تصمیم بگیر
با دل خوشیهای ساده
معادله پیچیدهٔ زندگی را دور بزنی...
در خنده اسراف کن
و به غم پشت پا بزن...
با باران همآواز شو
و بگذار خورشید تنت را لمس کند...
به دورهمی دوستانت نه نگو
و برای بودن در شادیها بهانه نیاور...
گذشته را به دفتر خاطراتت بچسبان
و از دلخوشیهای بندانگشتی ساده نگذر...
خودت را دوست بدار
و مثل صبح بعد از باران خنک باش
و دلپذیر....
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد پنجشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
کس نمیداند
در این بحر عمیق
سنگ ریزه
قیمت دارد یا عقیق
من همین دانم
که در این روزگار
هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق
دوست من
روزگارت شاد شاد شاد
🌺🌺🌺
شاد باشی
با دل خوشیهای ساده
معادله پیچیدهٔ زندگی را دور بزنی...
در خنده اسراف کن
و به غم پشت پا بزن...
با باران همآواز شو
و بگذار خورشید تنت را لمس کند...
به دورهمی دوستانت نه نگو
و برای بودن در شادیها بهانه نیاور...
گذشته را به دفتر خاطراتت بچسبان
و از دلخوشیهای بندانگشتی ساده نگذر...
خودت را دوست بدار
و مثل صبح بعد از باران خنک باش
و دلپذیر....
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد پنجشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
کس نمیداند
در این بحر عمیق
سنگ ریزه
قیمت دارد یا عقیق
من همین دانم
که در این روزگار
هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق
دوست من
روزگارت شاد شاد شاد
🌺🌺🌺
شاد باشی
.
گفتم خوشا هوایی
کز باد صبح خیزد
گفتا خُنُک نسیمی
کز کوی دلبر آید...
#حافظ_جان
#درود
#خیر_باشد_این_صبح
#آمین_بشود_هر_آنچه_میپنداری
گفتم خوشا هوایی
کز باد صبح خیزد
گفتا خُنُک نسیمی
کز کوی دلبر آید...
#حافظ_جان
#درود
#خیر_باشد_این_صبح
#آمین_بشود_هر_آنچه_میپنداری
كودك زیبای زرین موی صبح
شیر می نوشد ز پستان سحر
تا نگین ماه را آرد به چنگ
میكشد از سینه گهواره سر
شعله رنگین كمان آفتاب
در غبارابرها افتاده است
كودك بازی پرست زندگی
دل بدین رویای رنگین داده است
باغ را غوغای گنجشكان مست
نرم نرمك برمی انگیزد ز خواب
تاک مست از باده باران شب
می سپارد تن به دست آفتاب
كودك همسایه خندان روی بام
دختران لاله خندان روی دشت
جوجگان كبك خندان روی كوه
كودك من لخته ای خون روی تشت
باد عطر غم پراكند و گذشت
مرغ بوی خون شنید و پر گرفت
آسمان و كوه و باغ و دشت را
نعره ناقوس نیلوفر گرفت
روح من از درد چون ابر بهار
عقده های اشك حسرت باز كرد
روح او چون آرزوهای محال
روی بال ابرها پرواز كرد
#فریدون_مشیری
شیر می نوشد ز پستان سحر
تا نگین ماه را آرد به چنگ
میكشد از سینه گهواره سر
شعله رنگین كمان آفتاب
در غبارابرها افتاده است
كودك بازی پرست زندگی
دل بدین رویای رنگین داده است
باغ را غوغای گنجشكان مست
نرم نرمك برمی انگیزد ز خواب
تاک مست از باده باران شب
می سپارد تن به دست آفتاب
كودك همسایه خندان روی بام
دختران لاله خندان روی دشت
جوجگان كبك خندان روی كوه
كودك من لخته ای خون روی تشت
باد عطر غم پراكند و گذشت
مرغ بوی خون شنید و پر گرفت
آسمان و كوه و باغ و دشت را
نعره ناقوس نیلوفر گرفت
روح من از درد چون ابر بهار
عقده های اشك حسرت باز كرد
روح او چون آرزوهای محال
روی بال ابرها پرواز كرد
#فریدون_مشیری
وقتی که درد
از سرزمین غربت
از تپه ی بلند میعاد می آید
وقتی که درد
بوی غریب غربت دارد
و مرد درد خود را
با درد ناشناس تصلیب می
سنجد
حس حقارتی با خشم
و نفرت کشنده ای از خود
با جان مرد درد گلاویز می شود
گر من مسیح بودم
گر من صلیب سنگینم را
تا انتهای تپه ی موعود
بر دوش می کشاندم
و زخم چارمیخ
و چار میخ درد
تصویر های دنیا را در چشمم
مغشوش می کرد
آیا غرور مغرور و سربلندم
مثل عقاب پیری در اوج چرخ
آرام
با تشنج وحشت
آرام ره به گستره ی مرگ می گشود ؟
و درد درد سهمناک گریه نمی شد؟
و دستهای پاک گرفتارم
و دستهای سرخ شفیعم
سوی نگاه سرد ستمگر
به التجا دراز نمی ماند ؟
ادامه دارد...
