۶ فروردین زادروز آشو زرتشت
ششم فروردین ماه به نامهای «روز امید» روز «اسپیدا نوشت» یا روز «نوروز بزرگ» خوانده میشود و از روزهای خجسته ایرانیان است که همراه با شادی و مراسم آب پاشی برگزار میشود و در تقویم سُغدی و خوارزمی روز آغاز سالنو است.
در متن پهلوی «ماهِ فروردین، روزِ خرداد» رویدادهای بسیاری به این روز منسوب شده است؛ از جمله:
پیدایی کیومرث و هوشنگ
زایش اشو زرتشت پیامبر آریایی
روییدن مشی و مشیانه
تیراندازی آرش شیواتیر
غلبه سام نریمان بر اژدهاک
پیدایی دوباره شاه کیخسرو "از جاودانان در باورهای ایرانی"
همپُرسگی زرتشت با اهورامزدا
و نام «روز امید» به خاطر انتظار پیدایی دوباره کیخسرو و دیگر جاودانان و نجات بخشان (سوشیانت ها) به این روز داده شده است.
نام «اسپیدا نوشت» از آیین نامهنویسی در این روز گرفته شده است که آگاهی بیشتری از آن در دست نیست. گمان میرود با پیامهای شادباش نوروزی در پیوند باشد.
از این روز به نام «هودرو» یا «هفدورو» یعنی روزی که هفتاد و دو رویداد سرنوشت ساز در زندگی و تاریخ ایرانیان روی داده است نیز نام برده شده است.
در منابع کهنی از دانشمندانی چون ابوریحان بیرونی، فردوسی بزرگ، ابن ندیم و غیره نیز اختراع خط به دست جمشید و بر تخت نشستن وی گزارش شده است بدینگونه که:
روزی که جمشید خط نوشت و بهمردم مژده داد که روش او خدای را خوش آمده و بهپاداش کارهایش، گرما، سرما، پیری و رشک را از مردمان دور میکند، روز ششم فروردین ماه بود.
#زرتشت،
ششم فروردین ماه به نامهای «روز امید» روز «اسپیدا نوشت» یا روز «نوروز بزرگ» خوانده میشود و از روزهای خجسته ایرانیان است که همراه با شادی و مراسم آب پاشی برگزار میشود و در تقویم سُغدی و خوارزمی روز آغاز سالنو است.
در متن پهلوی «ماهِ فروردین، روزِ خرداد» رویدادهای بسیاری به این روز منسوب شده است؛ از جمله:
پیدایی کیومرث و هوشنگ
زایش اشو زرتشت پیامبر آریایی
روییدن مشی و مشیانه
تیراندازی آرش شیواتیر
غلبه سام نریمان بر اژدهاک
پیدایی دوباره شاه کیخسرو "از جاودانان در باورهای ایرانی"
همپُرسگی زرتشت با اهورامزدا
و نام «روز امید» به خاطر انتظار پیدایی دوباره کیخسرو و دیگر جاودانان و نجات بخشان (سوشیانت ها) به این روز داده شده است.
نام «اسپیدا نوشت» از آیین نامهنویسی در این روز گرفته شده است که آگاهی بیشتری از آن در دست نیست. گمان میرود با پیامهای شادباش نوروزی در پیوند باشد.
از این روز به نام «هودرو» یا «هفدورو» یعنی روزی که هفتاد و دو رویداد سرنوشت ساز در زندگی و تاریخ ایرانیان روی داده است نیز نام برده شده است.
در منابع کهنی از دانشمندانی چون ابوریحان بیرونی، فردوسی بزرگ، ابن ندیم و غیره نیز اختراع خط به دست جمشید و بر تخت نشستن وی گزارش شده است بدینگونه که:
روزی که جمشید خط نوشت و بهمردم مژده داد که روش او خدای را خوش آمده و بهپاداش کارهایش، گرما، سرما، پیری و رشک را از مردمان دور میکند، روز ششم فروردین ماه بود.
#زرتشت،
ششم فروردینماه فرخنده باد.
