#آثار نقاشی ایوان ویلسون هنرمند؛ امریکایی به سبک #هایپررئالیسم
نمیآید به چشم از نازکی مانند بوی گل
گر آید از لباس خویش آن گل پیرهن بیرون
وحید قزوینی
نمیآید به چشم از نازکی مانند بوی گل
گر آید از لباس خویش آن گل پیرهن بیرون
وحید قزوینی
عید رخسار تو کو؟
تا عاشقان.....
در وفایت
جانِ خود قربان کنند
عیدقربان اسٺ اےیاران گل افشانے ڪنید
در مناے دل وقوف از حج روحانے ڪنید
تا نیفتاده اسٺ جان در پنجۀ گرگ هوا
گوسفند نفس را گیرید و قربانے ڪنید
تا عاشقان.....
در وفایت
جانِ خود قربان کنند
عیدقربان اسٺ اےیاران گل افشانے ڪنید
در مناے دل وقوف از حج روحانے ڪنید
تا نیفتاده اسٺ جان در پنجۀ گرگ هوا
گوسفند نفس را گیرید و قربانے ڪنید
ای بر تنِ من نهاده باری غمِ تو
وی در دلِ من فکنده ناری غمِ تو
گفتی که مگر غمِ مَنَت چونین کرد
آری غمِ تو غمِ تو آری غمِ تو
#امیرمسعود
امیرفخرالدینمسعودبنابییمینکرمانی
وی در دلِ من فکنده ناری غمِ تو
گفتی که مگر غمِ مَنَت چونین کرد
آری غمِ تو غمِ تو آری غمِ تو
#امیرمسعود
امیرفخرالدینمسعودبنابییمینکرمانی
نیست از بندِ بندگی آزاد
هیچ آزاده در غریبستان
وگر از بندِ بندگی آزاد
هست آزادهای غریب است آن
#شهابالدینشرفالملکصاحباستیفا
هیچ آزاده در غریبستان
وگر از بندِ بندگی آزاد
هست آزادهای غریب است آن
#شهابالدینشرفالملکصاحباستیفا
Naghmeye Dashti
@Talakar3006
🎼 قطعه ی دلنشین و ماندگارِ
"نغمه ی دشتی"
تار نوازیِ زیبای استاد جلیل شهناز
در مایه ی دشتی
از آلبومِ "افتخارِ آفاق"
🔸 نهایتِ احساس، زیبایی، لطافت،
تکنیک، خلاقیت، تنوع، و نوآوری
🔸 از زیباترین آثارِ خداوندگارِ تار
📝📝📝
ای جگر گوشه کیست دمسازت؟
با جگر حرف می زند سازت
تار و پودم به اهتزاز آورد
سیمِ سازِ ترانه پردازت
وای از این مرغِ عاشقِ زخمی
که بنالد به زخمه ی سازت
چون من ای مرغِ عالمِ ملکوت
کِی شکسته است بالِ پروازت؟
شورِ فرهاد و عشوه ی شیرین
زنده کردی به شور و شهنازت
📝 استاد "شهریار"
🍂🍂🍂🍂
"نغمه ی دشتی"
تار نوازیِ زیبای استاد جلیل شهناز
در مایه ی دشتی
از آلبومِ "افتخارِ آفاق"
🔸 نهایتِ احساس، زیبایی، لطافت،
تکنیک، خلاقیت، تنوع، و نوآوری
🔸 از زیباترین آثارِ خداوندگارِ تار
📝📝📝
ای جگر گوشه کیست دمسازت؟
با جگر حرف می زند سازت
تار و پودم به اهتزاز آورد
سیمِ سازِ ترانه پردازت
وای از این مرغِ عاشقِ زخمی
که بنالد به زخمه ی سازت
چون من ای مرغِ عالمِ ملکوت
کِی شکسته است بالِ پروازت؟
شورِ فرهاد و عشوه ی شیرین
زنده کردی به شور و شهنازت
📝 استاد "شهریار"
🍂🍂🍂🍂
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
الهی به امید تو
یک روز دیگـر...
یک سجده شکر دیگر
و فرصت دیگری براے زندگے
خداے مهربانم تو را سپاس
بخاطر روزے دیگر و آغازے نو
بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ
الهـے بـه امیـد تــو
یک روز دیگـر...
یک سجده شکر دیگر
و فرصت دیگری براے زندگے
خداے مهربانم تو را سپاس
بخاطر روزے دیگر و آغازے نو
بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ
الهـے بـه امیـد تــو
هرچه روح تو عظیم تر باشد
اشتباهات دیگران را کوچک تر میبینی
هرچه بزرگوارتر باشی کمتر
به دیگران نیازمندی
هرچه کمتر نیازمند باشی
کمتر از آنان دلگیر میشوی
موفق ترین انسانهاآنهایی نیستند که
به ثروت یا قدرت رسیده اند
بلکه کسانی اند که هیچگاه
دیگران را نرنجانده اند
دل کسی را نشکسته اند
و باعث غم واندوه
هیچکس نشده اند
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات زیبا
🌺🌺🌺
صبحی به لطافت شبنم نشسته بر گل،
روزی به شور بارش باران
و لحظاتی ناب به شکوه معجزه ی خلقت
برایت آرزومندم...
