معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.1K photos
13K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
بر منظرِ ساقی ،

نظر ، از شرم نکردم ،


تا ، جامِ شراب آمد و ،

برداشت ، حجابم ،




گفتم که : به شب ،

چشمه‌ی خورشید ، توان دید؟ ،


گفت : ار بگشایند شبی ،

بندِ نقابم ،




از تنگیِ دل ،

هرچه زدم داد ،، فروغی ،


شِکَّردهنان ،

هیچ ندادند جوابم ،




#فروغی_بسطامی
بجز از حدیثِ زلفت ،

که به عمر می‌سرایم ،




همه عمر ، در ملالم ،

ز سخن دراز کردن ،




#مظهر
نه به باغ ، رَه دهندم ،

که گُلی ، به کام ، بویَم ،




نه دماغِ اینکه از گُل ،

شِنَوَم به کام ، بویی ،





#فصیح‌الزمان_رضوانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تنها خداست که میداند
بهترین در زندگی تو
چگونه معنا می‌شود
من آن بهترین را
امشب برایت از خدا میخواهم
خدایا...
بهترین ها را نصیب
دوستان و عزیزانم بگردان
لحظه هاتون آروم
خوابتون شیرین
آسمون دلتون پر ستاره

شبتـون بخیـر
فرداتون پراز موفقیت
معرفی عارفان
نه به باغ ، رَه دهندم ، که گُلی ، به کام ، بویَم ، نه دماغِ اینکه از گُل ، شِنَوَم به کام ، بویی ، #فصیح‌الزمان_رضوانی
همه هست آرزویم ،

که ببینم از تو ، رویی ،




چه زیان تو را؟ ،

که من هم ، برسم به آرزویی؟ ،




#فصیح‌الزمان_رضوانی
مقیمِ زلفِ تو شد دل ،

که خوش سوادی دید ،




وز آن غریبِ بلاکش ،

خبر نمی‌آید ،



#حافظ
خطت ، فتنه‌ست و ،، لبها ، فتنه‌انگیز ،

دلم ، زان فتنه خون و ،، دیده ، خونریز ،



دلی ، آویخته زلفت ،، ز هر موی ،

که را باشد چنین زلفی دلاویز؟ ،



ز شکلِ قامتت ،، شد کشته ، خلقی ،

تو را ، گر میلِ قتل ماست ، برخیز ،



تو ، چشمی و ،، بُوَد دود ، آفتِ چشم ،

ز دودِ آه مشتاقان ،، بپرهیز ،



خوشم با محنتِ عشقِ تو ،، آری ،

بُوَد رنجِ محبت ،، راحت‌آمیز ،



اَلا ای ماهِ تبریزی ، که چون خور ،

نَشاید کرد در رویت نظر ،، تیز ،



چو مولاناست ،،، جامی ، مستِ عشقت ،

تو ، با رخسارِ رخشان ،، شمسِ تبریز ،



 
شمارهٔ ۴۶۰
جامی " دیوان اشعار " فاتحه‌الشباب " غزلیات
تن همی گوید به جان ،

پرهیز کن از عشقِ او ،




جانش ، می‌گوید : ،

حذر از چشمه‌ی حیوان ، چرا؟ ،


#مولانا


در این بیت ، #مولانا ضمن " نقلِ قول " از گفتگوی کوتاهی بین " تن و جان " چنین می‌فرماید :

#تن به #جان می‌گوید : از عشقِ او پرهیز کن .



#جان به او ( #تن ) می‌گوید : از آب زندگی ، از آبِ حیات ، از چشمه‌ی جوشان حیات ، از چشمه‌ای که زندگی‌زا هست ، حذر کنم ، چرا؟ ، چرا حذر کنم؟


* جانش = جان‌ش با سکون حرف نون یعنی جان به او

* جانش گوید = جان‌ش گوید ، جان به او ( #تن ) می‌گوید .


