معرفی عارفان
1.12K subscribers
32.8K photos
11.8K videos
3.18K files
2.69K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
رقص سماع

سماع در لغت به معنای شنیدن و نیز آواز و سرود است و در اصطلاح اهل تصوف عبارتست از وجد و سرور و پایکوبی عارفان و صوفیان به تنهایی یا گروهی با آداب و تشریفات ویژه .
رقص عارفانه از متاخرترین رقص های آئینی ایرانیست که قدمتی بیش از هزار سال دارد ، از زمان پیدایش اندیشه های صوفیانه و عارفانه در ایران ، از رقص به عنوان آئینی برای به خلسه رفتن ، در خود فرو شدن و یا آنچنان که پیروان این راه ذکر می گویند ، برای نزدیک شدن به عوالم بالا و آفریدگار استفاده شده است .
سابقه هزار ساله آئین صوفی گری در ایران همیشه با ذکر ممتد یک واژه و تکرار یک حرکت به صورت رقص و همراه با موسیقی بوده است .
آنچنان که حضرت مولانا در غزلی شورانگیز می فرمایند:

من که مست از می جانم ، تتناهو ، یا هو
فارغ از کون و مکانم تتناهو ، یا هو
چشم مستش چو بدیدم دلم از دست برفت
عاشق چشم فلانم تتناهو،یاهو
من به تقدیرم و تقدیر هم از ذات من است
قادر هر دو جهانم تتناهو، یاهو
تن به تن ذره به ذره همه انوار منند
زانکه خورشید نهانم ، تتناهو یا هو

آری از شناخته ترین عارفان ایرانی جلال الدین محمد بلخی ، معروف به مولوی و مولانااست ، که رقص سماع او و رهروانش همچنان بعد از هشت قرن زنده و در اقصی نقاط دنیا به عنوان رقص آئینی شناخته شده است .
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوش دلی گذارم یا نه

پر کن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم ، برآرم یا نه !

#خیام
اَنا الحَق" تواضعی عظیم باشد
زیرا آن که می گوید " من عبد خدایم" دو وجود را اثبات می کند
یکی خود را، و یکی خدا را...
اما آن که " اَنالحَقّ" می گوید، خود را عدم کرد به باد داده، میگوید " اَنالحَقّ " یعنی " من نیستم
همه اوست، جز خدا را هستی نیست
من به کلّی عدم محضم و هیچم.

این است که مردم فهم نمی کنند، این که مردی بندگی کند برای خدا "حِسبه لِلّهِ" آخر، بندگی او در میان است
اگر چه آن بندگی برای خداست، اما او خود را می بیند و فعل خود را می بیند و خدای را می بیند،
ولی او غرق آب نباشد
غرق آب آن کس باشد که درو هیچ جنبشی و فعلی نماند
اما جنبش های او جنبش آب باشد

مولانا"فیه مافیه"

بین امواج مهت رقصٖ کنان می بینم

لطف را بین ،که به شیرینی رویا شده ای

دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم

نازنینا ، تو چرا بی خبر از ما شده ای ؟

#شهریار
حکایت:

آورده اند كه در مجلس شيخ ابوالحسن خرقانی سخن از كرامت مي رفت و هر يک از حاضران چيزي مي گفت.

شيخ گفت: كرامت چيزي جز خدمت خلق نيست.
چنان كه دو برادر بودند و مادر پيري داشتند. يكي از آن دو پيوسته خدمت مادر مي كرد و آن ديگر به عبادت خدا مشغول مي بود.

يک شب برادر عابد را در سجده، خواب ربود. آوازي شنيد كه برادر تو را بيامرزيدند و تو را هم به او بخشيدند.
گفت: من سالها پرستش خدا كرده ام و برادرم هميشه به خدمت مادر مشغول بوده است، روا نيست كه او را بر من رجحان نهند و مرا به او بخشند.

ندا آمد:
آنچه تو كرده اي خدا از آن بي نياز است و آنچه برادرت مي كند، مادر بدان محتاج...
بی‌نهایت درد دل دارم ز تو
جان اگر دارم خجل دارم ز تو

عمر در اندوه تو بردم به سر
کاشکی بودیم صد عمر دگر

تا در اندوهت به سر می‌بردمی
هر زمان دردی دگر می‌بردمی

#عطار_نیشابوری
ما را از سادگی ترسانده اند.هیچ کس نگفت سادگی هم خوب است .
هیچ کس نگفت ساده که باشی ساده میخندی،ساده شاد میشوی،ساده ذوق میکنی،ساده می بخشی و ساده تر دل می بندی ... همدیگر رایافتن هنرنیست...
هنر این است که همدیگر را گم نکنیم...
آدمهای ساده بی هیچ دلیلی
دوست داشتنی هستند
سادگی شیک ترین ژست دنیاست...

الهی قمشه ایی
گله ئی کردم و از یک گله بیگانه شدی

آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس ...

