خودتان را ببخشید
به اشتباهات گذشته تان فکر کنید.
ببینید کجای کارتان غلط بوده است و خودتان را ببخشید و بعد آن را به کلی از مغزتان بیرون کنید ما از اشتباهاتمان درس می گیریم اما این به آن معنی نیست که باید همیشه این اشتباهات را در ذهنمان نگه داریم همه ما انسانیم و حتی باهوش ترین انسانها هم اشتباه میکنند.
پس خودتان را ببخشید و به زندگی ادامه دهید.
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
تاريكى نمیتواند تاريكى را از بين ببرد. تنها روشنايى قادر است اين كار را انجام دهد.
نفرت نمیتواند نفرت را بين ببرد. تنها عشق میتواند اين كار را بكند.
زندگی را با کسانی
احاطه کنید
که دوستتان دارند
و به شما انگیزه می دهند،
تشویقتان می کنند
و باعث می شوند
از اینکه خودتان هستید،
حس خوبی داشته باشید
امروزت سرشار از عشق
🌺🌺🌺
شادباشی
به اشتباهات گذشته تان فکر کنید.
ببینید کجای کارتان غلط بوده است و خودتان را ببخشید و بعد آن را به کلی از مغزتان بیرون کنید ما از اشتباهاتمان درس می گیریم اما این به آن معنی نیست که باید همیشه این اشتباهات را در ذهنمان نگه داریم همه ما انسانیم و حتی باهوش ترین انسانها هم اشتباه میکنند.
پس خودتان را ببخشید و به زندگی ادامه دهید.
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
تاريكى نمیتواند تاريكى را از بين ببرد. تنها روشنايى قادر است اين كار را انجام دهد.
نفرت نمیتواند نفرت را بين ببرد. تنها عشق میتواند اين كار را بكند.
زندگی را با کسانی
احاطه کنید
که دوستتان دارند
و به شما انگیزه می دهند،
تشویقتان می کنند
و باعث می شوند
از اینکه خودتان هستید،
حس خوبی داشته باشید
امروزت سرشار از عشق
🌺🌺🌺
شادباشی
غافلست از صورتِ زیبایِ او
آن که صورتهایِ دیبا میکند
گر مرادِ ما نباشد گو مباش
چون مرادِ اوست هل تا میکند
یارِ زیبا گر بریزد خونِ یار
زشت نتوان گفت زیبا میکند...
#حضرت_سعــــدی
آن که صورتهایِ دیبا میکند
گر مرادِ ما نباشد گو مباش
چون مرادِ اوست هل تا میکند
یارِ زیبا گر بریزد خونِ یار
زشت نتوان گفت زیبا میکند...
#حضرت_سعــــدی
تیغ بُرّان گر به دستت داد چرخ روزگار
هرچه می خواهی بِبُر
اما مَبُر نان کسی…
**
بچرخ ای چرخ گردون و سوا کن ناکسان را
بزن غُره بر این افلاک و بیدار کن جهان را…
**
روزگار می گذرد …
چرخ و فلک می چرخه …
و همه چیز زیر و رو میشه …
**
.
تواضع گر چه محبوبست و فضل بیکران دارد
نباید کرد بیش از حَد که هیبت را زیان دارد
#سعدی
زمانه واژه ی عجیبی است.
چرخی دارد که می چرخد و فرق نمی گذارد.
گاهی از خود می پرسیم به راستی چه کسی گردانه ی روزگار را
می چرخاند که گاه پستی دارد و گاه بلندی
پ.ن:
هیچوقت تکبر نداشته باش و بقیه رو ریز نبین ، وقتی که از فردایت خبر نداری ، شاید همون کسی که ریز میبینی ، پیش خدا خیلی عزیز باشه ، چه میدونی ؟؟؟
هرچه می خواهی بِبُر
اما مَبُر نان کسی…
**
بچرخ ای چرخ گردون و سوا کن ناکسان را
بزن غُره بر این افلاک و بیدار کن جهان را…
**
روزگار می گذرد …
چرخ و فلک می چرخه …
و همه چیز زیر و رو میشه …
**
.
تواضع گر چه محبوبست و فضل بیکران دارد
نباید کرد بیش از حَد که هیبت را زیان دارد
#سعدی
زمانه واژه ی عجیبی است.
چرخی دارد که می چرخد و فرق نمی گذارد.
گاهی از خود می پرسیم به راستی چه کسی گردانه ی روزگار را
می چرخاند که گاه پستی دارد و گاه بلندی
پ.ن:
هیچوقت تکبر نداشته باش و بقیه رو ریز نبین ، وقتی که از فردایت خبر نداری ، شاید همون کسی که ریز میبینی ، پیش خدا خیلی عزیز باشه ، چه میدونی ؟؟؟
.
باران به چشمروشنیِ صبح آمدهست.
زشت است اگر که من
یار قدیم و همدمِ همساغرِ سحر
در کوچههای خامش و خلوت نجویمش
یا
با جامِ شعرِ خویش
خوشآمد نگویمش.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
باران به چشمروشنیِ صبح آمدهست.