در فرهنگ ایران، ششمین روز از فروردینماه یا خرداد روز از فروردینماه، روز نوروز بزرگ یا نوروز خاصه (ویژه)، یا نوروز خردادی یا خردادسالان نامیده میشود.
یکی دیگر از نامهای این روز «هفدرو/هودرو/هبدرو» است که منظور از آن «هفتاد و دو» رویداد مهم تاریخی است که یا در این روز اتفاق افتاده و یا بهخاطر اهمیت ششم فروردینماه به این روز نسبت داده شده است چنان که در متن پهلوی «ماه فروردین، روز خرداد» آمده، ایرانزمین در چنین روزی پیدایی یافت و زرتشت آیین خود را در چنین روزی آشکار کرد.
یکی دیگر از رویدادهای ششم فروردینماه در فرهنگ ایران، زادروز اشو زرتشت پیامآور خرد، آزادی، صلح، و شادی است.
زایش زرتشت در این روز بهاری در فروردینیشت از کتاب اوستا بازتاب یافته و آمده است: «...هنگام زادن و بالیدنش،آبها و گیاهان شادمان شدند. هنگام زادن و بالیدنش، آبها و گیاهان بالیدند. هنگام زادن و بالیدنش، همه آفریدگان سپنتامینو به خود مژده رستگاری دادند: خوشا به روزگار ما، اینک آتربانی (آتشبان)زاده شد: سپیتمان زرتشت...از این پس دین نیک مزدا در هفت کشور گسترده شود...»
در باورهای کهن ایرانی، چنان که در کتابهای دینکرد، زادسپرم و زراتشتنامه آمده، زرتشت تنها نوزادی بود که هنگام زادهشدن از مادر، به نشانه شادمانی برای پیروزی اندیشه نیک بر اندیشه بد و به نشانه اهمیت شادی برای مردمان، میخندید.
این باور کهن، پیامی ژرف را در خود نهفته دارد و آن این که منش نیک، شادیآفرین است، و همه پیروان و دوستداران این آموزگار بزرگ ایرانی باید همواره در زندگی، مهرورزی، شادکامی و شادمانی درونی را پیشه خود سازیم، و خوشبختی را برای یکدیگر به ارمغان آوریم و از اندوه و سوگواری دوری کنیم و همواره بکوشیم تا جهانی شاد و به دور از جنگ، خونریزی، دشمنی، اندوه و افسردگی داشته باشیم و برای صلح و آشتی در همه جهان تلاش کنیم.
به روایت بیرونی در آثارباقیه، ایرانیان در این روز برای همه مردم کرهزمین سعادت و خوشبختی آرزو میکنند، پس به این دلیل این روز را «روز امید» نیز نام نهادهاند.
در کتاب پهلوی بندهش آمده، در روز ششم فروردینماه، تن را جامهای نیکو دهند و بوی خوش بویند.
این سنت کهن در گذر تاریخ همیشه رایج بوده است چنانکه در دوره صفوی نوروز را «عید لباس نو» نیز مینامیدند، چون هرکس هر اندازه هم نادار بود در این جشن یک دست لباس نو به تن میکرد و حتی افراد دارا در این روزها، هر روز لباس دیگری بر تن می کردند.
بر این پایه، پوشیدن لباس نو و دیدار بزرگان و عزیزان یکی از سنتهای این روز بوده و هنوز نیز پوشیدن لباس محلی در نوروز و بهویژه از یکم تا ششم فروردین بین اقوام ایرانی رایج است. به همین دلیل در سال ۱۳۹۵ سازمانهای مردم نهاد دوستدار میراث فرهنگی سراسر ایران، روز ششم فروردین را به نشانه پاسداشت «لباسهای محلی ایرانی» بهعنوان نماد دیرینگی تاریخی، غنای فرهنگی و هویت جمعی، بهعنوان «روز ملی لباس محلی» نامگذاری و پیشنهاد کردند.
