آن ملاحت که حسن روی توراست
کس نبیند، مگر که بنمایی
نیست بیروی تو عراقی را
بیش ازین طاقت شکیبایی
#فخرالدین_عراقی
کس نبیند، مگر که بنمایی
نیست بیروی تو عراقی را
بیش ازین طاقت شکیبایی
#فخرالدین_عراقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎙شعر زیبای وداع از استاد شهریار با صدای شاعر
مست آمدم ای پیر که مستانه بمیرم
مستانه در این گوشه میخانه بمیرم
درویشم و بگذار قلندرمنشانه
کاکل همه افشان به سر شانه بمیرم
من دُر یتیمم، صدفم سینه دریاست
بگذار یتیمانه و دردانه بمیرم
بیگانه شمردند مرا در وطن خویش
تا بیوطن و از همه بیگانه بمیرم
سرباز جهادم من و از جبهه احرار
انصاف کجا رفته که در خانه بمیرم
من بلبل عشاق به دامی نشوم رام
در دام تو هم بیطمع دانه بمیرم
در زندگی افسانه شدم در همه آفاق
بگذار که در مرگ هم افسانه بمیرم
مست آمدم ای پیر که مستانه بمیرم
مستانه در این گوشه میخانه بمیرم
درویشم و بگذار قلندرمنشانه
کاکل همه افشان به سر شانه بمیرم
من دُر یتیمم، صدفم سینه دریاست
بگذار یتیمانه و دردانه بمیرم
بیگانه شمردند مرا در وطن خویش
تا بیوطن و از همه بیگانه بمیرم
سرباز جهادم من و از جبهه احرار
انصاف کجا رفته که در خانه بمیرم
من بلبل عشاق به دامی نشوم رام
در دام تو هم بیطمع دانه بمیرم
در زندگی افسانه شدم در همه آفاق
بگذار که در مرگ هم افسانه بمیرم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روانشناسی نشون داده :
اگه کسی ظاهرا سرد و بی احساسه
وجودش سراسر قلبه.
اگه کسی روت حساسه و زود از کارات
عصبی میشه یعنی براش مهمی و
دوستت داره.
اگه کسی زود رنجه یعنی به محبت نیاز داره.
اگه کسی خسته اس یعنی زیاد منتظر بوده.
اگه کسی چیزی رو زیاد بروز نمیده
بی احساس نیست فقط زیادی اعتماد کرده
و ضربه خورده.
یعنی میخوام بگم هر ایرادی توی هر کسی دیدی سعی کن درکش کنی چون هیچکدوممون کامل نیستیم.
اگه کسی ظاهرا سرد و بی احساسه
وجودش سراسر قلبه.
اگه کسی روت حساسه و زود از کارات
عصبی میشه یعنی براش مهمی و
دوستت داره.
اگه کسی زود رنجه یعنی به محبت نیاز داره.
اگه کسی خسته اس یعنی زیاد منتظر بوده.
اگه کسی چیزی رو زیاد بروز نمیده
بی احساس نیست فقط زیادی اعتماد کرده
و ضربه خورده.
یعنی میخوام بگم هر ایرادی توی هر کسی دیدی سعی کن درکش کنی چون هیچکدوممون کامل نیستیم.
باز آمدم و برابرت بنشستم
احرام طواف گرد رویت بستم
هر پیمانی که بیتو با خود بستم
چون روی تو دیدم همه را بشکستم
#مولانای_جان
احرام طواف گرد رویت بستم
هر پیمانی که بیتو با خود بستم
چون روی تو دیدم همه را بشکستم
#مولانای_جان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باغی که من از بهار او بشکفتم
بشکفت و نمود هرچه من میگفتم
با ساغر اقبال چو کرد او جفتم
سرمست شدم سر بنهادم خفتم
#مولانای_جان
بشکفت و نمود هرچه من میگفتم
با ساغر اقبال چو کرد او جفتم
سرمست شدم سر بنهادم خفتم
#مولانای_جان
بالای سر ار دست زند دو دستم
ای دلبر من عیب مکن سرمستم
از چنبرهٔ زمانه بیرون جستم
وز نیک و بد و سود و زیان وارستم
#مولانای_جان
ای دلبر من عیب مکن سرمستم
از چنبرهٔ زمانه بیرون جستم
وز نیک و بد و سود و زیان وارستم
#مولانای_جان
دو چیز انسانیت را در وجود انسانها
از بین میبرد؛پ..
فریاد ..وقتی باید سکوت کرد ..
سکوت .. وقتی باید فریاد زد ...!
#برتراند_راسل
از بین میبرد؛پ..
فریاد ..وقتی باید سکوت کرد ..
