معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
جذب هر عنصری جنس خودرا کی در ترکیب آدمی متحبس شده به غیر جنس خود

مثنوی معنوی مولانا


خاک گوید خاک تن را باز گرد
ترک جان کن سوی ما آ همچو گرد

جنس مایی پیش ما اولیتری
به که زان تن وا رهی و زان تری

گوید آری لیک من پابسته‌ام
گرچه همچون تو ز هجران خسته‌ام

تری تن را بجویند آبها
کای تری باز آ ز غربت سوی ما

گرمی تن را همی‌خواند اثیر
که ز ناری راه اصل خویش گیر

هست هفتاد و دو علت در بدن
از کششهای عناصر بی رسن

علت آید تا بدن را بسکلد
تا عناصر همدگر را وا هلد

چار مرغ‌اند این عناصر بسته‌پا
مرگ و رنجوری و علت پاگشا

پایشان از همدگر چون باز کرد
مرغ هر عنصر یقین پرواز کرد

جذبهٔ این اصلها و فرعها
هر دمی رنجی نهد در جسم ما

تا که این ترکیبها را بر درد
مرغ هر جزوی به اصل خود پرد

حکمت حق مانع آید زین عجل
جمعشان دارد بصحت تا اجل

گوید ای اجزا اجل مشهود نیست
پر زدن پیش از اجلتان سود نیست

چونک هر جزوی بجوید ارتفاق
چون بود جان غریب اندر فراق
بی کسان را کس تویی در هر نفس
من ندارم در دو عالم جز تو کس

عطار
خواجه_عبدالله_انصاری

الهی


اي واقف اسرار ضمير همه كس             
درحالت عجز دستگير همه كس

از هر  گنهم توبه ده و  عذر پذير             
اي توبه ده و غذر پذير همه كس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سعدی

هر که هوایی نپخت
یا به فراقی نسوخت
آخر عمر از جهان
چون برود خام  رفت

شاه کمان _ کیهان کلهر
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرای خصوصی
آواز شوشتری
خواننده : #علیرضا_افتخاری
سه تار : #محمود_تاجبخش

جلوه‌ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
#حافظ
شب گریزد چونک نور آید ز دور
پس چه داند ظلمت شب حال نور


#مولانای_جان
شه بگریزد ز باد با دها
پس چه داند پشه ذوق بادها

#مولانای_جان
آنچه كه شما به عنوان يك ساختار فيزيكی فشرده به نام بدن می شناسيد، كه دستخوش بيماری، پيری و مرگ ميشود ، در نهايت حقيقی نيست.

اين بدن شما نيستيد. اين يك ادراك اشتباه است كه واقعيت شما را ورای تولد و مرگ قرار ميدهد و علت آن محدوديت های ذهن شماست كه ارتباطش را با هستی قطع كرده و جسم را به عنوان شاهدی بر عقيده ای خيالی و جداافتاده می داند ؛ در نتيجه اين وضعيت را با ترس توجيه می نمايد.

اما از بدنتان دور نشويد. زيرا درون اين سمبل ناپايداری ، محدوديت و مرگ كه شما آن را به عنوان دستاوردی خيالی از ذهنتان می دانيد، شكوه و جلال حقيقت حياتی و ابدی تان نهفته است.
توجهتان را در جستجوی حقيقت به جای ديگری معطوف نكنيد، زيرا نمی توانيد آن را در جايی به جز درونتان پيدا كنيد.

📕 #قدرت_حال
#اكهارت_تله
خواهی که تو را کعبه کند استقبال
مایی و منی را به منا قربان کن

#اوحدالدین_کرمانی
ساده است زندگی مطابق نظر دنیا
ساده است در انزوا زندگی کردن
مطابق میل شخصی
ولی مرد بزرگ کسی است که
در میانه‌ی جمع قادر است
از استقلال و تنهایی‌اش لذت ببرد