#شهریار
خواب ما سوخت
          زِشیرینی افسانهٔ عشق


#صائب_تبریزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درود و تقديم احترام به محضر گراميتان

افتخار اين را داريم از محضر عزيزتان دعوت كنيم براي حضور گرانقدرتان در  محفل عرفانی‌مان بنام "رندان حافظ"
     

اميدآن داريم سعادت اين همراهي را عنايت فرماييد"
لینڪ کروه خدمت شما عزیزان

https://t.me/+rCZzjC3uJCtjYWNk

لینڪ کانال ما:
https://t.me/mehroshadii

گلها

https://t.me/goolfs


مقدمتان سبز 🍃🌹
خوش هواییست فرحبخش ،

خدایا بفرست ،




نازنینی ، که به رویَش ،

مَیِ گلگون ، نوشیم ،


#حافظ


سلام

صبح زیباتون بخیر
خدای مهربانم
امروز هم
هدایت، همراهی و حمایتهای مهربانانه ات را آرزومندیم.

به نام خدای همه
#کلام نور

"هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ
وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

ﺍﻭﺳﺖ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁﺧﺮ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﻭ ﺑﺎﻃﻦ ، 
ﻭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ "

سوره حدید آیه 3



‌‌
تصمیم بگیر
با دل خوشی‌های ساده
معادله پیچیده‌ٔ زندگی را دور بزنی...
در خنده اسراف کن
و به غم پشت پا بزن...
با باران هم‌آواز شو
و بگذار خورشید تنت را لمس کند...
به دورهمی دوستانت نه نگو
و برای بودن در شادی‌ها بهانه نیاور...
گذشته را به دفتر خاطراتت بچسبان
و از دلخوشی‌های بندانگشتی ساده نگذر...
خودت را دوست بدار
و مثل صبح بعد از باران خنک باش
و دلپذیر....


🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

کس نمیداند
در این بحر عمیق
سنگ ریزه
قیمت دارد یا عقیق
من همین دانم
که در این روزگار
هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق
دوست من
روزگارت شاد شاد شاد

🌺🌺🌺

شاد باشی
‌‌ ای عقل باش حیران
نی وصل جو نه هجران

چون وصل گوش داری
زانکس که نیست غایب


#مولانای_جان
« ... و یک روز می‌گذشت ، شوخکی بشولیده‌ای را دید که می‌گفت : « الهی! در من نگر . »

شیخ در غَلَباتِ وجد بود ، از سرِ غیرت گفت : « نیکو سر و رویی داری که در تو نگرد؟ . »

گفت : « ای شیخ! آن نظر از آن می‌خواهم تا سر و رویَم نیکو شود . »
شیخ را از آن سخن عظیم خوش آمد . گفت : « راست گفتی . »




#عطار
ذکر بایزید بسطامی ، تذکرة ‌الاولیاء
گر من مسیح بودم
یک صبح می توانستم
بی چای داغ مطبوع
سیگار صبحگاهم را
از پشت میله های فلزی پنجره
با یاد
خوابهای سحرگاه گل کنم ؟

گر من مسیح بودم
آیا گل شقایق سیرابی
کافی نبود
تا با صلیب و درد شلنگ انداز
از تپه سوی دامنه ی سرخ رو کنم ؟
بار من از مسیح
سنگینتر است
او با صلیب چوبی تنها یکبار
با میخ های آهنیش در دست
تن را کشید سوی بلندای افترا
او با صلیب چوبی و دشنام دشمنان
با کوه سرنوشت گلاویز بود و من
من خود صلیب خویشتنم
من خود صلیب گوشتیم را یک عمر
سنگین تر و مهیب تر از خشم هاویه
در کوچه های تهمت با خویش می کشم
او را
دشنام دشمنانش می آزرد
اما مرا تنفر یاران
و لعنت مداوم
روح خویش
او
فرزند روح قدسی بود و من
فرزند بازیار غریبی
از بیخه های تشنه ی دشتستان
او تنها
یکبار مرد یعنی
پرواز کرد و من
روزی هزار مرتبه می میرم
درد من از مسیح سنگین تر است

#منوچهر_آتشی
#گر_من_مسیح_بودم
#دیدار_در_فلق
تصنیف ابوعطا (آتش دل)
معین
آتش دل
معین

زیبا!
هوای حوصله ابری‌ست؛
چشمی از عشق ببخشایم
تا رود آفتاب
بشوید دل‌تنگی مرا...

#محمدرضا_عبدالملکیان

محمدرضا عبدالملکیان(۱۳۳۱ در نهاوند - ) از شاعران معاصر ایران است.

در زمانی که جوان بودم تولد و جشن تولد خیلی پررنگ نبود به این دلیل که در آن روزگار اجزای زمان خیلی مهم نبود و کاربرد نداشت. تکیه روی روزها نبود. فصل‌ها بیشتر دیده می‌شد. مادرم می‌‌گفت:
تو بچه آلبالو گیلاسی
یعنی تولد من در فصل میوه‌های آلبالو و گیلاس بود من همان بچه فصل آلبالو گیلاس هستم یا به معنای دقیق‌تر ۱۴ خرداد ۱۳۳۱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو متعلق به سی و اندی سال پیش است شبی که دیگو مارادونا همراه ناپولی برای گرم کردن وارد ورزشگاه بایرن‌مونیخ می‌شود، به محض اینکه موزیک life is life از بلندگوها پخش می‌شود، مارادونای بزرگ ریتم می‌گیرد و با توپ می‌رقصد...

ده‌ها بار میتوان این ویدئو را تماشا کرد و لذت برد...