پرسش از #اشو:مفهوم شما از عصیان و فردِ عصیانگر چیست؟
پاسخ:
تعریف من از عصیانگر بسیار ساده است.
انسانی که همچون یک آدم آهنی توسط شرطی شدگی های گذشته زندگی نمیکند.
مذهب، جامعه، فرهنگ، هر چیزی که متعلق به دیروز است، به هیچ وجه در روش زندگی او اخلال نمیکند.
او بطور منفرد زندگی می کند.
پره ای از چرخ نیست.
بلکه یک واحد زنده است.
زندگی او را هیچکس دیگر، جز هوشمندی خودش تعیین نمیکند.
آزادی، همان عطر زندگی اوست؛
نه فقط خودش در آزادی زندگی می کند، بلکه به همه اجازه می دهد در آزادی زندگی کنند.
او به هیچکس اجازه نمی دهد در زندگیش مداخله کند؛
و خودش هم در زندگی هیچکسِ دیگر مداخله نمی کند.
برای او، زندگی چنان مقدس است، و آزادی ارزش نهایی آن است که می تواند همه چیز را فدای آن کند.
اعتبار، آبرو و حتی خود زندگی را....
برای او، آزادی همان چیزی است که مردمان مذهبی در گذشته آن را خداوند می خواندند. آزادی خدای اوست.
انسانها در طول اعصار همچون گوسفند زندگی کرده اند، جزیی از توده،
دنباله روی سنت ها و مجمع ها،
پیروی از کتاب های کهنه و مراسم کهنه، ولی آن روش زندگی، مخالف فردیت انسان بود؛
اگر یک مسیحی باشی نمی توانی یک فرد باشی؛
اگر یک هندو باشی نمی توانی یک فرد باشی،
عصیانگر کسی است که تماماً بر اساس نور خودش زندگی می کند و برای ارزش غایی آزادیِ فردیِ خود، همه چیز را به مخاطره می اندازد.
عصیانگر انسان معاصر است.
توده ها معاصر نیستند.
عصیانگر کسی است که طبق نور خودش زندگی کند و براساس هوشمندی خودش حرکت کند.
او راه خودش را با راه رفتن در آن #خلق می کند و شاهراه توده ها را دنبال نخواهد کرد.
زندگی او خطرناک است.
ولی آن زندگی که خطرناك نباشد،
ابداً زندگی نیست.
او چالش ها ناشناخته را میپذیرد.
#اشو
#روح_عصیانگر
پاسخ:
تعریف من از عصیانگر بسیار ساده است.
انسانی که همچون یک آدم آهنی توسط شرطی شدگی های گذشته زندگی نمیکند.
مذهب، جامعه، فرهنگ، هر چیزی که متعلق به دیروز است، به هیچ وجه در روش زندگی او اخلال نمیکند.
او بطور منفرد زندگی می کند.
پره ای از چرخ نیست.
بلکه یک واحد زنده است.
زندگی او را هیچکس دیگر، جز هوشمندی خودش تعیین نمیکند.
آزادی، همان عطر زندگی اوست؛
نه فقط خودش در آزادی زندگی می کند، بلکه به همه اجازه می دهد در آزادی زندگی کنند.
او به هیچکس اجازه نمی دهد در زندگیش مداخله کند؛
و خودش هم در زندگی هیچکسِ دیگر مداخله نمی کند.
برای او، زندگی چنان مقدس است، و آزادی ارزش نهایی آن است که می تواند همه چیز را فدای آن کند.
اعتبار، آبرو و حتی خود زندگی را....
برای او، آزادی همان چیزی است که مردمان مذهبی در گذشته آن را خداوند می خواندند. آزادی خدای اوست.
انسانها در طول اعصار همچون گوسفند زندگی کرده اند، جزیی از توده،
دنباله روی سنت ها و مجمع ها،
پیروی از کتاب های کهنه و مراسم کهنه، ولی آن روش زندگی، مخالف فردیت انسان بود؛
اگر یک مسیحی باشی نمی توانی یک فرد باشی؛
اگر یک هندو باشی نمی توانی یک فرد باشی،
عصیانگر کسی است که تماماً بر اساس نور خودش زندگی می کند و برای ارزش غایی آزادیِ فردیِ خود، همه چیز را به مخاطره می اندازد.
