معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
گر مرد نام و ننگی از کوی ما گذر کن
          ما ننگ خاص و عامیم از ننگ ما حذر کن

سرگشتگان عشقیم نه دل نه دین نه دنیا
          گر راه بین راهی در حال ما نظر کن

عطار
سماع از بهرِ جان بی‌قرارست
          سبک برجه چه جای انتظارست

مشین این جا تو با اندیشه خویش
         اگر مردی برو آن جا که یارست

مولانا
دهان بربند و بگشا روزن دل
از آن ره باش با ارواح گویا

#مولانا
شادی بطلب که حاصل عمر دمی است
هر ذرّه ز خاک کیقبادی و جمی است

احوال جهان و اصلِ این عمر که هست
خوابی و خیالی و فریبی و دمی است

#حکیم عُمر خیام
من قاعدهٔ درد و دوا می‌شکنم
من قاعدهٔ مهر و جفا میشکنم

دیدی که به صدق توبه‌ها میکردم
بنگر که چگونه توبه‌ها میشکنم

#مولانا
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم »
بخش ۷۱ - شکایت قاضی از آفت قضا و جواب گفتن نایب او را





قاضیی بنشاندند ، او می‌گریست ،

گفت نایب : قاضیا ، گریه ز چیست؟ ،




این ، نه وقتِ گریه و فریادِ تُست ،

وقتِ شادی و ، مبارک‌بادِ تُست ،




گفت : اه ، چون حکم رانَد بی‌دلی؟ ،

در میانِ آن دو عالِم ،،، جاهلی؟ ،




آن دو خصم ، از واقعهٔ ، خود واقفند ،

قاضیِ مسکین ، چه دانَد زان دو بند؟ ،




جاهلست و غافلست ، از حالشان ،

چون رَوَد در خونشان و مالشان؟ ،




گفت : خصمان ، عالِم‌اَند و علّتی ،

جاهلی تو ، لیک ، شمعِ ملّتی ،




زانک ، تو علّت نداری در میان ،

آن فراغت ،،، هست نورِ دیدگان ،




وان دو عالِم را ،،، غرضشان ، کور کرد ،

علمشان را ،،، علّت ، اندر گور کرد ،




جهل را ، بی‌علّتی ،،، عالِم کند ،

علم را ، علت ،،، کژ و ظالم کند ،




تا ، تو رشوت نَستَدی ،،، بیننده‌ای ،

چون طمع کردی ،، ضریر و بنده‌ای ،




از هوا ، من ، خوی را ، وا کرده‌ام ،

لقمه‌هایِ شهوتی ، کم خورده‌ام ،




چاشنی‌گیرِ دلم ،،، شد با فروغ ،

راست را ،،، داند حقیقت ، از دروغ ،




#مولانا
#مثنوی


معنی برخی لغات :


بی دل : در اینجا یعنی بی خبر ، ناآگاه



- بیت سوم اشاره با این مَثَل مشهور دارد :

القاضیُّ جاهلٌ ما بین العالِمَین :

قاضی جاهلی است میان دو عالِم .




علّت : بیماری . ( علت پوشیده مدار از طبیب . ناصرخسرو )

علّتی : فرد مبتلا به بیماری


ضَریر : کور . نابینا


رِشوَت : رشوه ، مزد نابجا ، مزدی که به کسی دهند تا کاری به ناحق کند .


چاشنی‌گیر : مزه‌چش ، آنکه طعام یا شراب را بازچشد تا طعم آن معلوم کند .
Sokoute Gouya
Iraj Bastami
#ایرج بسطامی

سکوت گویا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شب همه بی تو کار من شکوه به ماه
کردنست
روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست

متن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد
جهان
حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست

چون تو نه در مقابلی عکس تو پیش
رونهیم
اینهم از آب و آینه خواهش ماه کردنست

نو گل نازنین من تا تو نگاه می کنی
لطف بهار عارفان در تو نگاه کردنست

#شهریار
حافظ خلوت نشین دوش به میخانه شد

از سر پیمان برفت بر سر پیمانه شد

#حضرت_حافظ
در خم زلف تو
آن خال سیه دانی چیست

نقطه دوده
که در حلقه جیم افتادست..

