چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی
ز تو گر تفقدو گر ستم، بود آن عنایت و این کرم
همه از تو خوش بود ای صنم، چه جفا کنی چه وفا کنی
همه جا کشی می لاله گون ز ایاغ مدعیان دون
شکنی پیالهٔ ما که خون به دل شکستهٔ ما کنی
تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین
همهٔ غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی
تو که هاتف از برش این زمان، روی از ملامت بیکران
قدمی نرفته ز کوی وی، نظر از چه سوی قفا کنی
هاتف اصفهانی
که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی
ز تو گر تفقدو گر ستم، بود آن عنایت و این کرم
همه از تو خوش بود ای صنم، چه جفا کنی چه وفا کنی
همه جا کشی می لاله گون ز ایاغ مدعیان دون
شکنی پیالهٔ ما که خون به دل شکستهٔ ما کنی
تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین
همهٔ غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی
تو که هاتف از برش این زمان، روی از ملامت بیکران
قدمی نرفته ز کوی وی، نظر از چه سوی قفا کنی
هاتف اصفهانی
آنچه تو کردی بتا نه شرط وفا بود
غایت بیداد بود و عین جفا بود
قول تو دانی چه بود دام فسون بود
عهد تو دانی چه بود باد هوا بود
مهر بریدن ز یار مذهب ما نیست
لیک چنین هم طریق و رسم تو را بود
از تو و بیداد تو ننالم کاول
دل به تو من دادهام گناه مرا بود
ای دل خاقانی از گذشته مکن یاد
عاقبت این است آنچه رفت بلا بود
خاقانی
غایت بیداد بود و عین جفا بود
قول تو دانی چه بود دام فسون بود
عهد تو دانی چه بود باد هوا بود
مهر بریدن ز یار مذهب ما نیست
لیک چنین هم طریق و رسم تو را بود
از تو و بیداد تو ننالم کاول
دل به تو من دادهام گناه مرا بود
ای دل خاقانی از گذشته مکن یاد
عاقبت این است آنچه رفت بلا بود
خاقانی
ای اجل از قــــــید زندان غمم آزاد کن
سعی دارد محنت هجران تو هم امداد کن
عیش خسرو چیست با شیرین بطرف جوی شیر
رحم گو بر جان محنت دیدهی فرهاد کن
ناقهی لیلی به سرعت رفت و از آشفتگی
راه گم کردست مجنون ای جرس فریاد کن
ای که یک دم فارغ از یاد رقیبان نیستی
هیچ عیبی نیست ما را نیز گاهی یاد کن
غافلی وحشی ز ترک چشم تیر انداز او
تیر جست ای صید غافل چشم بر صیاد کن
#وحشی_بافقی
سعی دارد محنت هجران تو هم امداد کن
عیش خسرو چیست با شیرین بطرف جوی شیر
رحم گو بر جان محنت دیدهی فرهاد کن
ناقهی لیلی به سرعت رفت و از آشفتگی
راه گم کردست مجنون ای جرس فریاد کن
ای که یک دم فارغ از یاد رقیبان نیستی
هیچ عیبی نیست ما را نیز گاهی یاد کن
غافلی وحشی ز ترک چشم تیر انداز او
تیر جست ای صید غافل چشم بر صیاد کن
#وحشی_بافقی
صبا وقت سحر بویی ز زلف یار میآورد
دل شوریده ما را به بو در کار میآورد
من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم
که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار میآورد
فروغ ماه میدیدم ز بام قصر او روشن
که رو از شرم آن خورشید در دیوار میآورد
ز بیم غارت عشقش دل پرخون رها کردم
ولی میریخت خون و ره بدان هنجار میآورد
به قول مطرب و ساقی برون رفتم گه و بیگه
کز آن راه گران قاصد خبر دشوار میآورد
سراسر بخشش جانان طریق لطف و احسان بود
اگر تسبیح میفرمود اگر زنار میآورد
عفاالله چین ابرویش اگر چه ناتوانم کرد
به عشوه هم پیامی بر سر بیمار میآورد
عجب میداشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه
ولی منعش نمیکردم که صوفی وار میآورد
#حضرت_حافـــــظ
دل شوریده ما را به بو در کار میآورد
من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم
که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار میآورد
فروغ ماه میدیدم ز بام قصر او روشن
که رو از شرم آن خورشید در دیوار میآورد
ز بیم غارت عشقش دل پرخون رها کردم
ولی میریخت خون و ره بدان هنجار میآورد
به قول مطرب و ساقی برون رفتم گه و بیگه
کز آن راه گران قاصد خبر دشوار میآورد
سراسر بخشش جانان طریق لطف و احسان بود
اگر تسبیح میفرمود اگر زنار میآورد
عفاالله چین ابرویش اگر چه ناتوانم کرد
به عشوه هم پیامی بر سر بیمار میآورد
عجب میداشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه
ولی منعش نمیکردم که صوفی وار میآورد
#حضرت_حافـــــظ
💠لا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصال:
۱ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ.
