بیدل من و بیدل تو و بیدل تو و من
سرمست همی شدیم روزی به چمن
عمریست که من در آرزوی آنم
کان عهد به یادآوری ای عهد شکن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳۶
سرمست همی شدیم روزی به چمن
عمریست که من در آرزوی آنم
کان عهد به یادآوری ای عهد شکن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳۶
بیدل من و بیدل تو و بیدل تو و من
سرمست همی شدیم روزی به چمن
عمریست که من در آرزوی آنم
کان عهد به یادآوری ای عهد شکن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳۶
سرمست همی شدیم روزی به چمن
عمریست که من در آرزوی آنم
کان عهد به یادآوری ای عهد شکن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳۶
عشق انسان به خدا, لامحاله باید از رهگذر عشق انسان به مظاهر جمال (از جمله انسانهای دیگر) واقعیت پیدا کند. پس اگر معشوق ما , نام و نشان معین و قالب و هیکل بشری دارد اما به حقیقت وقتی حجاب برافتد معشوق حقیقی خداست.
ابن عربی
ابن عربی
بدل درد غمت باقی هنوزم
کسی واقف نبو از درد و سوزم
نبو یک بلبل سوته به گلشن
به سوز مو نبو کافر به روزم
#باباطاهر
- دوبیتی شمارهٔ ۱۳۰
کسی واقف نبو از درد و سوزم
نبو یک بلبل سوته به گلشن
به سوز مو نبو کافر به روزم
#باباطاهر
- دوبیتی شمارهٔ ۱۳۰
گر پرتوی فتد ز ضمیرش به اُمّهات
اسرارِ غیب کشف کند نطفه در شکم
بازآورند دانه به خرمن سپاهِ مور
چون عدلِ او لوایِ علامت کند عَلَم
تا عقل پی بَرَد به زمانِ کمالِ او
اندیشه اعتبار کند در زمان، قِدَم
بر آب اگر ز آتشِ مهرت وزد نسیم
مِنبعد شخصِ خاک نیابد ز آب نم
ای وای! نامهیِ سیهِ ما، اگر به حشر
عفوِ تو بر صحیفهیِ نسیان نهد رَقَم
حاشا که بارِ معصیتش پشت خم کند
هر قامتی که شد ز پیِ طاعتِ تو خَم
#قیدی_شیرازی
اسرارِ غیب کشف کند نطفه در شکم
بازآورند دانه به خرمن سپاهِ مور
چون عدلِ او لوایِ علامت کند عَلَم
تا عقل پی بَرَد به زمانِ کمالِ او
اندیشه اعتبار کند در زمان، قِدَم
بر آب اگر ز آتشِ مهرت وزد نسیم
مِنبعد شخصِ خاک نیابد ز آب نم
ای وای! نامهیِ سیهِ ما، اگر به حشر
عفوِ تو بر صحیفهیِ نسیان نهد رَقَم
حاشا که بارِ معصیتش پشت خم کند
هر قامتی که شد ز پیِ طاعتِ تو خَم
#قیدی_شیرازی
روی و مویِ تو نامهیِ خوبیست
چه بوَد نامه جز سپید و سیاه
به لب و چشم، راحتیّ و بلا
به رخ و زلف، توبهایّ و گناه
دستِ ظالم ز سیم کوته بِه
ای به رخ سیم! زلف کن کوتاه
#مجدالدین_ابواسحاق_کسایی
چه بوَد نامه جز سپید و سیاه
به لب و چشم، راحتیّ و بلا
به رخ و زلف، توبهایّ و گناه
دستِ ظالم ز سیم کوته بِه
ای به رخ سیم! زلف کن کوتاه
#مجدالدین_ابواسحاق_کسایی
زندگی یعنی همواره روان و در حرکت بودن ...