#حافظ
چو مبصر با بصر نزدیک گردد
بصر ز ادراک آن تاریک گردد

سیاهی گربدانی نور ذات است
به تاریکی درون آب حیات است

#گلشن راز
و کدامین ثروت است
که نگاه دارید تا ابد؟
آنچه امروز از آنِ شما است،
یک روز به دیگری سپرده می‌شود.

پس امروز به دست خویش بخشش کنید
باشد که شهد گوارای سخاوت
نصیب شما گردد،
نه مرده ریگی وارثانتان …

#جبران‌خلیل_جبران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفت: دو حرف یاد گیر! از علم چندینت بس که بدانی که خدای بر تو مطلع است و هرچه می‌کنی می‌بیند؛ و بدانی که خداوند از عمل تو بی نیاز است.

«عطار»ذکر بایزید بسطامی
Bidad
Mahan Farzad
#بی‌داد

تنظیم و آهنگ‌سازی مجدد: #ماهان‌فرزاد
آواز: #محمدرضاشجریان
سنتور: #پرویزمشکاتیان



.
ای کرده چرخ تیغ ترا پاسبان ملک
وی کرده جود کفّ ترا پاسبان خویش

تقدیر گوش امر تو دارد ز آسمان
دینار قصد کفّ تو دارد ز کان خویش

«دقیقی»
انسان باید آن‌قدر بزرگ باشد که اشتباهات خود را قبول کند،
آن‌قدر باهوش باشد که از آن‌ها سود ببرد،
و آن‌قدر قوی باشد که آن‌ها را اصلاح کند ...

#جان_مکسول
.
اگر پیرو هر دینی، عمیقاً احساس کند که، وظیفه اخلاقی و دینی او این است که، با پیروان سایر ادیان و مذاهب همان رفتاری را کند که خوش‌دارد که، آنان با او رفتار کنند!
بزرگترین مانع همزیستی مسالمت آمیز، از بین می رود.

مصطفی ملکیان
به جباران این جهان بگویید که از ظلمت خویش حتی پلاسِ پاره‌ای به گور نخواهند برد…
هشدارتان می‌دهم!
او که به کشتن آزادی بیاید هرگز از هوای اهورا خوشبو نخواهد شد.
بخشوده نخواهد شد.
بزرگ نخواهد شد ...



بخشی از منشور #کوروش
.
زان يار دلنوازم شکريست با شکايت
گر نکته دان عشقي بشنو تو اين حکايت
بي مزد بود و منت هر خدمتي که کردم
يا رب مباد کس را مخدوم بي عنايت
رندان تشنه لب را آبي نمي دهد کس
گويي ولي شناسان رفتند از اين ولايت
در زلف چون کمندش اي دل مپيچ کان جا
سرها بريده بيني بي جرم و بي جنايت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و مي پسندي
جانا روا نباشد خون ريز را حمايت
در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود
از گوشه اي برون آي اي کوکب هدايت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نيفزود
زنهار از اين بيابان وين راه بي نهايت
اي آفتاب خوبان مي جوشد اندرونم
يک ساعتم بگنجان در سايه عنايت
اين راه را نهايت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بيش است در بدايت
هر چند بردي آبم روي از درت نتابم
جور از حبيب خوشتر کز مدعي رعايت
عشقت رسد به فرياد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخواني در چارده روايت

تعبیر
شکایت کردن از کاری که برای خدا و در راه رضای او انجام داده اید، نفس عمل تان را ضایع خواهد کرد. دل به او بسپارید که اجر کار صواب شما را خواهد داد.

برای دستیابی به مقصود باید صداقت پیشه کنید و ایمان داشته باشید
بر یار نظر کنم خجل میگردد
ور ننگرمش آفت دل میگردد

در آب رخش ستارگان پیدایند
بی‌آب وی آبم همه گل میگردد

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۵۸۳
ای راحت سینه، سینه رنجور از تو
وی قبلهٔ دیده، دیده مهجور از تو

با دشمن من ساخته‌ای دور از من
با دوری تو سوخته‌ام دور از تو

#خاقانی
- رباعی شمارهٔ ۲۸۳