#منوچهر_آتشی
#گر_من_مسیح_بودم
#دیدار_در_فلق
از سرزمین غربت
از تپه ی بلند میعاد می آید
وقتی که درد
بوی غریب غربت دارد
و مرد درد خود را
با درد ناشناس تصلیب می
سنجد
حس حقارتی با خشم
و نفرت کشنده ای از خود
با جان مرد درد گلاویز می شود
گر من مسیح بودم
گر من صلیب سنگینم را
تا انتهای تپه ی موعود
بر دوش می کشاندم
و زخم چارمیخ
و چار میخ درد
تصویر های دنیا را در چشمم
مغشوش می کرد
آیا غرور مغرور و سربلندم
مثل عقاب پیری در اوج چرخ
آرام
با تشنج وحشت
آرام ره به گستره ی مرگ می گشود ؟
و درد درد سهمناک گریه نمی شد؟
و دستهای پاک گرفتارم
و دستهای سرخ شفیعم
سوی نگاه سرد ستمگر
به التجا دراز نمی ماند ؟
ادامه دارد...
#منوچهر_آتشی
#گر_من_مسیح_بودم
#دیدار_در_فلق
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تَنافشانیِ بسیار زیبایِ بانوان ایرانی به پیوست ترانهای از لیلا فروهر
موسیقی و تنظیم: گروه رومی
گروه رقص: مینا واژیک
دکلمهی آغازین: شهره آغداشلو
اول کنم اندیشهای
تا برگزینم پیشهای
آخر به یک پیمانه مِی
اندیشه را باطل کنم
رهی معیری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرای بینظیری از استاد کیهان کلهر
با همراهی کیا طبسیان و هامین هنری
با همراهی کیا طبسیان و هامین هنری
چو برشکست صبا زلفِ عنبرافشانش
به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش
کجاست همنفسی؟ تا به شرح عرضه دَهَم
که دل چه میکشد از روزگارِ هجرانش
زمانه، از ورقِ گُل، مثالِ رویِ تو بست
ولی ز شرمِ تو، در غنچه کرد پنهانش
تو خفتهای و نشد عشق را کرانه پدید
تبارک الله از این رَه که نیست پایانش
جمالِ کعبه مگر عذرِ رهروان خواهد
که جانِ زنده دلان سوخت در بیابانش
بدین شکستهٔ بیتُ الحَزَن که میآرد؟
نشان یوسفِ دل از چَهِ زَنَخدانَش
بگیرم آن سرِ زلف و به دستِ خواجه دهم
که سوخت حافظِ بیدل ز مکر و دستانش
#حافظ
به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش
کجاست همنفسی؟ تا به شرح عرضه دَهَم
که دل چه میکشد از روزگارِ هجرانش
زمانه، از ورقِ گُل، مثالِ رویِ تو بست
ولی ز شرمِ تو، در غنچه کرد پنهانش
تو خفتهای و نشد عشق را کرانه پدید
تبارک الله از این رَه که نیست پایانش
جمالِ کعبه مگر عذرِ رهروان خواهد
که جانِ زنده دلان سوخت در بیابانش
بدین شکستهٔ بیتُ الحَزَن که میآرد؟
نشان یوسفِ دل از چَهِ زَنَخدانَش
بگیرم آن سرِ زلف و به دستِ خواجه دهم
که سوخت حافظِ بیدل ز مکر و دستانش
#حافظ
خدا را در «همه» یافتم و «همه» را در خدا. آنگاه بر «خویشتن» نگریستم و جز خدا ندیدم.
