معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.5K photos
13.1K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
محمود دولت آبادی یه جا تویِ کتاب کلیدر میگه:
«در من چیزی کم بود و
در این زندگانی هم چیزی کج بود
میان ما و زندگانی یک چیزی گُنگ ماند.
ما دیر آمدیم یا زود...
هر چه بود به موقع نیامدیم
گذشت و بهتر که می‌گذرد...»

"ای چشم من گریان مباش"
🎶
#علیرضا_افتخاری
#حکایت

و پرسیدند: یا شیخ! دلهای ما خفته است که سخن تو در دلهای ما اثر نمی‌کند. چه کنیم؟

گفت: کاشکی خفته بودی که خفته را بجنبانی بیدار گردد. دلهای شما مرده است که هرچند می‌جنبانی بیدار نمی‌گردد.

#تذکرة_الاولیاء_عطار
پرسیدم از گل سرخ ، در سینه‌ات چه داری..؟

برگونه‌های سرخت ، داغِ غمِ که داری..؟



خوش می‌تراوَد از تو ، عطرِ هوایِ مستی..!!

من عاشقِ تو هستم ، تو عاشقِ که هستی..؟



گُل با تبسمی گفت ، ای یارِ دل‌شکسته..!!

این شرمِ سرخِ عشق است ، بر گونه‌ام نشسته ،



پرورده جانم از عشق ، از یادِ آن بهاران.....

بر هر نسیمِ عاشق ، دل داده‌ام فراوان...!!



شادابم از محبت ، از عطرِ مهربانی...!!

بی رحمتِ بهاران ، پژمرده‌ام به آنی...!!



این رازِ شرمِ عشق است ، یک رازِ جاودانی..!!

بی عاشقی حرام است ، یک لحظه زندگانی..!!


#پرویز_طاهری
نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر
که این حدیث ز پیر طریقتم یادست

غم جهان مخور و پند من مبر از یاد
که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست

رضا به داده بده وز جبین گره بگشای
که بر من و تو در اختیار نگشادست


#حافظ
دشمن چون از همه حيلتی فرو مانَد سلسله دوستی بجنباند،
پس آنگه به دوستی کارها کُنَد که هيچ دشـمني نـتـوانَــد !

#سعدی
Delshodegan
Salar Aghili
#دلشدگان 

 #سالار-عقیلی
شهرهٔ شهر مشو تا نَنَهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

#حافظ


بین خودت و گذشته ات
یک دیوار آهنین بکش و خـود را از آن جدا کن
و در حال زندگی کن
و امیدوار آینده باش

#دیل_کارنگی
از بی هنران شعله ادارک مجویید

این طایفه را طره دستار بلندست…


#صائب_تبريزي
تو که از شر اعادی به دو صد چاه فتادی
برهانید به آخر کرم مظلمه پوشت
همه آهنگ لقا کن خمش و صید رها کن
به خموشیت میسر شود این صید وحوشت
تو دهان را چو ببندی خمشی را بپسندی
کشش و جذب ندیمان نگذارند خموشت


#مولانای_جان
چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد
چه کنند اگر زبونی نکنند و زیردستی

گِله از فراق یاران و جفای روزگاران
نه طریق توست سعدی کم خویش گیر و رستی

#حضرت_سعدی
الهی
تو را سپاس میگويیم
از اينکہ دوباره خورشيد مهرت
ازپشت پرده ی
تاريکی و ظلمت طلوع کرد
و جلوه ی صبح را
بر دنيای کائنات گستراند

به نام خدای همه
#یک حبه نور

[یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ"]

اى انسان چه چیز تو را در برابر پروردگار كريمت مغرور كرده است؟!


[سوره انفطار | ایه۶]
باید کاری که شروع کرده‌اید را تمام کنید.
باید آنقدر سمج باشید که سختی‌ها در مقابل تلاش شما کم بیاورند.
شک نکنید که هر لحظه که کم بیاورید شکست خورده‌اید.

فراموش نکنید که برای رسیدن به موفقیت
باید با سختی‌ها و دشواری‌ها مبارزه‌ کنید و سد‌ها را از مقابل راه‌تان بردارید.
باید مسیر را طی کنید و باید موفق شوید. این شما نیستید که کم می‌آورید، سختی‌ها باید خسته شوند.

🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد شنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

پاهاتو از گلیمت،
تویِ رؤیاهات دراز‌تر کن!
این جهان بی‌نهایته...
فرمول‌ها رو بهم بزن...
جهانت رو تغییر بده؛
با انرژی، لبخند و قدمی تازه...!
امروزت پر انرژی

