معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.5K photos
12.5K videos
3.23K files
2.78K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
پنداری که هرگز حرفی از قرآن خوانده یا دانسته‌ای؟ هیهات! «لا یَمَسُّهُ الا المطهرون»... بهشت قرآن است و تو را خبر نیست...بهشتِ نان و آب و حلوا و انگبین و قلیه و حور و قصور، فریب است...

مرا لبانِ تو باید، شکر چه سود کند؟
به جایِ مِهرِ تو مهری دگر چه سود کند

عین القضات همدانی
صوفیان تقصیر بودند و فقیر
کاد فقراً ان یکن کفراً یبیر

صوفیان، فقیر و تهیدست بودند، فقر، نزدیک است که کفر رادر برگیرد، چنان کفری که نابود می کند.

ای توانگر که تو سیری هین مخند
بر کژی آن فقیر دردمند


ای که ثروتمندی، اینک که تو بی نیاز هستی، رفتار ناهنجار و انحراف فقیرانِ دردمند را مورد تمسخر قرار مده.


از سر تقصیر آن صوفی رمه
خرفروشی در گرفتند آن همه

آن گروه صوفیان به سبب تهیدستی و ناداری، جُملگی دست به خرفروشی زدند. یعنی تصمیم گرفتند که خر مهمان را بفروشند.
تقصیر: در اینجا فقر و تنگدستی
صوفی رمه: جماعت صوفیان


کز ضرورت هست مرداری مباح
بس فسادی کز ضرورت شد صلاح


زیرا بر اثر اضطرار و ناچاری، حتّی خوردن گوشتِ مُردار نیز جایز و مباح می شود و بسیاری از کارهاب ناروا بر اثر ضرورت، روا به شمار می آید. اشاره به آیه ۱۷۳ سوره بقره.

مثنوی معنوی
سِر "جذبه" حق

چندان غلبات شوق و قلق عشق
"روح" را پديد ايد كه از خودی خود "ملول" گردد و از وجود سیر اید
و در هلاک خود كوشد و حسين منصوروار فرياد میكند

اقتلونی يا ثقاتی ان فی قتلی حياتی*
و حياتی فی مماتی و مماتی فی حياتی

مسكين حسين منصور را چون اتش همگی شجره فروگرفت
شجره هنوز تمام ناسوخته
شعله های "انا الحق" ازو برامد
اغيار بر حوالی بودند از شعله ی
انا الحق بخواستند سوخت
لطف ربوبيت ايشان را دستگيری كرد.


جناب نجم الدین رازی
مرصادالعباد
خواجه_عبدالله_انصاری

الهــــی !

اگر طاعت بســــی ندارم در هر جهان جز تو کسی ندارم .
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چون آدمی به خداوند رو کند ، حقّ در قلبِ او نورِ صدقِ یقین را ساکن می‌کند و او را با روحِ خویش تأیید می‌نماید . آدمی خشنودی و رضایت خالق را به خشنودی و رضایت هوای نَفْسِ خویش ترجیح می‌دهد .

وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ، فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى
و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نَفْسِ خود را از هوس بازداشت ، پس جايگاه او همان بهشت است .
«٤٠و٤١نازعات»

پیامبر (ص) فرمود : هر کس مشتاق بهشت است به سوی خیرات بشتابد ، کسی که در دنیا زهد بورزد مصائب و سختی‌ها برای او آسان شود .
«بیهقی،شعب‌الایمان»

عارف گفت : نور مؤمن مانند چراغی است در درون شیشه یعنی در ملکوت ، آن هنگام که نَفْسِ او در ترکِ شهوات ‌دباغی شده‌است .



روزبهان بقلی شیرازی
مقامات عارفان
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای الله !!
مرا از خود جدا مگردان
و سرِ مرا در هوا مکن
و مرا به غير خودت مشغول مکن

ای الله !!
من همه را از خود محو میکنم تا همه‌ عشق تو را ثابت کنم
زيرا که ارزوی جمال تو نوعی ديگر است.
تا مزه‌ی همه چيز را از خود برنگيرم، به مزه تو ای الله نرسم.


جناب بهاء ولد
معارف
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هنگامي كه محبت شما را فرا می‌خواند، از پي‌اش برويد، اگر چه راهش دشوار و ناهموار است...
و چون بال‌هايش شما را دربرمی‌گيرند، وابدهيد، اگرچه شمشيری در ميان پرهايش نهفته باشد و شما را زخم برساند.
و چون با شما سخن می‌گويد او را باور كنيد، اگر چه صدايش رؤياهای شما را برهم زند، چنان كه باد شمال باغ را ويران می‌كند.
 