برو تا به دوردستترین ستارهها برسی ! ... از سفر لذت ببر ... در مورد رسیدن به مقصد زیاد نگران نباش ... مقصد فقط بهانهای است برای اینکه به سفر ادامه دهی ... "در حقیقت زندگی هیچ هدف و مقصدی ندارد" ... زندگی یک سفر است. سفری به سوی هیچ چیز. سفری به ناکجا آباد. یک سفر محض ... آگاه شدن تو از این موضوع ، رها و سبکبارت میسازد ... تمام دلتنگیها و دلواپسیها تو را ترک میکنند ... تمام نگرانیها ناپدید میشوند ، تبخیر میشوند زیرا آنگاه که : "هدفی وجود نداشته باشد ، شکستی نیز وجود نخواهد داشت ... شکست یک توهم است زیرا ما هدفی را باور داریم" ... من هرگز احساس ناکامی نمیکنم زیرا هیچ توقعی ندارم ... اگر اتفاقی بیفتد چه خوب ! ... اگر هیچ اتفاقی نیفتد ، چه بهتر ! ... در هر دو صورت نیکوست ...
اشو
برو تا به دوردستترین ستارهها برسی ! ... از سفر لذت ببر ... در مورد رسیدن به مقصد زیاد نگران نباش ... مقصد فقط بهانهای است برای اینکه به سفر ادامه دهی ... "در حقیقت زندگی هیچ هدف و مقصدی ندارد" ... زندگی یک سفر است. سفری به سوی هیچ چیز. سفری به ناکجا آباد. یک سفر محض ... آگاه شدن تو از این موضوع ، رها و سبکبارت میسازد ... تمام دلتنگیها و دلواپسیها تو را ترک میکنند ... تمام نگرانیها ناپدید میشوند ، تبخیر میشوند زیرا آنگاه که : "هدفی وجود نداشته باشد ، شکستی نیز وجود نخواهد داشت ... شکست یک توهم است زیرا ما هدفی را باور داریم" ... من هرگز احساس ناکامی نمیکنم زیرا هیچ توقعی ندارم ... اگر اتفاقی بیفتد چه خوب ! ... اگر هیچ اتفاقی نیفتد ، چه بهتر ! ... در هر دو صورت نیکوست ...
اشو
" هان کدام است آن عذاب ای معتمد
در قفس بودن به غیر جنس خَود
زین بدن اندر عذابی ای بشر
مرغ روحت بسته با جنسی دگر
#مثنوی_مولانا
عذاب چیست؟ اینکه مجبور باشی
همنشینیِ طبعی متفاوت را تحمل
کنی.
خواسته های تن عذابت می دهد. چون
روحت از جنسی دیگر است.
در قفس بودن به غیر جنس خَود
زین بدن اندر عذابی ای بشر
مرغ روحت بسته با جنسی دگر
#مثنوی_مولانا
عذاب چیست؟ اینکه مجبور باشی
همنشینیِ طبعی متفاوت را تحمل
کنی.
خواسته های تن عذابت می دهد. چون
روحت از جنسی دیگر است.
رفتن در راه حق، کار دل است نه کار عقل. میزانت همیشه دل باشد نه عقل. از کسانی باش که نفس خود را می شناسند نه از آنها که نفسشان را انکار می کنند!
الیف شافاک
الیف شافاک
امشب چراغ بزم که بودی؟! که بودهای
از چشمِ شبنخفتهی من شبنخفتهتر!
علی_نقره_کمرهای
از چشمِ شبنخفتهی من شبنخفتهتر!
علی_نقره_کمرهای
به دنبال آرامش نگردید ... در پی هیچ حالتی به جز همان حالتی که در آن هستید نباشید وگرنه تضاد درونی و مقاومت ناآگاهانه در خود ایجاد میکنید ... از این که در ارامش نیستید خود را ببخشید ... همین که نا آرامی خود را به طور کامل بپذیرید ، عدم آرامش شما به آرامش تبدیل میشود ...
اکهارت تله
اکهارت تله
حکیمی را پرسیدند از سخاوت و شجاعت کدام بهتر است گفت آن که را سخاوتست به شجاعت حاجت نیست...
زکوة مال بدر کن که فضله رز را
چو باغبان بزند بیشتر دهد انگور
گلستان سعدی
زکوة مال بدر کن که فضله رز را
چو باغبان بزند بیشتر دهد انگور
گلستان سعدی