۱۸ خرداد زادروز رضاقلی هدایتطبرستانی
(زاده ۱۸ خرداد ۱۱۷۹ تهران -- درگذشته ۸ تیر ۱۲۵۰ تهران) ادیب، شاعر و تذکرهنویس
او از ابتدای جوانی شعر میسرود و «چاکر» تخلّص میکرد و پس از چندی تخلصش را به «هدایت» تغییر داد. درسال ۱۲۴۵ قمری مورد توجه فتحعلیشاه قرارگرفت و بهپاداش قصیدهای که در مدح شاه سروده بود لقب خانی و امیرالشعرایی گرفت. پس از فتحعلیشاه، بهدربار محمدشاه راه یافت و با ماندن در تهران به تربیت شاهزاده عباس میرزای دوم "ملک آرا" فرزند محمدشاه مأمور شد و به واسطه این منصب به «لله باشی» شهرت یافت. پس از مرگ محمدشاه به دربار ناصرالدینشاه رفت و از طرف او به ریاست مدرسه دارالفنون رسید. در سال ۱۲۶۷ قمری پس از پایان جنگ با ترکمانان ناحیه سرخس، بهدستور امیرکبیر بهعنوان سفیر بهخوارزم رفت. هدف مأموریت او که یک سال بهطول انجامید، آگاهی از اوضاع ماوراءالنهر از نظر سوقالجیشی، آزادی اسرا و ممانعت از خرید و فروش آنان بود.
آثار:
مجمع الفصحاء
ریاض العارفین
فرهنگ انجمنآرای ناصری
تاریخ روضهالصفای ناصری
فهرس التواریخ
سفارتنامه خوارزم
اجمل التواریخ
مظاهر الانوار
ریاض المحبین
مدارجالبلاغه "در علم بدیع"
شمسالحقایق "برگزیدهای از قصاید و غزلیات مولانا"
مفتاحالکنوز "در شرح اشعارخاقانی"
سِتّهٔ ضروریه "شامل شش منظومه که اثر مشهور گلستان ارم جزو آن است"
نژادنامه "در مورد نسب نامه شاهان ایرانی"
لطایف المعارف
مجمع الاسرار
دلیل السالکین
خردنامه مظفری
دیوان قصاید
دیوان غزلیات
کلیات اشعار هدایت
ریاض العاشقین
منشآت
بیاض امیرالشعرا
اصول الفصول فیحصول الوصول
پرتوستان
الوان النعم
(زاده ۱۸ خرداد ۱۱۷۹ تهران -- درگذشته ۸ تیر ۱۲۵۰ تهران) ادیب، شاعر و تذکرهنویس
او از ابتدای جوانی شعر میسرود و «چاکر» تخلّص میکرد و پس از چندی تخلصش را به «هدایت» تغییر داد. درسال ۱۲۴۵ قمری مورد توجه فتحعلیشاه قرارگرفت و بهپاداش قصیدهای که در مدح شاه سروده بود لقب خانی و امیرالشعرایی گرفت. پس از فتحعلیشاه، بهدربار محمدشاه راه یافت و با ماندن در تهران به تربیت شاهزاده عباس میرزای دوم "ملک آرا" فرزند محمدشاه مأمور شد و به واسطه این منصب به «لله باشی» شهرت یافت. پس از مرگ محمدشاه به دربار ناصرالدینشاه رفت و از طرف او به ریاست مدرسه دارالفنون رسید. در سال ۱۲۶۷ قمری پس از پایان جنگ با ترکمانان ناحیه سرخس، بهدستور امیرکبیر بهعنوان سفیر بهخوارزم رفت. هدف مأموریت او که یک سال بهطول انجامید، آگاهی از اوضاع ماوراءالنهر از نظر سوقالجیشی، آزادی اسرا و ممانعت از خرید و فروش آنان بود.
