معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.4K photos
12.5K videos
3.23K files
2.78K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
خلل اين است که خدا را به نظر محبت نمي نگرند
به نظر علم مي نگرند و به نظر معرفت و به نظر فلسفه.
"نظر محبت کار ديگر است"


شمس تبریزی
در اُپانیشادها گفته شده که :
انسانی که خودش را مشاهده می‌کند مانند درختی است که دو پرنده روی آن نشسته‌اند.
یکی از پرنده‌ها مشغول جست ‌و خیز و لذت بردن و خوردن و آواز خواندن است. 
و دیگری فقط بالای آن درخت نشسته و آن پرنده‌ی دیگر را تماشا می‌کند.
اگر بتوانی یک خود_مشاهده‌گر در آن بالا داشته باشی که مشغول تماشای بازی‌هایی باشد که در زیر جریان دارند و تو در آن بازیگر هستی، بازی‌هایی که تو در آن‌ها مشغول رقصیدن و جست‌وخیز کردن و صحبت کردن و فکر کردن هستی ،  اگر کسی عمیقاً در درونت بتواند این‌ها را تماشا کند؛
اگر بتوانی در حالتی باشی که هم در روی صحنه مشغول بازی باشی و هم هم‌زمان، در صندلی تماشاچیان نشسته باشی و نظاره کنی؛
اگر بتوانی هم بازیگر باشی و هم تماشاچی ــ
آنگاه مشاهده‌گری وارد شده است.
این مشاهده‌گری تو را قادر می‌سازد که بدانی، درک کنی و خردمند شوی.

اشو
۱۳ اردیبهشت زادروز محمد حقوقی

(زاده ۱۳ اردیبهشت ۱۳۱۶ اصفهان -- درگذشته ۸ تیر ۱۳۸۸ اصفهان) شاعر و نویسنده

او از جمله نویسندگان گروه ادبی جنگ اصفهان بود که در آثارش، در نقد و معرفی نیمایوشیج، سهراب سپهری، احمد شاملو، اخوان ثالث و فروغ فرخزاد، کوشش داشت.
وی با علاقمندی به ادبیات در سال‌های دبیرستان، در سال ۱۳۳۷ به دانشسرای عالی رفت و از جلال‌الدین همایی، محمد معین، ناتل‌خانلری و محمد مقدم بهره‌مند شد. نخستین اشعارش را در سال ۳۸ و ۳۹ منتشر کرد و در همین سالها با نادر نادرپور، سیمین بهبهانی، سیاوش کسرایی، منوچهر آتشی و بهرام صادقی آشنایی یافت و پس از فارغ‌التحصیلی در اصفهان، به‌تدریس مشغول شد.
او به‌ همراه هوشنگ گلشیری، محمد کلباسی، فریدون مختاریان و جلیل دوستخواه اولین هیئت تحریریه جنگ اصفهان را تشکیل دادند. در تابستان ۱۳۴۴ نخستین شماره جنگ اصفهان منتشر شد و با پیوستن احمد گلشیری، ابوالحسن نجفی و احمد میرعلایی به‌ جنگ اصفهان، حوزه فعالیت این گروه گسترش یافت.
وی در ادامه فعالیت‌های ادبی، مقاله «کی مرده کی بجاست» را در سال ۱۳۴۵ و دو سال بعد مقاله دیگری با عنوان «از سرچشمه تا مصب» را نوشت و به آسیب‌شناسی شعر معاصر ایران پرداخت. در سال ۱۳۴۸ مجموعه‌های «زوایا و مدارات» و «فصل‌های زمستانی» را منتشر کرد و در سال ۱۳۵۱ مجموعه دیگری از سروده‌هایش با عنوان «شرقی‌ها» منتشر شد.