* چشمه‌ی حیوان = چشمه‌ی زندگی ، چشمه‌ی زندگانی ، چشمه‌ی زندگی‌زا ، منشاء زندگی ، چشمه‌ای که از او زندکی می‌جوشد و فوران می‌کند .
شمسِ تبریز است ،

باغِ عشق را ،،،




هم ، طراوت ،،، هم ، نما ،

هم ، باغبان ،


#مولانا
به بربط ، چو بایِست ، برساخت ، رود ،

برآورد ، مازندرانی سُرُود ،



که ، مازندران ، شهرِ ما ، یاد باد ،

همیشه ، بَر و بومَش ، آباد باد ،



که در بوستانش ، همیشه گُل است ،

به کوه اندرون ، لاله و سنبل است ،



هوا ، خوشگوار و ،، زمین ، پُر نگار ،

نه گرم و ، نه سرد و ، همیشه ، بهار ،



نوازنده ، بلبل ،، به‌باغ اندرون ،

گرازنده ، آهو ،، به‌راغ اندرون ،



همیشه ، نیاساید از جُست و جوی ،

همه ساله ، هر جای ، رنگ است و بوی ،



گلاب است گوئی به جویَش روان ،

همی ، شاد گردد ، ز بویَش ، روان ،



دی و بهمن و ، آذر و فروَدین ،

همیشه ، پُر از لاله بینی زمین ،



همه ساله ، خندان ، لبِ جویبار ،

به هر جای ، بازِ شکاری به‌کار ،



سراسر ، همه کشور ، آراسته ،

ز دینار و دیبا ،، و از ، خواسته ،



بتانِ پرستنده ، با تاجِ زر ،

همه ، نامدارانِ زرّین‌کمر ،



کسی ، کاندر آن بومِ آباد ، نیست ،

به کام ، از دل و جانِ خود ، شاد نیست ،




#شاهنامه



تقدیم به مازندرانی‌های عزیز
معرفی عارفان
به بربط ، چو بایِست ، برساخت ، رود ، برآورد ، مازندرانی سُرُود ، که ، مازندران ، شهرِ ما ، یاد باد ، همیشه ، بَر و بومَش ، آباد باد ، که در بوستانش ، همیشه گُل است ، به کوه اندرون ، لاله و سنبل است ، هوا ، خوشگوار و ،، زمین ، پُر نگار ، نه گرم…
بگسترد زربُفت ، بر کوهسار ،

هوا ، پُر ز بوی و ، میِ خوشگوار ،



یکی ، چون بهشتِ برین ، شهر ، دید ،

که از خرّمی ، نزدِ او ، بهر ، دید ،



همی‌گفت : خرّم زیاد ، آنکه گفت ،

که مازندران را ، بهشت است جُفت ،




ُرّم زیاد = خُرّم زندگی کند ، شاد زندگی کند



#شاهنامه
ص ۸۴




از دیرباز مازندران را جُفتِ بهشت می‌خواندند .
ساقیا ، چون جامِ جمشیدی ،

پُر از مِی می‌کنی ،


گر ،، نه این دَم ، فکرِ برگی می‌کنی ،

کی می‌کنی؟ ،




من نه آنم ، کز تو ،

پیوندِ محبت ، بگسلم ،


بندبندم ، گر ، به تیغِ قهر ،

چون نی می‌کنی ،



#محتشم_کاشانی


#شب #خوش
آغاز می کنیم
روزی دیگر از کتاب زندگیمان را
با ذکر مقدس

یا اَللهُ یا رَحْمنُ
یا رَحیمُ یا خالِقُ
یا رازِقُ یا بارِیُ
یا اَوَّلُ یا آخِرُ
یا ظاهِرُ یا باطِنُ
یا مالِکُ یا قادِرُ
یا حَکیمُ یا سَمیع
ُیا بَصیرُ یا غَفورُ

به نام خدای همه
یک حبه نور

کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً

و ما به هر دو فرقه (از دنیا طلبان و آخرت طلبان) به لطف پروردگارت مدد خواهیم داد، که لطف و عطای پروردگار تو از هیچ کس دریغ نخواهد شد.