آثار:
مجمع الفصحاء
ریاض العارفین
فرهنگ انجمنآرای ناصری
تاریخ روضهالصفای ناصری
فهرس التواریخ
سفارتنامه خوارزم
اجمل التواریخ
مظاهر الانوار
ریاض المحبین
مدارجالبلاغه "در علم بدیع"
شمسالحقایق "برگزیدهای از قصاید و غزلیات مولانا"
مفتاحالکنوز "در شرح اشعارخاقانی"
سِتّهٔ ضروریه "شامل شش منظومه که اثر مشهور گلستان ارم جزو آن است"
نژادنامه "در مورد نسب نامه شاهان ایرانی"
لطایف المعارف
مجمع الاسرار
دلیل السالکین
خردنامه مظفری
دیوان قصاید
دیوان غزلیات
کلیات اشعار هدایت
ریاض العاشقین
منشآت
بیاض امیرالشعرا
اصول الفصول فیحصول الوصول
پرتوستان
الوان النعم
۱۸ خرداد زادروز سعید نفیسی
(زاده ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ تهران -- درگذشته ۲۳ آبان ۱۳۴۵ تهران) ادیب، شاعر، نویسنده، مترجم و تاریخنگار
او فرزند میرزا علیاکبر "ناظمالاطباء کرمانی" و از نوادگان حکیم نفیسبن عوضکرمانی "طبیب نامدار ایران در قرن نهم هجری" بود. در ۱۵ سالگی برای تحصیل به شهر نوشاتل سویس و دانشگاه پاریس رفت و در سال ۱۲۹۷ به ایران بازگشت. ابتدا در دبیرستانهای تهران بهتدریس زبان فرانسه پرداخت و بعد در وزارت فواید عامه مشغول خدمت شد. در سال ۱۲۹۷ بهگروه نویسندگان مجله دانشکده پیوست و در مدت یک ساله فعالیت این مجله، با ملکالشعرا بهار همکاری داشت.
در سال ۱۳۰۸ بهخدمت وزارت فرهنگ درآمد و علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستانها، بهکار آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسه عالی تجارت و مدرسه صنعتی پرداخت. در سالهای بعد بهتدریس در دانشکدههای حقوق و ادبیات مشغول شد و بهعضویت فرهنگستان ایران درآمد.
وی از آغاز بنیان دانشگاه تهران در جایگاه استاد دانشکده حقوق و پس از آن، به استادی دانشکده ادبیات برگزیده شد.
او چندی در دانشگاههای کابل و شهرهایی چون دهلی، کلکته، دانشگاههای قاهره و بیروت به آموزش پرداخت.
يكى از ويژگیهاى نفيسى اين بود كه درخواست نويسندگان تازه كار را براى نگارش مقدمهاى بر آثار آنان مىپذيرفت و معتقد بود كه اين كار سبب تشويقشان مىشود. او در راديو نيز برنامهاى با عنوان "در مكتب استاد" داشت كه ازبرنامههاى پرشنونده بوده، در اين برنامه بهپرسشهاى ادبى شنوندگان پاسخ داده مىشد.
وی از بنیانگذاران مکتب نثر دانشگاهی است که از جمله ویژگی این نثر پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده، بهطوری که نویسنده میکوشد، اندیشه خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دور بماند و بهجای زیورهای بیهوده لفظی، از استحکام دستوری بهره بگیرد.
مدارج و افتخارات علمی نفیسی:
نفیسی را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیدهاند و این تبحر و چیرگی، ناشی از احاطه کامل وی بهزبانهای یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی است. ترجمههای کمنظیر او از زبانهای بیگانه دارای معروفیت خاص است. بزرگترین خدمت وی بهزبان و ادب و فرهنگ فارسی، تصحیح و تنقیح متون قدیمی است که از گوشههای کتابخانههای جهان بیرون کشیده و روی آنها با جدیت تمام کار کرده و بهصورت کتاب عرضه داشته است. یکی از افتخارات وی، احیا و بنیانگذاری شیوه داستاننویسی تاریخ است که در آنها روح وطنپرستی و سلحشوری و قهرمانی را تقویت کرده، جوانان ایران زمین را بهوطندوستی و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور فرامیخواند.