کتاب‌شناسی
شعر:
زوایا و مدارات (۱۳۴۸)
فصل‌های زمستانی، منتخبی از شعرهای سالهای ۴۳ تا ۴۷، انتشارات زمان (۱۳۴۸)
شرقی‌ها (۱۳۵۱)
با شب، با زخم، با گرگ، مجموعه شعر، انتشارات زمان (۱۳۵۷)
گریزهای ناگریز (۱۳۵۷)
خروس هزار یال (۱۳۶۸)
شب، مانا، شب (۱۳۷۰)
شعر نو از آغاز تا امروز (۱۳۵۰–۱۳۰۱)  (۱۳۵۱–۱۳۶۴)
دالان‌های بلند عصر (شعرهای برنی) (۱۳۷۳)
گنجشک‌ها و گیلاس‌ها (۱۳۸۱)
از صدا تا سکوت (لاک‌پشت‌ها)
نقد ادبی
احمد شاملو: شعر شاملو از آغاز تا امروز، شعرهای برگزیده، تفسیر و تحلیل موفق‌ترین شعرها (۱۳۶۱)
مهدی اخوان ثالث: شعر مهدی اخوان ثالث از آغاز تا امروز، شعرهای برگزیده، تفسیر و تحلیل موفق‌ترین شعرها انتشارات نگاه (۱۳۷۰)
شعر نو از آغاز تا امروز ۱۳۷۰–۱۳۰۱
سهراب سپهری: شعر سپهری از آغاز تا امروز، شعرهای برگزیده...انتشارات نگاه (۱۳۷۱)
فروغ فرخزاد، شعر فروغ فرخزاد از آغاز تا امروز شعرهای برگزیده، تفسیر و تحلیل موفق‌ترین شعرها انتشارات نگاه (۱۳۷۲)
نیمایوشیج: شعر نیمایوشیج از آغاز تا امروز، شعرهای برگزیده تفسیر و تحلیل موفق‌ترین شعرها - انتشارات نگاه (۱۳۷۹)


#محمد_حقوقی، ز
۱۳ اردیبهشت زادروز شکیلا

(زاده ۱۳ اردیبهشت ۱۳۴۱ تهران) خواننده

او از کودکی شیفته موسیقی بود و در ۹ سالگی قطعه‌ای برای تلویزیون اجرا کرد که مورد توجه قرار گرفت و برای خوانندگی دعوت شد، اما خانواده‌اش نپذیرفتند.
در ۱۵ سالگی به فراگیری موسیقی ملی و ردیف‌های آوازی نزد محمود کریمی پرداخت و در ۱۸ سالگی برای ادامه آموختن موسیقی کلاسیک به آمریکا رفت و تصمیم گرفت به آرزوی دیرین‌اش برسد.
در سال ۱۳۶۸ اولین آلبومش را با همکاری بابک افشار آماده کرد و با عرضه آن، به‌طور حرفه‌ای وارد دنیای موسیقی و خوانندگی شد.
تجلّی صدایش در مقام آوای برگزیدگان شرق در مجموعه ” اپراتیکا- شاین” افتخاری برای او و هم‌میهنانش بود که از میان دهها صدای آشنا و گمنام شرقی انتخاب شد.
ادای احترام وی به‌بزرگان موسیقی ایران، بازسازی و بازخوانی آثار ارزشمندشان است؛ که نقش خود را در نقل سینه به‌سینه احساس کرده است.
او ۱۶ مجموعه موسیقی "شامل چهارده آلبوم استودیویی و دو آلبوم اجرای زنده" عرضه کرده‌است و در ترانه‌هایش بیشتر از اشعار حافظ، مولوی، باباطاهر، عراقی و ... بهره برده است. همچنین برخی از ترانه‌هایش نیز بازخوانی آهنگ‌های ایرانی از شجریان، هایده، حمیرا، مرضیه، دلکش، پریسا، نجفیان و مسعود بختیاری است.
وی رسالتش را در کانون خانواده، پرورش فرزندانش، شهراد و بهراد دانسته و آرزوی بازگشت به‌ میهن و تقدیم اجرای زنده ترانه‌هایش می‌داند. یکی از افتخارات هنری او دریافت جایزه آکادمیک موسیقی در اکتبر سال ۲۰۰۵ به‌ پاس آثار ارزشمندش بود.
او علاوه بر زندگی هنری افتخار آمیز، زندگی شخصی‌اش نیز تحسین برانگیز است و در بین خوانندگان به‌ویژه خوانندگان زن، توانسته‌ است در زندگی هنری و شخصی موفق باشد. 


#شکیلا،
Meraj
Mehdi Modarres
خود را
چو یافتی همه عالم از آن توست...


صائب_تبریزی
آتش عشق (عشق نامه)
کانال صدای سخن عشق
از درش گردی که آرد باد صبح
سرمه‌ی چشم جهان‌بین من است
من چرا گرد جهان گردم چو دوست
در میان جان شیرین من است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


شاهکار ملوک ضرابی و گوگوش در رادیو ملی ایران را ببینید
..
با دوست ما نشسته
که ای دوست
دوست کو ؟

               کو کو  همی زنیم
                ز مستی به کوی
                دوست ...

  مولانا
همدیگر را دوست داشته باشیم
به همدیگر عشق بورزیم
اما نه چسبیده به هم
بگذاریم باد میان ما بوزد ...

