معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.8K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
آری عجب نباشد گر در دلم نیایی
در کلبهٔ گدایان
سلطان چه کار دارد؟!

#عراقی
خانمان‌سوز بود آتش آهی، گاهی
ناله‌ای می‌شكند، پشت سپاهی گاهی

گر مقدر بشود، سلکِ سلاطين پويد
سالک بی‌خبرِ خفته به راهی گاهی

قصه‌ی يوسف و آن قوم، چه خوش پندی بود
به عزيزی رسد افتاده به چاهی گاهی

هستيَم سوختی از يک نظر، ای اختر عشق
آتش‌افروز شود، برق نگاهی گاهی

روشنی‌بخش از آنم كه بسوزم چون شمع
رو سپيدی بود از بخت سياهی گاهی

عجبی نيست، اگر مونس يار است رقيب
بنشيند بر گل، هرزه گياهی گاهی

چشم گريان مرا ديدی و لبخند زدی
دل برقصد به بر از شوق گناهی گاهی

اشک در چشم، فريبنده‌ترت می‌بينم
در دل موج ببين صورت ماهی، گاهی

زرد رويی نبود عيب، مرانم از كوی
جلوه بر قريه دهد، خرمن كاهی گاهی

دارم اميد كه با گريه دلت نرم كنم
بهر طوفان زده، سنگی‌ست پناهی گاهی

   #معینی_کرمانشاهی
نباشد عيب پرسيدن، ترا خانه كجا باشد؟
نشاني ده اگر يابيم و آن اقبال ما باشد

تو خورشيد جهان باشي ز چشم ما نهان باشي
تو خود اين را روا داري و آنگه اين روا باشد

درين آتش كبابم من، خراب اندر خرابم من
چه باشد اي سر خوبان، تني كز سر جدا باشد

دل من در فراق جان، چو ماري سرزده پيچان
بِگِردنقش تو گَردان، مثال آسيا باشد

خوداوپيداوپنهانست جهان نقش است واوجانست
بينديش اين چه سلطانست، مگر نور خدا باشد

خروش و جوش هر مستي، ز جوش خُمِّ مِي باشد
سبكساري هر آهن، ز تو آهن ربا باشد

خريدي خانۀ دل را، دل آنِ تست مي داني
هر آنچه هست در خانه، از آنِ كدخدا باشد

زند آتش در اين بيشه، كه بگريزند نخجيران
ز آتش هر كه نگريزد، چو ابراهيم ما باشد

#مولانا
روزی خوشست رویت از نور روز خوشتر
باده نکوست لیکن ساقی ز می نکوتر

هر بسته‌ای که باشد امروز برگشاید
دل در مراد پیچد چون باز در کبوتر


#مولانا
میشناسمت
چشم های تو
میزبان آفتاب صبح سبز باغ هاست
میشناسمت
واژه های تو کلید قفل های ماست
میشناسمت
آفریدگار و یار روشنی
دست های تو
پلی به رؤیت خداست ...

#شفیعی_کدکنی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#همایون شجریان

من کجا باران کجا
راه بی پایان کجا
آه این دل دل زدن
تا منزل جانان کجا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عمر ما چو موجی به دریا گذشت رفت
لحظهای شیرین چه زیبا گذشت و رفت

خوب و زشت دنیا چو رویا گذشت و رفت

بگذرت شب و روز که ازما اثر نباشد
بس بیاید امروز که فردا دیگر نباشد

#افتخاری
به سر حکایتِ دل هست با نسیمِ سحر
ولی به بختِ من امشب..سحر نمی‌آید

در این خیال به سر شد زمانِ عمر و هنوز
بلای زلفِ سیاهت به سر نمی‌آید...


#حافظ
دل را ، نگاهِ گرمِ تو ،، دیوانه می‌کند ،

آیینه را ، رخِ تو ،، پری‌خانه می‌کند ،





دل ، می‌خورد غمِ من و ،، من ، می‌خورم غمش ،

دیوانه ،، غمگساریِ دیوانه می‌کند ،




#صائب_تبریزی
در هوایِ زلفِ مشکینِ تو ، هرجا دم زدم ،

دودِ آهَم ، عالمی را ،، سنبلستان‌ کرد و رفت ،




دوش ، سیلابِ خیالت ،، می‌گذشت از خاطرم ،

خانهٔ دل ، بر سرِ ره بود ،،، ویران‌کرد و رفت ،




#بیدل_دهلوی
بر بویِ سرِ زلفِ تو ، چون عود برآتش ،

می‌سوزم و ، می‌سازم و ،، باد است به‌دستم ،



در حال ، که من دانهٔ خالِ تو بدیدم ،

در دامِ تو افتادم و ، از جمله بِرَستم ،



دیشب دلِ دیوانهٔ بُگسسته‌عنان را ،

زنجیرکشان بردم و ،، در زلفِ تو ، بستم ،



آهنگِ سفر کردی و ، برخاست قیامت ،

آن لحظه که بی قامتِ خوبت ، بنشستم ،



هر چند شکستی دلِ خواجو ، بدرستی ،

کآن عهد ، که با زلفِ تو بستم ، نشکستم ،




#خواجوی_کرمانی
انسان کامل وجود دارد و عالم پیوسته محفوظ بدوست و مراد از انسان کامل به طور اطلاق «نبی» است.

