معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.3K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
وقایعی که بر تو واقع می شود از کلام تو پیروی می کند. اگر چه این پیروی کامل نیست اما قاطع است. پس بنابر تکلمت که اندیشه تو نیز از همان است می توانی وقایع نا مطلوب را غیر واقع گردانی و آنچه را که در طلب آنی به وقوع برسانی.

استاد ایلیا«
الـهی
تو آنی که نور تجلی بر دلهای دوستان تابان کردی و چشمه‌های مهر در سر ايشان روان کردی.تو پيدا و به پيدايی خود در هر دو گيتی ناپيدا کردی.
ای نور ديده آشنايان و سوز دل دوستان و سرور جان نزديکان، همه تو بودی و تويی، تو نه دوری تا تو را جوينده نه غافل تا تو را پرسند، نه تو را جز به تو يابند.
   
     #خواجه_عبدالله_انصاری


 
انسان ها غالبا درپی شادی هستندودرتلاشندتاآن رادرکسی یا چیزی خارج ازوجود خویش بیابند.این اشتباهی بنیادین است ؛زیرا شادی درون آنهاست و ریشه در باورشان دارد!

وین دایر
ندانم کان مه نامهربان، یادم کند یا نه؟
فریب‌انگیز من، با وعده‌ای شادم کند یا نه؟

خرابم آنچنان، کز باده هم تسکین نمی‌یابم
لب گرمی شود پیدا، که آبادم کند یا نه؟

صبا از من پیامی ده، به آن صیاد سنگین دل
که تا گل در چمن باقی است، آزادم کند یا نه؟

من از یاد عزیزان، یک نفس غافل نیم اما
نمی‌دانم که بعد از این، کسی یادم کند یا نه؟

رهی، از ناله‌ام خون می‌چکد اما نمی‌دانم
که آن بیدادگر، گوشی به فریادم کند یا نه؟

#رهی_معیری
خودِ معمولیت را پیدا کن
خودِ معمولیت را نشان بده!
به‌دنبال بهترین و برترین نباش تا از زندگیت و از هر آن چه داری لذت ببری
از خودِ معمولیت لذت ببر و به آن عشق بورز...

الیف شافاک
یک روز رسد غمی به اندازه‌ی کوه
یک روز رسد نشاط اندازه‌ی دشت

افسانه‌ی زندگی همین است عزیز
در سایه‌ی کوه باید از دشت گذشت!

#مجتبی_کاشانی
...و گفت: محبت آن بود که
خویش را جمله به محبوب خویش بخشی
و ترا هیچ بازنماند از تو



تذکرة الاولیاء
شکر وارستگی

تا غباری به دلِ دام نماند از ما

گَردِ پرواز فشاندیم ز بال و پر خویش...


#سخای_لاری
 
هم دلم ره می‌نماید هم دلم ره می‌زند
هم دلم قلاب و هم دل سکه شه می‌زند

هم دلم افغان کنان گوید که راه من زدند
هم دل من راه عیاران ابله می‌زند

#مولانای_جان
خداوندا به احسانت به حق نور تابانت
مگیر آشفته می‌گویم که دل بی‌تو پریشانست

تو مستان را نمی‌گیری پریشان را نمی‌گیری
خنک آن را که می‌گیری که جانم مست ایشانست

سخن در پوست می‌گویم که جان این سخن غیبست
نه در اندیشه می‌گنجد نه آن را گفتن امکانست

خمش کن همچو عالم باش خموش و مست و سرگردان
وگر او نیست مست مست چرا افتان و خیزانست

مولانا ⚘
هرچه خواهد می کند سلطان ما
دل برد جان بخشد آن جانان ما

دنیی و عقبی از آن و این و آن
ما از آن او و او هم ز آن ما

دردمندانیم و دردی می خوریم
دُرد درد دل بود درمان ما

عقل کل حیران شده در عشق او
خود چه شد این عقل سرگردان ما

هر که آمد سوی ما با ما نشست
غرقه شد در بحر بی پایان ما

رند سر مستی طلب از وی بجوی
لذت رندی سر مستان ما

بندهٔ فرمان و فرمان می دهیم
سید ما می برد فرمان ما

#حضرت شاه نعمت الله ولی ⚘
این شکل سفالین تنم جام دلست
و اندیشهٔ پخته‌ام می خام دلست