سوره اسراء آیه 20
.
إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ‌ ...
مُهر بندگی خدا بزرگترین افتخار است!
حتی اگر مسیح باشی..

میلاد پیام آور توحید
صلح و مهربانی
سمبل صبر و شکیبایی
حضرت عیسی مسیح (ع)
بر تمامی موحدین جهان
بخصوص هموطنان مسیحی
تهنیت باد 🎉🎈🎊
زندگی همانند آینه است
اگراخم کنیداوهم به شمااخم خواهدکرد
اگربه اولبخندبزنیدآنجاست که به شما خوش آمدمیگوید
لذت بزرگ زندگی، انجام کارهایی است که مردم می گویند شما قادر به انجامشان نیستید.

🌺🌺🌺

یارمهربانم
درود
بامداد سه شنبه ات زیبا

‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌ 🌺🌺🌺

شروع یک روزعالی می‌تواندخیلی چیزها راتحت تأثیرخودقراردهد
مثلاًیک احساس عالی
یک دیدارعالی
یک قرارعالی
و یک زندگی عالی..
امروزت عالی

🌺🌺🌺

شاد باشی
۵ دی زادروز غلامحسین ابراهیمی دینانی

(زاده ۵ دی سال ۱۳۱۳ اصفهان) نویسنده و فیلسوف

او در مدرسه نیماورد اصفهان به تحصیلات دینی مشغول شد و پس از گذراندن دوره سطح و مقدمات فلسفه، در سال ۱۳۳۳ وارد حوزه علمیه قم شد. ضمن تحصیل خارج فقه و اصول نزد مراجع بزرگ، به فراگیری فلسفه نزد علامه طباطبایی پرداخت که شاهد مباحث فلسفی هانری کربن "فرانسوی" و محمد حسین طباطبایی نیز بود. وی فلسفه را در اصفهان نزد حکیم ضیاء پور شروع کرد و در قم در سطح عالی با محمد حسین طباطبایی به پایان رساند و از شاگردان خاص او شد.
بخشی از شهرتش به‌علت پژوهش در حکمت اشراق و سهروردی و احیای آن در سال‌های اخیر است. تسلط خاصی بر فلسفه ابن سینا، ابن رشد، سهروردی و ملاصدرا دارد و  با بررسی تمامی آثار و نوشته‌های شیخ شهاب‌الدین سهروردی تاکنون چندین کتاب مهم در رابطه با فلسفه و افکار این فیلسوف ایرانی نگاشته‌است. وی استاد بازنشسته گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران است و در دانشگاه‌های تهران، تربیت مدرس، دانشگاه مذاهب اسلامی، دانشگاه آزاد و مدرسه عالی مطهری به تدریس فلسفه پرداخته‌است و همچنین عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران است. در سال ۱۳۸۴ با کتاب دفتر عقل و آیت عشق، در سال ۱۳۸۵ با کتاب درخشش ابن رشد در حکمت مشاء و در سال ۱۳۸۹ با کتاب فلسفه و ساحت سخن برنده جایزه کتاب سال شد.
وی در مدرسه حجتیه قم به تحصیلات حوزوی پرداخته و در آن مدت آقایان محمد خامنه‌ای و علی خامنه‌ای از افراد هم بحث و هم خرج وی بوده‌اند. وی همچنین از شاگردان روح‌اله خمینی بوده‌است.
کلاسهای آزاد وی جهت دانشجویان فلسفه و محققین و علاقه‌مندان مطالعه آزاد فلسفه اسلامی در انجمن حکمت و فلسفه ایران برقرار است. به غیر از کلاسهای دانشگاهی و آزاد، سلسله درس‌هایی باعنوان معرفت در شبکه چهار تلویزیون ایران دارد.
در سال ۱۳۴۵ به تهران مهاجرت کرد و وارد دوره کارشناسی دانشگاه تهران شده و پس از گرفتن درجه کارشناسی، جهت گذراندن  زندگی به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد. او تا دریافت درجه دکتری ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۵۲ از رساله دکتری تخصصی فلسفه دفاع کرد. در همان سال به عنوان استاد فلسفه در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تدریس بود و در سال ۱۳۶۲ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران شد. او صاحب تألیفاتی بسیاری در زمینه عرفان و فلسفه است و در آثار فلسفی‌اش به نقد آرای فلسفی فلاسفه بزرگ غرب و شرق پرداخته و در باره آنها به ارائه نظرات خاص فلسفی‌اش نیز پرداخته‌است.
وی در سمینارها و همایش‌های متعدد داخلی و خارجی شرکت داشته و مقالات و آثار فراوانی در حوزه فلسفه و دین پژوهی به رشته تحریر درآورده که برخی از کتابهایش جایزه کتاب سال ایران را دریافت کرده‌است.
۵ دی سالروز درگذشت زرتشت

