معرفی عارفان
سعدی « گلستان » دیباچه ( #قسمت_ششم ) بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم بامدادان که خاطرِ باز آمدن بر رایِ نشستن غالب آمد ، دیدمش دامنی گُل و ریحان و سنبل و ضیمران فراهم آورده و رغبتِ شهر کرده . گفتم : گُلِ بُستان را ، چنان که دانی بقایی ، و عهدِ گلستان را…
سعدی « گلستان »
دیباچه
( #قسمت_هفتم )
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
دیگر ، عروسِ فکرِ من از بی جمالی سر بر نیارد ،
و دیدهٔ یأس ، از پشتِ پایِ خجالت بر ندارد ،
و در زمرهٔ صاحبدلان متجلی نشود ، مگر آن گه که متحلّی گردد به زیورِ قبولِ امیرِ کبیر ، عالِمِ عادل ، مؤیدِ مظفرِ منصورِ ، ظهیرِ سریرِ سلطنت و مشیرِ تدبیرِ مملکت ، کهفالفقرا ، ملاذُالغُربا ، مربّیالفضلا ، محبُّالاتقیا ، افتخارِ آل فارس ، یمینُالملک ، ملکالخواص ، فخرالدولة والدین ، غیاثالاسلام والمسلمین ، عمدةُ الملوکِ والسلاطین ، ابوبکر بنُ ابی نصر اطالالله عمرَه و اجل قدرَه و شرَح صدرَه و ضاعَفِ اجرَه که ممدوح اکابرِ آفاق است و مجموعِ مکارمِ اخلاق .
هر که در سایهٔ عنایت اوست ،
گنهش طاعت است و دشمن دوست ،
به هر یک از سایر بندگان حواشی خدمتی متعین است که اگر در ادای برخی از آن تهاون و تکاسل روا دارند در معرض خطاب آیند و در محل عتاب مگر بر این طایفهٔ درویشان که شکر نعمت بزرگان واجب است و ذکر جمیل و دعای خیر و اداء چنین خدمتی در غیبت اولیتر است که در حضور ، که آن به تصنع نزدیک است و این از تکلف دور .
پشت دوتای فلک ، راست شد ، از خرّمی ،
تا ، چو تو فرزند زاد ،،، مادرِ ایام را ،
حکمتِ محض است ، اگر لطفِ جهانآفرین ،
خاص کند بندهای ، مصلحتِ عام را ،
دولت جاوید یافت ، هر که نکونام زیست ،
کز عقبش ، ذکرِ خیر ،،، زنده کند نام را ،
وصفِ تو را ، گر کنند ،،، ور نکنند اهلِ فضل ،
حاجتِ مشّاطه نیست ، رویِ دلارام را ،
ادامه دارد 👇👇👇
دیباچه
( #قسمت_هفتم )
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
دیگر ، عروسِ فکرِ من از بی جمالی سر بر نیارد ،
و دیدهٔ یأس ، از پشتِ پایِ خجالت بر ندارد ،
و در زمرهٔ صاحبدلان متجلی نشود ، مگر آن گه که متحلّی گردد به زیورِ قبولِ امیرِ کبیر ، عالِمِ عادل ، مؤیدِ مظفرِ منصورِ ، ظهیرِ سریرِ سلطنت و مشیرِ تدبیرِ مملکت ، کهفالفقرا ، ملاذُالغُربا ، مربّیالفضلا ، محبُّالاتقیا ، افتخارِ آل فارس ، یمینُالملک ، ملکالخواص ، فخرالدولة والدین ، غیاثالاسلام والمسلمین ، عمدةُ الملوکِ والسلاطین ، ابوبکر بنُ ابی نصر اطالالله عمرَه و اجل قدرَه و شرَح صدرَه و ضاعَفِ اجرَه که ممدوح اکابرِ آفاق است و مجموعِ مکارمِ اخلاق .
هر که در سایهٔ عنایت اوست ،
گنهش طاعت است و دشمن دوست ،
به هر یک از سایر بندگان حواشی خدمتی متعین است که اگر در ادای برخی از آن تهاون و تکاسل روا دارند در معرض خطاب آیند و در محل عتاب مگر بر این طایفهٔ درویشان که شکر نعمت بزرگان واجب است و ذکر جمیل و دعای خیر و اداء چنین خدمتی در غیبت اولیتر است که در حضور ، که آن به تصنع نزدیک است و این از تکلف دور .
پشت دوتای فلک ، راست شد ، از خرّمی ،
تا ، چو تو فرزند زاد ،،، مادرِ ایام را ،
حکمتِ محض است ، اگر لطفِ جهانآفرین ،
خاص کند بندهای ، مصلحتِ عام را ،
دولت جاوید یافت ، هر که نکونام زیست ،
کز عقبش ، ذکرِ خیر ،،، زنده کند نام را ،
وصفِ تو را ، گر کنند ،،، ور نکنند اهلِ فضل ،
حاجتِ مشّاطه نیست ، رویِ دلارام را ،
ادامه دارد 👇👇👇
سخنان زیبا از حضرت عیسی مسیح
به پرندگان نگاه کنید، غصه ندارند که چه بخورند.