۲ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ.
۳ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ.
فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.
مؤمن، مؤمنِ واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:
سنّتى از پروردگارش
و سنّتى از پيامبرش
و سنّتى از امامش.
امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،
امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،
امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است...
🍃امام علی ابن موسی الرضا(ع)
۱ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ.
۲ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ.
۳ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ.
فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.
مؤمن، مؤمنِ واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:
سنّتى از پروردگارش
و سنّتى از پيامبرش
و سنّتى از امامش.
امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،
امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،
امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است...
🍃امام علی ابن موسی الرضا(ع)
جوینده یابنده بوَد
خنک آن کسی که جویندهء چیزی بوَد که آن چیز به جستن بیرزد.
عاقل چیزی جوید
که اگر نیابد ننگش نبوَد.
و اگر بیابد،
با خود جنگش نبوَد.
مجالس سبعه
خنک آن کسی که جویندهء چیزی بوَد که آن چیز به جستن بیرزد.
عاقل چیزی جوید
که اگر نیابد ننگش نبوَد.
و اگر بیابد،
با خود جنگش نبوَد.
مجالس سبعه
اگر باورت نیست از خدا بشنو:
«الحَمْدُ لِلّه الذی خَلَقَ السموات و الأرضَ وَجَعَل الظلماتِ و النور».
دریغا سیاهی بی سپیدی و سپیدی بی سیاهی چه کمال دارد؟
هیچ کمال نداشتی...
عین القضات همدانی
«الحَمْدُ لِلّه الذی خَلَقَ السموات و الأرضَ وَجَعَل الظلماتِ و النور».
دریغا سیاهی بی سپیدی و سپیدی بی سیاهی چه کمال دارد؟
هیچ کمال نداشتی...
عین القضات همدانی
۳۱ اردیبهشت زادروز همایون شجریان
(زاده ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ تهران) خواننده موسیقی سنتی ایرانی و نوازنده تنبک و کمانچه
او که فرزند استاد محمدرضا شجریان موسیقیدان نامدار است، نزد ناصر فرهنگفر و جمشید محبی، به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم پرداخت و از ۱۰ سالگی بههمراه خواهرانش نزد پدر، آواز را آغاز کرد. در همان زمان بههنرستان موسیقی رفت و کمانچه را بهعنوان ساز تخصصیاش برگزید و در خارج از هنرستان به ادامه فراگیری آن نزد اردشیر کامکار و آشنایی با تار و سنتور بهصورت گوشی پرداخت.
از سال ۱۳۷۰ بههمراه پدر در کنسرتهای آمریکا، اروپا و ایران، "با تنبک" وی را همراهی کرد و از ۱۳۷۸ بهبعد در صحنه کنسرتها به همخوانی با پدر پرداخت. نخستین اثر با حضور او "یاد ایام" نام دارد که در آن تنبکنوازی را برعهده داشته است. وی کنسرتهای بسیاری را با بزرگان موسیقی اجرا کرده و آثار زیادی را بههمراه آنان در ایران و جهان منتشرساخته است که آلبوم کنسرتهای «بیتو بسر نمیشود» و «فریاد» از آن جمله است و هردو اثر در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ نامزد دریافت جایزه گرمی شدند.
اولین آلبوم وی که بهتنهایی خوانندگیاش را بر عهده داشت «نسیم وصل» نام دارد که آهنگساز آن جواد ضرابیان است و در سال ۱۳۸۲ منتشر شد. او پس از آن در سال ۱۳۸۳ دو آلبوم شوق دوست و ناشکیبا و در سال ۱۳۸۴ نقش خیال را به آهنگسازی علی قمصری منتشر کرد. پس از آن در مهر ۱۳۸۵ آلبوم "با ستارهها" که حاصل همکاریاش با ضرابیان بود و در سال ۱۳۸۷ دو آلبوم قیژک کولی و خورشید آرزو را باهمکاری گروه دستان انتشار داد.
