معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
درويشي به در ديهي رسيد. جمعي کدخدايان را ديد آنجا نشسته، گفت: مرا چيزي دهيد و گرنه به خدا با اين ديه همان کنم که با آن ديه ديگر کردم. ايشان بترسيدند، گفتند: مبادا ساحري يا ولييي باشد که از او خرابي به ديه ما رسد.

آنچه خواست بدادند. بعد از آن پرسيدند که با آن ديه چه کردي؟ گفت: آنجا سؤالي کردم، چيزي ندادند، به اينجا آمدم، اگر شما نيز چيزي نمي داديد اين ديه را رها مي کردم و به ديهي ديگرمي رفتم.

عبیدزاکانی
#اصلاحیه

#اشعار_جعلی

یاد دارم در غروبی سرد سرد
می گذشت از کوچه ما دوره گرد
داد می زد: کهنه قالی می خرم
دست دوم، جنس عالی می خرم

کوزه و ظرف سفالی می خرم
گر نداری، شیشه خالی می خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید، بغض اش شکست

اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت، ولی این زندگی است؟!!!
سوختم، دیدم که بابا پیر بود
بدتر از او، خواهرم دلگیر بود

بوی نان تازه هوش اش برده بود
اتفاقا مادرم هم، روزه بود
صورت اش دیدم که لک برداشته
دست خوش رنگ اش، ترک برداشته

باز هم بانگ درشت پیرمرد
پرده اندیشه ام را پاره کرد
دوره گردم، کهنه قالی می خرم
دست دوم، جنس عالی می خرم

کوزه و ظرف سفالی می خرم
گر نداری، شیشه خالی می خرم
خواهرم با روسری بیرون دوید
گفت: " آقا ، سفره خالی می خرید؟!!

شاعر اصلی: محمد رضا یعقوبی
قیصر امین پور

از قیصر امین پور نیست.
چه بد کرده بودم که ناگاه از این سان
به دست تو شوخ ِ ستمگر ِفتادم؟



سعدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در دل و جان خانه کردی
#حضرت_حافظ

راهیست راه عشـــــق
که هیچش کناره نیست
آنجاجزآن که جانبسپارندچاره نیست

هرگه که دل به عشق
دهی خوش دمی بود
درکارخیرحاجت هیچ استخاره نیست
در باغ کجا روم که نالد بلبل
بی تو چه کنم جلوهٔ سرو و سنبل

یا قد تو هست آنچه میدارد سرو
یا روی تو هست آنچه میدارد گل

#ابوسعیدابوالخیر
ناز او چون خوشم آید نکند
ور کند ناز به صد ناز کند

ماه رویت چو ز رخ درتابد
ذره را با فلک انباز کند

#شیخ_عطار_نیشابوری
هر که رخش چنین بود شاه غلام او شود
گر چه که بنده‌ای بود خاصه که در هوا بود

این دل پاره پاره را پیش خیال تو نهم
گر سخن وفا کند گویم کاین وفا بود
#مولانا_جان
Viroon Beshi Ey Del
Pouran
#پوران - ویرون بشی ایدل
Gelayeh
Dariush
#داریوش - گلایه
Padeshahe Khooban
Hayedeh
#هایده - پادشاه خوبان
هر که رخش چنین بود شاه غلام او شود
گر چه که بنده‌ای بود خاصه که در هوا بود

این دل پاره پاره را پیش خیال تو نهم
گر سخن وفا کند گویم کاین وفا بود

#مولانا_جان
 #خیام_نیشابوری

این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت

هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامده‌ست و روزی که گذشت
#حضرت_مولانا

گر نیک و بد نزد خدا
یک سان بُدی درابتلا
با جبرئیل ماه رو
ابلیس هم سیماستی
ور راز دارستی بشر
پیدا نکردی خیر و شر
هرچه که ناپیداستش
بروی همه پیداستی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از میان بوته زار، در درخشش صبحگاه
پرندگان می گذرند، به آنسو که شاید فردا باشند
من از دشت تار
صفیر بالهایشان را دنبال می کنم
ترانه های کهن از درون مِه به نجوا بازآمده اند.

بیا و با ما پرواز کن
بگذار باد تو را از اینجا به دورها ببرد
بیا و تا آنجا که می توانی بلند پرواز کن
بیا در رقصمان آسمان ها را تعقیب کنیم.



در خورِ پروانه‌ام بزمِ جهان شمعی نداشت
سوختم از گرمی پرواز، بالِ خویش را

صائب تبریزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چون مثال ذره‌ایم اندر پی آن آفتاب
رقص باشد همچو ذره
روز و شب کردار ما

مولانا


یار شو و یار بین دل شو و دلدار بین

در پیِ سرو روان چشمه و گلزار بین
ای برادر تو همان اندیشه‌ای
ما بقی تو استخوان و ریشه‌ای

گر گلست اندیشهٔ تو گلشنی
ور بود خاری تو هیمهٔ گلخنی

#مولانای_جان
در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه !



[[م..ن حضرت مولانای بلخی]]
اگر عاشق را فنا و مردن باشد
یا در ره عشق جان سپردن باشد

پس لاف بود آنچه بگفتند که عشق
از عین حیات آب خوردن باشد

#مولانای_جان
گر صبر کنم دل از غمت تنگ آید
ور فاش کنم حسود در چنگ آید

پرهیز کنم که شیشه بر سنگ آید
گوئی که ز عشق ما ترا ننگ آید

#مولانای_جان