نه میکارند و نه درو میکنند ولی پدر آسمانی شما خوراک آنها را فراهم میسازد. آیا شما برای خدا خیلی بیشتر از این پرندگان ارزش ندارید؟ آیا غصه خوردن میتواند یک لحظه عمرتان را طولانیتر کند؟
به گلهای سوسن که در صحرا هستند نگاه کنید، خدا در فکر گلهایی است که امروز هستند و فردا از بین میروند، چقدر بیشتر در فکر شماست،
ایکم ایمانان.
پدر آسمانی شما کاملاً میداند شما به چه نیاز دارید. اگر شما در زندگی خود به خدا بیش از هر چیز دیگر اهمیت دهید و دل ببندید، او همهی نیازهای شما را برآورده خواهد ساخت.
پس غصهی فردا را نخورید،
چون خدا در فکر فردای شما نیز میباشد.
مشکلات هر روز برای همان روز کافیست، لازم نیست مشکلات روز بعد را نیز به آن بیفزائید.
(انجیل متی
به پرندگان نگاه کنید، غصه ندارند که چه بخورند.
نه میکارند و نه درو میکنند ولی پدر آسمانی شما خوراک آنها را فراهم میسازد. آیا شما برای خدا خیلی بیشتر از این پرندگان ارزش ندارید؟ آیا غصه خوردن میتواند یک لحظه عمرتان را طولانیتر کند؟
به گلهای سوسن که در صحرا هستند نگاه کنید، خدا در فکر گلهایی است که امروز هستند و فردا از بین میروند، چقدر بیشتر در فکر شماست،
ایکم ایمانان.
پدر آسمانی شما کاملاً میداند شما به چه نیاز دارید. اگر شما در زندگی خود به خدا بیش از هر چیز دیگر اهمیت دهید و دل ببندید، او همهی نیازهای شما را برآورده خواهد ساخت.
پس غصهی فردا را نخورید،
چون خدا در فکر فردای شما نیز میباشد.
مشکلات هر روز برای همان روز کافیست، لازم نیست مشکلات روز بعد را نیز به آن بیفزائید.
(انجیل متی
سراینده باش و فزاینده باش
شب و روز، با رامش و خنده باش
چنان رَوْ که پرسَدْت روزِ شمار
نپیچی سر از شرمِ پروردگار
به داد و دِهِش گیتی آباد دار
دلِ زیردستانِ خود شاد دار
که بر کس نمانَد جَهان جاوْدان
نه بر تاجدار و نه بر موبدان
تو از چرخِ گَردان مَدان این ستم
چُن از باد خیزی گذاری به دَم
#فردوسى
شب و روز، با رامش و خنده باش
چنان رَوْ که پرسَدْت روزِ شمار
نپیچی سر از شرمِ پروردگار
به داد و دِهِش گیتی آباد دار
دلِ زیردستانِ خود شاد دار
که بر کس نمانَد جَهان جاوْدان
نه بر تاجدار و نه بر موبدان
تو از چرخِ گَردان مَدان این ستم
چُن از باد خیزی گذاری به دَم
#فردوسى
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
لحظات قشنگ و زیبا
زندگی مردم دنیا،
با نجوای لبخند و آیین مهر و رازنگاه..
لحظات قشنگ و زیبا
زندگی مردم دنیا،
با نجوای لبخند و آیین مهر و رازنگاه..
بعضیها فکر میکنن زرنگن !
فکر میکنن با دروغ
با نقاب
با فریب
با پدرسوختگی بازی
با مال مردم خوری
زرنگن !!!!!
ولی واقعن احمق و حقیرن این آدم ها
چون ی بار مصرفن
و بجای فرصت سازی ،فرصت سوزی میکن
و راه آرامش و خوشبختی رو بی شک گم می کنن
فکر میکنن با دروغ
با نقاب
با فریب
با پدرسوختگی بازی
با مال مردم خوری
زرنگن !!!!!
ولی واقعن احمق و حقیرن این آدم ها
چون ی بار مصرفن
و بجای فرصت سازی ،فرصت سوزی میکن
و راه آرامش و خوشبختی رو بی شک گم می کنن
رویی کز او دلی نگشاید ندیدنی است
حرفی که مغز نیست در او ناشنیدنی است
یک دیدن از برای ندیدن بود ضرور
هر چند روی مردم عالم ندیدنی است
#صائب_تبریزی
حرفی که مغز نیست در او ناشنیدنی است
یک دیدن از برای ندیدن بود ضرور
هر چند روی مردم عالم ندیدنی است
#صائب_تبریزی
دوست شو وز خوی ناخوش شو بری
تا ز خمره ی زهر هم شکر خوری
#مثنوی_مولانا
با دیگران روی خوش داشته باش و
تندخو مباش. در این صورت شرایط
سخت هم برایت آسانی هایی خواهد
داشت...
