرکشان بین کز دار می‌نماید

سلطان غیرت او خون همه عزیزان
بر خاک اگر بریزد بس خوار می‌نماید

گر مرد ره نه‌ای تو بر بوی گل چه پویی
رو باز گرد کین ره پر خار می‌نماید

زنهار تا بپویی بی رهبری درین ره
زیرا که این بیابان خون‌خوار می‌نماید

گر مردیی نداری پرهیز کن که چون تو
سرگشتگان گمره بسیار می‌نماید

در راه کفر و ایمان مرد آن بود که خود را
دایم چنانکه باشد در کار می‌نماید

در کار اگر تمامی در نه قدم درین ره
کاحوال ناتمامان بس زار می‌نماید

کو آتشی که بر وی این خرقه را بسوزم
کین خرقه در بر من زنار می‌نماید

اندر میان غفلت در خواب شد دل من
کو هیچ دل که یک دم بیدار می‌نماید

جمله ز خود نمایی اندر نفاق مستند
کو عاشقی که در دین هشیار می‌نماید

در بند دین و دنیی لیکن نه دین و دنیی
سرگشته روزگاری عطار می‌نماید

عطار عزیز غزل ۳۶۷
گر بنخسبی شبی ای مه لقا
رو به تو بنماید گنج بقا
گرم شوی شب تو به خورشید غیب
چشم تو را باز کند توتیا
امشب استیزه کن و سر منه
تا که ببینی ز سعادت عطا
جلوه گه جمله بتان در شبست
نشنود آن کس که بخفت الصلا

مولانا
#مهربان خدای من

ای همه آرامش من
امواج متلاطم درونم را ساحلی نیست جز یادت….
و غوغای روح بی پناهم را پناهی نیست جز حضورت
وجودم را با ذکر نامت آذین می بندم
و جانم را با یادت متبرک می کنم
و عاشقانه تمنایت می کنم….
.....؟
به نام خدای همه
#یک حبه نور

[فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ..]
بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را

گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان
نگه دار سر رشته تا نگه دارد..
.
روزتون به همین زیبایی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دنبال شادی نگردید
شادی،مقصدی برای رسیدن نیست..
بلکه روش زندگی کردن است..
شادی را برای خودتان خلق کنید ...
‏زمان را بازی بده!
خود را بر زمان برتری ببخش!
گذشته و هر خاطره تلخ را کنار گذاشته و امروز را شاد و پر از انرژی آغاز کن!
قدم هایت را محکم بردار و آینده را امروز بساز

🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد چهارشنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

دراین صبح زیبا امیدوارم
زیباترین گلها زیر گامهایت
قشنگترین چشمهابدرقه راهت
زیباترین لبخندبر لبانت
وبلندترین دستهانگهبانت باشد

🌺🌺🌺

شاد باشی

دلبـــــرا، پیش وجودت

همه خوبــــان عدمند.... ♡



#سعدی
Shorooe Nagahan
Alireza Ghorbani
#علیرضا_قربانی

هر شعر که میگویم ...
مقصود تو  می باشی ،،
سهو است که پنداری ...
مقصود ، دگر دارم ،

#راحم_تبریزی
.
ننوازی به سرانگشت مرا، ساز خموشم
زخمه بر تار دلم زن که درآری به خروشم

چون صدف مانده تهی سینه ام از گوهر عشقی
ساز کن، ساز غم امشب که سراپا همه گوشم

کم ز مینا نیم، ای دوست! که گَردش بزدایی
دست مهری چه شود گر بکشی بر بر و دوشم

من زمین گیر گیاهم، تو سبک سیر نسیمی
که به زنجیر وفایت نکشم هر چه بکوشم

تا به وقت سحرم چون گل خورشید برویی
دیده صد چشمه فروریخت به دامن شب دوشم

بزمی آراسته کن تا پی تاراج قرارت
تن چون عاج به پیراهن مهتاب بپوشم

چو خُم باده، در این شوق که گرمت کنم امشب،
همه شادی، همه شورم، همه مستی، همه جوشم

تو و آن الفت دیرین، من و این بوسهٔ شیرین
به خدا باده پرستی به خدا باده فروشم.


سیمین بهبهانی
ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او
شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او

معشوق را جویان شود دکان او ویران شود
بر رو و سر پویان شود چون آب اندر جوی او


مولانای جان
دنیا و حال خوب و خوشش عاید شما

مارا برای شعر و غزل آفریده اند...!


#شهریار
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست

برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است وگر باده مست

خنده جام می و زلف گره گیر نگار
ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست


حافظ