این دانهٔ دانش همگی دام دلست
این من گفتم و لیک پیغام دلست

#حضرت_مولانا
خواهم اینبار آنچنان رفتن
که نداند کسی،کجایم من
همه گردند در طلب،عاجز
ندهد کس زمن نشان ،هرگز
سالها بگذرد چنین بسیار
کس نیابد زگرد من ،آثار...تا درعصر سیمان و آهن و دود ...اندک کسانی..بیدار شوند زمن وحی و الهام گیرند...باز اندک مردمان فهمند و اکثر خلق عاجز از درک آن..

#شمس_تبریزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنسوے آرزوها همیشہ خدایےست
كہ فقط نگاهش جبران همہ حاجتهاست

بہ اميد نگاه حق تعالے بہ همہ
آرزوهاے قشنگتون امشب برسید

شبتون به زیبایی آرزوهاتون
معرفی عارفان
داستان رستم و سهراب #نوشدارو_خواستن_رستم_از_کاوس_و_ندادن_او فردوسی « شاهنامه » « سهراب » بخش ۲۲ ( #قسمت_دوم ) ۱۵ همان نیز ، سهرابِ برگشته‌بخت ، که سوگند خوردی ، به تاج و به تخت ، ۱۶ بِدین نیزه‌ات ، گفت : ، بیجان کنم ، سرت بر سرِ دار ، پیچان کنم ،…
داستان رستم و سهراب
#زاری_کردن_رستم_بر_سهراب
فردوسی « شاهنامه » « سهراب »
بخش ۲۳
( #قسمت_اول )



۱

بفرمود رستم ، که تا پیشکار ،

یکی جامه آرَد برش ، پُر نگار ،

۲

جوان را بر آن جامهٔ زرنگار ،

بخواباند و آمد بَرِ شهریار ،

۳

گَوِ پیلتن ، سر سویِ راه ، کرد ،

کس آمد پی‌اَش زود و ، آگاه کرد ،

۴

که سهراب ،،، شد زین جهانِ فراخ ،

همی ، از تو تابوت خواهد ، نه کاخ ،


#شد = رفت

۵

چو بشنید رستم ، خراشید روی ،

همی زد به سینه ، همی کَند موی ،

۶

پدر جُست و ، برزد یکی سردباد ،

بنالید و ، مژگان ،،، به‌هم بر نهاد ،

۷

پیاده شد از اسب ، رستم چو باد ،

بجای کُلَه ، خاک بر سر نهاد ،

۸

بزرگانِ لشکر ، همه همچنان ،

غریوان و گریان و زاری‌کنان ،

۹

همی گفت زار ،،، ای نَبَرده‌جوان ،

سرافراز و ،،، از تخمهٔ پهلوان ،

۱۰

نبیند چو تو نیز ،،، خورشید و ماه ،

نه جوشن ، نه تخت و ،،، نه تاج و کلاه ،

۱۱

کِرا آمد این پیش؟ ،،، کآمد مرا؟ ،

بکُشتم جوانی ،،، به پیران‌سَرا ،

۱۲

نبیره ،،، جهاندار ، سامِ سوار ،

سویِ مادر ،،، از تخمهٔ نامدار ،

۱۳

بُریدن دو دستم ، سزاوار هست ،

جز از خاکِ تیره ،،، مَبادم نشست ،

۱۴

که فرزند ، سهراب ،،، دادم به‌باد ،

که چون او ،،، گَوی ، نامداری ، نزاد ،

۱۵

ز سامِ نریمان و گرشاسبِ گیو ،

به مردی ،،، فزون بود و ، گُردانِ نیو ،

۱۶

چو من ، نیست در گِردِ کیهان ، یکی ،

به مردی ،،، بُدَم پیشِ او ، کودکی ،

۱۷

کدامین پدر ، هرگز این کار کرد؟ ،

سزاوارم اکنون ، به گفتارِ سرد ،





بخش ۲۴ : « وز آنجایگه شاه لشکر براند »

