This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نوستالژی
جایی که بود پای محبت به میان
عاشق نبود بر دل معشوق گران
قمری به سر سرو نگر، تا دانی
آن بار ازین میکشد، این ناز ازان
قدسی مشهدی
در جان من طنين صدای بنان تویی
زيباترین الهه ی ناز جهان تويی...
علیرضا_بدیع
جایی که بود پای محبت به میان
عاشق نبود بر دل معشوق گران
قمری به سر سرو نگر، تا دانی
آن بار ازین میکشد، این ناز ازان
قدسی مشهدی
در جان من طنين صدای بنان تویی
زيباترین الهه ی ناز جهان تويی...
علیرضا_بدیع
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نوستالژی
ای دل ، ز شراب عشق گشتی سرمست
کز رنج خمار او بجان نتوان رست
گر از دل من چنین فرو داری دست
در روز ز دست تو بشب باید جست
ازرقی هروی
دل ز غمت زنده شد،
ای غم تو جان و دل
سیف_فرغانی
ای دل ، ز شراب عشق گشتی سرمست
کز رنج خمار او بجان نتوان رست
گر از دل من چنین فرو داری دست
در روز ز دست تو بشب باید جست
ازرقی هروی
دل ز غمت زنده شد،
ای غم تو جان و دل
سیف_فرغانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نوستالژی
اندر آمد شب و تا صومعه، زین جا که منم
راه دورست، درین میکده بگذار مرا
مستم از عشق و خراب از می و بیهوش از دوست
دستگیری کن و امروز نگه دار مرا
اوحدی
بلبل به چمن زآن گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم، من که روم خانه به خانه
شیخ_بهایی
اندر آمد شب و تا صومعه، زین جا که منم
راه دورست، درین میکده بگذار مرا
مستم از عشق و خراب از می و بیهوش از دوست
دستگیری کن و امروز نگه دار مرا
اوحدی
بلبل به چمن زآن گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم، من که روم خانه به خانه
شیخ_بهایی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اين كه نفس من است سخن من فهم نمي كند. چنانكه آن خطاط سه گونه خط نبشتی. يكي او خواندی لاغير، يكي هم او خواندي هم غير، يكي نه او خواندی نه غير او، آن منم كه سخن گويم، نه من دانم و نه غيرمن.
#شمس_تبريزى
#شمس_تبريزى
من آن نيستم كه بحث توانم كردن، اگر تحت الفظ فهم كنم، آن را نشايد كه بحث كنم؛ و اگر به زبان خود بحث كنم بخندند و تكفير كنند و به كفر نسبت كنند. من غريبم، و غريب را كاروان سرا لايق است.
#شمس_تبريزى
#شمس_تبريزى
Audio
نورسیده ...
خواننده ی اصلی :زنده نام بانو مهستی
بازخوانی :احمدرضا میرنیام
ترانه سرا :زنده نام استاد رحیم معینی کرمانشاهی
شعر آواز : عطار نیشابوری
آهنگ و تنظیم :زنده نام استاد عماد رام
میکس و مستر :میلاد رحمانی
دیماه ۱۴۰۲
خواننده ی اصلی :زنده نام بانو مهستی
بازخوانی :احمدرضا میرنیام
ترانه سرا :زنده نام استاد رحیم معینی کرمانشاهی
شعر آواز : عطار نیشابوری
آهنگ و تنظیم :زنده نام استاد عماد رام
میکس و مستر :میلاد رحمانی
دیماه ۱۴۰۲
هو
منقول است که روزی [معین الدین] پروانه، از حضرت مولانا التماس نمود که وی را پند دهد و نصیحت فرماید.
زمانی متفکر مانده بود، سرِ مبارک برداشت و گفت که امیر معین الدین! میشنوم که قرآن یاد گرفتهای؟
گفت: آری.
دیگر شنیدم که جامعُ الاصولِ احادیث را از خدمتِ شیخ صدرالدین [قونوی] سماع کردهای؟
گفت: بلی.
گفت: چون سخنِ خدا و رسول را میخوانی و کماینبغی بحث میکنی و میدانی و از آن کلمات، پندپذیر نمیشوی و بر مقتضای هیچ آیتی و حدیثی عمل نمیکنی، از من کجا خواهی شنیدن و متابعت نمودن؟
پروانه گریان برخاست و روانه شد و بعد از آن به عمل و عدلگستری و احسان مشغول گشته، خیرات نمود تا یگانهی آفاق شد.
مناقب العارفین
شمس الدین احمد افلاکی
منقول است که روزی [معین الدین] پروانه، از حضرت مولانا التماس نمود که وی را پند دهد و نصیحت فرماید.
زمانی متفکر مانده بود، سرِ مبارک برداشت و گفت که امیر معین الدین! میشنوم که قرآن یاد گرفتهای؟
گفت: آری.
دیگر شنیدم که جامعُ الاصولِ احادیث را از خدمتِ شیخ صدرالدین [قونوی] سماع کردهای؟
گفت: بلی.
گفت: چون سخنِ خدا و رسول را میخوانی و کماینبغی بحث میکنی و میدانی و از آن کلمات، پندپذیر نمیشوی و بر مقتضای هیچ آیتی و حدیثی عمل نمیکنی، از من کجا خواهی شنیدن و متابعت نمودن؟
پروانه گریان برخاست و روانه شد و بعد از آن به عمل و عدلگستری و احسان مشغول گشته، خیرات نمود تا یگانهی آفاق شد.
مناقب العارفین
شمس الدین احمد افلاکی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
آه، باران!
ای امید جان بیداران!
بر پلیدی ها که ما عمریست در گرداب آن
غرقیم،
آیا
چیره خواهی شد؟
#فریدون_مشیری
آه، باران!
ای امید جان بیداران!
بر پلیدی ها که ما عمریست در گرداب آن
غرقیم،
آیا
چیره خواهی شد؟
#فریدون_مشیری
با خلق اندک اندک بیگانه شو. حق را با خلق هیچ صحبت و تعلق نیست.
ندانم از ایشان چه حاصل شود؟
کسی را از چه باز رهانند، یا به چه نزدیک کنند؟
#شمس_تبريزى
ندانم از ایشان چه حاصل شود؟
کسی را از چه باز رهانند، یا به چه نزدیک کنند؟
#شمس_تبريزى
مرا گفتند ؛ به خردگی
چرا دلتنگی؟؟ جامه میخواهی یا سیم و زر؟
گفتم ای کاش این جامه هم که دارم بگیرند
و
از من به من بدهند !
#شمس_تبريزى
چرا دلتنگی؟؟ جامه میخواهی یا سیم و زر؟
گفتم ای کاش این جامه هم که دارم بگیرند
و
از من به من بدهند !
#شمس_تبريزى