شمس تبریزی
شمس تبریزی
۱۰ خرداد سالروز درگذشت سیروس مشفقی
(زاده ۱ فروردین ۱۳۲۲ پلسفید – درگذشته ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ تهران) شاعر
او که از اعضای هیئت مؤسس کانون نویسندگان ایران و فارغالتحصیل رشته سینما و تلویزیون بود، در اواخر زندگی بهجز سرایش شعر، هیچگونه فعالیت بهخصوصی نداشت. وی از سالهای نخست دهه ۱۳۴۰ وارد عرصه سرایش شعرنو و سپید شد و خیلی زود توانست بهجرگه شاعران تراز اول و مطرح کشور بپیوندد. چنانکه احمدرضا احمدی شاعر مشهور موجنو درباره شهرت فراگیر او در مصاحبه با فصلنامه گوهران گفتهاست: «... آن موقع شعر سیاسی و سیروس مشفقی مُد بود. توی سر من میزدند. هیچکس من را تحویل نمیگرفت ... »
مشفقی در شب سوم از شبهای شعر گوته که مهمترین رویداد فرهنگی در تهران از ۱۸ تا ۲۷ مهر ۱۳۵۶ بود و این مراسم توسط کانون نویسندگان ایران باهمکاری انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان، انستیتو گوته بهمدت ۱۰ شب، با شعرخوانی و سخنرانی در باغ انجمن فرهنگی روابط ایران-آلمان برگزار شد، بهشعرخوانی پرداخت. اخیراً فایل صوتی شعرخوانی او در برخی سایتهای اینترنتی منتشر شدهاست.
آرامگاه وی در کنار مزار همسرش در بهشتزهرا است.
آثار:
۱- پشت چپرهای زمستانی؛ شماره کتابشناسی ملی: ۲۰۴۹۸۳۴ بیجا، بینا ۶۸ صفحه ۱۳۴۶
۲- پاییز: شعرهای تازه؛ شماره کتابشناسی ملی: ۱۲۰۳۵۵۱ تهران، نشر پاچنگ ۸۰ صفحه ۱۳۴۸ "این کتاب در سالهای بعد، مجوز انتشار دوباره گرفت"
۳- نعره جوان؛ شماره کتابشناسی ملی: ۲۰۵۱۰۶۴ تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر ۱۳۴۹
۴- شبیخون؛ شماره کتابشناسی ملی: ۶۱۳۶۰ تهران، انتشارات رواق ۱۳۵۷
۵- عشق معنی میکند حرف مرا "مجموعه شعرها از ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۸" تهران، نشرنوشه ۱۳۸۱
۶- فیلم کوتاه شکفتن بهعنوان پایاننامه کارشناسی دانشکده هنرهای دراماتیک دانشکده فیلم و تلویزیون با درجه خوب.
