.یک حبه نور
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
همانا انسان را آفریدیم و همواره آنچه را که باطن و نفسش به او وسوسه می کند، می دانیم، و ما به او از رگ گردن نزدیک تریم.
#ق-آیه ۱۶
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
همانا انسان را آفریدیم و همواره آنچه را که باطن و نفسش به او وسوسه می کند، می دانیم، و ما به او از رگ گردن نزدیک تریم.
#ق-آیه ۱۶
همهٔ ما تا زندهایم
بین اوقاتِ غم و شادی تاب میخوریم
درست مثلِ گذشتِ روزگار
که بر محورِ شب و روز تاب میخورد
زندگی یک تابِ بازی است
دنیا ما را بین غم و شادی تاب میدهد
تا یاد بگیریم چگونه به تعادل برسیم
غم و شادی به نوبت فرا میرسند
باید هنگامِ شادی با فروتنی
و هنگامِ غم با اُمید
خودمان را محکم نگه داریم
و به خدا مطمئن باشیم
که ما را نخواهد انداخت
پس با آرامش و اطمینان بازی کنیم
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد پنجشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
امروزت
با طراوت
و چون صدای باران
گوش نواز
دلت سرشار از شادی
زندگيت شیرین تر از عسل
دنیایت غرق درشادی و آرامش
روزت به زیبایی دل مهربونت
🌺🌺🌺
شادباشی
بین اوقاتِ غم و شادی تاب میخوریم
درست مثلِ گذشتِ روزگار
که بر محورِ شب و روز تاب میخورد
زندگی یک تابِ بازی است
دنیا ما را بین غم و شادی تاب میدهد
تا یاد بگیریم چگونه به تعادل برسیم
غم و شادی به نوبت فرا میرسند
باید هنگامِ شادی با فروتنی
و هنگامِ غم با اُمید
خودمان را محکم نگه داریم
و به خدا مطمئن باشیم
که ما را نخواهد انداخت
پس با آرامش و اطمینان بازی کنیم
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد پنجشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
امروزت
با طراوت
و چون صدای باران
گوش نواز
دلت سرشار از شادی
زندگيت شیرین تر از عسل
دنیایت غرق درشادی و آرامش
روزت به زیبایی دل مهربونت
🌺🌺🌺
شادباشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح آغاز دوست داشتن توست
خیالت
نگاهت
چشمانت
همه زیباست،
در این فاصله دوست داشتنت را
سنجاق میکنم به روی قلبم،
صبح خورشید از چشمانت
طلوع میکند
تو را نمیتوانم پنهان کنم
عشق تو را من فریاد میزنم،
وقتی تو در خیالم می آیی
نفسم تازه میشود
آسمان رنگزیبایی به خود میگیرد
حتی گنجشکها هم میدانند
چقدر دوستت دارم
با من شادی میکنند،.
خیالت
نگاهت
چشمانت
همه زیباست،
در این فاصله دوست داشتنت را
سنجاق میکنم به روی قلبم،
صبح خورشید از چشمانت
طلوع میکند
تو را نمیتوانم پنهان کنم
عشق تو را من فریاد میزنم،
وقتی تو در خیالم می آیی
نفسم تازه میشود
آسمان رنگزیبایی به خود میگیرد
حتی گنجشکها هم میدانند
چقدر دوستت دارم
با من شادی میکنند،.
📘به فرمان "اردشير يکم" شاه ساسانی، آیین زرتشت دین رسمی ایران شد. (۲۳۳ م)
"اردشیر پاپکان"، در شب یلدا این سال، در مراسمی به این مناسبت، آیین زرتشت را دین رسمی ایرانیان اعلام داشت و خواست که همه آتشکدههای خاموش روشن شوند، مجموعه اوستا تکمیل و در دسترس قرار گیرد. ایرانیان از صدها سال پیش از آن زرتشتی بودند و این نخستین بار بود که ایران دارای دین رسمی میشد. "اردشیر" در آن مراسم همچنین توصیه کرد که ایرانیان "زادروز" خود را جشن بگیرند تا گذشت زمان را از یاد نبرند و نیکی کنند. وی گفته بود که نیاکان ما جشن تولّد را مرسوم داشتند تا بستگان جمع شوند و اتحاد فامیل سست نشود. به علاوه، این مراسم به سالخوردگان یادآور میشود که دارند به پایان عُمر نزدیک میشوند و باید نام نیک از خود بیادگار بگذارند. مؤلف برهان قاطع، ماکس مولر، کریستنِسن، مری بویس و تقریبا همه شرق شناسان ابداع جشن "زادروز" را به ایرانیان نسبت دادهاند که بعدا از طریق روم به اروپا انتقال یافته و جهانی شده است.