نفیسی از بیماری آسم رنج میبرد و سالهای آخر عمر را در پاریس بهسر برد و زمانی که برای شرکت در نخستین کنگره ایرانشناسان بهتهران آمده بود درگذشت. آرامگاه وی تهران در کنار مزار پدرش و در بقعهای به نام آرامگاه سرقبر آقا "پایینتر از چهارراه مولوی است.
(زاده ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ تهران -- درگذشته ۲۳ آبان ۱۳۴۵ تهران) ادیب، شاعر، نویسنده، مترجم و تاریخنگار
او فرزند میرزا علیاکبر "ناظمالاطباء کرمانی" و از نوادگان حکیم نفیسبن عوضکرمانی "طبیب نامدار ایران در قرن نهم هجری" بود. در ۱۵ سالگی برای تحصیل به شهر نوشاتل سویس و دانشگاه پاریس رفت و در سال ۱۲۹۷ به ایران بازگشت. ابتدا در دبیرستانهای تهران بهتدریس زبان فرانسه پرداخت و بعد در وزارت فواید عامه مشغول خدمت شد. در سال ۱۲۹۷ بهگروه نویسندگان مجله دانشکده پیوست و در مدت یک ساله فعالیت این مجله، با ملکالشعرا بهار همکاری داشت.
در سال ۱۳۰۸ بهخدمت وزارت فرهنگ درآمد و علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستانها، بهکار آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسه عالی تجارت و مدرسه صنعتی پرداخت. در سالهای بعد بهتدریس در دانشکدههای حقوق و ادبیات مشغول شد و بهعضویت فرهنگستان ایران درآمد.
وی از آغاز بنیان دانشگاه تهران در جایگاه استاد دانشکده حقوق و پس از آن، به استادی دانشکده ادبیات برگزیده شد.
او چندی در دانشگاههای کابل و شهرهایی چون دهلی، کلکته، دانشگاههای قاهره و بیروت به آموزش پرداخت.
يكى از ويژگیهاى نفيسى اين بود كه درخواست نويسندگان تازه كار را براى نگارش مقدمهاى بر آثار آنان مىپذيرفت و معتقد بود كه اين كار سبب تشويقشان مىشود. او در راديو نيز برنامهاى با عنوان "در مكتب استاد" داشت كه ازبرنامههاى پرشنونده بوده، در اين برنامه بهپرسشهاى ادبى شنوندگان پاسخ داده مىشد.
وی از بنیانگذاران مکتب نثر دانشگاهی است که از جمله ویژگی این نثر پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده، بهطوری که نویسنده میکوشد، اندیشه خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دور بماند و بهجای زیورهای بیهوده لفظی، از استحکام دستوری بهره بگیرد.
مدارج و افتخارات علمی نفیسی:
نفیسی را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیدهاند و این تبحر و چیرگی، ناشی از احاطه کامل وی بهزبانهای یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی است. ترجمههای کمنظیر او از زبانهای بیگانه دارای معروفیت خاص است. بزرگترین خدمت وی بهزبان و ادب و فرهنگ فارسی، تصحیح و تنقیح متون قدیمی است که از گوشههای کتابخانههای جهان بیرون کشیده و روی آنها با جدیت تمام کار کرده و بهصورت کتاب عرضه داشته است. یکی از افتخارات وی، احیا و بنیانگذاری شیوه داستاننویسی تاریخ است که در آنها روح وطنپرستی و سلحشوری و قهرمانی را تقویت کرده، جوانان ایران زمین را بهوطندوستی و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور فرامیخواند.
نفیسی از بیماری آسم رنج میبرد و سالهای آخر عمر را در پاریس بهسر برد و زمانی که برای شرکت در نخستین کنگره ایرانشناسان بهتهران آمده بود درگذشت. آرامگاه وی تهران در کنار مزار پدرش و در بقعهای به نام آرامگاه سرقبر آقا "پایینتر از چهارراه مولوی است.
.
ای دل غم این جهان فرسوده مخور
بیهوده نئی غمان بیهوده مخور
چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید
خوش باش غم بوده و نابوده مخور
#خیام رباعی ۱۰۲
ای دل غم این جهان فرسوده مخور
بیهوده نئی غمان بیهوده مخور
چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید
خوش باش غم بوده و نابوده مخور
#خیام رباعی ۱۰۲
انبیاء همه معرِّف همدگرند.