او آب، نان، آواز را به آهنگسازی قمصری در سال ۱۳۸۸ و آلبوم شب جدایی را در سال ۱۳۸۹ منتشر کرد و در سال ۱۳۹۰ آلبوم شوقنامه و "ای جان جان بیمن مرو" را عرضه کرد. آلبوم شوقنامه بهنوعی بازیابی تصانیف منسوب به عبدالقادر مراغهای است که حاصل ۴ سال تلاش گروهی بهسرپرستی محمدرضا درویشی است.
ترانه «وطن» نیز بر اساس شعری با همین نام از سیاوش کسرایی از کارهایی اوست که در ۱۳۸۸ انتشار داد و در سال ۱۳۹۲ کنسرتهایی باهمراهی سهراب پورناظری، همایون نصیری و رضایینیا در پاریس "تئاتر دولاویل" گوتنبرگ و استکهلم سوئد برگزار کرد. همچنین در دوازدهمین دوره جشنواره بینالمللی موسیقی "موازین" در مراکش، بههمراه برادران پورناظری شرکت داشت و با سهراب پورناظری در ساخت موسیقی متن فیلم سینمایی "آرایش غلیظ" و خواندن تیتراژ پایانی فیلم بر روی غزل مولانا "با من صنما دل یکدله کن" همکاری کرد. آلبوم "چه آتشها"، سومین اثر مشترک وی و قمصری، حاصل ضبط زنده اجرای گروه همنوازان حصار در پاییز ۹۰ در تالار وحدت تهران است. علاوه بر این آلبوم "نه فرشتهام نه شیطان" نیز در همین سال منتشر شد که اواخر سال با اقبال گسترده مخاطبان روبرو شد و کلیپ "چرا رفتی" ساخته باران کوثری از همین آلبوم، موجی از بازخوردهای گوناگون را در پی داشت.
این آلبوم در سال ۱۳۹۳ در صدر لیست پرفروشترین آلبومهای موسیقی قرارگرفت. همچنین با نام Beyond Any Form در خارج از کشور توزیع شد و در بین محبوبترین آلبومهای سایت cdbaby بود.
کنسرت نمایش سی با روایت داستانهایی از شاهنامه و با اجرای او نیز در کاخ سعدآباد در امرداد و شهریور ۱۳۹۶ با استقبال برگزار شد.
(زاده ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ تهران) خواننده موسیقی سنتی ایرانی و نوازنده تنبک و کمانچه
او که فرزند استاد محمدرضا شجریان موسیقیدان نامدار است، نزد ناصر فرهنگفر و جمشید محبی، به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم پرداخت و از ۱۰ سالگی بههمراه خواهرانش نزد پدر، آواز را آغاز کرد. در همان زمان بههنرستان موسیقی رفت و کمانچه را بهعنوان ساز تخصصیاش برگزید و در خارج از هنرستان به ادامه فراگیری آن نزد اردشیر کامکار و آشنایی با تار و سنتور بهصورت گوشی پرداخت.
از سال ۱۳۷۰ بههمراه پدر در کنسرتهای آمریکا، اروپا و ایران، "با تنبک" وی را همراهی کرد و از ۱۳۷۸ بهبعد در صحنه کنسرتها به همخوانی با پدر پرداخت. نخستین اثر با حضور او "یاد ایام" نام دارد که در آن تنبکنوازی را برعهده داشته است. وی کنسرتهای بسیاری را با بزرگان موسیقی اجرا کرده و آثار زیادی را بههمراه آنان در ایران و جهان منتشرساخته است که آلبوم کنسرتهای «بیتو بسر نمیشود» و «فریاد» از آن جمله است و هردو اثر در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ نامزد دریافت جایزه گرمی شدند.
اولین آلبوم وی که بهتنهایی خوانندگیاش را بر عهده داشت «نسیم وصل» نام دارد که آهنگساز آن جواد ضرابیان است و در سال ۱۳۸۲ منتشر شد. او پس از آن در سال ۱۳۸۳ دو آلبوم شوق دوست و ناشکیبا و در سال ۱۳۸۴ نقش خیال را به آهنگسازی علی قمصری منتشر کرد. پس از آن در مهر ۱۳۸۵ آلبوم "با ستارهها" که حاصل همکاریاش با ضرابیان بود و در سال ۱۳۸۷ دو آلبوم قیژک کولی و خورشید آرزو را باهمکاری گروه دستان انتشار داد.