زَرتُشت یا زَردُشت یا اشوزَرتُشت، پیامبر ایران باستان بود؛ که مزدیسنا را بنیان گذاشت. وی سراینده گاتاها، کهن‌ترین بخش اوستا است. زادگاه و زادروز وی دقیقاً روشن نیست، هرچند زمان زایش او ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ پیش از میلاد مسیح گمان زده می‌شود و زادگاه وی را به مناطق مختلفی مانند شهر ری، آذربایجان، خوارزم، سیستان، خراسان و آمل نسبت داده‌اند. آموزش‌های زرتشت بعدها با باورهای بومی ایرانیان آمیخته شد و مزدیسنای کنونی را پدید آورد که نزدیک به پنج سده دین رسمی ایران نیز بوده‌ است. نام زرتشت در فهرست یکصد نفره انسان‌های تأثیرگذار تاریخ که توسط مایکل هارت تنظیم شده‌است، قرار دارد. امروزه دین زرتشت پیروانی در ایران، هند و برخی نقاط دیگر جهان دارد.
مادر زرتشت دوغدو دختر «فری‌هیم‌رَوا» و پدر وی پوروشسب نام داشتند. نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. حاصل ازدواج پوروشسپ و دوغدو پنج پسر بود که زرتشت سومین آن‌هاست.
زرتشت پسری به نام ایست واستر و سه دختر به نام‌های «فرینی» و «ثریتی» و «پوروچیستا» داشت. زرتشت در گاتاها از ازدواج دختر سوم خود یاد می‌کند و روایات بعدی، شوهر او را جاماسپ می‌نامد. از همسر دوم زرتشت، دو پسر به نام‌های «اورْوْتَتْ‌نَرَه» و «هْوَرْچیثْزَه» زاده شده است.
نخستین کسی که به زرتشت ایمان آورد، میدیوماه بود که فروردین‌یشت از او نام می‌برد. وی در روایات سنتی، پسرعموی زرتشت به‌شمار آمده‌است.
زرتشت به زندگانی دنیوی بی‌اعتنا نیست و درویشی در آن راهی ندارد. زرتشت رسالت خود را فقط مذهبی و معنوی نمی‌داند و در ترقی امور اقتصادی و بهبود زندگانی مادی نیز کوشاست. بخصوص زرتشت به‌آباد کردن زمین و کشاورزی اهمیت زیادی داده‌است. زرتشت در سخنان خویش خطاب به کشاورزان می‌گوید که کشور خداپرست گشتاسپ باید از نیروی آنان برتری به هم رساند و سرمشق دیگران گردد.
درگذشت زرتشت به تاریخ پنجم دی ماه برابر با روز خور از ماه دی است. تاریخ نگاران نوشته‌اند زرتشت پس از هفتاد و هفت سال از عمر خویش که بیشتر آن را برای هدایت و دادن خرد و آگاهی به مردمان صرف کرده بود روزی در آتشکده شهر بلخ مشغول عبادت بوده است. گشتاسب شاه کیانی و پسرش اسفندیار که از حامیان بزرگ وی بودند نیز برای رسیدگی به شهرهای دیگر از بلخ خارج می‌شوند و ارجاسب که دشمن دیرینه زرتشت و ایرانیان بود از این هنگام بهره برد و توربراتور فرمانده سپاه خود را با لشگری بسیار راهی بلخ که بخشی از ایران بود کرد. لشگر تورانی که همان ترکستان امروزی است دروازه‌های شهر بلخ را با تمام دلاوری ها مردم در هم شکستند و هنگامی که زرتشت با لهراسب و گروهی دیگر از یارانش مشغول عبادت به درگاه اهورامزدا بودند توسط سپاه بربر ترکهای تورانی کشته می شوند.
سپنتا نیکنام عضو زرتشتی شورای شهر یزد می‌گوید: چندسال پیش که آموزگار کلاس دینی زرتشتیان بودم دانش آموزی از من پرسید که چرا مسئولان میلاد مسیح را تبریک می‌گویند ولی دو روز بعد برای درگذشت زرتشت پیامی نمی‌دهند؟! و ‏من هنوز پاسخ این پرسش را نمی‌دانم.
۵ دی سالروز درگذشت ایرج بسطامی

