دل در طلب دنیی دون هیچ منه
بر دل غم او کم و فزون هیچ منه
خواهی که به بارگاه شاهی برسی
از کوی طلب پای برون هیچ منه
#فخرالدین_عراقی
بر دل غم او کم و فزون هیچ منه
خواهی که به بارگاه شاهی برسی
از کوی طلب پای برون هیچ منه
#فخرالدین_عراقی
دریغا ! دانی که چرا اینهمه پرده ها و حجاب ها در راه نهاده اند؟
از بهر آنکه تا عاشق روز به روز دیده وی پخته گردد تا طاقت بار کشیدن لقاءالله آرد بی حجابی !!!
ای عزیز ! جمال لیلی دانه ای دان بر دامی نهاده ؛ چه دانی که دام چیست !
صیاد ازل چون خواست که از نهاد مجنون مرکبی سازد از آن عشق ؛ خود که او را استعداد آن نبود که به دام جمال عشق ازل افتد که آنگاه به تابشی از آن هلاک شدی ، بفرمودند تا عشق لیلی را یک چندی از نهاد مجنون مرکبی ساختند ؛ تا پخته عشق لیلی شود .
آنگاه بار کشیدن عشق الله را قبول تواند کردن !!!
عین القضات همدانی
از بهر آنکه تا عاشق روز به روز دیده وی پخته گردد تا طاقت بار کشیدن لقاءالله آرد بی حجابی !!!
ای عزیز ! جمال لیلی دانه ای دان بر دامی نهاده ؛ چه دانی که دام چیست !
صیاد ازل چون خواست که از نهاد مجنون مرکبی سازد از آن عشق ؛ خود که او را استعداد آن نبود که به دام جمال عشق ازل افتد که آنگاه به تابشی از آن هلاک شدی ، بفرمودند تا عشق لیلی را یک چندی از نهاد مجنون مرکبی ساختند ؛ تا پخته عشق لیلی شود .
آنگاه بار کشیدن عشق الله را قبول تواند کردن !!!
عین القضات همدانی
کانال تلگرامیsmsu43@
استاد شجریان - "باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش"
#محمد_رضا_شجریان
#ساز_و_آواز
با مطلع "باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش"
ترانه سرا #حافظ
به همراه #بیگجه_خوانی
دستگاه #همایون
آلبوم بیداد
#ساز_و_آواز
با مطلع "باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش"
ترانه سرا #حافظ
به همراه #بیگجه_خوانی
دستگاه #همایون
آلبوم بیداد
مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست
که به پیمانه کشی شهره شدم
روزالست
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست
کمر کوه کم است از کمر مور این جا
ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست
به جز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد
زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست
جان فدای دهنش باد که در باغ نظر
چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست
حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد
یعنی از وصل تواش نیست به جز باده به دست
#حضرت_حافظ
که به پیمانه کشی شهره شدم
روزالست
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست
کمر کوه کم است از کمر مور این جا
ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست
به جز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد
زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست
جان فدای دهنش باد که در باغ نظر
چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست
حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد
یعنی از وصل تواش نیست به جز باده به دست
#حضرت_حافظ
بالای قرآن هيچ حرفی نيست.
بالای کلام خدا هيچ نيست.
اما اين قرآن که عوام گفته است جهت راه نمودن و امر و نهی، ذوق دگر دارد و آنکه با خواص می گويد ذوق دگر!
شمس تبريزي
بالای کلام خدا هيچ نيست.
اما اين قرآن که عوام گفته است جهت راه نمودن و امر و نهی، ذوق دگر دارد و آنکه با خواص می گويد ذوق دگر!
شمس تبريزي
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چون مرد به ان مقام رسد که از شراب معرفت مست شود ، چون بکمال مستی رسد و به نهایت انتهای خود رسد، نفس محمد را که
لقدجاء کم رسول من انفسکم
بر وی جلوه کنند. و طراز روزگار وی سازند.