زيرا كه محبت در هماندمی كه تاج بر سر شما می‌گذارد، شما را مصلوب می‌كند. هم‌چنان كه می‌پروراند، هرس مي‌كند.
همچنان كه از قامتِ شما بالا می‌رود و نازک‌ترين شاخه‌هاتان را كه در آفتاب می‌لرزند نوازش می‌كند، به ريشه‌هاتان كه در خاک چنگ انداخته‌اند فرود می‌آيد و آن‌ها را تكان مي‌دهد.
شما را مانندِ بافه‌های جو در بغل می‌گيرد.
شما را می‌كوبد تا برهنه كند.
شما را می‌بيزد تا از خس جدا سازد.
شما را می‌سايد تا سفيد كند.
شما را می‌وزَد تا نرم شويد؛
و آنگاه شما را به آتشِ مقدسِ خود می‌سپارد تا نانِ مقدس شويد، برخوانِ مقدسِ خداوند...
 
مهر خواهد تا رازهای دلِ خود را بدانيد، و با اين دانش به پاره‌ای از دلِ زندگی مبدل شويد...



جبران خليل جبران
پيامبر و ديوانه

.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«اي عزيز، هر چه مرد را به خدا رساند،
اسلام است و هر چه مرد را از راه خدا بازدارد، كفر است.

اي عزيز، بدان كه راه خدا نه از جهت راست است و نه از جهت چپ؛ و نه بالا و نه زير؛ و نه دور و نه نزديك؛ راه خدا در دل است و يك قدم است.

مگر از مصطفي ـ عليه السلام ـ نشنيده اي كه او را پرسيدند: «خدا كجاست؟» گفت: «در دل بندگان خود.» دل طلب كن كه حج، حج دل است.



تمهیدات
عین القضات همدانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چون تو خواهی
که جایی رَوی،

اوّل دلِ تو می‌رود و می‌بیند
و بر احوالِ آن مُطلّع می‌شود،

آن گه دل باز می‌گردد
و بَدَن را می‌کِشاند.



فیه ما فیه
حضرت مولانا
آبِ حیاتِ عشق را ،

در رگِ ما ، رَوانه کن ،


آینه‌ی صبوح را ،

ترجمه‌ی شبانه کن ،




ای پدرِ نشاطِ نو ،

بر رگِ جانِ ما ، بُرو ،


جامِ فلک‌نمای ، شو ،

وز دو جهان ، کرانه کُن ،





ای خِرَدم ، شکارِ تو ،

تیر زدن ، شعارِ تو ،




شَستِ دلم ، به دست کُن ،

جانِ مرا ، نشانه کُن ،




#مولانا
....."زور"   "زر"   "تزویر"
این هر سه قدرت پایه هاشان بر جهل مردم استوار است واگر مردم بیدار شوند،
نه "زور مند"سرشان را به بند  می تواند آورد و نه "زرمند"جیبشان را می تواند  خالی کرد ونه حضرت "آیه الله العظمی"
می تواند در مغز ودل وروحشان فاتحه  بخواند ومذهبی برای مردم درست کند که
شیعه حسین باشند وزندگیشان از عاقبت "یزید"هم بدتر باشد!!وملت توحید و قرآن وپیرو محمد وشیعه علی از گاو پرستان هندی هم عقب مانده تر!!!

#علی_شریعتی
مجموعه آثار ۳۴ "نامه ها"

علی شریعتی مَزینانی (۲ آذر ۱۳۱۲ – ۲۹ خرداد ۱۳۵۶) مشهور به دکتر علی شریعتی استاد تاریخ، سخنران، نویسنده، اسلام‌شناس، جامعه‌شناس و پژوهشگر دینی اهل ایران بود. او از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی ایران بود شریعتی نگرشی نوین به تاریخ و جامعه‌شناسی اسلام عرضه کرد. او بازگشت به تشیع حقیقی و انقلابی را نیرویی برای تحقق عدالت اجتماعی قلمداد می‌کرد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای خدا جان را تو بِنْما آن مقام
کَندرو بی‌حرف می‌روید کلام