(زاده ۱ آذر ۱۳۳۶ بم -- درگذشته ۵ دی ۱۳۸۲ بم) خواننده موسیقی سنتی

او در خانواده‌ای هنرمند زاده شد و در بزرگسالی به دلیل علاقه به صدای ایرج "خواجه امیری" نام هنری ایرج را برای خود انتخاب کرد. از پنج سالگی به خواندن آواز علاقه نشان داد و نخستین معلم آواز او پدرش بود. وی در آن سال‌ها ردیف‌های آوازی در مکتب تهران، سبک عبداله دوامی را نزد عمویش یداله بسطامی فراگرفت و در ادامه و در ۲۲ سالگی به جرگه شاگردان شجریان پیوست.
از آثار وی، بوی نوروز، حاصل همکاری او با گروه دستان و آهنگ‌سازی حمید متبسم، از کارهای به یادمادنی موسیقی ایران است.
او با همکاری کیوان ساکت، آلبوم‌های فسانه و بی‌کاروان کولی و با کورش متین، سکوت و با حسین پرنیا آلبوم‌های صوتی خانه بوی گل گرفت، رقص آشفته و حال آشفته و آلبوم تصویری کنسرت بسطامی و گروه همایون (گل‌پونه‌ها ۱) را خلق کرد.
تصنیف گل پونه‌ها که بسطامی آن را در آلبوم رقص آشفته منتشر کرد، پس از مرگش نسخه‌های دیگری از آن در آلبوم‌های حال آشفته و کنسرت بسطامی و گروه همایون (گل‌پونه‌ها ۱) منتشر شد.
کنسرت گل‌پونه‌ها ۱ تنهاترین اثر تصویری
انتشار یافته از اوست و مربوط به کنسرتش با گروه همایون در کرج "اجرا در زمستان ۱۳۷۸"  است. این کنسرت شامل دو بخش گل‌پونه‌ها ۱ "در دستگاه همایون" بخش اول آن است که از سوی انتشارات آواز بیستون تصحیح و به بازار آمده است. بخش دوم این کنسرت گل‌پونه‌ها ۲، در دستگاه شور، هنوز انتشار رسمی نیافته است.
البته کنسرت گل‌پونه‌ها ۱ تنهاترین اثر تصویری او نیست. کنسرت بسطامی و گروه دستان نیز یک اثر تصویری دیگر از اوست.
وی در ۴۰ سالگی به اوج فعالیت خود رسید و در طول ۱۴ سال فعالیت ۱۱ آلبوم موسیقی ماندگار، به یادگار گذاشت.
از آثار او که پس از مرگش انتشار یافته‌اند، مربوط به اجراهای خصوصی و ضبط‌های خارج از استودیوی او هستند "مانند خزان و آرزو" و طبق آن چه روی جلد آلبوم خزان و آرزو نوشته شده است، نباید انتظار داشت که از کیفیت استاندارد برخوردار باشد. هرچند این آثار پیش از انتشار پالایش و تصحیح شده‌اند.
زلزله بم در ۵ دی ماه ۱۳۸۲ حدود ۲۶ هزار کشته و ۳۰ هزار بی‌خانمان و صدهزار مجروح داشت. ایرج بسطامی هم در این زلزله کشته شد. ارگ بم بزرگترین سازه گلی جهان با حدود ۲۵۰۰ سال قدمت در اثر این زلزله به کلی ویران شد.
پس از زمین لرزه بم، فاطمه بسطامی "خواهر ایرج" و محمدعلی بسطامی "برادر ایرج" بنیاد فرهنگی هنری ایرج بسطامی را تاسیس کردند و از فعالیت‌های این بنیاد می‌توان به برگزاری تلاش برای معرفی افراد به جامعه، برگزاری مراسم نکوداشت زنده یادان پرویز مشکاتیان و ایرج بسطامی اشاره کرد
سخنان محمدرضا شجریان درباره‌ او:
"بسطامی! خداوند گوهری به تو داده و من می‌خواهم این گوهر را شکل بدهم."
"او ۶ سال شاگرد من بود. تا میانه دوره عالی هم با من کار کرد. آینده خوبی برایش پیش بینی می‌کردم. گلی بود که خیلی زود پرپر شد."
روزی از بارگاه الهی به حضرت موسی (ع) عتاب شد که چرا وقتی بیمار شدم به عیادت من نیامدی؟ موسی (ع) عرض کرد: پروردگارا توکه از هر نقص و عیبی منزّهی بیماری چیست که تو را دچار کند؟ من مقصود تو را درک نتوانم کردن، تو خود، مقصود را بیان فرما۔

