#باباطاهر
ز حال خویشتن مو بیخبر بیم
ندونم در سفر یا در حضر بیم
فغان از دست تو ای بیمروت
همین ذونم که عمری دربدربیم
ز حال خویشتن مو بیخبر بیم
ندونم در سفر یا در حضر بیم
فغان از دست تو ای بیمروت
همین ذونم که عمری دربدربیم
جز رغبت را افزون نمی کند"
هر چند که زن را امر کنی که «پنهان شو»
او را دغدغه ی خود را نمودن بیشتر شود و خلق را از نهان شدنِ او، رغبت به آن زن بیش گردد.
پس تو نشسته ای و رغبت را از دو طرف زیادت می کنی و می پنداری که اصلاح می کنی؟
آن خود عینِ فساد است!
اگر او را گوهری باشد که نخواهد که فعلِ بد کند، اگر منع کنی و اگر نکنی،
او بر آن طبع نیکِ خود و سرشتِ پاکِ خود خواهد رفتن.
فارغ باش و تشویش مخور!
و اگر به عکسِ این باشد،
باز همچنان بر طریقِ خود خواهد رفتن.
منع جز رغبت را افزون نمی کند!
#حضرت_مولانا: #فیه_ما_فیه
هر چند که زن را امر کنی که «پنهان شو»
او را دغدغه ی خود را نمودن بیشتر شود و خلق را از نهان شدنِ او، رغبت به آن زن بیش گردد.
پس تو نشسته ای و رغبت را از دو طرف زیادت می کنی و می پنداری که اصلاح می کنی؟
آن خود عینِ فساد است!
اگر او را گوهری باشد که نخواهد که فعلِ بد کند، اگر منع کنی و اگر نکنی،
او بر آن طبع نیکِ خود و سرشتِ پاکِ خود خواهد رفتن.
فارغ باش و تشویش مخور!
و اگر به عکسِ این باشد،
باز همچنان بر طریقِ خود خواهد رفتن.
منع جز رغبت را افزون نمی کند!
#حضرت_مولانا: #فیه_ما_فیه
این قرارداد
تا ابد میان ما، برقرار باد:
چشمهای من
بهجای دستهای تو؛
من به دست تو، آب میدهم
تو به چشم من، آبرو بده
من به چشمهای بیقرار تو،
قول میدهم
ریشههای ما به آب،
شاخههای ما به آفتاب میرسد؛
ما دوباره سبز میشویم.
#قیصر_امین_پور
تا ابد میان ما، برقرار باد:
چشمهای من
بهجای دستهای تو؛
من به دست تو، آب میدهم
تو به چشم من، آبرو بده
من به چشمهای بیقرار تو،
قول میدهم
ریشههای ما به آب،
شاخههای ما به آفتاب میرسد؛
ما دوباره سبز میشویم.
#قیصر_امین_پور
هر زمان با چیزی باشی،چیزی را از دست میدهی.
و چون آن را به دست آوری،چیز دیگری را از دست می دهی.
چون این را دانستی،بدان خداوند به سبب آنچه به تو عطا کرده،تو را مورد آزمون قرار می دهد که این اولین چیزی است که باعث فتح و گشایش برای تو خواهد بود.
#محی الدین عربی
و چون آن را به دست آوری،چیز دیگری را از دست می دهی.
چون این را دانستی،بدان خداوند به سبب آنچه به تو عطا کرده،تو را مورد آزمون قرار می دهد که این اولین چیزی است که باعث فتح و گشایش برای تو خواهد بود.
#محی الدین عربی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز دست دیده و دل هردو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
باباطاهر
• آواز: محمدرضا شجریان
• آهنگساز: پرویز مشکاتیان
که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
باباطاهر
• آواز: محمدرضا شجریان
• آهنگساز: پرویز مشکاتیان
#باباطاهر
ز حال خویشتن مو بیخبر بیم
ندونم در سفر یا در حضر بیم
فغان از دست تو ای بیمروت
همین ذونم که عمری دربدربیم
ز حال خویشتن مو بیخبر بیم
ندونم در سفر یا در حضر بیم
فغان از دست تو ای بیمروت
همین ذونم که عمری دربدربیم
Audio
#داریوش
سهم من
شعر اردلان سرفراز
آهنگ فرید زلاند
تنظیم عبدی یمینی
فرمت
Flac
عکس شایان قانونی
ریمسترینگ Masjan
سهم من از تو چه بوده غیر آزار....
با افتخار تقدیم به انسان های به ظاهر پر مهر اما
منفرد و دروغ باف
که سهمشان از سخن جز یاوه سرایی و آزار نیست
باشد که
زبان به دهان گیرند
و رسواتر از این بیش نگردند
سهم من
شعر اردلان سرفراز
آهنگ فرید زلاند
تنظیم عبدی یمینی
فرمت
Flac
عکس شایان قانونی
ریمسترینگ Masjan
سهم من از تو چه بوده غیر آزار....