🌺🌺🌺

شاد باشی
۱۶ تیر زادروز بیژن الهی‌شیرازی

(زاده ۱۶ تیر ۱۳۲۴ تهران – درگذشته ۹ آذر ۱۳۸۹ تهران) شاعر، مترجم، نقاش و پژوهشگر

او در نوجوانی ذوقی در نقاشی نشان داد و  در انجمن‌های هنری، نقاشی شرکت کرد و به کلاس‌های نقاشی جواد حمیدی رفت.
به سفارش استادش، تعدادی از آثارش را برای چهارمین بی‌ینال فرستاد، اما به صلاح‌دید خانواده، از ادامه فعالیت در این عرصه بازماند. نقاشی را رها کرد و با نگاهِ نوگرا، به فعالیت‌های ادبی‌ پرداخت.
ورودش به عرصه مطبوعات در آبان ماه سال ۱۳۴۳، به دعوت فریدون رهنما با شعر «برف» اتفاق افتاد که در جنگ طرفه چاپ شد. تا اواخر همین دهه در میان هم‌فکرانش، خوب شناخته شده بود؛ در جزوه شعر ۱۳۴۵ همکاری با اسماعیل نوری‌علا، اندیشه و هنر ۱۳۴۸ دفترهای روزن ۱۳۴۶، مجله خوشه ۱۳۴۶، مجله بررسی کتاب ۱۳۴۹ و هفته نامه تماشا ۱۳۵۳، مجله رستاخیز جوان ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ و مجله بیدار ۱۳۷۳ شعر و ترجمه به چاپ سپرد.»
وی بعدها به شیوه خودخوان شروع به زبان‌آموزی‌ کرد و زبان‌های مختلفی چون یونانی، عربی، انگلیسی، آلمانی و فرانسه را فراگرفت. از زبان‌های مختلف، آثار کسانی چون کاوافی، ماندلشتام، رمبو، میشو، هولدرلین، جویس، فلوبر، پروست، الیوت، لورکا، ابن عربی و.. ، را ترجمه کرد و تعداد محدودی از آثار او در زندگی‌اش، به چاپ و پخش رسید. در سال ۱۳۴۸ با بانو غزاله علیزاده، نویسنده «خانه ادریسی‌ها» و «شب‌های تهران» ازدواج کرد. او به حمایت مالی عزیزه عَضُدی، نشری به نام نشر ۵۱ را به راه انداخت و آن را مدیریت کرد و کوشش داشت کتاب شاعران نوگرا را چاپ و معرفی ‌کند، از خودش هم چند جلد کتاب آماده کرد. دیری نپایید که کار نشر به بن‌بست رسید. حساسیت او و دقّت وسواس‌گونه‌اش چاپ آثارش را سال‌ها و سال‌ها به تاخیر انداخت، اما در این میان بالاخره کتاب‌های اشعار نرودا به نام «بیست شعر عاشقانه و یک سرود نومیدی»  ۱۳۵۲ که چهار سال بعد به چاپ دوم هم رسید، کتاب «اشعار حلاج» ۱۳۵۴ «ساحت جَوّانی» از هانری میشو ۱۳۵۹ و کتاب رمبو به نام «اوراق مصور آرتور رمبو» ۱۳۶۲ را در نشرهای مختلف امیرکبیر، فاریاب و انجمن فلسفه و .... به چاپ و پخش رساند. او در سال ۱۳۶۷ با بانو ژاله کاظمی، دوبلور، گوینده و مجری تلویزیون، آشنا شد که ازدواج کردند.
آرامگاه وی در روستای بیجده‌نو شهرستان مرزن‌آباد است. بنا بر وصیتش بر سنگ گور او هیچ نامی حک نشد.

کتاب‌شناسی
تألیف:
دیدن. تهران: بیدگل ۱۳۹۳
جوانی‌ها، چهل و یک تا پنجاه و یک. تهران: بیدگل ۱۳۹۴

ترجمه:
چهارشنبه - خاکستر. ت.س. الیوت. تهران: پیکره ۱۳۹۰
بهانه‌های مأنوس. فلوبر… تهران: بیدگل ۱۳۹۳
اشراق‌ها: اوراق مصور آرتور رمبو شعرهای به نثر ۱۸۷۵–۱۸۷۲ تهران: بیدگل ۱۳۹۴.
نیت خیر. فریدریش هلدرلین. با مراقبت عزیزه عضدی. تهران: بیدگل ۱۳۹۴
مستغلات. هانری میشو. تهران: بیدگل ۱۳۹۴
حلاج‌الاسرار "اخبار و اشعار" ح‍س‍ی‍ن‌ب‍ن م‍ن‍ص‍ور ح‍لاج. تهران: بیدگل ۱۳۹۵ 
دره علف هزار رنگ. شکسپیر، پو…. جنگی از گردانده‌های بیژن الهی. تهران: بیدگل ۱۳۹۵
صبح روان؛ کنستانتین کاوافی. تهران: بیدگل ۱۳۹۶

ای گزیده نقش از نقاش خود
  کی جدایی کی جدایی کی جدا

     با همه بیگانه‌ای و با غمش
    آشنایی آشنایی آشنایی آشنا


#مولانا
شما نمی توانید راستگو باشید اگر با شه‍امت نباشید.

شما نمی توانید عشق بورزید اگر با شه‍امت نباشید.

شما نمی توانید اعتماد کنید اگر با شه‍امت نباشید.

شما نمی توانید به حقیقت دست یابید اگر با شه‍امت نباشید.

از این رو ابتدا شهامت می‌آید و بعد هر چیز دیگر به دنبال آن می‌آید.


#اوشو
شهامت_عشق_ورزیدن
آن را بنگر که نور ایمان از رویش فرو می‌آید، صاف از نفاق، نه آن نور که به هیچ امتحان ظلمت شود یا کم شود.
فرق است میان نوری که به اندک امتحان آن ذوق و نور تیره شود.

شمس_الحق_تبریزی
هر کس که عشق را تعریف کند آن را نشناخته
وکسی که از جام آن جرعه ای نچشیده باشد آن را نشناخته و کسی که گوید من از آن جام سیراب شدم آن را نشناخته
که عشق سرابی است که کسی را سیراب نکند...

#محی_الدین_ابن_عربی
برو به میکده و چهره ارغوانی کن

مرو به صومعه کان جا سیاه کارانند

#حافظ