او آب، نان، آواز را به آهنگسازی قمصری در سال ۱۳۸۸ و آلبوم شب جدایی را در سال ۱۳۸۹ منتشر کرد و در سال ۱۳۹۰ آلبوم شوقنامه و "ای جان جان بیمن مرو" را عرضه کرد. آلبوم شوقنامه بهنوعی بازیابی تصانیف منسوب به عبدالقادر مراغهای است که حاصل ۴ سال تلاش گروهی بهسرپرستی محمدرضا درویشی است.
ترانه «وطن» نیز بر اساس شعری با همین نام از سیاوش کسرایی از کارهایی اوست که در ۱۳۸۸ انتشار داد و در سال ۱۳۹۲ کنسرتهایی باهمراهی سهراب پورناظری، همایون نصیری و رضایینیا در پاریس "تئاتر دولاویل" گوتنبرگ و استکهلم سوئد برگزار کرد. همچنین در دوازدهمین دوره جشنواره بینالمللی موسیقی "موازین" در مراکش، بههمراه برادران پورناظری شرکت داشت و با سهراب پورناظری در ساخت موسیقی متن فیلم سینمایی "آرایش غلیظ" و خواندن تیتراژ پایانی فیلم بر روی غزل مولانا "با من صنما دل یکدله کن" همکاری کرد. آلبوم "چه آتشها"، سومین اثر مشترک وی و قمصری، حاصل ضبط زنده اجرای گروه همنوازان حصار در پاییز ۹۰ در تالار وحدت تهران است. علاوه بر این آلبوم "نه فرشتهام نه شیطان" نیز در همین سال منتشر شد که اواخر سال با اقبال گسترده مخاطبان روبرو شد و کلیپ "چرا رفتی" ساخته باران کوثری از همین آلبوم، موجی از بازخوردهای گوناگون را در پی داشت.
این آلبوم در سال ۱۳۹۳ در صدر لیست پرفروشترین آلبومهای موسیقی قرارگرفت. همچنین با نام Beyond Any Form در خارج از کشور توزیع شد و در بین محبوبترین آلبومهای سایت cdbaby بود.
کنسرت نمایش سی با روایت داستانهایی از شاهنامه و با اجرای او نیز در کاخ سعدآباد در امرداد و شهریور ۱۳۹۶ با استقبال برگزار شد.
۳۱ اردیبهشت روز جشن نفس یا اهدای عضو
انجمن اهدای عضو ایرانیان، بهصورت یک سازمان مردم نهاد غیرانتفاعی، غیر سیاسی و غیردولتی، توسط افرادی متخصص نیکاندیش و فرهیختگان عرصه فرهنگ و هنر در سال ۱۳۹۴ تأسیس شد.
تلاش این انجمن بر این است، تا در حوادث منجر بهمرگ مغزی، برای بهرهوری بهینه از اعضاء پیکر جانباختهگان، برای نجات بیماران نیازمند پیوند، اعضاء لازم اهداء شود. در این راستا انجمن با ارتقای یکپارچه آمار اهدای عضو در کشور در نهادینه سازی این فرهنگ نوپا در ایران میکوشد. همچنین با آموزش تخصصی هماهنگ کنندگان اهدای عضو، دانش این افراد را برای شناسایی، مراقبت، رویارویی با خانواده اهداکننده و سایر مراحل فراهم آوری اعضا بالا برده و بدین وسیله موجب افزایش کمیت و کیفیت اعضای اهدا شده میشود. با حمایت از پژوهش در زمینه اهدای عضو، انجمن تلاش دارد که اطلاعات همه تیمهای اهدای عضو را بهروز نگهداشته و کاری کند که ایران یکی از منابع علمی معتبر جهان باشد. همچنین با حمایت از خانوادههای اهداکننده عضو و توانبخشی آنان تلاش میکند که قدردانی جامعه از اقدام مسئولانه و ایثارگرانه این خانوادهها را به آنها نشان دهد. در نهایت انجمن در کنار وزارت بهداشت آمادگی پذیرش مسئولیت و راهبری همه مواردی را که در ارتقای اهدای عضو و پیوند اعضا در کشور ضروری بوده ولی در بدنه دولت بهسختی انجام پذیر است را دارد.
