معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.8K photos
12.7K videos
3.24K files
2.78K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
زِ نامردان علاج درد
خود جستن بدان ماند !

كه خار از پا برون آرد
كسی با نيش عقرب ها




(جناب صائب تبریزی)
پرسید که چُونی ز غم و درد جدایی   !
گفتم نه چنانم، که توان گفت که چُونَم



(حضرت سعدی شیخ اجل)
چون ز حس بیرون نیامد آدمی
باشد از تصویر غیبی اعجمی


#مولانای_جان
ما زندگی نمی‌کنیم تا مرگ را تجربه کنیم.
اگر ما جاودانگی را به معنای مدت زمان نامحدود بلکه بی‌زمان‌بودن بدانیم ، زندگی جاوید از آن کسانی است که در زمان اکنون زندگی می‌کنند .
زندگی ما به همان اندازه بی‌پایان است که میدان دید ما بیکران است...

#انیشتین
اقبال لاهوری

    گمان مبر که به پایان رسید کارِ مغان
   
هزار باده‌ی ناخورده در رگِ تاک است

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده اى گل آلود میرفت.
به او گفتم: قدم ثابت بردار تا نلغزی.
گفت: من بلغزم باکی نیست، بهوش باش تو نلغزی شیخ؛ که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.


شیخ ابوالحسن خرقانی
Audio
Viguen
#ویگن - عروس دریا
Audio
Viguen
#ویگن - مادر
شیخ بهایی

ما ز دوست غیر دوست،
مقصدی نمی‌خواهیم

حور و جنت ای زاهد!
بر تو باد ارزانی 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
الهی تو می دانی که هشت بهشت در
جنب اکرامی که با من کرده ای اندک است
در جنب محبت خویش و در جنب انس
دادن مرا به ذکر خویش و در جنب
فراغتی که مرا داده ای در وقت تفکر کردن من در عظمت تو.

ابراهیم ادهم
Audio
Viguen
#ویگن - خدا نگهدار
Avaz & Taraneh (Baad Az Tou)
Mahasty
#مهستی - بستر غم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دختر شایسته‌ی ایران، یکی از سخت‌ترین قطعات سنتور را چنین خوش می‌نوازد:

«چهار مضراب مخالف سه‌گاه»

اثر: پرویز مشکاتیان
سنتور: پریا کریمیان
تنبک: سینا طغیانی
در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد
آن دلبر عیار مرا دید نشان کرد

من در پی آن دلبر عیار برفتم
او روی خود آن لحظه ز من باز نهان کرد

من در عجب افتادم از آن قُطب یگانه
کز یک نظرش جمله وجودم همه جان کرد

ناگاه یک آهو به دو صد رنگ عیان شد
کز تابش حُسنش مَه و خورشید فَغان کرد

مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرا عهدیست با جانان
که تا جان در بدن دارم؛

هواداران کویش را
چو جان خویشتن دارم

  #حافظ
مجنون را می گفتند که " از لیلی خوب ترانند، بر تو بیاوریم؟ "
او می گفت: " که آخر من لیلی را به صورت دوست نمی‌دارم، و لیلی صورت نیست.
لیلی به دست من همچون جامی ست. من از آن جام، شراب می‌نوشم.
پس من عاشق شرابم که از او می‌نوشم،
و شما را نظر بر قدح است؛ از شراب آگاه نیستید.

تذکره الاولیاء
در عشق فنا و محو و مستی
سرمایهٔ عمر جاودان است
در عشق چو یار بی نشان شو
کان یار لطیف بی‌نشان است
تو آینهٔ جمال اویی
و آیینهٔ تو همه جهان است

عطار نیشابوری
کرمکست آن اژدها از دست فقر
پشه‌ای گردد ز جاه و مال صقر

نفس تو بر اثر نیافتن ابزار خواسته هایش،مانند کرم کوچکی است.
اگر ابزارش را پیدا کند پشه هم تبدیل به پرنده شکاری چون شاهین می شود
.نفس تو که حقیقتا بزرگ هست نباید در گرمای خواسته هایت قرار گیرد و زنده شود .او را در تا اژدهای نَفسِ تو افسرده و پژمرده گردد زیرا همینکه او( مثل اژدها که از حالت انجماد درآمد و خلق زیادی را به کشتن داد ) نجات یابد ، لقمۀ او می شوی


اژدها را دار در برف فراق
هین مکش او را به خورشید عراق

بنابراین اژدهای نَفس را در برف فِراق نگهدار . یعنی او را از کامیابی و لذّت جویی بازدار . مبادا او را به سوی خورشید عراق بکشی

تا فسرده می‌بُوَد آن اژدهات
لقمهٔ اویی چو او یابد نجات

تا اژدهای نَفسِ تو افسرده و پژمرده گردد زیرا همینکه او( مثل اژدها که از حالت انجماد درآمد و خلق زیادی را به کشتن داد ) نجات یابد ، لقمۀ او می شوی

مات کن او را و ایمن شو ز مات
رحم کم کن نیست او ز اهل صلات

اژدهای نَفس را با زیرکی و هوشیاری مات کن تا به دستِ او مات نشوی . کمتر به این نَفسِ امّاره رحم کن زیرا که او سزاوارِ بخشش و احسان نیست 

#مولانای_جان
به سودای تو مشغولم
ز غوغای جهان، فارغ



((جناب وحشی بافقی))