عیسی می گوید: ای جهود موسی را نیکو نشناختی، بیا مرا ببین تا موسی را بشناسی.
محمد(ص) می گوید: ای نصرانی، ای جهود، موسی و عیسی را نیکو نشناختید، بیایید مرا ببینید تا ایشان را بشناسید.
انبیا همه معرّف همدگرند.
سخن انبیا شارح و مبیّن همدگرست.
بعد از آن یاران گفتند که یا رسول الله هر نبی معرف مِن قَبله بود، اکنون تو خاتم النبیینی، معرف تو که باشد؟
گفت: من عرف نفسه فقد عرف ربه؛
یعنی: من عرف نفسی فقد عرف ربی.
مقالات شمس تبریزی
عیسی می گوید: ای جهود موسی را نیکو نشناختی، بیا مرا ببین تا موسی را بشناسی.
محمد(ص) می گوید: ای نصرانی، ای جهود، موسی و عیسی را نیکو نشناختید، بیایید مرا ببینید تا ایشان را بشناسید.
انبیا همه معرّف همدگرند.
سخن انبیا شارح و مبیّن همدگرست.
بعد از آن یاران گفتند که یا رسول الله هر نبی معرف مِن قَبله بود، اکنون تو خاتم النبیینی، معرف تو که باشد؟
گفت: من عرف نفسه فقد عرف ربه؛
یعنی: من عرف نفسی فقد عرف ربی.
مقالات شمس تبریزی
فنای محض شو چون جمله مردان
بیکباره تو خود آزاد گردان
فنای محض باش و خرّمی کن
درون تست چون او همدمی کن
#عطار_نيشابوری
بیکباره تو خود آزاد گردان
فنای محض باش و خرّمی کن
درون تست چون او همدمی کن
#عطار_نيشابوری
« عالَم،همچنین، آیینه است: نقشِ خود را در او می بینی. آن عیب را از خود جدا کن! زیرا آنچه از او می رنجی، از خود می رنجی.
گفت پیلی را آوردند بر سر جشمه ای که آب خورد. خود را در آب دید و می رمید. او می پنداشت که از دیگری می رمد- نمی دانست که از خود می رمد.
همه اخلاقِ بد- از ظلم و کین و حسد و حرص و بی رحمی و کبر- چون در توست نمی رنجی، چون آن را در دیگری می بینی می رَمی و می رنجی. پس بدان که از خود می رنجی و می رَمی.»
فیه_ما_فیه
مولانا
گفت پیلی را آوردند بر سر جشمه ای که آب خورد. خود را در آب دید و می رمید. او می پنداشت که از دیگری می رمد- نمی دانست که از خود می رمد.
همه اخلاقِ بد- از ظلم و کین و حسد و حرص و بی رحمی و کبر- چون در توست نمی رنجی، چون آن را در دیگری می بینی می رَمی و می رنجی. پس بدان که از خود می رنجی و می رَمی.»
فیه_ما_فیه
مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همراه خود ،نسیم صبا می برد مرا
یا رب چو بوی گل، به کجا می برد مرا؟
سوی دیار صبح رَوَد، کاروان شب
باد فنا، به مُلک بَقا می برد مرا
با بال شوق ،ذرّه به خورشید می رسد
پروازِ دل ،به سوی خدا می برد مرا
گفتم که بوی عشق ،که رامی بَرَد زخویش؟
مستانه گفت دل، که مرا می بَرَد ،مرا
برگِ خزان رسیده ی بی طاقَتَم، رهی
یک بوسه ی نسیم ،ز جا می برد مرا
#رهی_معیری
یا رب چو بوی گل، به کجا می برد مرا؟
سوی دیار صبح رَوَد، کاروان شب
باد فنا، به مُلک بَقا می برد مرا
با بال شوق ،ذرّه به خورشید می رسد
پروازِ دل ،به سوی خدا می برد مرا
گفتم که بوی عشق ،که رامی بَرَد زخویش؟
مستانه گفت دل، که مرا می بَرَد ،مرا
برگِ خزان رسیده ی بی طاقَتَم، رهی
یک بوسه ی نسیم ،ز جا می برد مرا
#رهی_معیری
خوش باش که خوشْ نهاد باشد صوفی
از باطن خویشْ شاد باشد صوفی
صوفی صاف است غم بَرو نَنشیند
کیخُسرو و کیقُباد باشد صوفی
#رباعی_مولانا
خوشی من از نهاد من, رنج من از نهاد من است.