#استیو_تولتز
📕 جز از کل
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM



آنجا ببر مرا که شرابم نمی
برد
پر کن پیاله را کین جام آتشین
دیری است ره به حال خرابم نمی برد!
این جامها که در پی هم می شود تهی
دریای آتش است که ریزم به کام خویش
گرداب می رباید و آبم نمی برد!
من با سمند سرکش و جادویی شراب
تا بیکران عالم پندار رفته ام
تا دشت پر ستاره اندیشه های گرم
تا مرز ناشناخته مرگ و زندگی
تا کوچه باغ خاطره های گریز پا
تا شهر یادها
دیگر شراب هم
جز تا کنار بستر خوابم نمی برد!
هان ای عقاب عشق
از اوج قله های مه آلود دوردست!
پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من
آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد!
آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد!
در را ه زندگی
با این همه تلاش و تمنا و تشنگی
با این که ناله می کنم از دل که :
آب......... آب..........!
دیگر فریب هم به سرابم نمی برد
پر کن پیاله را 


#فریدون_مشیری
دوش چه خورده‌ای دِلا،
راســـــــــت بگو نهان مکن!
چون خَمُشـــانِ‌ بی‌گنه،
روی بر آســـــــــــمان مکن


مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من هُدهُدَمْ صَفیرِ سُلَیمانَم آرزوست



حضرت مولانا
جمع باید کرد اجزا را به عشق
تا شوی خوش چون سمرقند و دمشق


مثنوی مولوی
حقیقت این است و جز این نیست
که هر چه در کتابهای پیشین نازل شده
در دل قرآن است و همه قرآن نهفته
در سوره حمد و همه حمد در بسم الله و همه بسم الله درباء
و همه باء در نقطه جمع شده
"و من همان نقطه زیر باء هستم"

بنابر این حقیقت نقطه سری است الهی که نه به لفظ ادا میشود و نه بصورت و نه به اشاره
نه به موصوف به صفتی است
و نه ملون به رنگی
و نه محدود به حدی
بلکه محجوب از حواس است
چنانچه در عین پیدائی پنهان
و در عین پنهانی عیان است
وز غایت ظهور عیانش پدید نیست.



امیرالمومنین
حضرت علی (ع)
تَعْلَمُ‌مَافِی‌نَفْسِی‌
وَتَخْبُرُحَاجَتِی‌وَتَعْرِفُ‌ضَمِیرِی.."

بين‌همه‌آشوب‌هاى‌زندگـى،
دلم‌خوش‌است‌که‌ازحالم‌باخبرى..!!

به نام خدای همه


‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#یک حبه نور

وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍۢ فَلَا رَآدَّ لِفَضْلِ

اگر خدا خیری برای تو بخواهد هیچکسی نمیتواند لطف خدا رو از تو برگرداند...


‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شوقِ زندگی، جسارت می خواهد...

گاهی روزهای تقویمت را
بشور، پهن کن …
دمِ فراموشی که زحمتی ندارد
به همین سادگی
نور، خنده خواهد تابید
وَ باور کن آینه از همان روز عاشقت خواهد شد
وَ مشاطه ی عقل نگاهت را بغل خواهد کرد
زانوی غم را رها کن
بگذار غم پا بگیرد وُ برود
شوقِ زندگی، جسارت می خواهد…

🌺🌺🌺

یارمهربانم
درود
بامداد سه شنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

زندگی
شوق رسیدن به همان فردایی است که نخواهد امد
تو نه دیروزی نه فردایی
ظرف امروز پر از بودن توست
زندگی را دریاب...
آرزومندم وجودت
پرشود از مهر ومهربانی.
پرشود از شادی وخوشی
و پر شود از خوشبختی...

🌺🌺🌺

شاد باشی
دختر صبح به دامان افق،
زلف بر چهره فرو ریخته بود

جلوهٔ خاطره‌انگیز سحر،
سایه ‌روشن به هم آمیخته بود

بوی جان‌پرور و افسونگر یاس
موجی از شوق بر انگیخته بود

#فریدون_مشیری
به رسم قوم اش
شال گشاده بر گردن رهانده سیروس
بخاطر مویه ی من به خاطر تو که رفته ای
شال گشاده بر گردن رهانده اند
شاعران خوزستان من
حالا بگو
شالی که ندارم من
پس چه گشایم و رهانم بر گردن ؟
ای کاش تو نیز
گاگریو ی می خواندی ، هرمز
واگویه ای
که خم کند پازنان کوهی را به حیرت
بر تنگ تی که قافله از آن
بی زنگ می گذرد
و می برد تاقه های کفن به کهکشان
برای برادران باستانی ام
تا شالی از خیال بیاورد
برای گردن من


#منوچهر_آتشی
#شال_برای_گردن_من
#اتفاق_آخر