شاهین سپنتا
#نوروز_بزرگ
در فرهنگ ایران، ششمین روز از فروردینماه یا خرداد روز از فروردینماه، روز نوروز بزرگ یا نوروز خاصه (ویژه)، یا نوروز خردادی یا خردادسالان نامیده میشود.
یکی دیگر از نامهای این روز «هفدرو/هودرو/هبدرو» است که منظور از آن «هفتاد و دو» رویداد مهم تاریخی است که یا در این روز اتفاق افتاده و یا بهخاطر اهمیت ششم فروردینماه به این روز نسبت داده شده است چنان که در متن پهلوی «ماه فروردین، روز خرداد» آمده، ایرانزمین در چنین روزی پیدایی یافت و زرتشت آیین خود را در چنین روزی آشکار کرد.
یکی دیگر از رویدادهای ششم فروردینماه در فرهنگ ایران، زادروز اشو زرتشت پیامآور خرد، آزادی، صلح، و شادی است.
زایش زرتشت در این روز بهاری در فروردینیشت از کتاب اوستا بازتاب یافته و آمده است: «...هنگام زادن و بالیدنش،آبها و گیاهان شادمان شدند. هنگام زادن و بالیدنش، آبها و گیاهان بالیدند. هنگام زادن و بالیدنش، همه آفریدگان سپنتامینو به خود مژده رستگاری دادند: خوشا به روزگار ما، اینک آتربانی (آتشبان)زاده شد: سپیتمان زرتشت...از این پس دین نیک مزدا در هفت کشور گسترده شود...»
در باورهای کهن ایرانی، چنان که در کتابهای دینکرد، زادسپرم و زراتشتنامه آمده، زرتشت تنها نوزادی بود که هنگام زادهشدن از مادر، به نشانه شادمانی برای پیروزی اندیشه نیک بر اندیشه بد و به نشانه اهمیت شادی برای مردمان، میخندید.
این باور کهن، پیامی ژرف را در خود نهفته دارد و آن این که منش نیک، شادیآفرین است، و همه پیروان و دوستداران این آموزگار بزرگ ایرانی باید همواره در زندگی، مهرورزی، شادکامی و شادمانی درونی را پیشه خود سازیم، و خوشبختی را برای یکدیگر به ارمغان آوریم و از اندوه و سوگواری دوری کنیم و همواره بکوشیم تا جهانی شاد و به دور از جنگ، خونریزی، دشمنی، اندوه و افسردگی داشته باشیم و برای صلح و آشتی در همه جهان تلاش کنیم.
به روایت بیرونی در آثارباقیه، ایرانیان در این روز برای همه مردم کرهزمین سعادت و خوشبختی آرزو میکنند، پس به این دلیل این روز را «روز امید» نیز نام نهادهاند.
در کتاب پهلوی بندهش آمده، در روز ششم فروردینماه، تن را جامهای نیکو دهند و بوی خوش بویند.
این سنت کهن در گذر تاریخ همیشه رایج بوده است چنانکه در دوره صفوی نوروز را «عید لباس نو» نیز مینامیدند، چون هرکس هر اندازه هم نادار بود در این جشن یک دست لباس نو به تن میکرد و حتی افراد دارا در این روزها، هر روز لباس دیگری بر تن می کردند.
بر این پایه، پوشیدن لباس نو و دیدار بزرگان و عزیزان یکی از سنتهای این روز بوده و هنوز نیز پوشیدن لباس محلی در نوروز و بهویژه از یکم تا ششم فروردین بین اقوام ایرانی رایج است. به همین دلیل در سال ۱۳۹۵ سازمانهای مردم نهاد دوستدار میراث فرهنگی سراسر ایران، روز ششم فروردین را به نشانه پاسداشت «لباسهای محلی ایرانی» بهعنوان نماد دیرینگی تاریخی، غنای فرهنگی و هویت جمعی، بهعنوان «روز ملی لباس محلی» نامگذاری و پیشنهاد کردند.