📘درگذشت "جيووانی بوكاچيو" اديب و نويسنده معروف ايتاليايی، خالق اثر مشهور "دکامرون". (1375 م)
📘"راديوم" توسط زن و شوهر دانشمند، "پير" و "ماری كوری" كشف شد. (1898 م)
📘استقلال اوليه "بلغارستان" از امپراتوری عثمانی. (1908 م)
📘انتشار جدول کلمات متقاطع در روزنامه ها، و انتشار آن برای نخستین بار در نشریه "نیویورک ورلد". (1913 م)
📘زادروز "اینریش بل" نویسندهٔ آلمانی و خالق اثر "عقاید یک دلقک". (1917 م)
📘استقلال "نپال" از تحت الحمایگی بریتانیا. (1923 م)
📘درگذشت "اسکات فیتز جرالد" نویسندهٔ آمریکایی رمان و داستانهای کوتاه. (1940 م)
📘زمين لرزهای به شدت بيش از ۸ ريشتر در منطقه نانکايدو ژاپن روی داد و ايجاد سونامی کرد. (1946 م)
📘انتخاب "شارل دو گل"، بعنوان رییس جمهور فرانسه. (1958 م)
📘افتتاح نمايشگاه مينياتور ايران در موزه ملل شرق مسكو. (1963 م)
📙به دار آويختن دانشمند و مؤلف بزرگ "عَينُالقضاتِ همدانی" از مشايخ صوفيه. (۵۲۵ ه.ق)
📙درگذشت "بهاءالدين ابوالعباس" معروف به "قاضی اشرف" عالم بزرگ مصری. (۶۴۳ ه.ق)
"اردشیر پاپکان"، در شب یلدا این سال، در مراسمی به این مناسبت، آیین زرتشت را دین رسمی ایرانیان اعلام داشت و خواست که همه آتشکدههای خاموش روشن شوند، مجموعه اوستا تکمیل و در دسترس قرار گیرد. ایرانیان از صدها سال پیش از آن زرتشتی بودند و این نخستین بار بود که ایران دارای دین رسمی میشد. "اردشیر" در آن مراسم همچنین توصیه کرد که ایرانیان "زادروز" خود را جشن بگیرند تا گذشت زمان را از یاد نبرند و نیکی کنند. وی گفته بود که نیاکان ما جشن تولّد را مرسوم داشتند تا بستگان جمع شوند و اتحاد فامیل سست نشود. به علاوه، این مراسم به سالخوردگان یادآور میشود که دارند به پایان عُمر نزدیک میشوند و باید نام نیک از خود بیادگار بگذارند. مؤلف برهان قاطع، ماکس مولر، کریستنِسن، مری بویس و تقریبا همه شرق شناسان ابداع جشن "زادروز" را به ایرانیان نسبت دادهاند که بعدا از طریق روم به اروپا انتقال یافته و جهانی شده است.
📘درگذشت "جيووانی بوكاچيو" اديب و نويسنده معروف ايتاليايی، خالق اثر مشهور "دکامرون". (1375 م)
📘"راديوم" توسط زن و شوهر دانشمند، "پير" و "ماری كوری" كشف شد. (1898 م)
📘استقلال اوليه "بلغارستان" از امپراتوری عثمانی. (1908 م)
📘انتشار جدول کلمات متقاطع در روزنامه ها، و انتشار آن برای نخستین بار در نشریه "نیویورک ورلد". (1913 م)
📘زادروز "اینریش بل" نویسندهٔ آلمانی و خالق اثر "عقاید یک دلقک". (1917 م)
📘استقلال "نپال" از تحت الحمایگی بریتانیا. (1923 م)
📘درگذشت "اسکات فیتز جرالد" نویسندهٔ آمریکایی رمان و داستانهای کوتاه. (1940 م)
📘زمين لرزهای به شدت بيش از ۸ ريشتر در منطقه نانکايدو ژاپن روی داد و ايجاد سونامی کرد. (1946 م)
📘انتخاب "شارل دو گل"، بعنوان رییس جمهور فرانسه. (1958 م)
📘افتتاح نمايشگاه مينياتور ايران در موزه ملل شرق مسكو. (1963 م)
📙به دار آويختن دانشمند و مؤلف بزرگ "عَينُالقضاتِ همدانی" از مشايخ صوفيه. (۵۲۵ ه.ق)
📙درگذشت "بهاءالدين ابوالعباس" معروف به "قاضی اشرف" عالم بزرگ مصری. (۶۴۳ ه.ق)
دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن
چون خمشان بیگنه روی بر آسمان مکن
باده ی خاص خوردهای نقل خلاص خوردهای
بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن
دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی
بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن
من همگی تراستم مست مِی ِوفاستم
با تو چو تیر راستم تیر مرا کمان مکن
کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
هر بن بامداد تو جانب ما کشی سبو
کای تو بدیده روی من روی به این و آن مکن
مولانا
چون خمشان بیگنه روی بر آسمان مکن
باده ی خاص خوردهای نقل خلاص خوردهای
بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن
دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی
بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن
من همگی تراستم مست مِی ِوفاستم
با تو چو تیر راستم تیر مرا کمان مکن
کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
هر بن بامداد تو جانب ما کشی سبو
کای تو بدیده روی من روی به این و آن مکن
مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نباید منتظر ماند
باید از آنچه که داریم لذت ببریم،
نه آنچه که آرزویش را داریم...