سکوت .. وقتی باید فریاد زد ...!
#برتراند_راسل
در زندگی شتابزدهی امروز، همهی ما بیش از حد فکر میکنیم، بیش از حد جستجو میکنیم، بیش از حد میخواهیم و به همین دلیل، لذتِ بودن را فراموش میکنیم.
بودن را باید احساس کرد،
فکر کردنی نیست.
#اکهارت_تله
بودن را باید احساس کرد،
فکر کردنی نیست.
#اکهارت_تله
سودایِ عشق خوبان از سربدر کن، ای دل ...
در کوی نیک نامی لختی گذر کن، ای دل ..
دنیی و دین و دانش در کار عشق کردی ..
زین کار غصه بینی، کارِ دگر کن، ای دل..!
#اوحدی
در کوی نیک نامی لختی گذر کن، ای دل ..
دنیی و دین و دانش در کار عشق کردی ..
زین کار غصه بینی، کارِ دگر کن، ای دل..!
#اوحدی
كافر و مؤمن چو روىِ خوبِ تو بيند..
آن به كليسا و اين به كعبه كُند پشت ..!
دشمن اگر ميكُشد به دوست توان گفت ..
با كه توان گفت اينكه دوست مرا كُشت..؟!
#شاطر_عباس_صبوحى
آن به كليسا و اين به كعبه كُند پشت ..!
دشمن اگر ميكُشد به دوست توان گفت ..
با كه توان گفت اينكه دوست مرا كُشت..؟!
#شاطر_عباس_صبوحى
فردی مسلمان همسایهای کافر داشت هر روز و هر شب با صدای بلند همسایه کافر رو لعن و نفرین میکرد:
خدایا! جان این همسایه کافر من را بگیر، مرگش را نزدیک کن (طوری که مرد کافر میشنید)
زمان گذشت و مسلمان بیمار شد. دیگر نمیتوانست غذا درست کند ولی در کمال تعجب غذایش سر موقع در خانهاش ظاهر میشد.
مسلمان سر نماز میگفت خدایا ممنونم ک بندهات را فراموش نکردی و غذای مرا در خانهام ظاهر میکنی و لعنت بر آن کافر خدا نشناس…!
روزی از روزها که خواست برود غذا را بر دارد، دید این همسایه کافر است ک غذا برایش میآورد.
از آن شب ب بعد، مسلمان سر نماز میگفت: خدایا ممنونم که این مرتیکه شیطان رو وسیله کردی که برای من غذا بیاورد. من تازه حکمت تو را فهمیدم ک چرا جانش را نگرفتی!
حکایت خیلیاست
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
خدایا! جان این همسایه کافر من را بگیر، مرگش را نزدیک کن (طوری که مرد کافر میشنید)
زمان گذشت و مسلمان بیمار شد. دیگر نمیتوانست غذا درست کند ولی در کمال تعجب غذایش سر موقع در خانهاش ظاهر میشد.
مسلمان سر نماز میگفت خدایا ممنونم ک بندهات را فراموش نکردی و غذای مرا در خانهام ظاهر میکنی و لعنت بر آن کافر خدا نشناس…!
روزی از روزها که خواست برود غذا را بر دارد، دید این همسایه کافر است ک غذا برایش میآورد.
از آن شب ب بعد، مسلمان سر نماز میگفت: خدایا ممنونم که این مرتیکه شیطان رو وسیله کردی که برای من غذا بیاورد. من تازه حکمت تو را فهمیدم ک چرا جانش را نگرفتی!
حکایت خیلیاست
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
ديده دريا کنم و صبر به صحرا فکنم
و اندر اين کار دل خويش به دريا فکنم
از دل تنگ گنهکار برآرم آهي
کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم
مايه خوشدلي آن جاست که دلدار آن جاست
مي کنم جهد که خود را مگر آن جا فکنم
بگشا بند قبا اي مه خورشيدکلاه
تا چو زلفت سر سودازده در پا فکنم
خورده ام تير فلک باده بده تا سرمست
عقده دربند کمر ترکش جوزا فکنم
جرعه جام بر اين تخت روان افشانم
غلغل چنگ در اين گنبد مينا فکنم
حافظا تکيه بر ايام چو سهو است و خطا
من چرا عشرت امروز به فردا فکنم
#حضرت_حافظ
و اندر اين کار دل خويش به دريا فکنم
از دل تنگ گنهکار برآرم آهي
کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم
مايه خوشدلي آن جاست که دلدار آن جاست
مي کنم جهد که خود را مگر آن جا فکنم
بگشا بند قبا اي مه خورشيدکلاه
تا چو زلفت سر سودازده در پا فکنم
خورده ام تير فلک باده بده تا سرمست
عقده دربند کمر ترکش جوزا فکنم
جرعه جام بر اين تخت روان افشانم
غلغل چنگ در اين گنبد مينا فکنم
حافظا تکيه بر ايام چو سهو است و خطا
من چرا عشرت امروز به فردا فکنم
#حضرت_حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
➖ آهای خبردار: همایون شجریان
➖ رقص: دنیز
انگار که گریز از این همه بد،
به رقص باشد و موسیقی؛
گریزی کوتاه
همچون نفس گرفتنِ غریقی
به آنی بر آب.
