دنیا راهی بهشت منزلگاهی
این هر دو به نزد اهل معنی کاهی
گر عاشق صادقی زهر دو بگذر
تا دوست ترا به خود نماید راهی
#ابوسعید_ابوالخیر
این هر دو به نزد اهل معنی کاهی
گر عاشق صادقی زهر دو بگذر
تا دوست ترا به خود نماید راهی
#ابوسعید_ابوالخیر
جناب #صائب میگه:
"اندیشه معشوق نگهبان خیال است
عاشق نتواند به خیال دگر افتاد..."
و در تایید نظر ایشون
جناب #ابوسعید_ابوالخیر میگه:
"آن یار طلب کن که تو را دارد و بس
معشوقهی صدهزار کس را چه کنی؟ "
"اندیشه معشوق نگهبان خیال است
عاشق نتواند به خیال دگر افتاد..."
و در تایید نظر ایشون
جناب #ابوسعید_ابوالخیر میگه:
"آن یار طلب کن که تو را دارد و بس
معشوقهی صدهزار کس را چه کنی؟ "
جناب #صائب میگه:
"اندیشه معشوق نگهبان خیال است
عاشق نتواند به خیال دگر افتاد..."
و در تایید نظر ایشون
جناب #ابوسعید_ابوالخیر میگه:
"آن یار طلب کن که تو را دارد و بس
معشوقهی صدهزار کس را چه کنی؟ "
"اندیشه معشوق نگهبان خیال است
عاشق نتواند به خیال دگر افتاد..."
و در تایید نظر ایشون
جناب #ابوسعید_ابوالخیر میگه:
"آن یار طلب کن که تو را دارد و بس
معشوقهی صدهزار کس را چه کنی؟ "
معرفی عارفان
هر آتشِ سوزنده بُوَد سردْ برِ عشق یارب! چه شراریست ندانم شَرَرِ عشق #تذکره_مدینةالادب #بقای_سپاهانی
آن آتش سوزنده که عشقش لقب است
در پیکر دین و کفر سوزندهتب است
ایمان دگر و کیش محبّت دگر است
پیغمبر عشق نه عجم نه عرب است
#ابوسعید_ابوالخیر
در پیکر دین و کفر سوزندهتب است
ایمان دگر و کیش محبّت دگر است
پیغمبر عشق نه عجم نه عرب است
#ابوسعید_ابوالخیر
یک چند دویدم و قدم فرسودم
آخر بی تو پدید نامد سودم
تا دست به بیعت وفایت سودم
در خانه نشستم و فرو آسودم
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۴۳۷
آخر بی تو پدید نامد سودم
تا دست به بیعت وفایت سودم
در خانه نشستم و فرو آسودم
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۴۳۷
دل کیست که گویم از برای غم توست
یا آنکه حریمِ تن، سَـــرای غم توست
لطفیست که میکند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم توست
#ابوسعید_ابوالخیر
دل کیست که گویم از برای غم توست
یا آنکه حریمِ تن، سَـــرای غم توست
لطفیست که میکند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم توست
#ابوسعید_ابوالخیر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جان چیست؟ غم و درد و بلا را هدفی
دل چیست؟ درون سینه، سوزی و تفی
القصه پی شکست ما بسته صفی
مرگ از طرفی و زندگی از طرفی
#ابوسعید_ابوالخیر
دل چیست؟ درون سینه، سوزی و تفی
القصه پی شکست ما بسته صفی
مرگ از طرفی و زندگی از طرفی
#ابوسعید_ابوالخیر
ای ذات و صفات تو مبرا ز عیوب
یک نام ز اسماء تو علام غیوب
رحم آر که عمر و طاقتم رفت بباد
نه نوح بود نام مرا نه ایوب
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۳۵
یک نام ز اسماء تو علام غیوب
رحم آر که عمر و طاقتم رفت بباد
نه نوح بود نام مرا نه ایوب
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۳۵
گر بر درِ دیر مینشانی ما را
گر در رهِ کعبه میدوانی ما را
اینها همگی لازمهٔ هستی ماست
خوش آنکه ز خویش وارهانی ما را
#ابوسعید_ابوالخیر
گر در رهِ کعبه میدوانی ما را
اینها همگی لازمهٔ هستی ماست
خوش آنکه ز خویش وارهانی ما را
#ابوسعید_ابوالخیر
تا چند کشم غصهٔ هر ناکس را
وز خسّتِ خود خاک شوم هر کس را
کارم به دعا چو برنمیآید راست
دادم سه طلاق این فلک اطلس را
#ابوسعید_ابوالخیر
وز خسّتِ خود خاک شوم هر کس را
کارم به دعا چو برنمیآید راست
دادم سه طلاق این فلک اطلس را
#ابوسعید_ابوالخیر