معرفی عارفان
داستان رستم و سهراب #رسیدن_سهراب_به_دژ_سپید فردوسی « شاهنامه » سهراب » بخش ۸ ( #قسمت_سوم ) ۲۴ یکی نیزه زد بر میانش ، هجیر ، نیامد سنان ، اندرو جایگیر ، ۲۵ سنان باز پس کرد ، سهرابِ شیر ، بُنِ نیزه ، زد بر میانش ، دلیر ، ۲۶ ز زین…
داستان رستم و سهراب
#رزم_سهراب_با_گردآفرید
فردوسی « شاهنامه » سهراب »
بخش ۹
( #قسمت_اول )
۱
چو آگاه شد ، دخترِ گژدهم ،
که سالارِ آن انجمن ، گشت کم ،
۲
غمین گشت و ، برزد خروشی بهدَرد ،
برآورد از دل ، یکی بادِ سرد ،
۳
زنی بود بر سانِ گُردی سوار ،
همیشه به جنگاندرون ، نامدار ،
۴
کجا ، نام او بود ، گُردآفرید ،
که چون او ، به جنگاندرون ، کس ندید ،
۵
چنان ننگش آمد ز کارِ هجیر ،
که شد لالهرنگش ، به کردارِ قیر ،
۶
بپوشید درعِ سواران ، به جنگ ،
نبود اندر آن کار ، جایِ درنگ ،
۷
نهان کرد گیسو ، به زیرِ زره ،
بزد بر سرِ تَرگِ رومی ، گِرِه ،
۸
فرود آمد از دژ ، به کردارِ شیر ،
کمر ، بر میان ،، بادپایی ، به زیر ،
۹
به پیشِ سپاه ، اندر آمد چو گَرد ،
چو رعدِ خروشان ، یکی ویله کرد ،
۱۰
که ، گُردان کدامند و؟ ، سالار ، کیست؟ ،
ز رزمآوران ، جنگ را ، یار کیست؟ ،
۱۱
که بر من ، یکی آزمون را ، به جنگ ،
بگردد بسانِ دلاور نهنگ ،
۱۲
ز جنگآوران لشکرِ سرفراز ،
مر او را ، نیامد کسی پیش باز ،
۱۳
چو سهرابِ شیراوژن ، او را بدید ،
بخندید و ، لب را به دندان گزید ،
۱۴
چنین گفت : کآمد دگرباره ، گور ،
به دامِ خداوندِ شمشیر و زور ،
۱۵
بپوشید خفتان و ، بر سر نهاد ،
یکی تَرگِ چینی ، به کردارِ باد ،
۱۶
غریوید بر آسمان ، همچو میغ ،
بنامِ خداوندِ شمشیر و تیغ ،
بخش ۱۰ : « چو برگشت سهراب گژدهم پیر »
بخش ۸ : « دژی بود کش خواندندی سپید »
ادامه دارد 👇👇👇
#رزم_سهراب_با_گردآفرید
فردوسی « شاهنامه » سهراب »
بخش ۹
( #قسمت_اول )
۱
چو آگاه شد ، دخترِ گژدهم ،
که سالارِ آن انجمن ، گشت کم ،
۲
غمین گشت و ، برزد خروشی بهدَرد ،
برآورد از دل ، یکی بادِ سرد ،
۳
زنی بود بر سانِ گُردی سوار ،
همیشه به جنگاندرون ، نامدار ،
۴
کجا ، نام او بود ، گُردآفرید ،
که چون او ، به جنگاندرون ، کس ندید ،
۵
چنان ننگش آمد ز کارِ هجیر ،
که شد لالهرنگش ، به کردارِ قیر ،
۶
بپوشید درعِ سواران ، به جنگ ،
نبود اندر آن کار ، جایِ درنگ ،
۷
نهان کرد گیسو ، به زیرِ زره ،
بزد بر سرِ تَرگِ رومی ، گِرِه ،
۸
فرود آمد از دژ ، به کردارِ شیر ،
کمر ، بر میان ،، بادپایی ، به زیر ،
۹
به پیشِ سپاه ، اندر آمد چو گَرد ،
چو رعدِ خروشان ، یکی ویله کرد ،
۱۰
که ، گُردان کدامند و؟ ، سالار ، کیست؟ ،
ز رزمآوران ، جنگ را ، یار کیست؟ ،
۱۱
که بر من ، یکی آزمون را ، به جنگ ،
بگردد بسانِ دلاور نهنگ ،
۱۲
ز جنگآوران لشکرِ سرفراز ،
مر او را ، نیامد کسی پیش باز ،
۱۳
چو سهرابِ شیراوژن ، او را بدید ،
بخندید و ، لب را به دندان گزید ،
۱۴
چنین گفت : کآمد دگرباره ، گور ،
به دامِ خداوندِ شمشیر و زور ،
۱۵
بپوشید خفتان و ، بر سر نهاد ،
یکی تَرگِ چینی ، به کردارِ باد ،
۱۶
غریوید بر آسمان ، همچو میغ ،
بنامِ خداوندِ شمشیر و تیغ ،
بخش ۱۰ : « چو برگشت سهراب گژدهم پیر »
بخش ۸ : « دژی بود کش خواندندی سپید »
ادامه دارد 👇👇👇
ای که میگویی ،
بپوشان از رُخِ خوبان ،، نظر ،
گر ، گناه است این ،
بر آنم ،، کاین گناه ، افزون کنم ،
#نسیمی
بپوشان از رُخِ خوبان ،، نظر ،
گر ، گناه است این ،
بر آنم ،، کاین گناه ، افزون کنم ،
#نسیمی
وقتی از ته دل بخندی ...