شاهین سپنتا
#نوروز_بزرگ
بیتو رنگی نشکفت از می گلگونِ بهار
سال گردید، ولی تا مژه در خونِ بهار
ما به سیر گلِ نوروز خیال تو خوشیم
راهِ گلزار نگیریم به افسون بهار
معنی شوخیِ حُسن تو ربایندهترست
تا رسیدیم، گذشتیم ز مضمون بهار
بینسیمِ گل گفتار حکیمانۀ تو
برنیاید ز خُمِ غنچه فلاطون بهار
تا کند ساعت نوروز، صبا زربازی
غنچه بگشوده در گنجِ فریدون بهار
لیلی حسن تو بیپرده و کوتهنظران
همه دیوانۀ باغ و همه مجنون بهار
ناظم از زمزمۀ تازۀ کلک تو تَر است
صوتِ بلبل که نوا داده به قانون بهار.
📚 دیوان #ناظم_هروی
سال گردید، ولی تا مژه در خونِ بهار
ما به سیر گلِ نوروز خیال تو خوشیم
راهِ گلزار نگیریم به افسون بهار
معنی شوخیِ حُسن تو ربایندهترست
تا رسیدیم، گذشتیم ز مضمون بهار
بینسیمِ گل گفتار حکیمانۀ تو
برنیاید ز خُمِ غنچه فلاطون بهار
تا کند ساعت نوروز، صبا زربازی
غنچه بگشوده در گنجِ فریدون بهار
لیلی حسن تو بیپرده و کوتهنظران
همه دیوانۀ باغ و همه مجنون بهار
ناظم از زمزمۀ تازۀ کلک تو تَر است
صوتِ بلبل که نوا داده به قانون بهار.
📚 دیوان #ناظم_هروی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عصرتون بخیر
حال دلتون کوک
حال دلتون کوک
اگـــر کسي
احساست را نفهمید
مهم نیست.
ســرت را بالا بگیر و لبخند بزن
فهمیدن احساس
کار هرآدمي نیست..
#احمد_شاملو⚘
احساست را نفهمید
مهم نیست.
ســرت را بالا بگیر و لبخند بزن
فهمیدن احساس
کار هرآدمي نیست..
#احمد_شاملو⚘
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست
#سعدی
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست
#سعدی
وقتی چشمانت را باز ميکنی
مي بینی
بزرگترین ضربه ها را
همانهايی زده اند
که زمانی با چشم بسته
و از ته دل
دوستشان داشته ای ...
#هوشنگ_ابتهاج
مي بینی
بزرگترین ضربه ها را
همانهايی زده اند
که زمانی با چشم بسته
و از ته دل
دوستشان داشته ای ...
#هوشنگ_ابتهاج
محمد رضا شجریان، آلبوم سر عشق، ساز و آواز\: در هوایت بی قرارم روز…
ساز و آواز: "در هوایت، بیقرارم روز و شب"
از آلبومِ سِرّ عشق
غزل شمارهٔ ٣٠٢ از دیوانِ شمس؛ با مطلعِ
در هوایت، بیقرارم روز و شب
سَر زِ پایت، برندارم روز و شب
آواز: سلطانِ آواز، استاد محمدرضا شجریان
سهتار: زنده یاد استاد پرویز مشکاتیان
نی: استاد محمد موسوی
از آلبومِ سِرّ عشق
غزل شمارهٔ ٣٠٢ از دیوانِ شمس؛ با مطلعِ
در هوایت، بیقرارم روز و شب
سَر زِ پایت، برندارم روز و شب
آواز: سلطانِ آواز، استاد محمدرضا شجریان
سهتار: زنده یاد استاد پرویز مشکاتیان
نی: استاد محمد موسوی
گفت دارم از درم نقره دویست
نک ببسته سخت بر گوشهٔ ردیست
بایزید پاسخ داد: دویست درم نقره دارم که اینک در گوشه ردایم بسته ایم.