🌺🌺🌺
شاد باشی
اشتباهات دیگران را کوچک تر میبینی
هرچه بزرگوارتر باشی کمتر
به دیگران نیازمندی
هرچه کمتر نیازمند باشی
کمتر از آنان دلگیر میشوی
موفق ترین انسانهاآنهایی نیستند که
به ثروت یا قدرت رسیده اند
بلکه کسانی اند که هیچگاه
دیگران را نرنجانده اند
دل کسی را نشکسته اند
و باعث غم واندوه
هیچکس نشده اند
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات زیبا
🌺🌺🌺
صبحی به لطافت شبنم نشسته بر گل،
روزی به شور بارش باران
و لحظاتی ناب به شکوه معجزه ی خلقت
برایت آرزومندم...
🌺🌺🌺
شاد باشی
یکی نصیحتِ من گوشدار و فرمان کُن
که از نصیحت، سود آن کُنَد که فرمان کرد
همه به صلح گرای و همه مدارا کُن
که از مدارا کردن ستوده گردد مَرد
اگر چه قوّت داری و عُدّت بسیار
به گِردِ صلح گرای و به گِردِ جنگ مَگَرد
نه هر که دارد شمشیر، حرب باید رفت
نه هر که دارد پازهر، زهر باید خورد
ابوالفتحبستی
نظامالدینابوالفتحبستی
که از نصیحت، سود آن کُنَد که فرمان کرد
همه به صلح گرای و همه مدارا کُن
که از مدارا کردن ستوده گردد مَرد
اگر چه قوّت داری و عُدّت بسیار
به گِردِ صلح گرای و به گِردِ جنگ مَگَرد
نه هر که دارد شمشیر، حرب باید رفت
نه هر که دارد پازهر، زهر باید خورد
ابوالفتحبستی
نظامالدینابوالفتحبستی
زِ بيمِ تيغِ جهانگير و گُرزِ قلعهگُشای
جهان مُسخّرِ من شد، چو تَن مُسخّرِ رای
گَهی بهعزّ و بهدولت، همی نشستم شاد
گَهی زِ حرصْ همی رفتمی زِ جای به جای
بَسی تفاخر کردم، که من کسی هستم
کنون برابرْ بینم همی امير و گدای
اگر دو کلّۀ پوسیده بَرکشی زِ دو گور
سَرِ امیر که داند زِ کلّۀ گرّایی
هزار قلعه گُشادم به يک اشارتِ دست
بَسی مصاف شکستم بهيک فشردنِ پای
چو مرگ تاختن آورد هيچ سود نکرد
بقا بقای خدای است و مُلک، مُلک خدای
سلطان محمود غزنوی
جهان مُسخّرِ من شد، چو تَن مُسخّرِ رای
گَهی بهعزّ و بهدولت، همی نشستم شاد
گَهی زِ حرصْ همی رفتمی زِ جای به جای
بَسی تفاخر کردم، که من کسی هستم
کنون برابرْ بینم همی امير و گدای
اگر دو کلّۀ پوسیده بَرکشی زِ دو گور
سَرِ امیر که داند زِ کلّۀ گرّایی
هزار قلعه گُشادم به يک اشارتِ دست
بَسی مصاف شکستم بهيک فشردنِ پای
چو مرگ تاختن آورد هيچ سود نکرد
بقا بقای خدای است و مُلک، مُلک خدای
سلطان محمود غزنوی
گمان برم که درین روزگارِ تیره چو شب
بخفت چشمِ مُرُوّت بِمُرد مادرِ جود
زِ سیرِ هفت ستاره در این دوازده بُرج
بِدَهدوازده سال اندرین دیار و حدود
هزار شخصِ کَریم از وجود شُد بِعَدَم
که یک کَریم نمیآید از عَدَم بِوجود
پور سینا
بخفت چشمِ مُرُوّت بِمُرد مادرِ جود
زِ سیرِ هفت ستاره در این دوازده بُرج
بِدَهدوازده سال اندرین دیار و حدود
هزار شخصِ کَریم از وجود شُد بِعَدَم
که یک کَریم نمیآید از عَدَم بِوجود
پور سینا
چَرخِ فَلَکْ با همه کار و کیا
گِردِ خُدا گَردَدْ چونْ آسیا
گِردِ چُنین کعبه کُن ای جانْ طواف
گِردِ چُنین مایِده گَردْ اِی گِدا
هَر کِه به گِردِ دِلْ آرَد طَواف
جانِ جهانی شَوَد و دِلرَبا
هَمرَهِ پَروانه شَوَدْ دِلشُده
