معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.8K videos
3.24K files
2.79K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
محیی‌الدین مهدی الهی قمشه‌ای (زاده ۱۲۸۰ خورشیدی در شهرضا، قمشه – درگذشته ۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۲) فقیه، فیلسوف، عارف، حکیم، شاعر، و مترجم قرآن اهل ایران بود. وی پدر حسین الهی قمشه‌ای است.

وی مقدمات علوم فقه و اصول و حکمت را از محمدهادی فرزانه قمشه‌ای و دیگران آموخت. در اصفهان از اساتیدی چون محمد حکیم خراسانی و سپس در خراسان از حکیم مشهدی و میرزا حسین فقیه سبزواری و اسدالله یزدی استفاده کرد. وی مدتی هم در حوزهٔ درس سید حسین طباطبایی قمی و مهدی اصفهانی حاضر شد. پس از آن به تهران برگشت و در مدرسهٔ عالی سپهسالار به تدریس حکمت و فلسفه پرداخت. وی استاد زبان عربی در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران و استاد فلسفه در دانشکدهٔ الهیات (معقول و منقول) بود و پس از مرگ پیکرش در وادی‌السلام قم به خاک سپرده شد. همسر وی طیبه تربتی در زمینه ادبی فعال و مؤلف کتاب خوشه‌ها بود. قمشه‌ای دارای چهار پسر و چهار دختر می‌باشد:
حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، فیلسوف و عارف و ادیب و حکیم.
نظام‌الدین الهی قمشه‌ای، استاد فلسفه و رئیس کتابخانه دانشگاه تهران بود. (سال ۱۳۷۶ درگذشت)
کمال‌الدین الهی قمشه‌ای، «پزشک». (درگذشته در سال ۱۳۹۷)
مرتضی الهی قمشه‌ای، ریاست انجمن جئوترمال کانادا.
مهدیه الهی قمشه‌ای، شاعر و محقق. (۱۳۱۶–۱۳۹۵)
سه دختر دیگر وی یکی در کشور کانادا مشاور است؛ دیگری استاد درس روان‌شناسی در دانشگاه رودهن و دیگری دبیر ادبیات در ناحیه دو کرج است.

آثار:

منثور
:
رساله‌ای در فلسفهٔ کلی
شرح رسالهٔ حکیم فارابی
رساله‌ای در سیر و سلوک
حاشیه‌ای بر مبدأ و معاد ملاصدرا
رساله‌ای در مراتب ادراک
رساله‌ای در مراتب عشق

تصحیح و تحشیهٔ تفسیر ابوالفتوح رازی
منظوم:

نغمهٔ حسینی (عشاق)
دیوان شعر
نغمهٔ الهی

ترجمه:

ترجمهٔ قرآن مجید: از جمله معروف‌ترین آثار به جا مانده از اوست که در حال حاضر فراگیرترین ترجمه در ایران است. این ترجمه را می‌توان یک تفسیر مختصر قران هم تلقی نمود. «در حال حاضر مجوز چاپ قرآن با ترجمه الهی قمشه‌ای به ناشران داده نمی‌شود تا در کمیته پیش‌بینی شده این مورد بررسی و اشکالات موجود ترجمه رفع شود.»
ترجمهٔ صحیفهٔ سجادیه
ترجمهٔ مفاتیح الجنان
روزو شب دل ناله بی‌اختیاری می‌کند 
یاد شیرین‌روزگار وصل تو یاری می‌کند
دل ز عشق ماهرویی شب همه شب تا سحر
  ناله چون بلبل ز عشق گلعذاری می‌کند
در قفس چندی است محبوسم ز بیداد سپهر
  طایر قدسم هوای لاله‌زاری می‌کند
ذکر من شب تا سحر چون مرغ حق فریاد هوست 
یاد مشکین‌زلف او در شام تاری می‌کند

#مهدی_الهی_قمشه_ای
مولوی » دیوان شمس » ترجیعات

 