حال دلتون خوش
باید از آنچه که داریم لذت ببریم،
نه آنچه که آرزویش را داریم...
حال دلتون خوش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساقیا پیمانه پر کن زانکه صاحب مجلست
آرزو میبخشد و اسرار میدارد نگاه
جنت نقد است اینجا عیش و عشرت تازه کن
زانکه در جنت خدا بر بنده ننویسد گناه
حافظ
آرزو میبخشد و اسرار میدارد نگاه
جنت نقد است اینجا عیش و عشرت تازه کن
زانکه در جنت خدا بر بنده ننویسد گناه
حافظ
ما شکوه از آن زلف پریشان چه نویسیم؟
این قصه دراز است به یاران چه نویسیم؟
حیرت زدهٔ نامهٔ سر در گم خویشیم
شد نام فراموش، به پایان چه نویسیم؟
مضمون چو بود شوخ، دل سنگ خراشد
ما شرح جگر کاوی مژگان چه نویسیم؟
صد نامه نوشتیم و نخواندیم جوابی
ای عهد فراموش، ز پیمان چه نویسیم؟
خواهیم به نامت نظر غیر نیفتد
از رشک ندانیم به عنوان چه نویسیم؟
ما مشق جنون کردهٔ این دامن دشتیم
از ابجد طفلانهٔ یونان چه نویسیم؟
سامان سخن کو، دل ویران حزین را؟
بغداد خراب است به سلطان چه نویسیم؟
#حزین_لاهیجی
این قصه دراز است به یاران چه نویسیم؟
حیرت زدهٔ نامهٔ سر در گم خویشیم
شد نام فراموش، به پایان چه نویسیم؟
مضمون چو بود شوخ، دل سنگ خراشد
ما شرح جگر کاوی مژگان چه نویسیم؟
صد نامه نوشتیم و نخواندیم جوابی
ای عهد فراموش، ز پیمان چه نویسیم؟
خواهیم به نامت نظر غیر نیفتد
از رشک ندانیم به عنوان چه نویسیم؟
ما مشق جنون کردهٔ این دامن دشتیم
از ابجد طفلانهٔ یونان چه نویسیم؟
سامان سخن کو، دل ویران حزین را؟
بغداد خراب است به سلطان چه نویسیم؟
#حزین_لاهیجی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاییز ثانیه به ثانیه میگذرد، یادت نرود این جا کسی هست که بهاندازه
تمام برگهای رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد.
عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری
تمام برگهای رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد.
عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این ساعات پایانی پاییز
امیدوارم آرزوهای خوب، خوبتون
به حقیقت بپیونده
دلتون_پر_از_شادی_و_مهربونی
یلداتون مبارک
امیدوارم آرزوهای خوب، خوبتون
به حقیقت بپیونده
دلتون_پر_از_شادی_و_مهربونی
یلداتون مبارک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چند قدم مانده که پاییز به یلدا بِرسد ...
بوی باران و نمِ خاک و دلِ برگ به یغما بِرَود
همه حال و هوای من و تو، زیر بارانِ خزان
بارِ دیگر شود آئینه یاد و به دل خاطره ها سَر بِزَند
یلدا مبارک
#هایده_مهستی
بوی باران و نمِ خاک و دلِ برگ به یغما بِرَود
همه حال و هوای من و تو، زیر بارانِ خزان
بارِ دیگر شود آئینه یاد و به دل خاطره ها سَر بِزَند
یلدا مبارک
#هایده_مهستی
مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود زهی توفیق
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
هزار بار من این نکته کردهام تحقیق
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
بیا که توبه ز لعل نگار و خنده جام
حکایتیست که عقلش نمیکند تصدیق
اگر چه موی میانت به چون منی نرسد
خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق
حلاوتی که تو را در چه زنخدان است
به کنه آن نرسد صد هزار فکر عمیق
اگر به رنگ عقیقی شد اشک من چه عجب
که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق
به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام
ببین که تا به چه حدم همیکند تحمیق
حضرت_حافظ
گرت مدام میسر شود زهی توفیق
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
هزار بار من این نکته کردهام تحقیق
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
بیا که توبه ز لعل نگار و خنده جام
حکایتیست که عقلش نمیکند تصدیق
اگر چه موی میانت به چون منی نرسد
خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق
حلاوتی که تو را در چه زنخدان است
به کنه آن نرسد صد هزار فکر عمیق
اگر به رنگ عقیقی شد اشک من چه عجب
که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق
به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام
ببین که تا به چه حدم همیکند تحمیق
حضرت_حافظ
ای کاش جان بخواهد معشوق جانی ما
تا مدعی بمیرد از جان فشانی ما
گر در میان نباشد پای وصال جانان
مردن چه فرق دارد با زندگانی ما
فروغی_بسطامی
تا مدعی بمیرد از جان فشانی ما
گر در میان نباشد پای وصال جانان
مردن چه فرق دارد با زندگانی ما
فروغی_بسطامی