عصیانگر انسان معاصر است.
توده ها معاصر نیستند.
عصیانگر کسی است که طبق نور خودش زندگی کند و براساس هوشمندی خودش حرکت کند.
او راه خودش را با راه رفتن در آن #خلق می کند و شاهراه توده ها را دنبال نخواهد کرد.
زندگی او خطرناک است.
ولی آن زندگی که خطرناك نباشد،
ابداً زندگی نیست.
او چالش ها ناشناخته را میپذیرد.
#اشو
#روح_عصیانگر
گفت: بعد از ریاضات -چهل سال- شبی حجاب برداشتند. زاری کردم که راهم دهید.
خطاب آمدم که با کوزه ای که تو داری و پوستینی.. تو را بار نیست.
کوزه و پوستین بینداختم.
ندایی شنیدم که یا بایزید! با این مدعیان بگوی که بایزید بعد از چهل سال ریاضت و مجاهدت با کوزه شکسته و پوستینی پاره پاره، تا نینداخت بار نیافت!
شما که چندین علایق به خود باز بستهاید و طریقت را دانه دام هوای نفس ساختهاید کَلّا و حاشا که هرگز بار یابید!
#تذکرةالاولیاء
خطاب آمدم که با کوزه ای که تو داری و پوستینی.. تو را بار نیست.
کوزه و پوستین بینداختم.
ندایی شنیدم که یا بایزید! با این مدعیان بگوی که بایزید بعد از چهل سال ریاضت و مجاهدت با کوزه شکسته و پوستینی پاره پاره، تا نینداخت بار نیافت!
شما که چندین علایق به خود باز بستهاید و طریقت را دانه دام هوای نفس ساختهاید کَلّا و حاشا که هرگز بار یابید!
#تذکرةالاولیاء
چون جوشش خنب عشق دیدم ز تو من
چون می به قوام خود رسیدم ز تو من
نی نی غلطم که تو می و من آبم
آمیختهایم و ناپدیدم ز تو من
#مولانای_جان
چون می به قوام خود رسیدم ز تو من
نی نی غلطم که تو می و من آبم
آمیختهایم و ناپدیدم ز تو من
#مولانای_جان
گر متصور شدی با تو در آمیختن
حیف نبودی وجود در قدمت ریختن
فکرت من در تو نیست در قلم قدرتیست
کاو بتواند چنین صورتی انگیختن
#حضرت_سعدی
حیف نبودی وجود در قدمت ریختن
فکرت من در تو نیست در قلم قدرتیست
کاو بتواند چنین صورتی انگیختن
#حضرت_سعدی
VID-20240609-WA0087.mp4
2.4 MB
به آنهایی که دوستشان دارید
بی بهانه بگویید
دوستت دارم
میخوام وقتی که دلگیرم تو دست تو جا شم...
نام ترانه؛کنار تو
بی بهانه بگویید
دوستت دارم
میخوام وقتی که دلگیرم تو دست تو جا شم...
نام ترانه؛کنار تو
کیست که مرهم نهد بر دل مجروح عشق
کهش نه مجال وقوف نه ره بگریختن
داعیه شوق نیست رفتن و باز آمدن
قاعده مهر نیست بستن و بگسیختن
#حضرت_سعدی
کهش نه مجال وقوف نه ره بگریختن
داعیه شوق نیست رفتن و باز آمدن
قاعده مهر نیست بستن و بگسیختن
#حضرت_سعدی
آب روان سرشک و آتش سوزان آه
پیش تو باد است و خاک بر سر خود بیختن
هر که به شب شمعوار در نظر شاهدیست
باک ندارد به روز کشتن و آویختن
#حضرت_سعدی
پیش تو باد است و خاک بر سر خود بیختن
هر که به شب شمعوار در نظر شاهدیست
باک ندارد به روز کشتن و آویختن
#حضرت_سعدی
بد خواه کَسان هیچ به مقصد نرسد
یک بد نکند تا به خودش، صد نرسد!
من نیکِ تو خواهم و تو خواهی بدِ من،
تو نیک نبینی و به من بد نرسد...
#خیام
یک بد نکند تا به خودش، صد نرسد!