با افتخار تقدیم به انسان های به ظاهر پر مهر اما
منفرد و دروغ باف
که سهمشان از سخن جز یاوه سرایی و آزار نیست
باشد که
زبان به دهان گیرند
و رسواتر از این بیش نگردند
تفاوت آدمها و انسان ها:
آدم ها زنده هستند ،
انسان ها زندگی میکنند!
آدم ها میشنوند ،
انسان ها گوش می دهند!
آدم ها میبینند ،
انسان ها عاشقانه نگاه می کنند!
آدم ها در فکر خودشان هستند ،
انسان ها به دیگران هم فکر می کنند!
آدم ها میخواهند شاد باشند ،
انسان ها می خواهند شاد کنند!
آدم ها ، اسم اشرف مخلوقات را دارند؛
انسان ها ، اعمال اشرف مخلوقات
را انجام می دهند!
آدم ها انتخاب کرده اند که آدم بمانند؛
انسان ها تغییر کردن را پذیرفته اند
تا انسان شوند!
آدم ها و انسان ها هردو انتخاب دارند،
اینکه آدم باشند یا انسان، انتخاب
با خودشان است.
نیازی نیست انسان بزرگی باشیم،
انسان بودن خود نهایت بزرگیست...
انتخاب شما چیست؟!
می خواهید یک آدم معمولی
باشید یا یک انسان...؟
آدم ها زنده هستند ،
انسان ها زندگی میکنند!
آدم ها میشنوند ،
انسان ها گوش می دهند!
آدم ها میبینند ،
انسان ها عاشقانه نگاه می کنند!
آدم ها در فکر خودشان هستند ،
انسان ها به دیگران هم فکر می کنند!
آدم ها میخواهند شاد باشند ،
انسان ها می خواهند شاد کنند!
آدم ها ، اسم اشرف مخلوقات را دارند؛
انسان ها ، اعمال اشرف مخلوقات
را انجام می دهند!
آدم ها انتخاب کرده اند که آدم بمانند؛
انسان ها تغییر کردن را پذیرفته اند
تا انسان شوند!
آدم ها و انسان ها هردو انتخاب دارند،
اینکه آدم باشند یا انسان، انتخاب
با خودشان است.
نیازی نیست انسان بزرگی باشیم،
انسان بودن خود نهایت بزرگیست...
انتخاب شما چیست؟!
می خواهید یک آدم معمولی
باشید یا یک انسان...؟
عمر که بیعشق رفت هیچ حسابش مگیر
آب حیاتست عشق در دل و جانش پذیر
هر که جز عاشقان ماهی بیآب دان
مرده و پژمرده است گر چه بود او وزیر
عشق چو بگشاد رخت سبز شود هر درخت
برگ جوان بردمد هر نفس از شاخ پیر
هر که شود صید عشق کی شود او صید مرگ
چون سپرش مه بود کی رسدش زخم تیر
سر ز خدا تافتی هیچ رهی یافتی
جانب ره بازگرد یاوه مرو خیر خیر
تنگ شکر خر بلاش ور نخری سرکه باش
عاشق این میر شو ور نشوی رو بمیر
جمله جانهای پاک گشته اسیران خاک
عشق فروریخت زر تا برهاند اسیر
ای که به زنبیل تو هیچ کسی نان نریخت
در بن زنبیل خود هم بطلب ای فقیر
چست شو و مرد باش حق دهدت صد قماش
خاک سیه گشت زر خون سیه گشت شیر
مفخر تبریزیان شمس حق و دین بیا
تا برهد پای دل ز آب و گل همچو قیر
#مولانا
آب حیاتست عشق در دل و جانش پذیر
هر که جز عاشقان ماهی بیآب دان
مرده و پژمرده است گر چه بود او وزیر
عشق چو بگشاد رخت سبز شود هر درخت
برگ جوان بردمد هر نفس از شاخ پیر
هر که شود صید عشق کی شود او صید مرگ
چون سپرش مه بود کی رسدش زخم تیر
سر ز خدا تافتی هیچ رهی یافتی
جانب ره بازگرد یاوه مرو خیر خیر
تنگ شکر خر بلاش ور نخری سرکه باش
عاشق این میر شو ور نشوی رو بمیر
جمله جانهای پاک گشته اسیران خاک
عشق فروریخت زر تا برهاند اسیر
ای که به زنبیل تو هیچ کسی نان نریخت
در بن زنبیل خود هم بطلب ای فقیر
چست شو و مرد باش حق دهدت صد قماش
خاک سیه گشت زر خون سیه گشت شیر
مفخر تبریزیان شمس حق و دین بیا
تا برهد پای دل ز آب و گل همچو قیر
#مولانا
«به هر سویی که میخواهی
شرق، غرب، شمال یا جنوب برو؛
اما هر سفری را که آغاز میکنی،
سیاحتی به درون خود بدان.