#شمس_تبریزی
#درود.پگاهتان پدرام
از باطن خویشْ شاد باشد صوفی
صوفی صاف است غم بَرو نَنشیند
کیخُسرو و کیقُباد باشد صوفی
#رباعی_مولانا
خوشی من از نهاد من, رنج من از نهاد من است.
#شمس_تبریزی
#درود.پگاهتان پدرام
اگر نمی توانید آنچه در بیرون هست را بپذیرید آنچه در درون است را بپذیرید .
اگر وضعیت بیرونی غیرقابل قبول است وضعیت درونی را تغییر دهید.
یعنی در مقابل درد مقاومت نکنیم و اجازه بدهیم اندوه،ترس ،تنهایی باشد وتسلیم شویم و بدون برچسب زدن تماشا کنیم وآن را در آغوش بگیریم و آنگاه معجزه تسلیم،
رنج عمیق را به آرامش عمیق تبدیل می کند.
#آکهارت_تله
اگر وضعیت بیرونی غیرقابل قبول است وضعیت درونی را تغییر دهید.
یعنی در مقابل درد مقاومت نکنیم و اجازه بدهیم اندوه،ترس ،تنهایی باشد وتسلیم شویم و بدون برچسب زدن تماشا کنیم وآن را در آغوش بگیریم و آنگاه معجزه تسلیم،
رنج عمیق را به آرامش عمیق تبدیل می کند.
#آکهارت_تله
هر چقدر کمتر
جواب انسان های منفی رو بدید
از زندگی با آرامش بیشتری
برخوردار خواهید بود...
به خاطر حرف مردم زندگیتو خراب نکن
این مردم اگر پیامبر هم بودند
هزار ایراد از کار خدا میگرفتند ؛
شما که جای خود دارید...!!
دکتر الهی قمشه ای
جواب انسان های منفی رو بدید
از زندگی با آرامش بیشتری
برخوردار خواهید بود...
به خاطر حرف مردم زندگیتو خراب نکن
این مردم اگر پیامبر هم بودند
هزار ایراد از کار خدا میگرفتند ؛
شما که جای خود دارید...!!
دکتر الهی قمشه ای
هر بلايي سرتان آورده اند،واگذارشان كنيد به "خدا"...
خودتان را نابود نكنيد
خودتان دادگاه تشكيل ندهيد
حكم صادر نكنيد
اين كار فقط شخصيتتان را زيرِ سوال ميبرد...
آدمي تقاصِ خطاهايش را در همين دنيا پَس ميدهد
بدونِ آنكه خودش متوجه شود...
#علي_قاضي_نظام
خودتان را نابود نكنيد
خودتان دادگاه تشكيل ندهيد
حكم صادر نكنيد
اين كار فقط شخصيتتان را زيرِ سوال ميبرد...
آدمي تقاصِ خطاهايش را در همين دنيا پَس ميدهد
بدونِ آنكه خودش متوجه شود...