مثنوی مولانا
معرفی عارفان
....."زور"   "زر"   "تزویر" این هر سه قدرت پایه هاشان بر جهل مردم استوار است واگر مردم بیدار شوند، نه "زور مند"سرشان را به بند  می تواند آورد و نه "زرمند"جیبشان را می تواند  خالی کرد ونه حضرت "آیه الله العظمی" می تواند در مغز ودل وروحشان فاتحه  بخواند ومذهبی…
علی شریعتی مَزینانی، مشهور به دکتر علی شریعتی (زادهٔ ۲ آذر ۱۳۱۲ در روستای کاهک، سبزوار – درگذشتهٔ ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در ساوت‌همپتون، انگلیس) نویسنده و جامعه شناس، پژوهشگر دینی اهل ایران، از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی ایران بود. 

🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂
شریعتی نگرشی نوین به تاریخ و جامعه‌شناسی اسلام عرضه کرد. او بازگشت به تشیع حقیقی و انقلابی را نیرویی برای تحقق عدالت اجتماعی قلمداد می‌کرد. شریعتی، علاوه بر شهرت زیادش برای سهم داشتن در انقلاب ایران، به‌دلیل کارنامهٔ فعالیت‌هایش برای احیای مذهب و سنت در جامعه و بیدارگری دربارهٔ سلطنت وقت نیز شهرت داشته‌است. از زمان انقلاب تاکنون یادبودهای زیادی به یاد او برگزار و اجرا کرده‌اند؛ و از آن زمان نقدها و تجلیل‌های زیادی پیرامون آثار، آراء و تأثیراتی که او بر چند دههٔ معاصر ایران گذاشته وجود دارد.

او در ۴۴سالگی در انگلستان درگذشت و هم‌اکنون پیکر وی در مکانی نزدیک مقبرهٔ زینب کبری در دمشق سوریه به امانت سپرده شده‌است.
معرفی عارفان
علی شریعتی مَزینانی، مشهور به دکتر علی شریعتی (زادهٔ ۲ آذر ۱۳۱۲ در روستای کاهک، سبزوار – درگذشتهٔ ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در ساوت‌همپتون، انگلیس) نویسنده و جامعه شناس، پژوهشگر دینی اهل ایران، از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی ایران بود. …
دوست داشتن برتر از عشق است!

دکتر #علی_شریعتی

🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂

عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن پیوندی است خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی‌ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می‌یابد.

عشق در غالب دل‌ها، در شکلها و رنگهای تقریبا مشابهی، متجلی می‌شود و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است، اما دوست داشتن در هر روحی جلوه‌ای خاص خویش را دارد و از روح رنگ میگیرد و چون روح‌ها، برخلاف غریزه‌ها، هر کدام رنگی و ارتفاعی و بُعدی و طعم و عطری ویژه خویش دارد، می‌توان گفت که به شماره هر روحی، دوست داشتنی هست.

عشق با شناسنامه بی‌ارتباط نیست و گذر فصل‌ها و عبور سالها بر آن اثر می‌گذارد، اما دوست داشتن در وَرای سن و زمان و مزاج زندگی می‌کند و بر آشیانه بلندش، روز روزگار را دستی نیست...

عشق در هر رنگی و سطحی، با زیبایی محسوس، در نهان یا آشکار، رابطه دارد. چنانچه شوپنهاور می‌گوید:

"شما بیست سال بر سن معشوقتان بیافزایید، آنگاه تأثیر مستقیم آن را بر احساس‌تان مطالعه کنید"!

اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیبایی‌های روح که زیبایی‌های محسوس را به گونه‌ای دیگر می‌بیند. 

عشق طوفانی و متلاطم و بوقلمون صفت است، اما دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار و سرشار از نجابت.

عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است. اگر دوری به طول انجامد ضعیف می‌شود، اگر تمام دوام یابد به ابتذال می‌کشد، و تنها با بیم و امید و تزلزل و اضطراب و "دیدار و پرهیز"، زنده و نیرومند می‌ماند. 

اما دوست داشتن با این حالات ناآشنا است . دنیایش دنیای دیگری است.