گفت طوفی کن بگردم هفت بار
وین نکوتر از طواف حج شمار
ان پیر گفت: هفت بار دور من بگرد و طواف کن و این کار را از طواف حج بهتربه شمار اور. مولانا که حج نیز باید در عین داشتن بُعد عبادی و شکل شرعی حاصل تعهّد و مسئولیت اجتماعی نیز باشد. در غیر این صورت، تماشای در و دیوار است.
و آن درمها پیش من نه ای جواد
دان که حج کردی و حاصل شد مراد
ای بخشنده، همه آن درم ها را به من بده و بدان که تو مناسک حج را بجا آورده ای و مقصودت حاصل شده است.
عمره کردی عمر باقی یافتی
صاف گشتی بر صفا بشتافتی
ای بایزید، تو عمره به جا آوردی و بر اثر آن، عمر باقی به دست آوردی و از گناهان پاک شدی و به سوی صفای حقیقی شتافی و یا در صفا سعی کردی.
حق آن حقی که جانت دیده است
که مرا بر بیت خود بگزیده است
به حقّ آن خدایی که چشم دلت او را دیده و مشاهده اش کرده است. محقّقاً او مرا بر خانه اش فضیلت و برتری داده است. این که انسان بر همه موجودات و پدیده های جهان هستی برتری دارد. امری است که قرآن کریم بدان تصریح دارد و همه صوفیان بر آن اتفاق کرده اند.
کعبه هرچندی که خانهٔ بر اوست
خلقت من نیز خانهٔ سر اوست
اگرچه کعبه، خانه نیکویی و احسان خداوند است، ولی خلقت من نیز سرای اسرار الهی است اشاره به حدیث قدسی "انسان سرّ من است و من، سِرّ او"
شرح مثنوی
نک ببسته سخت بر گوشهٔ ردیست
بایزید پاسخ داد: دویست درم نقره دارم که اینک در گوشه ردایم بسته ایم.
گفت طوفی کن بگردم هفت بار
وین نکوتر از طواف حج شمار
ان پیر گفت: هفت بار دور من بگرد و طواف کن و این کار را از طواف حج بهتربه شمار اور. مولانا که حج نیز باید در عین داشتن بُعد عبادی و شکل شرعی حاصل تعهّد و مسئولیت اجتماعی نیز باشد. در غیر این صورت، تماشای در و دیوار است.
و آن درمها پیش من نه ای جواد
دان که حج کردی و حاصل شد مراد
ای بخشنده، همه آن درم ها را به من بده و بدان که تو مناسک حج را بجا آورده ای و مقصودت حاصل شده است.
عمره کردی عمر باقی یافتی
صاف گشتی بر صفا بشتافتی
ای بایزید، تو عمره به جا آوردی و بر اثر آن، عمر باقی به دست آوردی و از گناهان پاک شدی و به سوی صفای حقیقی شتافی و یا در صفا سعی کردی.
حق آن حقی که جانت دیده است
که مرا بر بیت خود بگزیده است
به حقّ آن خدایی که چشم دلت او را دیده و مشاهده اش کرده است. محقّقاً او مرا بر خانه اش فضیلت و برتری داده است. این که انسان بر همه موجودات و پدیده های جهان هستی برتری دارد. امری است که قرآن کریم بدان تصریح دارد و همه صوفیان بر آن اتفاق کرده اند.
کعبه هرچندی که خانهٔ بر اوست
خلقت من نیز خانهٔ سر اوست
اگرچه کعبه، خانه نیکویی و احسان خداوند است، ولی خلقت من نیز سرای اسرار الهی است اشاره به حدیث قدسی "انسان سرّ من است و من، سِرّ او"
شرح مثنوی
گذشته همچون گردابی است. اگر به آن اجازه دهی بر لحظه ی اکنونت حاکم شود، تو را به درون خود خواهد کشید. زمان فقط یک توهم است. چیزی که به آن نیاز داری، زندگی در همین لحظه ی اکنون است. تنها چیزی که اهمیت و ارزش دارد، همین است.