چشمانداز:
انجمن اهدای عضو ایرانیان آرزومند است که هیچ فرد مرگ مغزی، اعضای ارزشمند خود را با خود بهزیر خاک نبرد و هیچ انسان نیازمند پیوندی، در لیست انتظار بهدلیل نرسیدن عضو پیوندی جان خود را از دست ندهد.
تاریخچه:
با توجه به اینکه پیشرفت در برخی ابعاد اهدای عضو و پیوند اعضا در هر کشور توسط سیستمهای دولتی مانند بیمارستان و مرکز فراهمآوری و پیوند یا حتی وزارت بهداشت بسیار پرهزینه، زمانبر و مشکل بوده و حتی در برخی موارد با توجه بهسنگینی بدنه این سیستمها غیرعملی است؛ در اکثر کشورهای جهان سازمانهای مردم نهاد بهکمک دولت آمده و با استفاده از نیروهای متخصصی که بهراحتی میتوانند در این انجمنها بهکار گرفته شوند، امکان پیشرفت هرچه سریعتر اهدای عضو و پیوند اعضا را در آن کشورها فراهم میکند. در همین راستا در سال ۱۳۹۴ بانیان این انجمن که در زمینه فراهمآوری و پیوند اعضا در کشور و حتی در دیگر کشورها شناخته شده بودند، گرد هم آمدند تا با در میان گذاشتن توان و تجربه خود راهگشایی برای نجات هر چه بیشتر بیماران نیازمند باشند. با توجه به اهداف انجمن اعضای هیئت مؤسس، هیئت مدیره و هیئت امنای این انجمن، از ترکیبی از متخصصین پزشکی، فرهنگی، هنری و اقتصادی کشور در نظر گرفته شدند و با توجه بهچارت سازمانی انجمن سعی شد که نیروهای متخصص در کمیتههای مختلف، انجمن را در مسیرهای درست تخصصی هدایت کنند.
انجمن اهدای عضو ایرانیان، بهصورت یک سازمان مردم نهاد غیرانتفاعی، غیر سیاسی و غیردولتی، توسط افرادی متخصص نیکاندیش و فرهیختگان عرصه فرهنگ و هنر در سال ۱۳۹۴ تأسیس شد.
تلاش این انجمن بر این است، تا در حوادث منجر بهمرگ مغزی، برای بهرهوری بهینه از اعضاء پیکر جانباختهگان، برای نجات بیماران نیازمند پیوند، اعضاء لازم اهداء شود. در این راستا انجمن با ارتقای یکپارچه آمار اهدای عضو در کشور در نهادینه سازی این فرهنگ نوپا در ایران میکوشد. همچنین با آموزش تخصصی هماهنگ کنندگان اهدای عضو، دانش این افراد را برای شناسایی، مراقبت، رویارویی با خانواده اهداکننده و سایر مراحل فراهم آوری اعضا بالا برده و بدین وسیله موجب افزایش کمیت و کیفیت اعضای اهدا شده میشود. با حمایت از پژوهش در زمینه اهدای عضو، انجمن تلاش دارد که اطلاعات همه تیمهای اهدای عضو را بهروز نگهداشته و کاری کند که ایران یکی از منابع علمی معتبر جهان باشد. همچنین با حمایت از خانوادههای اهداکننده عضو و توانبخشی آنان تلاش میکند که قدردانی جامعه از اقدام مسئولانه و ایثارگرانه این خانوادهها را به آنها نشان دهد. در نهایت انجمن در کنار وزارت بهداشت آمادگی پذیرش مسئولیت و راهبری همه مواردی را که در ارتقای اهدای عضو و پیوند اعضا در کشور ضروری بوده ولی در بدنه دولت بهسختی انجام پذیر است را دارد.
چشمانداز:
انجمن اهدای عضو ایرانیان آرزومند است که هیچ فرد مرگ مغزی، اعضای ارزشمند خود را با خود بهزیر خاک نبرد و هیچ انسان نیازمند پیوندی، در لیست انتظار بهدلیل نرسیدن عضو پیوندی جان خود را از دست ندهد.