تا ز خمره ی زهر هم شکر خوری
#مثنوی_مولانا
با دیگران روی خوش داشته باش و
تندخو مباش. در این صورت شرایط
سخت هم برایت آسانی هایی خواهد
داشت...
حکایتی از کتاب الهی نامه عطار نیشابوری
مردی برای عبادت به مسجد رفت. نيّتش آن بود كه شب را به راز و نياز با پروردگار بگذراند. شب هنگام كه به نماز مشغول بود صدائی به گوشش رسيد.
تصور كرد شخصی به مسجد وارد شده است. با خود گفت: لابد شخصی كه در اين موقع شب به مسجد آمده است زاهدی است و مرا همچون خود زاهد تمام عياری بشمار خواهد آورد.
بايد احتياط كنم و شرط عبادت و خضوع را به جا آورم:
همه شب تا به روزش بود طاعت
نياسود از عبادت هيچ ساعت
دعا و زاری بسيار كرد او
گهی توبه گه استغفار كرد او
به جای آورد آداب و سنن را
نكو بنمود الحق خويشتن را
وقتی صبح شد و هوا روشن گرديد، مرد چشمش به سگی افتاد كه درگوشه مسجد خوابيده بود.
از خجالت سر به زير انداخت و با خود گفت:
همه شب بهر سگی در كار بودی
شبی به حق را چنين بيدار بودی
ز بی شرمی شدی غرق ريا تو
نداری شرم آخر از خدا تو
بسی سگ از تو بهتر ای مُرائی
ببين تا سگ كجا و تو كجايی؟
چو پرده برفتد از پيش آخر
چه گويی با خدای خويش آخر؟
مردی برای عبادت به مسجد رفت. نيّتش آن بود كه شب را به راز و نياز با پروردگار بگذراند. شب هنگام كه به نماز مشغول بود صدائی به گوشش رسيد.
تصور كرد شخصی به مسجد وارد شده است. با خود گفت: لابد شخصی كه در اين موقع شب به مسجد آمده است زاهدی است و مرا همچون خود زاهد تمام عياری بشمار خواهد آورد.
بايد احتياط كنم و شرط عبادت و خضوع را به جا آورم:
همه شب تا به روزش بود طاعت
نياسود از عبادت هيچ ساعت
دعا و زاری بسيار كرد او
گهی توبه گه استغفار كرد او
به جای آورد آداب و سنن را
نكو بنمود الحق خويشتن را
وقتی صبح شد و هوا روشن گرديد، مرد چشمش به سگی افتاد كه درگوشه مسجد خوابيده بود.
از خجالت سر به زير انداخت و با خود گفت:
همه شب بهر سگی در كار بودی
شبی به حق را چنين بيدار بودی
ز بی شرمی شدی غرق ريا تو
نداری شرم آخر از خدا تو
بسی سگ از تو بهتر ای مُرائی
ببين تا سگ كجا و تو كجايی؟
چو پرده برفتد از پيش آخر
چه گويی با خدای خويش آخر؟
پیر و عارفی در گذشت یکی از مریدان او را به خواب دید و گفت ای شیخ عزیز بعد وفات چه شد آیا فرشتگان موکل سراغت آمدند تا از ایمان و رب تو بپرسند .. گفت آری آمدند و گفتند خدای تو کیست به آنها گفتم من از آنکه حقیر بودم دلم را تبدیل به خانه کردم تا خدا خودش بیاید مرا چه به آنکه خدا را انتخاب کنم بروید این را به رب العالمین بگویید .
چنین گفتم که من از تنگنایی
بدل کردم سرایی نه خدایی
حضرت عطار میفرماید ایمان و یافتن خدا به پندار نیست وقتی قلب و روان آدمی عاشق و در پی او باشد او خود می آید و تمام وجود را تصاحب می کند .
اسرار نامه
چنین گفتم که من از تنگنایی
بدل کردم سرایی نه خدایی
حضرت عطار میفرماید ایمان و یافتن خدا به پندار نیست وقتی قلب و روان آدمی عاشق و در پی او باشد او خود می آید و تمام وجود را تصاحب می کند .
اسرار نامه
بافیده ی دست احد پیدا بود پیدا بود
از صنعت جولاههای وز دست وز ماکوی او
ای جان ما ماکوی او ، وی قبله ی ما کوی او
فراش این کو آسمان وین خاک کدبانوی او
#مولانا
از صنعت جولاههای وز دست وز ماکوی او
ای جان ما ماکوی او ، وی قبله ی ما کوی او
فراش این کو آسمان وین خاک کدبانوی او
#مولانا
از پای تا سرت همه نور خدا شود
در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی
وجه خدا اگر شودت منظر نظر
زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی
#حضرت_حافظ
در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی
وجه خدا اگر شودت منظر نظر
زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی
#حضرت_حافظ