آن کس که به درون خود سفر کند
تمام ارض را طی میکند.»
#شمس_تبریزی
شرق، غرب، شمال یا جنوب برو؛
اما هر سفری را که آغاز میکنی،
سیاحتی به درون خود بدان.
آن کس که به درون خود سفر کند
تمام ارض را طی میکند.»
#شمس_تبریزی
سست پیمانا به یک ره دل ز ما برداشتے
آخر ای بدعهد سنگین دل چرا برداشتے
خاطر از مهر کسان برداشتم از بهر تو
چون تو را گشتم تو خود خاطر ز ما برداشتے
#سعدے
آخر ای بدعهد سنگین دل چرا برداشتے
خاطر از مهر کسان برداشتم از بهر تو
چون تو را گشتم تو خود خاطر ز ما برداشتے
#سعدے
تو خود را لحظه به لحظه خلق می کنی ... تو بصورت جوهری ثابت به دنیا نیامدی ، بلکه بصورت قوه ای نامحدود به دنیا آمدی ، تو دانه به دنیا آمدی نه درخت ... تو باز به دنیا آمدی نه بسته ... این گشودگی محشر است ... تو مجبوری هر لحظه انتخاب کنی که می خواهی چه کسی باشی؟ ... تصمیم تو سرنوشت توست ...
اشو
اشو
آن لحظه که ریزم چو فلک از مژه کوکب
بیدار کسی نیست که گیرم به گواهی
چشمی به رهت دوختهام باز که شاید
بازآئی و برهانیم از چشم به راهی
دل گرچه مدامم هوس خط تو دارد
لیک از تو خوشم با کرم گاه به گاهی
تقدیر الهی چو پی سوختن ماست
ما نیز بسازیم به تقدیر الهی ....
#شهریار
بیدار کسی نیست که گیرم به گواهی
چشمی به رهت دوختهام باز که شاید
بازآئی و برهانیم از چشم به راهی
دل گرچه مدامم هوس خط تو دارد
لیک از تو خوشم با کرم گاه به گاهی
تقدیر الهی چو پی سوختن ماست
ما نیز بسازیم به تقدیر الهی ....
#شهریار
چون بر بساط دلبری شطرنج عشقم میبری
گشتم ز جان و دل بری ای یار عیار آمده
تا نرد عشقت باختم شش را ز یک نشناختم
چون جان و دل درباختم هستم به زنهار آمده
#عطار_نیشابوری
گشتم ز جان و دل بری ای یار عیار آمده
تا نرد عشقت باختم شش را ز یک نشناختم
چون جان و دل درباختم هستم به زنهار آمده
#عطار_نیشابوری
ما زیبائیم خویش را زیبا کن
خوبا ما کن ز دیگران خو واکن
ور میخواهی که کان گوهر باشی
دل را بگشای و سینه را دریا کن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۵۰۵
خوبا ما کن ز دیگران خو واکن
ور میخواهی که کان گوهر باشی
دل را بگشای و سینه را دریا کن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۵۰۵
روحِ ما چون عطرِ گُل پیش از خزان بر باد رفت
وقفِ بلبل باد، بی گُل در گلستان زیستن
وقتِ جان دادن، فَلاطون این دو حرفم گفت و رفت
حیف دانا مُردن و افسوس نادان زیستن
راهِ مُردن گر خطرناکست، نوعی بازگرد
بازگرد اما بیندیش از پشیمان زیستن!
نوعی خبوشانی
وقفِ بلبل باد، بی گُل در گلستان زیستن
وقتِ جان دادن، فَلاطون این دو حرفم گفت و رفت
حیف دانا مُردن و افسوس نادان زیستن
راهِ مُردن گر خطرناکست، نوعی بازگرد
بازگرد اما بیندیش از پشیمان زیستن!
نوعی خبوشانی
به غیر ازین که به نَظّارهات زِ خویش رَوَم
دگر به هر سفری میروم، زیانِ منست
کلیم همدانی
دگر به هر سفری میروم، زیانِ منست
کلیم همدانی
همچو سوزنْ دایم از پوششْ گریزانیم ما
جامه بَهرِ خَلق میدوزیم و عریانیم ما
غنی کشمیری
جامه بَهرِ خَلق میدوزیم و عریانیم ما
غنی کشمیری
ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امید ز هرکس که بریدیم، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم
وحشی بافقی
امید ز هرکس که بریدیم، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم
وحشی بافقی