من نیکِ تو خواهم و تو خواهی بدِ من،
تو نیک نبینی و به من بد نرسد...
#خیام
عشق هایی کز پی رنگی بود
عشق نبود، عاقبت ننگی بود
#مثنوی_مولانا
📘عشق هایی که به خاطر رنگ و روی کسی باشد ، به خاطر جمال و چهرهء ظاهری کسی باشد ، به خاطر خط و خال و ابروی کسی باشد ، این چیزها عشق نیست ، اینها دوست داشتن نیست و اینها حالاتی است که از تردامنی و آلودگی و آلایش و در نتیجه از ننگ و رسوایی در می آورد و از طرفی نیز صورت های ظاهر پایدار نیستند و جمال مثل شکوفه و گل شبیه هست که همواره طراوت و شادابی ندارد و یکدفعه تکیده میشود و ریخته میشود و خزانی و خزان زده میشود و آن وقت هست که این عشق ها و دوس داشتن ها تبدیل به ننگ و عار میشود و طرف مقابل عارش می آید که با معشوق دیروزی حتی یک نفس، همنفس باشد.
دوس داشتنی هایی که به دنبال رنگ و روی آدمی باشد ، عشق نیست بلکه عاقبت سبب ننگ و عار آدمی میشود.
عشق نبود، عاقبت ننگی بود
#مثنوی_مولانا
📘عشق هایی که به خاطر رنگ و روی کسی باشد ، به خاطر جمال و چهرهء ظاهری کسی باشد ، به خاطر خط و خال و ابروی کسی باشد ، این چیزها عشق نیست ، اینها دوست داشتن نیست و اینها حالاتی است که از تردامنی و آلودگی و آلایش و در نتیجه از ننگ و رسوایی در می آورد و از طرفی نیز صورت های ظاهر پایدار نیستند و جمال مثل شکوفه و گل شبیه هست که همواره طراوت و شادابی ندارد و یکدفعه تکیده میشود و ریخته میشود و خزانی و خزان زده میشود و آن وقت هست که این عشق ها و دوس داشتن ها تبدیل به ننگ و عار میشود و طرف مقابل عارش می آید که با معشوق دیروزی حتی یک نفس، همنفس باشد.
دوس داشتنی هایی که به دنبال رنگ و روی آدمی باشد ، عشق نیست بلکه عاقبت سبب ننگ و عار آدمی میشود.
دیگران از مرگ مهلت خواستند
عاشقان گویند نی نی زود باد
آسمان از دود عاشق ساختهست
آفرین بر صاحب این دود باد
#مولانای_جان
عاشقان گویند نی نی زود باد
آسمان از دود عاشق ساختهست
آفرین بر صاحب این دود باد
#مولانای_جان
ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم
وین یک دمِ عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیرِ فنا
با هفتهزارسالگان سربهسریم
#خیام_نیشابوری
وین یک دمِ عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیرِ فنا
با هفتهزارسالگان سربهسریم
#خیام_نیشابوری
یکی پرسید که چه کنم که به تو رسم؟ گفت: تن بگذار و بیا. حجاب بنده از خدا تن است.
تن چهار چیز است: فرج است و گلو و مال و جاه.
#شمس_تبریزی
تن چهار چیز است: فرج است و گلو و مال و جاه.
#شمس_تبریزی
هر حیوان که از دور دیدی
و ندانستی سگ و گرگ است یا آهو ،
ببین رو به سمت
مرغزار و سبزینه است
یا لاشه و استخوان؟!
آدمی را نیز چون نشناسی
ببین به کدام سوی می رود!
#مولانا
و ندانستی سگ و گرگ است یا آهو ،
ببین رو به سمت
مرغزار و سبزینه است
یا لاشه و استخوان؟!
آدمی را نیز چون نشناسی
ببین به کدام سوی می رود!
#مولانا
آنچه میجويی تويی
و آنچه میخواهی تويی
پس ز تو
تا آنچه گم کردی
ره بسيار نيست.
عطار
و آنچه میخواهی تويی
پس ز تو
تا آنچه گم کردی
ره بسيار نيست.
عطار
معرفی عارفان
به جمالِ بی نظیرت ، به شرابِ شیرگیرت ، که به گِردِ عهد و توبه ، نَرَوَم دگر ، نگردم ، #مولانا