گَردَد بَرِ گِردِ سَرِ شَمعها
مولانا
گِردِ خُدا گَردَدْ چونْ آسیا
گِردِ چُنین کعبه کُن ای جانْ طواف
گِردِ چُنین مایِده گَردْ اِی گِدا
هَر کِه به گِردِ دِلْ آرَد طَواف
جانِ جهانی شَوَد و دِلرَبا
هَمرَهِ پَروانه شَوَدْ دِلشُده
گَردَد بَرِ گِردِ سَرِ شَمعها
مولانا
728
DR.sorosh
خویش فربه مینماییم از پی قربان عید
کان قصاب عاشقان بس خوب و زیبا میکشد
غزل ۷۲۸ دیوان شمس تبریزی
با صدای عبدالکریم سروش
کان قصاب عاشقان بس خوب و زیبا میکشد
غزل ۷۲۸ دیوان شمس تبریزی
با صدای عبدالکریم سروش
دَردَم زِ دو دُرّ، وَز دو دُرّ در دَردَم
وَز دَردِ دو دُرّ، داغدل و رُخ زَردَم
زَرداب زِ دَردِ دل، زِ رُخ آوردم
دردا! دردا! آه! زِ دَردِ دَردَم
#قوامیگنجهای
وَز دَردِ دو دُرّ، داغدل و رُخ زَردَم
زَرداب زِ دَردِ دل، زِ رُخ آوردم
دردا! دردا! آه! زِ دَردِ دَردَم
#قوامیگنجهای
شروع قصه عشق و ایمان
اسماعیل تو کیست ؟؟ چیست ؟؟
هر چه در چشم تو جای اسماعیل را در چشم ابراهیم دارد .
اسماعیل تو ممکن است فرزندت نباشد ، شغلت ، شهرتت، شهوتت ، قدرتت ، موقعیتت و ......
اسماعیلت ممکن است یک شخص باشد یا یک شیئ یا حالت یا یک ویا حتی نقطه ضعف تو .
خود آنرا هر که هست هر چه هست باید به منی آوری و برای قربانی انتخاب و ذبح کنی .
عید قربان یاد بود خاطره است
خاطره یک پدر قصه یک پسر .
یادبود بی همتای سرسپاری محض
در برابر پروردگار و معجزه بیبدلیل سخاوت و مهربانی ذات حق تعالی بر تمامی بندگانش.
عید شرافت و کرامت بنی آدمیست.
سمبل بزرگترین جشن رهایی از وسوسههای شيطان و نقطه که عطف آزادگی در تاریخ اسارتها و بردگیهایی که بر انسان تحمیل شده ، بر آمدن انسانی نو از خويشتن خویش و رهیدگی از اسارت و به مسلخ کشیدن نفس و به معراج بردن عشق .
این عشق آموختنی است .
خدا وندا ما نیز چون ابراهیم تسلیم توییم، پس در این عید زنجیر اسارت و تعلقات را میبریم تا پیش از پیش به تو نزدیک شویم
این جشن تقرب بر شما مبارک باد .
اسماعیل تو کیست ؟؟ چیست ؟؟
هر چه در چشم تو جای اسماعیل را در چشم ابراهیم دارد .
اسماعیل تو ممکن است فرزندت نباشد ، شغلت ، شهرتت، شهوتت ، قدرتت ، موقعیتت و ......
اسماعیلت ممکن است یک شخص باشد یا یک شیئ یا حالت یا یک ویا حتی نقطه ضعف تو .
خود آنرا هر که هست هر چه هست باید به منی آوری و برای قربانی انتخاب و ذبح کنی .
عید قربان یاد بود خاطره است
خاطره یک پدر قصه یک پسر .
یادبود بی همتای سرسپاری محض
در برابر پروردگار و معجزه بیبدلیل سخاوت و مهربانی ذات حق تعالی بر تمامی بندگانش.
عید شرافت و کرامت بنی آدمیست.
سمبل بزرگترین جشن رهایی از وسوسههای شيطان و نقطه که عطف آزادگی در تاریخ اسارتها و بردگیهایی که بر انسان تحمیل شده ، بر آمدن انسانی نو از خويشتن خویش و رهیدگی از اسارت و به مسلخ کشیدن نفس و به معراج بردن عشق .
این عشق آموختنی است .
خدا وندا ما نیز چون ابراهیم تسلیم توییم، پس در این عید زنجیر اسارت و تعلقات را میبریم تا پیش از پیش به تو نزدیک شویم
این جشن تقرب بر شما مبارک باد .