بخش ۲۲ : « به گودرز گفت آنزمان پهلوان »





ادامه دارد 👇👇👇
الهی
تو را سپاس میگويیم
از اينکہ دوباره خورشيد مهرت
ازپشت پرده ی
تاريکی و ظلمت طلوع کرد
و جلوه ی صبح را
بر دنيای کائنات گستراند

به نام خدای همه
#یک حبه نور

[یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ"]

اى انسان چه چیز تو را در برابر پروردگار كريمت مغرور كرده است؟!


[سوره انفطار | ایه۶]
باید کاری که شروع کرده‌اید را تمام کنید.
باید آنقدر سمج باشید که سختی‌ها در مقابل تلاش شما کم بیاورند.
شک نکنید که هر لحظه که کم بیاورید شکست خورده‌اید.

فراموش نکنید که برای رسیدن به موفقیت
باید با سختی‌ها و دشواری‌ها مبارزه‌ کنید و سد‌ها را از مقابل راه‌تان بردارید.
باید مسیر را طی کنید و باید موفق شوید. این شما نیستید که کم می‌آورید، سختی‌ها باید خسته شوند.

🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد شنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

پاهاتو از گلیمت،
تویِ رؤیاهات دراز‌تر کن!
این جهان بی‌نهایته...
فرمول‌ها رو بهم بزن...
جهانت رو تغییر بده؛
با انرژی، لبخند و قدمی تازه...!
امروزت پر انرژی

🌺🌺🌺

شاد باشی
منوچهر سخایی نمیدانم
@Jane_oshaagh


#منوچهرسخایی
نمیدانم چرا
آهنگساز:  #عطا_خرم
شاعر : #بیژن_ترقی
(مرا دیگر نمی خواهی، نمیدانم چرا)

منوچهر سخایی (زاده ۹ مهر ۱۳۱۴ – درگذشته ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰) خواننده، بازیگر سینمای و برنامه‌ساز قبل از انقلاب ۱۳۵۷، از قدیمی‌ترین چهره‌های موسیقی پاپ و از بازماندگان نسلی بود که با اجرای ترانه‌های عاشقانه بر بستر ملودی‌های ایرانی، با ارکستراسیون غربی و کلام فارسی، در اواخر دهه ۱۳۳۰ خورشیدی، محبوبیت خیره‌کننده‌ای برای این سبک موسیقی به ارمغان آوردند.
تو اگر می خواهی برو شهرها را فتح کن ، اما من آدم ها را فتح می کنم و از جمله تو را ، اسمش را بگذار مکر زنانه .

📕 کتاب : از پرنده های مهاجر بپرس
اثر : #سیمین_دانشور


سیمین‌تاج دانشور (۸ اردیبهشت ۱۳۰۰ – ۱۸ اسفند ۱۳۹۰) نویسنده و مترجم ایرانی بود.او نخستین زن ایرانی بود که به صورت حرفه‌ای در زبان فارسی داستان نوشت.مهم‌ترین اثر او نخستین رمانش سووشون است که نثری ساده دارد و به ۱۷ زبان ترجمه شده‌است.سووشون از جمله پرفروش‌ترین آثار ادبیات داستانی در ایران به‌شمار می‌رود.دانشور، همراهِ همسرش جلال آل احمد ، عضو کانون نویسندگان ایران بودو در نخستین انتخابات (فروردین ۱۳۴۷) به عنوان رئیس کانون نویسندگان ایران برگزیده شد
هر فرود خنجری
از صعود خون کنایتی است
مرد
این عروج نیست ؟
تا رسالت ترا کتیبه ای ؟
هر صعود خون
از فرود خنجری اشارتی است
این سقوط
نیست ؟

#منوچهر_آتشی
#این
#دیدار_در_فلق