#الیف_شافاک
#الیف_شافاک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوی بسیار دیدنی رقص و سماع
رقص آنجا کن که خود را بشکنی
پنبه را از ریش شهوت بر کنی
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
#حضرت_مولانا
رقص آنجا کن که خود را بشکنی
پنبه را از ریش شهوت بر کنی
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
#حضرت_مولانا
معرفی عارفان
داستان رستم و سهراب #پرسیدن_سهراب_نام_سرداران_ایران_را_از_هجیر فردوسی « شاهنامه » سهراب » بخش ۱۶ ( #قسمت_هشتم ) ۱۱۳ چو ، از بند و پیوند ،،، یابد رها ، درخشندهمُهری بُوَد ، بی بها ، ۱۱۴ چنین داد پاسخ هجیرش : ، که شاه ، چو سیر آید از مهر ، وز تاج و…
داستان رستم و سهراب
#پرسیدن_سهراب_نام_سرداران_ایران_را_از_هجیر
فردوسی « شاهنامه » سهراب »
بخش ۱۶
( #قسمت_نهم )
۱۲۹
بِدو گفت سهرابِ آزادگان : ،
سیهبخت ، گودرزِ کشوادگان ،
۱۳۰
که همچون توئی ، خواند باید پسر ،
بدین زور و ، این دانش و ، این هنر ،
۱۳۱
تو ، مردانِ جنگی کجا دیدهای؟ ،
که بانگِ پیِ اسب ، نشنیدهای ،
۱۳۲
که چندین ، ز رستم سخن بر زبان ،
بِرانی ،،، ستائی وِرا هر زمان ،
۱۳۳
گَرَش بینم ، آنگاه آیدت یاد ،
که دریایِ جوشان ،،، بلرزد ز باد ،
۱۳۴
از آتش ،، ترا بیم ، چندان بُوَد ،
که دریا ،، به آرام ، جنبان بُوَد ،
۱۳۵
چو ، دریایِ سبز ، اندر آید ز جای ،
ندارد دَمِ آتشِ تیز ، پای ،
۱۳۶
سرِ تیرگی ، اندر آید به خواب ،
چو ، تیغِ تبش ، برکشد آفتاب ،
#تبش = تابش
۱۳۷
چو برگفت از اینگونه ، سهرابِ گُرد ،
غمی گشت هزمان همی برشمرد ،
۱۳۸
به دل گفت ناکاردیده هجیر : ،
که ، گر من نشانِ گَوِ شیرگیر ،
۱۳۹
بگویم بدین تُرکِ با زورِ دست ،
چنین یال و ، این خسروانینشست ،
۱۴۰
ز لشکر ، کند جنگجو ،، انجمن ،
برانگیزد آن بارهٔ پیلتن ،
۱۴۱
بدین زور و ، این کفت و ، این یالِ اوی ،
شود کشته ، رستم به چنگالِ اوی ،
۱۴۲
ز گُردان ، نیاید کسی جنگجوی ،
که با او ، به روی اندر آرَد روی ،
۱۴۳
ز ایران ، نباشد کسی کینهخواه ،
بگیرد سرِ تختِ کاوسشاه ،
۱۴۴
چنین گفت موبد ، که مُرده به نام ،
بِه از زنده ،، دشمن ، بِدو شادکام ،
بخش ۱۷ : « چو بشنید گفتارهای درشت »
بخش ۱۵ : « چو خورشید گشت از جهان ناپدید »
ادامه دارد 👇👇👇
#پرسیدن_سهراب_نام_سرداران_ایران_را_از_هجیر
فردوسی « شاهنامه » سهراب »
بخش ۱۶
( #قسمت_نهم )
۱۲۹
بِدو گفت سهرابِ آزادگان : ،
سیهبخت ، گودرزِ کشوادگان ،
۱۳۰
که همچون توئی ، خواند باید پسر ،
بدین زور و ، این دانش و ، این هنر ،
۱۳۱
تو ، مردانِ جنگی کجا دیدهای؟ ،
که بانگِ پیِ اسب ، نشنیدهای ،
۱۳۲
که چندین ، ز رستم سخن بر زبان ،
بِرانی ،،، ستائی وِرا هر زمان ،
۱۳۳
گَرَش بینم ، آنگاه آیدت یاد ،
که دریایِ جوشان ،،، بلرزد ز باد ،
۱۳۴
از آتش ،، ترا بیم ، چندان بُوَد ،