هرکس معرفت نفس خود حاصل کرد
معرفت نفس محمد او را حاصل شود.
عین القضات همدانی
لقدجاء کم رسول من انفسکم
بر وی جلوه کنند. و طراز روزگار وی سازند.
هرکس معرفت نفس خود حاصل کرد
معرفت نفس محمد او را حاصل شود.
عین القضات همدانی
به ندای قلب خود گوش کن و هر کجا که تو را می برد دنبالش کن.
بودا بودا است، کریشنا کریشنا است، مسیح مسیح است، محمد محمد است،
و شما خودتان هستید.
آنها از هیچ کس دیگری تقلید کورکورانه نکردند.
از کی تقلید میکنی؟
سعی میکنی کی باشی؟
کاری را انجام دهید که طبیعت شما می خواهد انجام دهد، کاری را انجام دهید که ویژگی های ذاتی شما مشتاق انجام آن هستند.
به قلب خود گوش کن.
این تنها کتاب مقدسی است که من تجویز می کنم.
و با دقت، بسیار آگاهانه گوش کنید و هرگز اشتباه نخواهید کرد..
بنابراین تمام هنر برای بشریت جدید شامل راز گوش دادن به قلب آگاهانه، هوشیارانه و با دقت خواهد بود.
و به هر حال از آن پیروی کنید و به هر کجا که شما را می رساند بروید.
بله، گاهی اوقات شما را در معرض خطرات قرار می دهد - اما پس از آن به یاد داشته باشید، این خطرات برای رسیدن شما مورد نیاز است.
و گاهی اوقات شما را به بیراهه می برد - اما باز هم به یاد داشته باشید که این گمراهی ها بخشی از رشد هستند.
#اشو
بودا بودا است، کریشنا کریشنا است، مسیح مسیح است، محمد محمد است،
و شما خودتان هستید.
آنها از هیچ کس دیگری تقلید کورکورانه نکردند.
از کی تقلید میکنی؟
سعی میکنی کی باشی؟
کاری را انجام دهید که طبیعت شما می خواهد انجام دهد، کاری را انجام دهید که ویژگی های ذاتی شما مشتاق انجام آن هستند.
به قلب خود گوش کن.
این تنها کتاب مقدسی است که من تجویز می کنم.
و با دقت، بسیار آگاهانه گوش کنید و هرگز اشتباه نخواهید کرد..
بنابراین تمام هنر برای بشریت جدید شامل راز گوش دادن به قلب آگاهانه، هوشیارانه و با دقت خواهد بود.
و به هر حال از آن پیروی کنید و به هر کجا که شما را می رساند بروید.
بله، گاهی اوقات شما را در معرض خطرات قرار می دهد - اما پس از آن به یاد داشته باشید، این خطرات برای رسیدن شما مورد نیاز است.
و گاهی اوقات شما را به بیراهه می برد - اما باز هم به یاد داشته باشید که این گمراهی ها بخشی از رشد هستند.
#اشو
عشق
چون قلم اندر نوشتن می شتافت
چون به عشق آمد قلم از خود شکافت
در شعر و ادب فارسی، عشق را از خود بیگانگی و ذوب در معشوق دانسته اند. بر این مبنا، عشق نوعی نیروی جاذبه و کشش بین معشوق به عنوان علت و عاشق معلول آن عمل است.
این جذبه نادیدنی را که عشق می نامند، گر چه با رنج و تعب است. لیکن، عاشق را خوشایند است.
چون عشق اسطرلاب اسباب خداست.
افلاطون عشق را مایه نیکبختی و رهایی عاشق و معشوق از بند تن و جهان می پندارد و آن را نوعی دیوانگی که نعمت خدایی است می انگارد.
عشق سبب پاکی روان و دوری عاشق از بدسیرتی می گردد. و روان انسان عاشق را که فنا در معشوق است پاک و مطهر می نماید.