سپس «ولی» و پس از او «وصی» و بعد از او «عارفِ کامل و مکمل»  و در اینجا مراد از انسان کامل، «خاتمِ انبیاء محمّد (ص)» است.

و بعد، خاتمِ اولیای محمّدی که او
«مهدی صاحب الزمان (ع)» است.
و به اتفاق محققین، اشرف موجودات
به حسب نوع انسان است و به حسب شخص، انسان کامل است که از او به نبی و رسول، ولی و امام، قطب، فرد، وتد، بدل و جز آن تعبیر کنند.

*وتد:مفرد کلمه اوتاد
*بدل:مفرد کلمه ابدال

#ابن عربی
#انسان کامل
انسان کامل را شیخ و پیشوا و هادی و مهدی گویند و دانا و بالغ و کامل و مکمّل گویند
و امام و خلیفه و قطب و صاحب زمان گویند
و جام جهان نما و آئینه گیتی نمای و اکسیر اعظم گویند
و عیسی گویند که مرده زنده می کند
و خضر گویند که آب حیات خورده است
و سلیمان گویند که زبان مرغان می داند
و این انسان کامل همیشه در عالم باشد و زیادت از یکی نباشد از جهت آنکه تمامت موجوداتْ هم چون یک شخص است و انسان کاملْ دل آن شخص است و موجوداتْ بی دل نتوانند بود؛ پس انسان کامل همیشه در عالم باشد و دلْ زیادت از یکی نبود، پس انسان در عالم زیادت از یکی نباشد.

#عزیز الدین نسفی
#انسان کامل
هر حریصی هست محروم ای پسر
  چون حریصان تک مرو آهسته تر

#مثنوی_مولانادفترسوم


حریص هیچگاه به دارندگی نمی رسد
   و مدام فارغ از دیگران در تقلاست.
   حریص مباش, به خودت مهلت بده...
دانی که از چه خندم از همت بلندم
زیرا به شهر عشقت بر عاشقان امیرم

#مولانا
ای هم‌نفسـان ، یک نفســم باز گذارید
دست از من دیوانه‌ی سرگشته بدارید

بی‌نام ونشــانم به خرابات ببخشــــید
بیگانه ز خویشم ، برِ خویشم بگذارید

#مشفق_کاشانی

۲۸ دی سالروز درگذشت مشفق کاشانی

عباس کی‌منش مشهور به مشفق کاشانی (زاده ۲۳ مرداد ۱۳۰۴خورشیدی در کاشان – درگذشته ۲۸ دی ۱۳۹۳شاعر ایرانی بود.
خیابانی در تهران سه راه آذری بنام وی نامگذاری شده است. وی در جوانی از دوستان نزدیک سهراب سپهری بود و به گفته خود وی سهراب را نخستین بار با شعر گفتن و سرودن آشنا کرد.
نقل است که درویشی گفت:
او را باید کجا جوئیم؟

گفت: کجایش جستی که نیافتی؟


#ابوسعیدابوالخیر
غیر وحدت برنتابد همت عرفان ما
دامن خویش است چون صحرا گل
دامان ما

یار در آغوش و نام او نمی‌دانم‌که
چیست
سادگی ختم است چون آیینه‌بر
نسیان ما

در تپیدن‌گاه امکان شوخی نظاره‌ایم
از غباری می‌توان ره بست بر جولان ما

مدعا از دل به لب نگذشته می‌سوزد
نفس
اینقدر دارد خموشی آتش پنهان ما

جلوه درکار است و ما با خود قناعت‌
کرده‌ایم
به‌که بر روی تو باشد چشم ما حیران ما


#بیدل_دهلوی
دانی ز چه عشق گلرخان مطلوبست
با بهر چه سار و سوزشان مطلوبست

از دوزخ مرعوب و بهشت مرغوب
آگاه شدن درین جهان مطلوبست

#فیض_کاشانی
چون خون نخسپد خسروا چشمم کجا
خسپد مها
کز چشم من دریای خون جوشان شد از
جور و جفا

گر لب فروبندم کنون جانم به جوش آید
درون
ور بر سرش آبی زنم بر سر زند او جوش
را

#مولانا