وقتی هر چیزی را به خودت نگیری ،
وقتی سپاسگذار آنچه که هست باشی ،
وقتی برای شاد بودن نیاز به بهانه نداشته باشی ،
آن زمان است که واقعا زندگی می کنی ... !
وقتی احساس خوبی داری حتما افکاری خوب در سر می پرورانی. لحظاتی را که حال و هوای خوب داری بقاپ و از آن بهره بگیر. حواست باشد همچنان که احساس خوبی داری ، قدرتمندانه موارد خوب بیشتری را بسوی خودت جذب می کنی.
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
امروزت به آرامش
لحظههایت به عشق
زندگیت به شادی
تپیدن قلبت به امید
🌺🌺🌺
شاد باشی
وقتی هر چیزی را به خودت نگیری ،
وقتی سپاسگذار آنچه که هست باشی ،
وقتی برای شاد بودن نیاز به بهانه نداشته باشی ،
آن زمان است که واقعا زندگی می کنی ... !
وقتی احساس خوبی داری حتما افکاری خوب در سر می پرورانی. لحظاتی را که حال و هوای خوب داری بقاپ و از آن بهره بگیر. حواست باشد همچنان که احساس خوبی داری ، قدرتمندانه موارد خوب بیشتری را بسوی خودت جذب می کنی.
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
امروزت به آرامش
لحظههایت به عشق
زندگیت به شادی
تپیدن قلبت به امید
🌺🌺🌺
شاد باشی
«هو»
ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود
هر چه ما را لقب دهند آنیم
گر برانند و گر ببخشایند
ره به جای دگر نمیدانیم
چون دلارام میزند شمشیر
سر ببازیم و رخ نگردانیم
دوستان در هوای صحبت یار
زر فشانند و ما سر افشانیم
مر خداوند عقل و دانش را
عیب ما گو مکن که نادانیم
#حضرت_سعدی
ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود
هر چه ما را لقب دهند آنیم
گر برانند و گر ببخشایند
ره به جای دگر نمیدانیم
چون دلارام میزند شمشیر
سر ببازیم و رخ نگردانیم
دوستان در هوای صحبت یار
زر فشانند و ما سر افشانیم
مر خداوند عقل و دانش را
عیب ما گو مکن که نادانیم
#حضرت_سعدی
هر چیزی که حضرت جل و علا در ملک و ملکوت تعبیه کرده است، در «دلانسان» مکتوب است!
همه کاینات به نسبت با دل انسان همچنان است که خردل در میان بیابان بزرگی!
زیرا که [دل انسان] محل نزول اسرار الهی است!
چنانکه از رسول (ص) پرسیدند: که حضرت حق تعالی کجاست؟
فرمود: در دل بنده من!
پس «دل انسان» محل نزول اسرار الهی بود.
از #بیانات_ابن_عربی
همه کاینات به نسبت با دل انسان همچنان است که خردل در میان بیابان بزرگی!
زیرا که [دل انسان] محل نزول اسرار الهی است!
چنانکه از رسول (ص) پرسیدند: که حضرت حق تعالی کجاست؟
فرمود: در دل بنده من!
پس «دل انسان» محل نزول اسرار الهی بود.
