قومی مقلّد دلند، قومی مقلّد صفا، قومی مقلّد مصطفی، قومی مقلّد خدا. از خدا روايت كنند. قومی هم مقلّد خدا نباشند، از خدا روايت نكنند، از خود گويند.
#شمس_تبريزى
#شمس_تبريزى
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدای بسیار زیبا و دلیه چوپان هنرمند حسینعلی شبانپور
#امشب_با_حافظ
آن چه سعی است من اندر طلبت بنمایم
این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد
عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت
نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد
مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست
حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد
آن چه سعی است من اندر طلبت بنمایم
این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد
عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت
نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد
مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست
حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد
تابلوی نقاشی طلوع خورشید، دره یوسمیتی/اثر #آلبرت بیرشتات
در طلوع نور مستی هر صراحی از بلور
یادم از رنگ سمنسای بُناگوشی دهد
امیری فیروز کوهی
در طلوع نور مستی هر صراحی از بلور
یادم از رنگ سمنسای بُناگوشی دهد
امیری فیروز کوهی
این طرفهتر ز جمله عجبها که هست دل
یک قطره خون و محنت عالم شناورش!
صیدی تهرانی
یک قطره خون و محنت عالم شناورش!
صیدی تهرانی
از هر دري مي خواهي وارد شو ، مي تواني از در آرامش وارد شوي تا به شادماني برسي ، به عشق برسي، به همدردي برسي ، به درك و فهم بالاي انسانها برسي ، به بخشش برسي ... فروتني ، تواضع ، شكسته نفسي ، صداقت ، صميميت ، اعتماد ، همه آنها شكوفا خواهند شد ... تو فقط از هر دري مي خواهي وارد شو ... بكوش از در عشق وارد شوي ، يا بكوش از در همدردي وارد شوي ... هيچ فرقي ندارد ، معبد خدا درهاي بسيار دارد ... اما تمام اين درها با يك كليد گشوده مي شود و آن كليد ، مراقبه است ؛ آگاهي است ... مسيح ، بودا ، محمد ، زرتشت و ... همگي به يك جا رسيده اند اما از درهايي بسيار متفاوت ... وقتي داخل شدند ناگهان دريافتند كه همه درها درست بودند ... معجزه اينجاست كه همه آنان از يك كليد استفاده كردند ، درها كاملا متفاوت بودند شكل قفلها متفاوت بود ، جهت شان متفاوت بود ، اما آنان از يك كليد استفاده كردند و آن كليد نامش آگاهي بود ...
اشو
اشو
ای شده شیفتهٔ گیتی و دورانش
دهر دریاست، بیندیش ز طوفانش
نفس دیویست فریبنده از او بگریز
سر بتدبیر بپیچ از خط فرمانش
حلهٔ دل نشود اطلس و دیبایش
یارهٔ جان نشود لل و مرجانش
نامهٔ دیو تباهیست همان بهتر
که نه این نامه بخوانیم و نه عنوانش
#پروین_اعتصامی
دهر دریاست، بیندیش ز طوفانش
نفس دیویست فریبنده از او بگریز
سر بتدبیر بپیچ از خط فرمانش
حلهٔ دل نشود اطلس و دیبایش
یارهٔ جان نشود لل و مرجانش
نامهٔ دیو تباهیست همان بهتر
که نه این نامه بخوانیم و نه عنوانش
#پروین_اعتصامی
" گفت با درویش روزی یک خسی
که تو را اینجا نمی داند کسی
گفت او گر می نداند عامی ام
خویش را من نیک می دانم کی ام
وای اگر بر عکس بودی درد و ریش
او بدی بینای من من کورخویش"
#مثنوی_مولانا
نا آگاهی, با از دنیا گذشته ای عزلت-
جو گفت که تو در میان مردم موردِ
توجه نیستی.
درویش پاسخ داد اگر مردم مرا نمی-
شناسند, اما من خودم رامی شناسم.