جبران خليل جبران
یارب !
چه فرخ طالعٖند
آنان که در بازار عشق

دردی  خریدند و
غمِ دنیای دون بفروختند

                              شیخ بهایی
حتی اگر نقطه‌ها مدام عوض شوند، کل همان است. به جای دزدی که از این دنیا می رود، دزدی دیگر به دنیا می‌آید. جای هر انسان درستکاری را انسانی درستکار می‌گیرد. کل هیچگاه دچار خلل نمی‌شود، همه چیز سرجایش می‌ماند، در مرکزش... هیچ چیز هم از امروز تا فردا به یک شکل نمی‌ماند، تغییر می‌کند.
به جای هر صوفی‌ای که می‌میرد، صوفی‌ای دیگر می‌زاید.
ملت ما ملت عشق است، طریق ما طریق عشق. در زنجیره‌ی بی‌پایان دل‌ها تنها یک حلقه ایم.
اگر جایی از زنجیر بگسلد، فورا حلقه‌ای دیگر به آن افزوده می‌شود. به جای هر شمس تبریزی که می‌رود، در عصری دیگر، در مکانی دیگر، با اسمی دیگر، شمسی دیگر می‌آید.
یکی شمس به دنیا می‌آید.
یکی شمس از دنیا می‌رود.

📕ملت عشق
الیف شافاک
انسان کامل نسبت به حق به مثابه ی مردمک چشم است نسبت به چشم...

همانگونه که چشم با مردمک می بیند ، انسان نیز مجلایی ست که حق خویش را با آن می نگرد ، زیرا او آیینه ی خداست ، او همان عقلی ست که کمال صفات حق با آن ادراک می شود، و وجودی ست که بوسیله ی او سِرِّ حق که سَر از او در آورده منکشف می شود...

"فصوص الحکم "
"محی الدین ابن عربی"
‍ اکنون می بین که درون تو حبّ دنیا غالب است
یا عشق بهشت
یا عشق خدای تعالی!؟
می دان که تورا باکدام قوم حشرکنند،
اگر بر راه عاشقانی و محبّ عاشقانی، تو را با ایشان حشر کنند،
و اگر بر راه صالحانی و محبّ صادقانی تو را با ایشان در بهشت برند،
و اگر بر راه دنیا و اهل عادتی، تو را با ایشان حشر کنند.
و این هم یقین گردد ان شاءالله .!

عین القضات همدانی
درقحطی نیشابور، چهل شبانه ‌روزگشتم
نه درهیچ مکانی صدای اذانی بود
...و نه هیچ مسجدی گشاده.
آنجا دانستم نام اعظم خداوند ، نان است.

عطار
ابن عربی:به برکت اهل بیت علیهم السلام هیچ کس از امت در آتش باقی نمی ماند.

امت محمد ص اگر در آتش دوزخ جاودان بمانند، ننگ و عیب در منصب و مقام پیغمبر صلی الله علیه[ و آله] و سلم باز می گردد...

و اگر در آتش باقی بماند، آتش بر او «بردا و سلاما‌=خنک و سالم»_ به برکت اهل البیت در آخرت_می شود، برکت اهل البیت در دنیا و آخرت چه بزرگ است.

جناب ابن عربی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنچه پیرمی شود
جسم است نه روان تو

درجستجوی رویاهایت باش
تا احساست رانوازش کند
وقدرت حرکتت را افزایش دهد

حتی اگر به رویاهات نرسی ...
لااقل ازمسیرحرکتت در زندگی
لذت برده ای ..


امروز تو را دسترس فردا نیست
و اندیشه ی فردات بجز سودا نیست
ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست
کاین باقی عمر را بها پیدا نیست

                                               خیام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌‌دامن ز پای برگیر ای خوبروی خوشرو
تا دامنت نگیرد دست خدای خوانان
سعدی

• آواز: محمدرضا شجریان
• تار: فرهنگ شریف
کانال تلگرامیsmsu43@
حسام‌الدین سراج - نگارم در زد
نگارم در زد،
نگارم در زد
خداوندا یاری کن، دلم می لرزد ...

حسام الدین سراج
کانال تلگرامیsmsu43@
بانو پوران - آهو
ترانه آهو
با صدای بانو پوران
شعر از کریم فکور
آهنگساز: انوشیروان روحانی


تو ای آهو که به هر سو
شوی از برم گریزان
مرو اینسان ز بیابان
که شوم ز غم پریشان
به تو خو گرفته ام کجا روی
تو که رام من شدی چرا روی

ترسم روی خدا نکرده
ره گم کنی در این بیابان
صیاد ماهری به ناگاه
از گوشه ای شود نمایان
خواهم به هر حال گیرم سر راهت
چشمی بدوزم بر چشم سیاهت
حرص و حسد و کینه ز دل بیرون کن
خوی بدو اندیشه تو دیگرگون کن

انکار زیان تست زو کمتر گیر
اقرار ترا سود دهد افزون کن

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۵۷