زشت است اگر که من
یار قدیم و همدمِ همساغرِ سحر
در کوچههای خامش و خلوت نجویمش
یا
با جامِ شعرِ خویش
خوشآمد نگویمش.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
در این بازار عطاران ، مرو هر سو چو بیکاران
بدکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
#غزل_مولانا
🍃🍃
مولانا در این بیت آدمیان را به دکان عطاری تشبیه کرده که بعضی ها شکر دارند و بعضی ندارند
بیکاران کسانی هستند که قدر زندگانی را نمیدانند و این عمر گرانبها را بیهوده از دست میدهند و در هر دکانی می نشینند و به هر جایی سر می زنند
توصیه مولانا این است که عمر خود را صرف هر کسی نکنیم و بیکارانه فرصت حیات را تلف و حیف نکنیم
بدکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
#غزل_مولانا
🍃🍃
مولانا در این بیت آدمیان را به دکان عطاری تشبیه کرده که بعضی ها شکر دارند و بعضی ندارند
بیکاران کسانی هستند که قدر زندگانی را نمیدانند و این عمر گرانبها را بیهوده از دست میدهند و در هر دکانی می نشینند و به هر جایی سر می زنند
توصیه مولانا این است که عمر خود را صرف هر کسی نکنیم و بیکارانه فرصت حیات را تلف و حیف نکنیم
این نامـه زمـن که بیقــرارم
نـزدیـک تـو ای قـــرار کارم :
مـن خــاڪ تـواَم بدین خـرابی
تـو آب کِه ای که روشـن آیی؟
من در قـدم تو میشـوم پسـت
تو در کمـر که میزنی دسـت؟
ای کعبـه ی من جمــال رویت
محـراب من آستــــان کویـت
ای گنـج ! ولی به دست اغیار !
زان گنـج به دست دوسـتان مار
بنـــْواز مـرا .. مـزن که خاکم
افــروختــه کن که گـردناکـم
اینسـت که عهـد من شکستی؟
در عهـده ی دیگـری نشســتی
با مـن به زبان فــریب ســازی
با او به مــــراد عشــق بـازی
گر عاشــقی آه صـادقــت کو؟
با مـن نفـس مـوافقــت کـو ؟
در عشق تو چون موافقی نیست
این سلطنت است عاشقی نیست
#نظامی
#خمسه_لیلی_و_مجنون
نـزدیـک تـو ای قـــرار کارم :
مـن خــاڪ تـواَم بدین خـرابی
تـو آب کِه ای که روشـن آیی؟
من در قـدم تو میشـوم پسـت
تو در کمـر که میزنی دسـت؟
ای کعبـه ی من جمــال رویت
محـراب من آستــــان کویـت
ای گنـج ! ولی به دست اغیار !
زان گنـج به دست دوسـتان مار
بنـــْواز مـرا .. مـزن که خاکم
افــروختــه کن که گـردناکـم
اینسـت که عهـد من شکستی؟
در عهـده ی دیگـری نشســتی
با مـن به زبان فــریب ســازی
با او به مــــراد عشــق بـازی
گر عاشــقی آه صـادقــت کو؟
با مـن نفـس مـوافقــت کـو ؟
در عشق تو چون موافقی نیست
این سلطنت است عاشقی نیست
#نظامی
#خمسه_لیلی_و_مجنون
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
عجب گر در چمن برپای خیزی
که سرو راست پیشت خم نباشد
مبادا در جهان دلتنگ رویی
که رویت بیند و خرم نباشد
من اول روز دانستم که این عهد
که با من میکنی محکم نباشد
که دانستم که هرگز سازگاری
پری را با بنی آدم نباشد
مکن یارا دلم مجروح مگذار
که هیچم در جهان مرهم نباشد
بیا تا جان شیرین در تو ریزم
که بخل و دوستی با هم نباشد
نخواهم بی تو یک دم زندگانی
که طیب عیش بی همدم نباشد
نظر گویند سعدی با که داری
که غم با یار گفتن غم نباشد
حدیث دوست با دشمن نگویم
که هرگز مدعی محرم نباشد
جناب سعدی غزل ۲۰۳
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
عجب گر در چمن برپای خیزی
که سرو راست پیشت خم نباشد
مبادا در جهان دلتنگ رویی
که رویت بیند و خرم نباشد
من اول روز دانستم که این عهد
که با من میکنی محکم نباشد
که دانستم که هرگز سازگاری
پری را با بنی آدم نباشد
مکن یارا دلم مجروح مگذار
که هیچم در جهان مرهم نباشد
بیا تا جان شیرین در تو ریزم
که بخل و دوستی با هم نباشد
نخواهم بی تو یک دم زندگانی
که طیب عیش بی همدم نباشد
نظر گویند سعدی با که داری
که غم با یار گفتن غم نباشد
حدیث دوست با دشمن نگویم
که هرگز مدعی محرم نباشد
جناب سعدی غزل ۲۰۳
برقع از ماه برانداز امشب
ابرش حسن برون تاز امشب
دیده بر راه نهادم همه روز
تا درآیی تو به اعزاز امشب
من و تو هر دو تمامیم بهم
هیچکس را مده آواز امشب
کارم انجام نگیرد که چو دوش
سرکشی میکنی آغاز امشب
گرچه کار تو همه پردهدری است
پرده زین کار مکن باز امشب
تو چو شمعی و جهان از تو چو روز
من چو پروانهٔ جانباز امشب
همچو پروانه به پای افتادم