عشق جوششی یک جانبه است. به معشوق نمی‌اندیشد که کیست ؟! یک "خود جوشی ذاتی" است ، و از این رو همیشه اشتباه می‌کند و در انتخاب بسختی می‌لغزد و یا همواره یک جانبه می‌ماند و گاه ، میان دو بیگانه ناهمانند، عشقی جرقه می‌زند و چون در تاریکی است و یکدیگر را نمی‌بینند ، پس از انفجار این صاعقه است که در پرتو روشنایی آن، چهره یکدیگر را می‌توانند دید و در اینجاست که گاه، پس از جرقه زدن عشق، عاشق و معشوق که در چهره هم می‌نگرند، احساس می کنند که همدیگر را نمی‌شناسند و بیگانگی و ناآشنایی پی از عشق - که درد کوچکی نیست - فراوان است. 

اما دوست داشتن در روشنایی ریشه می‌بندد و در زیر نور سبز میشود و رشد میکند و از این روست که همواره پس از آشنایی پدید می‌آید، در حقیقت، در آغاز دو روح خطوط آشنایی را در سیما و نگاه یکدیگر می‌خوانند، و پس از "آشنا شدن" است که خودمانی می‌شوند، - دو روح ، نه دو نفر، که ممکن است دو نفر با هم در عین رو در بایستی‌ها، احساس خودمانی بودن کنند و این حالت بقدری ظریف و فرّار است که بسادگی از زیر دست احساس و فهم می‌گریزد - و سپس طعم خویشاوندی، و بوی خویشاوندی، گرمای خویشاوندی، از سخن و رفتار و آهنگ کلام یکدیگر احساس می شود و از این منزل است که ناگهان، خود بخود ، دو همسفر بچشم می‌بینند که به پهن دشت بی‌کرانه مهربانی رسیده‌اند و آسمان صاف و بی لک دوست داشتن بر بالای سرشان خیمه گسترده است و افقهای روشن و پاک و صمیمی "ایمان" در برابرشان باز می‌شود و نسیمی نرم و لطیف - همچون یک معبد متروک که در محراب پنهانی آن، خیال راهبی بزرگ نقش بر زمین شده و زمزمه درد آلود نیایش‌اش ، مناره تنها و غریب آن را به لرزه می آورد.

هر لحظه پیام الهام‌های تازه آسمان‌های دیگر را بهمراه دارد و خود را، به مهر و عشوه‌ای بازیگر و شیرین و شوخ، هر لحظه، بر سر و روی این دو میزند. 

عشق، جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی "فهمیدن" و "اندیشیدن" نیست. اما دوست داشتن ، در اوج معراج‌اش، از سر حد عقل فراتر می‌رود و فهمیدن و اندیشیدن را نیز از زمین می‌کند و با خود به قله بلند اشراق میبرد.

عشق زیبایی‌های دلخواه را در دوست می‌آفریند و دوست داشتن زیبایی‌های دلخواه را در "دوست" میبیند و می‌یابد.

عشق یک فریب بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق.

عشق بینایی را میگیرد و دوست داشتن میدهد.
 

عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تنهات یافتم، هریکی به چیزی
مشغول و بِدان خوشدل و خرسند،

بعضی روحی بودند به روح خود مشغول بودند،
بعضی به عقل خود، بعضی به نَفس خود.

تو را بی‌کس یافتیم، همه یاران رفتند به سوی مطلوبان خود و تنهات رها کردند، من یار بی‌یارانم



مقالات
شمس تبریزی
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عشق واسطه‌ایست میان عاشق و معشوق
موجب پیوند می‌شود، اما در سایه کرشمه معشوق نهانست


گاه گاه از کمالی که در کار خود دارد از غمزه معشوق ناوکی بر کمان ابروی او نهد و بر هدف جان عاشق اندازد

و این بمثل زخمی بود که هر دو کون سر ان نتواند بود.....


جناب عین القضات همدانی
لوایح
قُرب به نواخت ماست
نه به علت خدمت
و بُعد به اهانت ماست
نه به علت معصیت.



کشف الاسرار میبدی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گلوریا روحانی

موزیک ویدیوی آهوی دشت
جملگی در حکم سه پروانه ایم
در جهان عاشقان، افسانه ایم

اولی خود را به شمع نزدیک کرد
گفت: آری من یافتم معنای عشق

دومی نزدیک شعله بال زد
گفت: حال، من سوختم در سوز عشق

سومی خود داخل آتش فکند
آری آری این بود معنای عشق


عطار نیشابوری
مـا با می و میـنا، سر تقـوی داریـم
دنـیا طلـبیـم و مـیل عقـبی داریـم

کی دنیی ودین به یکدگر جمع شوند
این است که نه دین و نه دنیا داریم



#شیخ_بهایی