(زاده ۱ فروردین ۱۳۲۲ پلسفید – درگذشته ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ تهران) شاعر
او که از اعضای هیئت مؤسس کانون نویسندگان ایران و فارغالتحصیل رشته سینما و تلویزیون بود، در اواخر زندگی بهجز سرایش شعر، هیچگونه فعالیت بهخصوصی نداشت. وی از سالهای نخست دهه ۱۳۴۰ وارد عرصه سرایش شعرنو و سپید شد و خیلی زود توانست بهجرگه شاعران تراز اول و مطرح کشور بپیوندد. چنانکه احمدرضا احمدی شاعر مشهور موجنو درباره شهرت فراگیر او در مصاحبه با فصلنامه گوهران گفتهاست: «... آن موقع شعر سیاسی و سیروس مشفقی مُد بود. توی سر من میزدند. هیچکس من را تحویل نمیگرفت ... »
مشفقی در شب سوم از شبهای شعر گوته که مهمترین رویداد فرهنگی در تهران از ۱۸ تا ۲۷ مهر ۱۳۵۶ بود و این مراسم توسط کانون نویسندگان ایران باهمکاری انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان، انستیتو گوته بهمدت ۱۰ شب، با شعرخوانی و سخنرانی در باغ انجمن فرهنگی روابط ایران-آلمان برگزار شد، بهشعرخوانی پرداخت. اخیراً فایل صوتی شعرخوانی او در برخی سایتهای اینترنتی منتشر شدهاست.
آرامگاه وی در کنار مزار همسرش در بهشتزهرا است.
آثار:
۱- پشت چپرهای زمستانی؛ شماره کتابشناسی ملی: ۲۰۴۹۸۳۴ بیجا، بینا ۶۸ صفحه ۱۳۴۶
۲- پاییز: شعرهای تازه؛ شماره کتابشناسی ملی: ۱۲۰۳۵۵۱ تهران، نشر پاچنگ ۸۰ صفحه ۱۳۴۸ "این کتاب در سالهای بعد، مجوز انتشار دوباره گرفت"
۳- نعره جوان؛ شماره کتابشناسی ملی: ۲۰۵۱۰۶۴ تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر ۱۳۴۹
۴- شبیخون؛ شماره کتابشناسی ملی: ۶۱۳۶۰ تهران، انتشارات رواق ۱۳۵۷
۵- عشق معنی میکند حرف مرا "مجموعه شعرها از ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۸" تهران، نشرنوشه ۱۳۸۱
۶- فیلم کوتاه شکفتن بهعنوان پایاننامه کارشناسی دانشکده هنرهای دراماتیک دانشکده فیلم و تلویزیون با درجه خوب.
۱۰ خرداد زادروز منصور خورشیدی
(زاده ۱۰ خرداد ۱۳۲۹ بهشهر – درگذشته ۲۲ آذر ۱۳۹۷ بابل) شاعر
او دبیر بخش بررسی کتاب وبگاه بینالمللی پیادهرو و عضو هیئت تحریریه برخی مجلات بینالمللی بود. همکاری در ارائه شعر و نقد شعر در مجلات بینالمللی از جمله ماهنامه ادبی نوشتا در ایران، مجله قلمک در سوئد، مجله شهروند در کانادا، مجله نگاه در فرانسه و مجله آفتاب در نروژ و نگارش مقالاتی در کتابهای از حاشیه تا متن، حتای مرگ و عبارت از چیست؟ از دیگر فعالیتهای وی بود.
او چاپ شعرهایش را از دهه پنجاه آغاز کرد و دوکتاب چاپشده در کارنامهاش دارد: «از فکرهای با تو» ۱۳۸۰ انتشارات نیمنگاه و «خطابههای کهنسال کودکی» ۱۳۷۷ انتشارات خوارزمی، همچنین مجموعه شعرهای «آبی ناگهان» و «سجاده روی ماه بینداز» را نیز که تنظیمشده در همان سال است.
از این شاعر و منتقد شعر حجم مقالات بسیاری در داخل و خارج کشور منتشر شدهاست. مهمترین مقالات او عبارتند از «از ترس مست شدیم» در کتاب «از حاشیه تا متن» «حیرت عظیم حجم» در کتاب «حتای مرگ» «بررسی شعرهای رؤیایی» مجله شهروند، کانادا «نقد و بررسی شعر معاصر» مجله آفتاب، نروژ «سوررئالیسم جنجالیترین مکتب ادبی جهان» «بررسی مکتبهای ادبی جهان» «من سوم» «سرشت باطنی انسان در جهان شعر» و…
از دیگر فعالیتهای مهم زندگی ادبی او: همکاری با مجله بینالمللی نوشتا به سردبیری محمدحسین مدل در سال ۱۳۸۴، همکاری با مجله ادبی پیادهرو، همکاری با مجله ادبی آوانگارد بهعنوان دبیر بخش شعر حجم و مقاله فانوسی در پشت پرده در سامانه الکترونیک روزنامه گلشن مهر است.