حق تعالی فرمود: یکی از بندگان خاص من بیمار شده، مگر نمی دانی که او منم؟

مولانا در این حکایت عرفاني «اتحاد ظاهر و مظهر» را بیان می کند.

آمد از حق سویِ موسی این عتاب
کِای  طلوعِ  ماه  دیده تو ز  جِیب


از بارگاه الهی به موسی این خطابِ پُر عتاب در رسید که: ای کسی که تابش ماه را از گریبان خود دیده ای. اشاره به معجزه یدبیضاء، باید عتاب راعِتیب خواند تا قافیه با جِیب مناسب آید.

مُشرِقت کردم ز نورِ ایزدی
من حقم، رنجور گشتم، نآمدی


من با نور الهی، تو را تابان کردم. منم حق، بیمار شدم، به عیادت من نیامدی.

مثنوی معنوی
گفت: سُبحانا تو  پاکی از  زیان
این چه رمز ست ؟ این بکن یارب بیان


حضرت موسی(ع) عرضه داشت: ای خداوند پاک از هرگونه نقصان و کاستی، تو از هر زیان و گزندی منزّهی. این چه رازی است؟ این راز را بیان بفرما.

باز فرمودش که در رنجوریَم
چُون نپُرسیدی تو از رویِ کَرم؟


حضرت حق تعالی دوباره به موسی فرمود: در ایّامِ بیماری من چرا از روی کرم و جوانمردی به عیادت من نیامدی و حال مرا نپرسیدی؟

گفت: یارب نیست نُقصانی تو را
عقل گُم شد. این سخن را برگُشا


حضرت موسی عرضه داشت: پروردگارا، تو کاستی ونقصانی نداری. و عقلم در این خصوص سرگشته و حیران شده. پس خدایا معنی و مقصود از این کلام را بیان بفرما.

گفت: آری بندۂ خاصِ گُزین
گشت رنجور، او مَنَم، نیکو ببین


خداوند فرمود: بله، یکی از بندگان خاص و برگُزیده من بیمار شده، او در حقیقت منم، این نکته دقیق را خوب بنگر.

مثنوی معنوی