➖ رقص: دنیز
انگار که گریز از این همه بد،
به رقص باشد و موسیقی؛
گریزی کوتاه
همچون نفس گرفتنِ غریقی
به آنی بر آب.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خیال را پرواز میدهی به راهی بس دور!
العجب که خدا را در کائنات و جان جمادی
و در مادون جانِ خویش میجویی!
در آنجا کنکاش میکنی،
که قرنها پیش از آن گذر کردهای!
کجا میروی؟!
گنج با تو و در نزد توست.
از خویش طلب کن.....
فیه ما فیه
العجب که خدا را در کائنات و جان جمادی
و در مادون جانِ خویش میجویی!
در آنجا کنکاش میکنی،
که قرنها پیش از آن گذر کردهای!
کجا میروی؟!
گنج با تو و در نزد توست.
از خویش طلب کن.....
فیه ما فیه
شریعت بند دیوانگی حقیقت آمده است،
هرگز دیده ای که دیوانگان رابند برنهند ؟
گروهی ازسالکان دیوانه حقیقت آمدند صاحب شریعت به نورنبوت دانست که دیوانگان رابند برباید نهاد و شریعت رابند ایشان کردند مگر ازآن بزرگ نشنیده ای که مرید خود را گفت : باخدا دیوانه باش و بامصطفی (ص) هوشیار...
عین القضات همدانی
هرگز دیده ای که دیوانگان رابند برنهند ؟
گروهی ازسالکان دیوانه حقیقت آمدند صاحب شریعت به نورنبوت دانست که دیوانگان رابند برباید نهاد و شریعت رابند ایشان کردند مگر ازآن بزرگ نشنیده ای که مرید خود را گفت : باخدا دیوانه باش و بامصطفی (ص) هوشیار...
عین القضات همدانی
هر خیالی کو کند در دل وطن
روز محشر صورتی خواهد شدن
#مثنوی_مولانا
هرچه از فعل و قول و فکر و خیال ما نتیجه می شود، ذریه و فرزند ما خواهد بود. ما نه تنها مسئول گفته ها و کرده های خود، که حتی پاسخگوی خیالات خود هم خواهیم بود . آنها فرزندان ما هستند که تا ابد فرزندان نویی می زایند . خیالات نیک و زیبا فرزندان نیکو می زایند ، و خیالات زشت و ناپسند فرزندان کریه و نا مقبول. مراقب خیالات خود باشیم،
هر خیالی کو کند در دل وطن
روز محشر صورتی خواهد شدن
روز محشر صورتی خواهد شدن
#مثنوی_مولانا
هرچه از فعل و قول و فکر و خیال ما نتیجه می شود، ذریه و فرزند ما خواهد بود. ما نه تنها مسئول گفته ها و کرده های خود، که حتی پاسخگوی خیالات خود هم خواهیم بود . آنها فرزندان ما هستند که تا ابد فرزندان نویی می زایند . خیالات نیک و زیبا فرزندان نیکو می زایند ، و خیالات زشت و ناپسند فرزندان کریه و نا مقبول. مراقب خیالات خود باشیم،
هر خیالی کو کند در دل وطن
روز محشر صورتی خواهد شدن
بادی که سحرگه ، ز سرِ کوی تو آید ،
جانها به فدایش ، که ازو ، بویِ تو آید ،
چشمی که به جز تو نِگَرَد ، برکَنَم از سَر ،
گر ، چشم چنین بر سرِ ابرویِ تو آید ،
جز پرده ، نخواهم که کسی رویِ تو بیند ،
جز خویش ،،، نخواهم که کسی سویِ تو آید ،
#نظامی
جانها به فدایش ، که ازو ، بویِ تو آید ،
چشمی که به جز تو نِگَرَد ، برکَنَم از سَر ،
گر ، چشم چنین بر سرِ ابرویِ تو آید ،
جز پرده ، نخواهم که کسی رویِ تو بیند ،
جز خویش ،،، نخواهم که کسی سویِ تو آید ،
#نظامی