تاریخچه:
با توجه به اینکه پیشرفت در برخی ابعاد اهدای عضو و پیوند اعضا در هر کشور توسط سیستمهای دولتی مانند بیمارستان و مرکز فراهمآوری و پیوند یا حتی وزارت بهداشت بسیار پرهزینه، زمانبر و مشکل بوده و حتی در برخی موارد با توجه بهسنگینی بدنه این سیستمها غیرعملی است؛ در اکثر کشورهای جهان سازمانهای مردم نهاد بهکمک دولت آمده و با استفاده از نیروهای متخصصی که بهراحتی میتوانند در این انجمنها بهکار گرفته شوند، امکان پیشرفت هرچه سریعتر اهدای عضو و پیوند اعضا را در آن کشورها فراهم میکند. در همین راستا در سال ۱۳۹۴ بانیان این انجمن که در زمینه فراهمآوری و پیوند اعضا در کشور و حتی در دیگر کشورها شناخته شده بودند، گرد هم آمدند تا با در میان گذاشتن توان و تجربه خود راهگشایی برای نجات هر چه بیشتر بیماران نیازمند باشند. با توجه به اهداف انجمن اعضای هیئت مؤسس، هیئت مدیره و هیئت امنای این انجمن، از ترکیبی از متخصصین پزشکی، فرهنگی، هنری و اقتصادی کشور در نظر گرفته شدند و با توجه بهچارت سازمانی انجمن سعی شد که نیروهای متخصص در کمیتههای مختلف، انجمن را در مسیرهای درست تخصصی هدایت کنند.
💠ای عزیز !
پیران گفته اند کار سه است:
"بندگی و آشنایی و دوستی"
بندگی: آنست که امرش به جای آری و از نهی ومنکر پرهیز کنی.
و آشنایی: آنست که همه آن کنی که حق آن پسندد.
و دوستی: آنست که همه آن پسندی که حق خود کند.
شیخ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺧﺮﻗﺎﻧﯽ
پیران گفته اند کار سه است:
"بندگی و آشنایی و دوستی"
بندگی: آنست که امرش به جای آری و از نهی ومنکر پرهیز کنی.
و آشنایی: آنست که همه آن کنی که حق آن پسندد.
و دوستی: آنست که همه آن پسندی که حق خود کند.
شیخ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺧﺮﻗﺎﻧﯽ
💠پس سلیمان گفت: ای هدهد رواست
کز تو در اوّل قدح، این دُرد خاست؟
سلیمان به نحو گلایه به هدهد گفت: ای هدهد آیا شایسته و معقول است که در اولین قدح، از تو چنین دُرد و ناصافی دیده شود؟ یعنی آیا رواست که در ابتدای کار از تو ناخالصی و نادرستی دیده شود؟ مسلماً درست نیست که چنین باشد. [مضمون مصراع دوم برگرفته از یکی از رسوم شراب داران و شراب سازان است. و آن اینکه اولین پیمانه ای که از خُم شراب بر می دارند باید صاف و زلال باشد. والا آن شراب مقبول طبع نیفتد. و این صورت مثل یافته است. از اینرو هر کاری که از ابتدا دارای فساد و خرابی باشد مشمول این مثل است.]
چون نمایی مستی، ای خورده تو دوغ؟
پیش من لافی زنی، آنگه دروغ؟
ای کسی که دوغ خورده ای، چرا خود را مست نشان می دهی و پیش من لاف می زنی دروغ می بافی؟! [ بعضیها که اهل تظاهرند، دوغ هم که می خورند خود را مست نشان می دهند. زیرا دوغ نیز در آدمی ایجاد رخوت می کند. اما مستی دوغ کجا و مستی شراب کجا؟!]
جواب گفتن هُدهُد، طعنهٔ زاغ را
گفت: ای شَه، بر منِ عُورِ گدا
قولِ دشمن مشنو از بهرِ خدا
هدهد گفت: شاها، محض رضای خدا در حقِ منِ گدای برهنهٔ ناچیز سخن دشمن را گوش مکن.
مثنوی معنوی
کز تو در اوّل قدح، این دُرد خاست؟
سلیمان به نحو گلایه به هدهد گفت: ای هدهد آیا شایسته و معقول است که در اولین قدح، از تو چنین دُرد و ناصافی دیده شود؟ یعنی آیا رواست که در ابتدای کار از تو ناخالصی و نادرستی دیده شود؟ مسلماً درست نیست که چنین باشد. [مضمون مصراع دوم برگرفته از یکی از رسوم شراب داران و شراب سازان است. و آن اینکه اولین پیمانه ای که از خُم شراب بر می دارند باید صاف و زلال باشد. والا آن شراب مقبول طبع نیفتد. و این صورت مثل یافته است. از اینرو هر کاری که از ابتدا دارای فساد و خرابی باشد مشمول این مثل است.]