(زاده ۱۰ خرداد ۱۳۲۹ بهشهر – درگذشته ۲۲ آذر ۱۳۹۷ بابل) شاعر
او دبیر بخش بررسی کتاب وبگاه بینالمللی پیادهرو و عضو هیئت تحریریه برخی مجلات بینالمللی بود. همکاری در ارائه شعر و نقد شعر در مجلات بینالمللی از جمله ماهنامه ادبی نوشتا در ایران، مجله قلمک در سوئد، مجله شهروند در کانادا، مجله نگاه در فرانسه و مجله آفتاب در نروژ و نگارش مقالاتی در کتابهای از حاشیه تا متن، حتای مرگ و عبارت از چیست؟ از دیگر فعالیتهای وی بود.
او چاپ شعرهایش را از دهه پنجاه آغاز کرد و دوکتاب چاپشده در کارنامهاش دارد: «از فکرهای با تو» ۱۳۸۰ انتشارات نیمنگاه و «خطابههای کهنسال کودکی» ۱۳۷۷ انتشارات خوارزمی، همچنین مجموعه شعرهای «آبی ناگهان» و «سجاده روی ماه بینداز» را نیز که تنظیمشده در همان سال است.
از این شاعر و منتقد شعر حجم مقالات بسیاری در داخل و خارج کشور منتشر شدهاست. مهمترین مقالات او عبارتند از «از ترس مست شدیم» در کتاب «از حاشیه تا متن» «حیرت عظیم حجم» در کتاب «حتای مرگ» «بررسی شعرهای رؤیایی» مجله شهروند، کانادا «نقد و بررسی شعر معاصر» مجله آفتاب، نروژ «سوررئالیسم جنجالیترین مکتب ادبی جهان» «بررسی مکتبهای ادبی جهان» «من سوم» «سرشت باطنی انسان در جهان شعر» و…
از دیگر فعالیتهای مهم زندگی ادبی او: همکاری با مجله بینالمللی نوشتا به سردبیری محمدحسین مدل در سال ۱۳۸۴، همکاری با مجله ادبی پیادهرو، همکاری با مجله ادبی آوانگارد بهعنوان دبیر بخش شعر حجم و مقاله فانوسی در پشت پرده در سامانه الکترونیک روزنامه گلشن مهر است.
با من صنما دل یک دله کن
گر سر ننهم آنگه گله کن
مجنون شدهام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن
سی پاره به کف در چله شدی
سی پاره منم ترک چله کن
#مولانای_جان
گر سر ننهم آنگه گله کن
مجنون شدهام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن
سی پاره به کف در چله شدی
سی پاره منم ترک چله کن
#مولانای_جان
گل سرخ بسيار زيباست ، گل نيلوفر زيباست ، البته آنها گلهاي زيبايي نيستند ... گلهاي زيبايي در دروني ترين هسته وجود تو شكوفا مي شوند ... وقتي كه نيروي نهانت را آشكار كني ، وقتي كه براستي يك «بودن» شوي ، وقتي كه چيزي براي زندگي كردن باقي نمانده باشد و تو زندگي را در تماميت آن تجربه كرده باشي ، آنگاه چيزي در تو شكوفا مي شود ... اين شكفته شدن و گل دادن براي نخستين بار ، هديه اي از جانب هستي براي تو مي آورد ... هستي هديه هاي فراواني دارد : تولد يك هديه است ، زندگي يك هديه است ، عشق يك هديه است ، اما هديه نهايي زماني از راه مي رسد كه خودآگاهي تو يك گل نيلوفر شود ... زماني كه گلهاي زيبايي در تو شكوفا شوند ، مي توان آنرا به نهايت شور و سرمستي ترجمه كرد ...
اشو
اشو