از #بیانات_ابن_عربی
پوران _ شاخه گل ۲۸۰
@baritonmosighi
برنامه یک شاخه گل شماره 280
با صدای بانو #پوران
با همکاری
#جلیل_شهناز
#افتتاح #فریدون_حافظی
اشعار: #معینی_کرمانشاهی
#شاپورتهرانی
دستگاه: #سه_گاه
گوینده: #آذر_پژوهش
همین امشب بیاد رخ محبوبم
در میخانه میکوبم،من دیوانه امشب
ببوسم به یاد لب نوش او
لب پیمانه امشب
به گرد شراره من آتشین
شوم پروانه امشب
خوشا حال آن زمانها
که من به دوشت نهاده سر
مست روی تو بودم
چه شبها که من به شب
تا سحر به صد شوق و آرزو
رو به روی تو بودم
کنون گر مهربان ای گل
وگر نامهربانی،برای من
که میسوزم هنوز آرام جانی
به عشق تو خو کرده این جان
من خوشا مستی و جان فشانی
با صدای بانو #پوران
با همکاری
#جلیل_شهناز
#افتتاح #فریدون_حافظی
اشعار: #معینی_کرمانشاهی
#شاپورتهرانی
دستگاه: #سه_گاه
گوینده: #آذر_پژوهش
همین امشب بیاد رخ محبوبم
در میخانه میکوبم،من دیوانه امشب
ببوسم به یاد لب نوش او
لب پیمانه امشب
به گرد شراره من آتشین
شوم پروانه امشب
خوشا حال آن زمانها
که من به دوشت نهاده سر
مست روی تو بودم
چه شبها که من به شب
تا سحر به صد شوق و آرزو
رو به روی تو بودم
کنون گر مهربان ای گل
وگر نامهربانی،برای من
که میسوزم هنوز آرام جانی
به عشق تو خو کرده این جان
من خوشا مستی و جان فشانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لحظاتی زیبا
در آرامگاه حافظ شیرازی
آمیخته با صدای روحنواز
خسرو آواز ایران استاد شجریان
در آرامگاه حافظ شیرازی
آمیخته با صدای روحنواز
خسرو آواز ایران استاد شجریان
الله جل جلاله
آن خدایی که به نور حکمت دل اولیاء خود را منور ساخت.
بر روی عدم، بساطی از قدم گسترد!
یعنی، معدوم به وجود، موجود گشت.
آن که عارفان را به سوی خود هدایت فرمود و از دو بینی نجاتشان داد.
یک بین و یک نظر شدند و از کثرت رو به وحدت آوردند.
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
#آیه_۳_سوره_حدید
اوست اول، اوست آخر، اوست ظاهر، اوست باطن
اول اوست، آخر اوست، ظاهر اوست، باطن اوست
گر بَر کَنم دل از تو و بردارم از تو مهر
این مهر بَر که افکنم این دل کجا برم...
#عالیجناب_حافظ
آن خدایی که به نور حکمت دل اولیاء خود را منور ساخت.
بر روی عدم، بساطی از قدم گسترد!
یعنی، معدوم به وجود، موجود گشت.
آن که عارفان را به سوی خود هدایت فرمود و از دو بینی نجاتشان داد.
یک بین و یک نظر شدند و از کثرت رو به وحدت آوردند.
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
#آیه_۳_سوره_حدید
اوست اول، اوست آخر، اوست ظاهر، اوست باطن
اول اوست، آخر اوست، ظاهر اوست، باطن اوست
گر بَر کَنم دل از تو و بردارم از تو مهر
این مهر بَر که افکنم این دل کجا برم...
#عالیجناب_حافظ
Audio
#موسیقی_عرفانی
#ساقی_بده_شرابی
#تورج_زاهدی
گفتی چه کسی در چه خیالی به کجایی
بیتاب توأم ، محو توأم ، خانه خرابم
#بیدل_دهلوی
#ساقی_بده_شرابی
#تورج_زاهدی
گفتی چه کسی در چه خیالی به کجایی
بیتاب توأم ، محو توأم ، خانه خرابم
#بیدل_دهلوی
Dar Kenare Parvaneha
Ehsan Khajehamiri
دردی است در این دل که به درمان نتوان داد
عشقیست در این جان که به صد جان نتوان داد
ما دل به سر زلف دلارام سپردیم
هر چند دل خود به پریشان نتوان داد
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
عشقیست در این جان که به صد جان نتوان داد
ما دل به سر زلف دلارام سپردیم
هر چند دل خود به پریشان نتوان داد
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
عشقت به دلم درآمد و شاد برفت
بازآمد و رخت خویش بنهاد برفت
گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین
بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت
#مولانای_جان
بازآمد و رخت خویش بنهاد برفت
گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین
بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت
#مولانای_جان
مرا خود با تو چیزی در میان هست
و گر نه روی زیبا در جهان هست
وجودی دارم از مهرت گدازان
وجودم رفت و مهرت همچنان هست
#حضرت_سعدی
و گر نه روی زیبا در جهان هست
وجودی دارم از مهرت گدازان
وجودم رفت و مهرت همچنان هست
#حضرت_سعدی