چون نمایی مستی، ای خورده تو دوغ؟
پیش من لافی زنی، آنگه دروغ؟
ای کسی که دوغ خورده ای، چرا خود را مست نشان می دهی و پیش من لاف می زنی دروغ می بافی؟! [ بعضیها که اهل تظاهرند، دوغ هم که می خورند خود را مست نشان می دهند. زیرا دوغ نیز در آدمی ایجاد رخوت می کند. اما مستی دوغ کجا و مستی شراب کجا؟!]
جواب گفتن هُدهُد، طعنهٔ زاغ را
گفت: ای شَه، بر منِ عُورِ گدا
قولِ دشمن مشنو از بهرِ خدا
هدهد گفت: شاها، محض رضای خدا در حقِ منِ گدای برهنهٔ ناچیز سخن دشمن را گوش مکن.
مثنوی معنوی
ای دل آندم که خراب از می گلگون باشی
بی زر و گنج به صد حشمت قارون باشی
در مقامی که صدارت به فقیران بخشند
چشم دارم که به جاه از همه افزون باشی
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
نقطهٔ عشق نمودم به تو هان سهو مکن
ور نه چون بنگری از دایره بیرون باشی
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی؟
تاج شاهی طلبی، گوهر ذاتی بنمای
ور خود از تخمهٔ جمشید و فریدون باشی
ساغری نوش کن و جرعه بر افلاک فشان
چند و چند از غم ایام جگرخون باشی
حافظ از فقر مکن ناله که گر شعر این است
هیچ خوشدل نپسندد که تو محزون باشی
حافظ
درودی همراه با مهر در این آخرین روز از ماه عشق و زندگی( اردیبهشت ) پیشکش شما عاشقان نیک دل
صبح عشق و زندگی بر شما فرخنده باد
امید هر آنچه سبب خشنودی حال دل تان می شود ، در دسترس شما خوبان قرار گیرد
تن تان روئین و آفتاب نگاه تان همواره تابنده باد
بی زر و گنج به صد حشمت قارون باشی
در مقامی که صدارت به فقیران بخشند
چشم دارم که به جاه از همه افزون باشی
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
نقطهٔ عشق نمودم به تو هان سهو مکن
ور نه چون بنگری از دایره بیرون باشی
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی؟
تاج شاهی طلبی، گوهر ذاتی بنمای
ور خود از تخمهٔ جمشید و فریدون باشی
ساغری نوش کن و جرعه بر افلاک فشان
چند و چند از غم ایام جگرخون باشی
حافظ از فقر مکن ناله که گر شعر این است
هیچ خوشدل نپسندد که تو محزون باشی
حافظ
درودی همراه با مهر در این آخرین روز از ماه عشق و زندگی( اردیبهشت ) پیشکش شما عاشقان نیک دل
صبح عشق و زندگی بر شما فرخنده باد
امید هر آنچه سبب خشنودی حال دل تان می شود ، در دسترس شما خوبان قرار گیرد
تن تان روئین و آفتاب نگاه تان همواره تابنده باد
نام خداوندی که قوانین سعادت که در ظهور آمد از جمال نام وی آمد. قواعد شقاوت که پیدا گشت، از حرمان نام وی پیدا گشت. سرا پرده عزّت بسم اللَّه در کنج حجره ادبار هر گدایی نزنند. نزول جلال و جمال بسم اللَّه بولایت سمع و سینه هر دون همّتی نرود. مرد دون همّت بی درد، جلال و جمال «بسم اللَّه» از کجا شناسد؟ مرد خودبین هوا پرست حلاوت و طراوت «بسم اللَّه» از کجا داند؟:
لطف نطقت کی شناسد اهل ژاژ و بیهده
منّ و سلوی را چه داند مرد سیر و گندنا؟!
اگر جلال استغناء «بسم اللَّه» از عالم ازل بتابد، صد هزار و اند هزار نقطه نبوّت را بصمصام لا ابالی بگذارند تا بدیگران خود چه رسد؟! ور عنایت جمال و کرم «بسم اللَّه» از درگاه لطف قدم رو نماید جمله عالمیان را بخود راه دهد و در صدر دولت نشاند
کشف الاسرار
لطف نطقت کی شناسد اهل ژاژ و بیهده
منّ و سلوی را چه داند مرد سیر و گندنا؟!
