معرفی عارفان
1.23K subscribers
33.8K photos
12.3K videos
3.21K files
2.75K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
جام می و خون دل
هریک به کسی دادند

در دایره_قسمت
اوضاع چنین باشد

در کار گلاب و گل
حکم ازلی این بود

کاین شاهد بازاری
وان پرده نشین باشد


#حضرت_حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
احوال شیخ و قاضی و شرب الیهودشان
کردم سؤال صبحدم از پیر می فروش

گفتا نه گفتنیست سخن گر چه محرمی
درکش زبان و پرده نگه دار و می بنوش


#حضرت_حافظ



خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است

جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخِر دمی بپرس که ما را چه حاجت است

ای پادشاهِ حُسن خدا را بسوختیم
آخِر سؤال کن که گدا را چه حاجت است

اربابِ حاجتیم و زبان سؤال نیست
در
حضرت کریم، تمنا چه حاجت است

محتاج قصه نیست گرت قصدِ خون ماست
چون رخت از آن توست، به یغما چه حاجت است

جامِ جهان نماست ضمیرِ منیرِ دوست
اظهار احتیاج، خود آن جا چه حاجت است

آن شد که بارِ منتِ مَلّاح بردمی
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است

ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند، به اعدا چه حاجت است

ای عاشقِ گدا چو لبِ روح بخش یار
می‌داندت وظیفه، تقاضا چه حاجت است

حافظ! تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و مُحاکا چه حاجت است



#حضرت_حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز مشرقِ سرِ کو ،آفتابِ طلعتِ تو
اگر طلوع کند، طالعم همایون است


حکایتِ لبِ شیرین، کلام فرهاد است
شِکَنجِ طُرِّهٔ لیلی مقام مجنون است


دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است
سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است


ز دورِ باده به جان، راحتی رسان ساقی
که رنجِ خاطرم از جورِ دورِ گردون است


#حضرت_حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM




ای درویش!
تا امکان است،
آزار به هیچ چیز و هیچ کس مَرِسان
که معصیت نیست،
      اِلا؛ آزار رسانید
ن.

#شیخ_عزیزالدین_نسفی

مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
      که در شریعتِ ما
    غیر از این گناهی نیست



 #حضرت_حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جانِ بیمارِ مرا نیست ز تو روی سؤال
ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد

کِی کُنَد سویِ دلِ خستهٔ حافظ نظری
چشمِ مستش که به هر گوشه خرابی دارد
 

#حضرت_حافظ
دلم بجو که قدت همچو
سرو دلجوی است

سخن بگو که کلامت
لطیف و موزون است


#حضرت_حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید


حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید


هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید


#حضرت_حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست
که مونس دم صبحم دعای دولت توست

سرشک من که ز طوفان نوح دست برد
ز لوح سینه نیارست نقش مهر تو شست

بکن معامله ای وین دل شکسته بخر
که با شکستگی ارزد به صد هزار درست

زبان مور به آصف دراز گشت و رواست
که خواجه خاتم جم یاوه کرد و بازنجست

دلا طمع مبر از لطف بی نهایت دوست
چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست

به صدق کوش که خورشید زاید از نفست
که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست

شدم ز دست تو شیدای کوه و دشت و هنوز
نمی کنی به ترحم نطاق سلسله سست

مرنج حافظ و از دلبران حفاظ مجوی
گناه باغ چه باشد چو این گیاه نرست


#حضرت_حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
 
نقدِ صوفی نه همه صافیِ بی‌غَش باشد
ای بسا خرقه که مُستوجبِ آتش باشد
صوفیِ ما که ز وِردِ سحری مست شدی
شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد
خوش بُوَد گر مَحَکِ تجربه آید به میان
تا سِیَه‌روی شود هر که در او غَش باشد
خَطِّ ساقی گر از این گونه زند نقش بر آب
ای بسا رُخ که به خونابه مُنَقَّش باشد
ناز‌پروردِ تَنَعُّم نَبَرَد راه به دوست
عاشقی شیوهٔ رندانِ بلاکش باشد
غمِ دنیای دَنی چند خوری؟ باده بخور
حیف باشد دلِ دانا که مُشَوَّش باشد
دلق و سجادهٔ حافظ بِبَرَد باده‌فروش
گر شرابش ز کفِ ساقی مَه‌وَش باشد


#حضرت_حافظ