که دریا ،، به آرام ، جنبان بُوَد ،
۱۳۵
چو ، دریایِ سبز ، اندر آید ز جای ،
ندارد دَمِ آتشِ تیز ، پای ،
۱۳۶
سرِ تیرگی ، اندر آید به خواب ،
چو ، تیغِ تبش ، برکشد آفتاب ،
#تبش = تابش
۱۳۷
چو برگفت از اینگونه ، سهرابِ گُرد ،
غمی گشت هزمان همی برشمرد ،
۱۳۸
به دل گفت ناکاردیده هجیر : ،
که ، گر من نشانِ گَوِ شیرگیر ،
۱۳۹
بگویم بدین تُرکِ با زورِ دست ،
چنین یال و ، این خسروانینشست ،
۱۴۰
ز لشکر ، کند جنگجو ،، انجمن ،
برانگیزد آن بارهٔ پیلتن ،
۱۴۱
بدین زور و ، این کفت و ، این یالِ اوی ،
شود کشته ، رستم به چنگالِ اوی ،
۱۴۲
ز گُردان ، نیاید کسی جنگجوی ،
که با او ، به روی اندر آرَد روی ،
۱۴۳
ز ایران ، نباشد کسی کینهخواه ،
بگیرد سرِ تختِ کاوسشاه ،
۱۴۴
چنین گفت موبد ، که مُرده به نام ،
بِه از زنده ،، دشمن ، بِدو شادکام ،
بخش ۱۷ : « چو بشنید گفتارهای درشت »
بخش ۱۵ : « چو خورشید گشت از جهان ناپدید »
ادامه دارد 👇👇👇
#یک حبه نور
[یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ"]
اى انسان چه چیز تو را در برابر پروردگار كريمت مغرور كرده است؟!
[سوره انفطار | ایه۶]
[یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ"]
اى انسان چه چیز تو را در برابر پروردگار كريمت مغرور كرده است؟!
[سوره انفطار | ایه۶]
رهایی واقعی ، رهایی از خود است .
رهایی از شرطی شدگی خویش.
رهایی از حرص و کبر و آز .
رهایی از خشم و عصیان خود .
رهايى از قضاوت كردن خود و ديگران .
رهايى از غرور .
رهایی از ترس و نفرت
رهایی از لذت های ذهنی و درد و رنج .
رهایی از سرزنش ها ؛ ملامت ها ؛ توجیه کردن ها .
و رهایی از " من ذهنی " .
آنچه بجا می ماند ، آرامش است ، سكوت است و آزادی و خوشبختی است
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد سه شنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
روزت پر از لحظات ناب و قشنگ و روزی سرشار از عشق , محبت , مهربانی , آرامش , دوستی های ناب و قرارهایی یهویی , خنده هایی از ته دل همراه با آگاهی برایت آرزومندم
🌺🌺🌺
شاد باشی
رهایی از شرطی شدگی خویش.
رهایی از حرص و کبر و آز .
رهایی از خشم و عصیان خود .
رهايى از قضاوت كردن خود و ديگران .
رهايى از غرور .
رهایی از ترس و نفرت
رهایی از لذت های ذهنی و درد و رنج .
رهایی از سرزنش ها ؛ ملامت ها ؛ توجیه کردن ها .
و رهایی از " من ذهنی " .
آنچه بجا می ماند ، آرامش است ، سكوت است و آزادی و خوشبختی است
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد سه شنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
روزت پر از لحظات ناب و قشنگ و روزی سرشار از عشق , محبت , مهربانی , آرامش , دوستی های ناب و قرارهایی یهویی , خنده هایی از ته دل همراه با آگاهی برایت آرزومندم
🌺🌺🌺
شاد باشی