#علي_قاضي_نظام
تازه بهار
سیامک شجریان
روی گشاده ای صنم طاقت خلق میبری
چون پس پرده میروی پرده صبر میدری
حور بهشت خوانمت ماه تمام گویمت
کآدمیی ندیدهام چون تو پری به دلبری
آینه را تو دادهای پرتو روی خویشتن
ور نه چه زهره داشتی در نظرت برابری
نسخه چشم و ابرویت پیش نگارگر برم
گویمش این چنین بکن صورت قوس و مشتری
چون تو درخت دل نشان تازه بهار و گلفشان
حیف بود که سایهای بر سر ما نگستری
دیده به روی هر کسی برنکنم ز مهر تو
در ز عوام بسته به چون تو به خانه اندری
من نه مخیرم که چشم از تو به خویشتن کنم
گر تو نظر به ما کنی ور نکنی مخیری
پند حکیم بیش از این در من اثر نمیکند
کیست که برکند یکی زمزمه قلندری
عشق و دوام عافیت مختلفند سعدیا
هر که سفر نمیکند دل ندهد به لشکری
شعر:سعدی جان
خواننده:سیامک شجریان
چون پس پرده میروی پرده صبر میدری
حور بهشت خوانمت ماه تمام گویمت
کآدمیی ندیدهام چون تو پری به دلبری
آینه را تو دادهای پرتو روی خویشتن
ور نه چه زهره داشتی در نظرت برابری
نسخه چشم و ابرویت پیش نگارگر برم
گویمش این چنین بکن صورت قوس و مشتری
چون تو درخت دل نشان تازه بهار و گلفشان
حیف بود که سایهای بر سر ما نگستری
دیده به روی هر کسی برنکنم ز مهر تو
در ز عوام بسته به چون تو به خانه اندری
من نه مخیرم که چشم از تو به خویشتن کنم
گر تو نظر به ما کنی ور نکنی مخیری
پند حکیم بیش از این در من اثر نمیکند
کیست که برکند یکی زمزمه قلندری
عشق و دوام عافیت مختلفند سعدیا
هر که سفر نمیکند دل ندهد به لشکری
شعر:سعدی جان
خواننده:سیامک شجریان
الهي!
كار آن كس كند كه تواند،
عطا آن كس بخشد كه دارد،
پس بنده چه تواند و چه دارد؟
مناجات نامه
خواجه عبدالله انصاری
كار آن كس كند كه تواند،
عطا آن كس بخشد كه دارد،
پس بنده چه تواند و چه دارد؟
مناجات نامه
خواجه عبدالله انصاری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خموشانه
شعر : دکتر شفیعی کدکنی
آهنگساز : مجید درخشانی
آواز : یارا دانشور
شعر : دکتر شفیعی کدکنی
آهنگساز : مجید درخشانی
آواز : یارا دانشور
اگر سرم برود در سر وفـای شما
ز سر برون نرود هرگزم هوای شما
بخاک پای شما کانزمان که خاک شوم
هنوز بر نکنم دل ز خاک پای شما
چو مرغ جان من از آشیان هوا گیرد
کند نزول به خاک در سرای شما
در آن زمان که روند از قفای تابوتم
بود مرا دل سرگشته در قفای شما
که را بجای شما در جهان توانم دید
چرا که نیست مرا هیچکس بجای شما
ز بندگی شما صد هزارم آزادیست
که سلطنت کند آن کو بود گدای شما
#خواجوی_کرمانی
ز سر برون نرود هرگزم هوای شما
بخاک پای شما کانزمان که خاک شوم
هنوز بر نکنم دل ز خاک پای شما
چو مرغ جان من از آشیان هوا گیرد
کند نزول به خاک در سرای شما
در آن زمان که روند از قفای تابوتم
بود مرا دل سرگشته در قفای شما
که را بجای شما در جهان توانم دید
چرا که نیست مرا هیچکس بجای شما
ز بندگی شما صد هزارم آزادیست
که سلطنت کند آن کو بود گدای شما
#خواجوی_کرمانی
دریای کرم موج می زند هرچه از او خواهی می دهد. هر یکی چیزی می پرستند: یکی زر، یکی جاه. هذا ربی می گویند، لا أحبّ الآفلین نمی گویند!
ابراهیم می گوید: لا أحبّ الآفلین . کو ابراهیم صفتی که به زبان حال گوید: لا أحبّ الآفلین؟
#شمس تبریزی
ابراهیم می گوید: لا أحبّ الآفلین . کو ابراهیم صفتی که به زبان حال گوید: لا أحبّ الآفلین؟
#شمس تبریزی
ما چارهٔ عالمیم و بیچارهٔ تو
ما ناظر روح و روح نظارهٔ تو
خورشید بگرد خاک سیارهٔ تو
مه پاره شده ز عشق مه پارهٔ تو
#حضرت_مولانا
ما ناظر روح و روح نظارهٔ تو
خورشید بگرد خاک سیارهٔ تو
مه پاره شده ز عشق مه پارهٔ تو
#حضرت_مولانا
زندگی یعنی همواره روان و در حرکت بودن ...