سر ازین بیش میفراز امشب
عمر من بیش شبی نیست چو شمع
عمر شد، چند کنی ناز امشب
بودهام بی تو بهصد سوز امروز
چکنی کشتن من ساز امشب
مرغ دل در قفس سینه ز شوق
میکند قصد به پرواز امشب
دانه از مرغ دلم باز مگیر
که شد از بانگ تو دمساز امشب
دل عطار نگر شیشه صفت
سنگ بر شیشه مینداز امشب
عطار عزیز غزل ۱۳
ابرش حسن برون تاز امشب
دیده بر راه نهادم همه روز
تا درآیی تو به اعزاز امشب
من و تو هر دو تمامیم بهم
هیچکس را مده آواز امشب
کارم انجام نگیرد که چو دوش
سرکشی میکنی آغاز امشب
گرچه کار تو همه پردهدری است
پرده زین کار مکن باز امشب
تو چو شمعی و جهان از تو چو روز
من چو پروانهٔ جانباز امشب
همچو پروانه به پای افتادم
سر ازین بیش میفراز امشب
عمر من بیش شبی نیست چو شمع
عمر شد، چند کنی ناز امشب
بودهام بی تو بهصد سوز امروز
چکنی کشتن من ساز امشب
مرغ دل در قفس سینه ز شوق
میکند قصد به پرواز امشب
دانه از مرغ دلم باز مگیر
که شد از بانگ تو دمساز امشب
دل عطار نگر شیشه صفت
سنگ بر شیشه مینداز امشب
عطار عزیز غزل ۱۳
«مرد آن باشد که در ناخوشی خوش باشد. در غم شاد باشد. زیرا که داند که آن مراد در بیمرادی همچنان پیچیده است...»
مقالات شمس.
مقالات شمس.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو کیستی: #همایون_شجریان
از نظر پنهانی، از دل نیستی
کاش میگفتی کجائی، کیستی
محبس تن بشکن و پرواز کن
این نخ پوسیده از پا باز کن
#پروین_اعتصامی
از نظر پنهانی، از دل نیستی
کاش میگفتی کجائی، کیستی
محبس تن بشکن و پرواز کن
این نخ پوسیده از پا باز کن
#پروین_اعتصامی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صدایی تا ابدالدهر جاودان و تکرار ناشدنی، همراه با تصاویری نوستالوژیک و خاطره انگیز که تک تک شما از دیدنش به دنیای خاطرات خود سفر می کنید! هرطور شده ببینید که دیدنش بدجور به جان تان می نشیند!
استاد_شجریان
استاد_شجریان
sarve kharaman
h.seraj
آهنگ (سرو خرامان) با صدای حسام الدین سراج. شعر از حضرت حافظ
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
از دماغ من سرگشته خیال دهنت
به جفای فلک و غصه دوران نرود
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
از دماغ من سرگشته خیال دهنت
به جفای فلک و غصه دوران نرود
.
چه خیال است
که دیوانه و شیدا نشویم؟
بوی مُشکیم
محال است که رسوا نشویم
عـشـق
ما را پیِ کاری بهجهان آوردهست
ادب این است
که مشغولِ تماشا نشویم
#صائب_تبريزى از ۵۶۹۲
چه خیال است
که دیوانه و شیدا نشویم؟
بوی مُشکیم
محال است که رسوا نشویم
عـشـق
ما را پیِ کاری بهجهان آوردهست
ادب این است
که مشغولِ تماشا نشویم
#صائب_تبريزى از ۵۶۹۲
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر میزند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفتهاند این بود
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
توانگرا دل درویش خود به دست آور
که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
بدین رواق زبرجد نوشتهاند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ
که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
#حضرت_حافظ
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر میزند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفتهاند این بود
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
توانگرا دل درویش خود به دست آور
که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
بدین رواق زبرجد نوشتهاند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ
که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
#حضرت_حافظ
دامان صبح گیر، مگر سر برآورد
صبح امید تو ز گریبان صبحگاه
چون دانهای دل تو که چون جوز
غم شده است انداز پیش مرغ
خوش الحان صبحگاه
#عراقي
صبح امید تو ز گریبان صبحگاه
چون دانهای دل تو که چون جوز
غم شده است انداز پیش مرغ
خوش الحان صبحگاه
#عراقي
یارب، تو مرا مژدهی وصلی برسان
برهانم از این نوع و به اصلی برسان
تا چند از این فصل مکرر دیدن
بیرون ز چهار فصل، فصلی برسان!
#شیخ_بهایی
برهانم از این نوع و به اصلی برسان
تا چند از این فصل مکرر دیدن
بیرون ز چهار فصل، فصلی برسان!
#شیخ_بهایی