مصیبت بزرگ آن وقتی است که در
میان مردم شهرت یابم, اماخود از
شناخت خویش غافل مانده باشم...
که تو را اینجا نمی داند کسی
گفت او گر می نداند عامی ام
خویش را من نیک می دانم کی ام
وای اگر بر عکس بودی درد و ریش
او بدی بینای من من کورخویش"
#مثنوی_مولانا
نا آگاهی, با از دنیا گذشته ای عزلت-
جو گفت که تو در میان مردم موردِ
توجه نیستی.
درویش پاسخ داد اگر مردم مرا نمی-
شناسند, اما من خودم رامی شناسم.
مصیبت بزرگ آن وقتی است که در
میان مردم شهرت یابم, اماخود از
شناخت خویش غافل مانده باشم...
الهي مرا نعمت دادي، شكر نكردم،
بدانكه شكر نكردم نعمت از من بازنگرفتي
بلا بر من گماشتي، صبر نكردم،بلا دايم نگردانيدي بدانكه صبر نكردم.
الهي! از تو چه آيد جز كرم؟
#تذکره الاوليا
بدانكه شكر نكردم نعمت از من بازنگرفتي
بلا بر من گماشتي، صبر نكردم،بلا دايم نگردانيدي بدانكه صبر نكردم.
الهي! از تو چه آيد جز كرم؟
#تذکره الاوليا
Shahriar
@ErfanMolana
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند
( استاد شهریار )
با صدای استاد شهریار
( استاد شهریار )
با صدای استاد شهریار
مادام که سالک در ذکر است
و ذکر بر او غالب باشد
در عالم حس و قالب است
و چون از ذکر باز ماند
و "فکر" بر وی غالب شود
از عالم حس درگذرد و بعالم روح رسد
و چون از فکر باز ماند
و الهام بر وی غالب شود
از عالم عقل گذشته
و بعالم "عشق" رسد
و چون از الهام باز ماند
و"عیان روی" نماید از عالم عشق گذشته
و به "مقام تمکین" رسد
و در تمکین اختیار بدست وی باشد
به هر کدام صفت که خواهد موصوف شود
#کشف_الحقایق
چون مرد به ان مقام رسد
که از "شراب معرفت" مست شود
چون بکمال "مستی" رسد
و به "نهایت انتهای" خود رسد
نفس "محمد" را که
"لقدجاء کم رسول من انفسکم"
بر وی "جلوه" کنند.
و طراز روزگار وی سازند.
هرکس معرفت نفس خود حاصل کرد معرفت "نفس محمد" او را حاصل شود....
جناب عین القضات همدانی
که از "شراب معرفت" مست شود
چون بکمال "مستی" رسد
و به "نهایت انتهای" خود رسد
نفس "محمد" را که
"لقدجاء کم رسول من انفسکم"
بر وی "جلوه" کنند.
و طراز روزگار وی سازند.
هرکس معرفت نفس خود حاصل کرد معرفت "نفس محمد" او را حاصل شود....
جناب عین القضات همدانی
صفات معشوق در ظهور نیاید،
اِلّا به ظهورِ اضدادِ آن در عاشق،
بدین نسبت عاشق و معشوق
یکدیگر را ضدانند،
و هرگز فراهم نیایند
مگر آنکه اوصاف عاشق
بر پرتو انوار معشوق
"بسوزد و فانی شود"
در این مقام ممکن بود که
به بقای اوصاف معشوق باقی گردد...
جناب عین القضات همدانی
اِلّا به ظهورِ اضدادِ آن در عاشق،
بدین نسبت عاشق و معشوق
یکدیگر را ضدانند،
و هرگز فراهم نیایند
مگر آنکه اوصاف عاشق
بر پرتو انوار معشوق
"بسوزد و فانی شود"
در این مقام ممکن بود که
به بقای اوصاف معشوق باقی گردد...
جناب عین القضات همدانی