"هر که را جامه زعشفی چاک شد
او ز حرص و جمله عیبی پاک شد"
(مولانا)
مولانا، انسان ها را به عشق ورزی و رها کردن حساب و کتاب دنیا دعوت می کند.
آتشی از عشق در جان برفروز
سر به سر فکر و عبارت را بسوز
انواع عشق
عشق آدمیان دو گونه است:
۱.مادی
۲.فرا مادی
عشق مادی، براساس زیبایی ظاهری و آن چه مربوط به ماده و جسم است. در حالی که عشق فرامادی، مربوط به روح و جان انسان هاست. که عشق مادی ارج و ارزش پایایی ندارد و زودگذر است. چه بسا ننگ و رسوایی هم نتیجه آن باشد. این است که مولانا از آن واهمه دارد.
عشق هایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود.
چون قلم اندر نوشتن می شتافت
چون به عشق آمد قلم از خود شکافت
در شعر و ادب فارسی، عشق را از خود بیگانگی و ذوب در معشوق دانسته اند. بر این مبنا، عشق نوعی نیروی جاذبه و کشش بین معشوق به عنوان علت و عاشق معلول آن عمل است.
این جذبه نادیدنی را که عشق می نامند، گر چه با رنج و تعب است. لیکن، عاشق را خوشایند است.
چون عشق اسطرلاب اسباب خداست.
افلاطون عشق را مایه نیکبختی و رهایی عاشق و معشوق از بند تن و جهان می پندارد و آن را نوعی دیوانگی که نعمت خدایی است می انگارد.
عشق سبب پاکی روان و دوری عاشق از بدسیرتی می گردد. و روان انسان عاشق را که فنا در معشوق است پاک و مطهر می نماید.
"هر که را جامه زعشفی چاک شد
او ز حرص و جمله عیبی پاک شد"
(مولانا)
مولانا، انسان ها را به عشق ورزی و رها کردن حساب و کتاب دنیا دعوت می کند.
آتشی از عشق در جان برفروز
سر به سر فکر و عبارت را بسوز
انواع عشق
عشق آدمیان دو گونه است:
۱.مادی
۲.فرا مادی
عشق مادی، براساس زیبایی ظاهری و آن چه مربوط به ماده و جسم است. در حالی که عشق فرامادی، مربوط به روح و جان انسان هاست. که عشق مادی ارج و ارزش پایایی ندارد و زودگذر است. چه بسا ننگ و رسوایی هم نتیجه آن باشد. این است که مولانا از آن واهمه دارد.
عشق هایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود.
وگفت: هیچ چیز عارف را تیره نکند و همه تیرگیها با او روشن بود.
و گفت: از دلها دلی است که زنده به نور فهم از خدای .
و گفت: قناعت گرفتن قوت از خدای .
و گفت: هیچ چیز نیست از عبادات نافعتر از اصلاح خواطر.
و گفت: اندیشه خویش را نگاه دار زیرا که مقدمه همه چیزها است که هرکه را اندیشه درست شد بعد از آن هرچه بر وی برود از افعال و احوال همه درست بود.
«عطار»
و گفت: از دلها دلی است که زنده به نور فهم از خدای .
و گفت: قناعت گرفتن قوت از خدای .
و گفت: هیچ چیز نیست از عبادات نافعتر از اصلاح خواطر.
و گفت: اندیشه خویش را نگاه دار زیرا که مقدمه همه چیزها است که هرکه را اندیشه درست شد بعد از آن هرچه بر وی برود از افعال و احوال همه درست بود.
«عطار»
هستى همواره مارا به سمتى هدايت مى كند كه تماميت وجودمان را بپذيريم.
ما هر كس يا هر چيزى راكه جنبه ى فراموش شده ى وجودمان را انعكاس دهد، ناخودآگاه به سمت خود جلب مى كنيم..
#دبی فورد
ما هر كس يا هر چيزى راكه جنبه ى فراموش شده ى وجودمان را انعكاس دهد، ناخودآگاه به سمت خود جلب مى كنيم..
#دبی فورد