اگر جلال استغناء «بسم اللَّه» از عالم ازل بتابد، صد هزار و اند هزار نقطه نبوّت را بصمصام لا ابالی بگذارند تا بدیگران خود چه رسد؟! ور عنایت جمال و کرم «بسم اللَّه» از درگاه لطف قدم رو نماید جمله عالمیان را بخود راه دهد و در صدر دولت نشاند
کشف الاسرار
عارف را پنج نشان باشد:
اول - شاد و خرم باشد به معرفت حق تعالی.
دوم - انس یابد به یگانگی حق تعالی.
سوم - حلاوت یابد در خدمت حق تعالی.
چهارم - خوفناک باشد از فراق حق تعالی
پنجم - ایمن باشد از مکر حق تعالی.
شیخ شبلی
اول - شاد و خرم باشد به معرفت حق تعالی.
دوم - انس یابد به یگانگی حق تعالی.
سوم - حلاوت یابد در خدمت حق تعالی.
چهارم - خوفناک باشد از فراق حق تعالی
پنجم - ایمن باشد از مکر حق تعالی.
شیخ شبلی
رقص مردان خدا، لطيف باشد و سبک!
گويی برگ است که بر روی آب می رود
اندرون چون کوه و برون چون کاه!
هفت آسمان و زمين و خلقان همه در رقص آيند آن ساعت که صادقی در رقص آيد...
اگر در مشرق موسی در رقص باشد و اگر محمد در مغرب باشد، همه در رقص بود و در شادی.
شمس تبريزي
گويی برگ است که بر روی آب می رود
اندرون چون کوه و برون چون کاه!
هفت آسمان و زمين و خلقان همه در رقص آيند آن ساعت که صادقی در رقص آيد...
اگر در مشرق موسی در رقص باشد و اگر محمد در مغرب باشد، همه در رقص بود و در شادی.
شمس تبريزي
تو چه دانی که چه می گویم؟
می گویم طالب باید که خدا را در جنت و در دنیا در آخرت نطلبد، در هر چه داند و بیند نجوید. راه طالب خود در اندرون اوست، راه باید که در خود کند. همه موجودات ، طالب دل رونده است که هیچ راه به خدا نیست بهتر از راه دل.
" القلب بیت الله " همین معنی دارد.
ای آنک همیشه در جهان می پویی
این سعی تو را چه سود دارد گویی
چیزی که تو جویای نشان اویی
با توست همی تو جای دیگر جویی!
عینالقضات همدانی
می گویم طالب باید که خدا را در جنت و در دنیا در آخرت نطلبد، در هر چه داند و بیند نجوید. راه طالب خود در اندرون اوست، راه باید که در خود کند. همه موجودات ، طالب دل رونده است که هیچ راه به خدا نیست بهتر از راه دل.
" القلب بیت الله " همین معنی دارد.
ای آنک همیشه در جهان می پویی
این سعی تو را چه سود دارد گویی
چیزی که تو جویای نشان اویی
با توست همی تو جای دیگر جویی!
عینالقضات همدانی
شیــخ ابوبـکرشبلی ، رحمةالله علیه:
وقتِ عارف چون روزگار بـهار اسـت: رعـد می غرّد ، و ابـر مـی بـارد ، و بــرق می سوزد ، و باد می وزد ، و شکوفه می شکفد ، و مرغان بانـــگ مـی کننــد حــال عــارف همچنین است: به چشم می گریـد ، و به لب می خندد ، و به دل می سوزد ، و به سر مــی بازد ، و نامِ دوسـت می گوید و بر درِ او می گـردد.
شیخ ابوبکرشبلی
وقتِ عارف چون روزگار بـهار اسـت: رعـد می غرّد ، و ابـر مـی بـارد ، و بــرق می سوزد ، و باد می وزد ، و شکوفه می شکفد ، و مرغان بانـــگ مـی کننــد حــال عــارف همچنین است: به چشم می گریـد ، و به لب می خندد ، و به دل می سوزد ، و به سر مــی بازد ، و نامِ دوسـت می گوید و بر درِ او می گـردد.
شیخ ابوبکرشبلی
ایمانِ بی نماز منفعت کُند
و نمازِ بی ایمان منفعت نکُند.
نماز در هر دینی نوع دیگرست
و ایمان به هیچ دینی مُتبدّل نگردد.
فیه ما فیه
و نمازِ بی ایمان منفعت نکُند.
نماز در هر دینی نوع دیگرست
و ایمان به هیچ دینی مُتبدّل نگردد.
فیه ما فیه