برو تا به دوردستترین ستارهها برسی ! ... از سفر لذت ببر ، در مورد رسیدن به مقصد زیاد نگران نباش ، مقصد فقط بهانهای است برای اینکه به سفر ادامه دهی ... در حقیقت زندگی هیچ هدف و مقصدی ندارد ، زندگی یک سفر است ، سفری به سوی هیچ چیز ، سفری به ناکجا آباد ، یک سفر محض ... آگاه شدن تو از این موضوع ، رها و سبکبارت میسازد ، تمام دلتنگیها و دلواپسیها تو را ترک میکنند ، تمام نگرانیها ناپدید میشوند ، تبخیر میشوند ... زیرا آنگاه که هدفی وجود نداشته باشد ، شکستی نیز وجود نخواهد داشت ، شکست یک توهم است ، زیرا ما هدفی را باور داریم ... من هرگز احساس ناکامی نمیکنم ، زیرا هیچ توقعی ندارم ، اگر اتفاقی بیفتد چه خوب ! ... اگر هیچ اتفاقی نیفتد ، چه بهتر ! ... در هر دو صورت نیکوست ...
اشو
برو تا به دوردستترین ستارهها برسی ! ... از سفر لذت ببر ، در مورد رسیدن به مقصد زیاد نگران نباش ، مقصد فقط بهانهای است برای اینکه به سفر ادامه دهی ... در حقیقت زندگی هیچ هدف و مقصدی ندارد ، زندگی یک سفر است ، سفری به سوی هیچ چیز ، سفری به ناکجا آباد ، یک سفر محض ... آگاه شدن تو از این موضوع ، رها و سبکبارت میسازد ، تمام دلتنگیها و دلواپسیها تو را ترک میکنند ، تمام نگرانیها ناپدید میشوند ، تبخیر میشوند ... زیرا آنگاه که هدفی وجود نداشته باشد ، شکستی نیز وجود نخواهد داشت ، شکست یک توهم است ، زیرا ما هدفی را باور داریم ... من هرگز احساس ناکامی نمیکنم ، زیرا هیچ توقعی ندارم ، اگر اتفاقی بیفتد چه خوب ! ... اگر هیچ اتفاقی نیفتد ، چه بهتر ! ... در هر دو صورت نیکوست ...
اشو
چون ابر به نوروز، رُخ لاله بِشُست
برخیز و به جامِ باده کُن عزمِ درست
کاین سبزه که امروز تماشاگهِ توست
فردا همه از خاکِ تو بَرخواهد رُست...
#خیام_نیشابوری
"رباعیات"
برخیز و به جامِ باده کُن عزمِ درست
کاین سبزه که امروز تماشاگهِ توست
فردا همه از خاکِ تو بَرخواهد رُست...
#خیام_نیشابوری
"رباعیات"
بهترین نوعِ #پند
پندِ فعلی خلق را جذابتر
که رسد در جان هر باگوش و کر
اندر آن ، وهم امیری کم بود
در حشم تاثیر آن محکم بود.
دفتر چهارم از
#مثنوی_شریف
پندِ عملی بهتر از پند زبانی است زیرا در جانِ شنوا و ناشنوا بهتر اثر می گذارد
و در آن ، گمانِ خود را بزرگ دیدن
کمتر است
و تاثیرِ آن در اطرافیان بیشتر.
پندِ فعلی خلق را جذابتر
که رسد در جان هر باگوش و کر
اندر آن ، وهم امیری کم بود
در حشم تاثیر آن محکم بود.
دفتر چهارم از
#مثنوی_شریف
پندِ عملی بهتر از پند زبانی است زیرا در جانِ شنوا و ناشنوا بهتر اثر می گذارد
و در آن ، گمانِ خود را بزرگ دیدن
کمتر است
و تاثیرِ آن در اطرافیان بیشتر.