عجب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و مرجانی

عجب جسمی، عجب عقلی، عجب عشقی، عجب جانی

عجب لطف بهاری تو، عجب میر شکاری تو

دران غمزه چه داری تو؟ به زیر لب چه می‌خوانی؟

عجب حلوای قندی تو، امیر بی‌گزندی تو

عجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی

عجبتر از عجایبها، خبیر از جمله غایبها

امان اندر نواییها، به تدبیر، و دوا دانی

ز حد بیرون به شیرینی، چو عقل کل بره بینی

ز بی‌خشمی و بی‌کینی، به غفران خدا مانی

زهی حسن خدایانه، چراغ و شمع هر خانه

زهی استاد فرزانه، زهی خورشید ربانی

زهی پربخش، این لنگان، زهی شادی دلتنگان

همه شاهان چو سرهنگان غلامند، و توسلطانی

به هر چیزی که آسیبی کنی، آن چیز جان گیرد

چنان گردد که از عشقش بخیزد صد پریشانی

یکی نیم جهان خندان، یکی نیم جهان گریان

ازیرا شهد پیوندی، ازیرا زهر هجرانی

دهان عشق می‌خندد، دو چشم عشق می‌گرید

که حلوا سخت شیرینست و حلواییش پنهانی

مروح کن دل و جان را، دل تنگ پریشان را

گلستان ساز زندان را، برین ارواح زندانی
آمد بت میخانه تا خانه برد ما را
بنمود بهار نو تا تازه کند ما را

بگشاد نشان خود بربست میان خود
پر کرد کمان خود تا راه زند ما را

صد نکته دراندازد صد دام و دغل سازد
صد نرد عجب بازد تا خوش بخورد ما را

رو سایه سروش شو پیش و پس او می‌دو
گر چه چو درخت نو از بن بکند ما را

گر هست دلش خارا مگریز و مرو یارا
کاول بکشد ما را و آخر بکشد ما را

چون ناز کند جانان اندر دل ما پنهان
بر جمله سلطانان صد ناز رسد ما را

بازآمد و بازآمد آن عمر دراز آمد
آن خوبی و ناز آمد تا داغ نهد ما را

آن جان و جهان آمد وان گنج نهان آمد
وان فخر شهان آمد تا پرده درد ما را

می‌آید و می‌آید آن کس که همی‌باید
وز آمدنش شاید گر دل بجهد ما را

شمس الحق تبریزی در برج حمل آمد
تا بر شجر فطرت خوش خوش بپزد ما را


#دیوان_شمس
#مولوی
به چه کار آیدم دلی که در او
نه خیال تو جلوه‌گر باشد؟

میرزا احمد کمانچه کاشی
Bia (Ft Marzieh)
Habibollah Badiei
ترانه‌ی «بیا»

خواننده: مرضیه
شعر: تورج نگهبان
موسیقی: حبیب‌الله بدیعی

شوی ِ زن نوجوان اگر پیر بُوَد
چون پیر بود همیشه دلگیر بود
آری مثل است اینکه زنان می‌گویند
در پهلوی زن تیر به از پیر بود
                     #مهری_هروی
یک رباعی معروف از خواجه نصیر طوسی
منسوب به خیام

ای بس که نباشیم و جهان خواهد‌بود
نه نام ز ما و نه نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبُد هیچ خلل
زین پس که نباشیم همان خواهد‌بود
                    #خواجه‌نصیر‌طوسی
برآمد برین روزگار دراز
شهرام ناظری
"تولد فریدون"
با صدای شوالیه ی آواز ایران
استاد شهرام ناظری
آهنگسازی فرید الهامی
و گروه فردوس



❤️❤️
ای رَسانَنده! به خودَم برَسان؛ که کَس، نَرَسید به خود.

#خواجه عبدالله انصاری
شکایت چون کنم از جور چشمِ فتنه‌انگیزت؟
که گر گویم تو را بالای چشم ابروست می‌رنجی!

خواجه امیربیگ نطنزی
رسمی که هیچ آه نگویند و جان دهند
ما در میان مردم عالم گذاشتیم

#ملک قمی
می خور که هوا رایحۀ جان دارد
صحرا ز خوشی فیض گلستان دارد
خون رمضان به گردن ما و تو نیست
این کشته هزار زخم پنهان دارد.

#طبعی قزوینی
گل نعمتیست هدیه فرستاده از بهشت
مردم ، کریم تر شود اندر نعیم گل

ای گلفروش گل چه فروشی به جای سیم؟
وز گل عزیزتر چه ستانی به سیم گل؟!
#کسایی_مروزی
حُرمتِ پیرِ مغان

سرزده داخل مشو، میکده حمّام نیست
حرمتِ پیرِ مغان برهمه کس لازم است
شرط است دراین چمن تن آسان بودن
آسوده دل وکشیده دامان بودن

گفتم باسرو چون تو را باری نیست
گفتا با بار راست نتوان بودن

لا ادری
تو ، عقلِ عقلِ مایی ،،، چرا از ما جدایی؟ ،

سری که عقل ازو شد ،،، نه گیج ماند و حیران؟ ،




ستونِ این سرایی ،،، ز در برون ، چرایی؟ ،

سرا ، که بی ستون شد ،،، نه پست گشت و ویران؟ ،




مسیحِ خوشدَمی تو ،،، و ما ، ز گِل چو مرغی ،

دَمی بِدَم تو بر ما ،،، بر اوج ، بین تو جولان ،




#مولانا
#لیلا_کسری با نام هنری هدیه (زادهٔ ۷ فروردین ۱۳۱۸ در تهران، درگذشتهٔ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۶۸ در لس آنجلس، کالیفرنیا) شاعر و ترانه سرای ایرانی بود.

