من خشک لب ار با تو دم تر زدمی
در عشق تو عالمی به هم برزدمی
یک بوسه اگر لبم توانستی داد
بر پای تو دستک ز بر سر زدمی
#مولانای_جان
در عشق تو عالمی به هم برزدمی
یک بوسه اگر لبم توانستی داد
بر پای تو دستک ز بر سر زدمی
#مولانای_جان
من دوش به خواب در بدیدم قمری
دریا صفتی عجایبی سیمبری
امروز بگرد هر دری میگردم
کز یارک دوشینه چه دارد خبری
#مولانای_جان
دریا صفتی عجایبی سیمبری
امروز بگرد هر دری میگردم
کز یارک دوشینه چه دارد خبری
#مولانای_جان
آنک جام او بگیرد یک نشانش این بود
در بیان سر حکمت جان او منشی است آن
در شعاع می بقا بیند ابد پس بعد از آن
مال چه بود کو ز عین جان خود معطی است آن
#مولانای_جان
در بیان سر حکمت جان او منشی است آن
در شعاع می بقا بیند ابد پس بعد از آن
مال چه بود کو ز عین جان خود معطی است آن
#مولانای_جان
آنک وصف می بگوید باخود است و هوشیار
اهل قرآن نبود آن کس لیک او مقری است آن
حق و صاحب حق را از عاشقان مست پرس
زانک جام مست اندر عاشقان قاضی است آن
#مولانای_جان
اهل قرآن نبود آن کس لیک او مقری است آن
حق و صاحب حق را از عاشقان مست پرس
زانک جام مست اندر عاشقان قاضی است آن
#مولانای_جان
زانک حکم مست فعل می بود پس روشن است
حق و صاحب حق هم با حکم او راضی است آن
مطرب مستور بیپرده یکی چنگی بزن
وارهان از نام و ننگم گرچه بدنامی است آن
#مولانای_جان
حق و صاحب حق هم با حکم او راضی است آن
مطرب مستور بیپرده یکی چنگی بزن
وارهان از نام و ننگم گرچه بدنامی است آن
#مولانای_جان
راه حق تنگ است چون سم الخیاط
ما مثال رشته یکتا میرویم
هین ز همراهان و منزل یاد کن
پس بدانک هر دمی ما میرویم
#مولانای_جان
ما مثال رشته یکتا میرویم
هین ز همراهان و منزل یاد کن
پس بدانک هر دمی ما میرویم
#مولانای_جان
رو ز خرمنگاه ما ای کورموش
گر نه کوری بین که بینا میرویم
ای سخن خاموش کن با ما میا
بین که ما از رشک بیما میرویم
#مولانای_جان
گر نه کوری بین که بینا میرویم
ای سخن خاموش کن با ما میا
بین که ما از رشک بیما میرویم
#مولانای_جان
ما مذهب چشم شوخ مستش داریم
کیش سر زلف بتپرستش داریم
گویند جز این هر دو بود دین درست
از دین درست ما شکستش داریم
#مولانای_جان
کیش سر زلف بتپرستش داریم
گویند جز این هر دو بود دین درست
از دین درست ما شکستش داریم
#مولانای_جان
من بندهٔ قرآنم اگر جان دارم
من خاک در محمد مختارم
گر نقل کند جز این کس از گفتارم
بیزارم از او وز این سخن بیزارم
#مولانای_جان
من خاک در محمد مختارم
گر نقل کند جز این کس از گفتارم
بیزارم از او وز این سخن بیزارم
#مولانای_جان
ماهی فارغ ز چارده میبینم
بیچشم بسوی ماه ره میبینم
گفتی که از او همه جهان آب شده است
آوخ که در این آب چه مه میبینیم
#مولانای_جان
بیچشم بسوی ماه ره میبینم
گفتی که از او همه جهان آب شده است
آوخ که در این آب چه مه میبینیم
#مولانای_جان