وی که از سنین جوانی به شعر روی آورده بود و یکی از مجموعه‌های شعر او یعنی کتاب فصل مطرح نیست به‌عنوان بهترین کتاب شعر نو در سال ۱۳۴۸ انتخاب شده بود، از سال ۱۳۵۴ به‌پیشنهاد فریدون خشنود به‌عرصه ترانه‌سرایی وارد شد و فعالیت در این عرصه را تا پایان عمر خویش ادامه داد.

🔸شاخص‌ترین و به‌یادماندنی‌ترین آثار او، کارهایی است که وی با هایده انجام داده‌است. چراکه او ترانه سرای اختصاصی هایده به‌شمار می‌آمد و سرودن اغلب ترانه‌های این خواننده را بر عهده داشت و در طی این مدت با آهنگسازان ایرانی همکاری نمود.
لیلا کسری سرانجام در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۶۸ و پس از عمری پُربار از ترانه و هنر، در بیمارستان سنچری سیتی Century City کالیفرنیا، به‌دلیل بیماری سرطان سینه از دنیا رفت.

▪️ ترانهٔ «قصهٔ من»، از آخرین ترانه‌های سروده شدهٔ هدیه است، که توسط هایده اجرا شد. این ترانه به‌نوعی سرگذشت خود اوست و ماجرای دست‌وپنجه نرم کردنش با بیماری سرطان را روایت می‌کند. علاوه‌بر مصداق یافتن این ترانه در مورد خود هدیه، خیلی زود و با مرگ نابه‌هنگام هایده این ترانه در مورد خواننده اثر نیز مصداق یافت.
معرفی عارفان
#لیلا_کسری با نام هنری هدیه (زادهٔ ۷ فروردین ۱۳۱۸ در تهران، درگذشتهٔ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۶۸ در لس آنجلس، کالیفرنیا) شاعر و ترانه سرای ایرانی بود. وی که از سنین جوانی به شعر روی آورده بود و یکی از مجموعه‌های شعر او یعنی کتاب فصل مطرح نیست به‌عنوان بهترین کتاب شعر…
مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد  حتی باغبون نفهمید که چه آفتی به من زد
رگ و ریشه هام سیاه شد تو تنم جوونه خشکید  اما این دل صبورم به غم زمونه خندید
آسمون مست جنونی، آسمون تشنه خونی  آسمون مست گناهی، آسمون چه روسیاهی
اگه زندگی عذابه، یه حباب روی آبه  من به گریه‌ها می‌خندم میگم این همش یه خوابه
آسمون تو مرگ عشق و توی یاخته هام نوشتی  این یه غمنامه تلخه که تو سر تا پام نوشتی
من به لحظه شکستن اگه نزدیک اگه دورم  از ترحم تو بیزار که خودم سنگ صبورم
آسمون تیشه ت شکسته من دیگه رو پام می مونم  منو از تنم بگیری تو ترانه هام می مونم
#لیلا_کسری
صد گوشِ نُوَم باز شد ، از راز شنودن ،

بی بوددهنده ،،، نتوان زادن و بودن ،


#بوددهنده = خالق




اِستودنِ تو ، بادِ بهار آمد و ،،، من ، باغ ،

خوش ، حامله می‌گردد ،،، اجزا ، ز ستودن ،




بر همدگر افتادنِ مستان ، چه لطیف است ،
وز همدگر ، آن جامِ وفا را ، بِرُبودن ،




ای آنکه به عشقِ رخِ تو ،،، واجب و حق است ،

آیینۂ دل را ،،، زخرافات ، زدودن ،




آوازِ صفیرِ تو شنیدیم و ،، فریضه‌ست ،

این هُدهُدِ جان را ،،، گِره ، از پای گشودن ،




ای گلشنِ رویِ تو ،،، ز ، دی ، ایمن و فارغ ،

وی سنبلِ ابرویِ تو ،،، ایمن ، ز درودن ،




ساقی ، چو تویی ،،، کفر بُوَد ، بودنِ هشیار ،

وآن شب که تویی ماه ،،، حرام است غنودن ،




#مولانا