معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.2K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
عشق درخششی جادویی است که از درون هسته‌ی سوزان روح می‌تابد و زمین پیرامونش را روشنی می‌بخشد و توانمان می‌دهد تا زندگی را در قالب رویایی شیرین و زیبا بین دو بیداری درک کنیم.

#جبران_خلیل_جبران
هر سوی که عشق رخت بنهاد
هر جا که ملامت‌ست آن جاست

ما نگریزیم از این ملامت
زیرا که قدیم خانه ماست

#حضرت_مولانــــا
با صاف‌دل ، کسی را یارای برتری نیست
بر خاک می‌نشاند آئینه آسمان را

حاجی_محمد_گیلانی
ته جرعه اش به صبح قیامت شفق دهد

جامی که دیده از لب میگون او گرفت

#صائب_تبریزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این قافله عمر عجب می‌گذرد
دریاب که دمی با طرب می‌گذرد

تصنیف یاران موافق

#آواز : همایون شجریان
#آهنگساز : علی قمصری
چه کسی گفته زمان طلاست؟
من مزه مزه اش کردم...
زمان عین الکل ثانیه ثانیه می سوزاند!
مست که شدی چشمهایت را باز می‌کنی و می‌بینی
عمرت گذشته...
و تو ماندی و خماری از دست رفتن یک عمر...



#فروغ_فرخزاد
دیده بی خواب
@Avayemehregan
دیده بی خواب

# آواز : محمدرضا شجریان
# اشعار : سعدی
چیزی مگو که گنج نهانی خریده ام
جان داده ام ولیک جهانی خریده ام

رویم چو زرگر است از او این سخن شنو
دادم قراضه زر و کانی خریده ام

از چشم ترک دوست چه تیری که خورده ام
وز طاق ابروش چه کمانی خریده ام

با خلق بسته بسته بگویم من این حدیث
با کس نگویم این ز فلانی خریده ام

هر چند بی زبان شده بودم چو ماهیی
دیدم شکرلبی و زبانی خریده ام

ناگاه چون درخت برستم میان باغ
زان باغ بی نشانه نشانی خریده ام

گفتم میان باغ خود آن را میانه نیست
لیک از میان نیست میانی خریده ام

کردم قران به مفخر تبریز شمس دین
بیرون ز هر دو قرن قرانی خریده ام

#دیوان شمس(1707)
#مولانا
اندر پی خورشیدش
شب رو پی امیدش

تا ماه بلند تو
با مه شبهی یابد

#حضرت مولانا
     
ده صفت در انسان
با عنوان ده ديو از زبان فردوسی

آز،  نيـاز، رشک، ننگ، كين، خـشم
سخن‌چينی،  دورویی،  ناپاک دینی
بی‌دانشی و ناسپاسی

وقتی روان انسان در دست اينان باشد،
روشنی و فروغ مي‌ميرد
و انسان در ظلمات گم می‌شود

 #فردوسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رحمت الـهی بــه وســعــت،
آسـمــان‌هــا پــهــن است
الـــهـــی کـــه دلــتــان
بـوسه‌گـاه خورشیـد
چشمتان ستاره بـاران
دلــتــان كـهـكـشــان نـــور
گونـه‌هـاتـان بوسه‌گـاه خــدا
‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌    ‌‌‌‌‌‌‌‌      ‌‌‌‌‌‌‌‌
شبــتون نـورانـی ودرپــنــاه خـــدا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
الهی کدام زبان به ستایش تو رسد ؟ کدام خرد صفت تو را بر تابد، کدام شکر با نیکویی تو برابر آید، کدا م بنده به گُذاران عبادت تو رسد. خدایا از ما هر که را بینی معیوب بینی، هر کردار بینی همه با تقصیر بینی، با اینهمه باران رحمت تو باز ایستد و
جُز گُل کَرَم نروید، چون با دشمن با چنان پس با دوستان چه اندازه و چار پایان.


#خواجه_عبدالله_انصاری
#یامسبب_الاسباب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک حبه نور💫


#سوره_نحل آیه(۱۲۷)

وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (١٢٧)

صبر كن، و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد! و بخاطر (كارهای) آنها، اندوهگین و دلسرد مشو! و از توطئه‌های آنها، در تنگنا قرار مگیر!
زندگی ست دیگر...
همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست ،
همه سازهایش کوک نیست ،
باید یاد گرفت با هر سازش رقصید ،
حتی با ناکوک ترین ناکوکش،
اصلا رنگ و رقص
و ساز و کوکش را فراموش کن،
حواست باشد به این
روزهایی که دیگر برنمی گردد،
به فرصت هایی که مثل باد می آیند
و می روند و همیشگی نیستند ،
به این سالها که به سرعت برق گذشتند،
به جوانی که رفت،
میانسالی که می رود،
حواست باشد به کوتاهی زندگی،
به پاییزی که در حال تمام شدن هست
ریز ریز،
آرام آرام،
نم نمک...
زندگی به همین آسانی می گذرد.
ابرهای آسمان زندگی گاهی
می بارد گاهی هم صاف است،
بدون ابر بدون بارندگی.
هر جور که باشی می گذرد،
روزها را دریاب...

🌺🌺🌺

مهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

زیبا باش
با یک حرف خوب
زیبا باش
با یک "رفتار خوب"
زیبا باش
با یک "دوست خوب"
زیبا باش
با یک "نیت خوب"
زیبا باش با یک نگاه خوب
وزیبا باش
با یک شادی ازته دل

زندگیت پراز زیباییهای فراوان

🌺🌺🌺

شاد باشی


هزار خانه چو زنبور پر عسل داری
به جان تو که گذر کن ز گفتگوی تُرُش

#غزل_مولانا
#سخن
چو در دریا افتادی،

و شنا نمی دانی،

مرده شو!

تا آب ات بر سر نهد؛

شمس
Mohtaj
Ebi
آن کهنه درختم که تنم زخمی برفست
حیثیت این باغ منم،خاروخسی نیست
امروز که محتاج توام،جای تو خالیست
فرداکه می‌آیی به سراغم نفسی نیست

#هوشنگ_ابتهاج
شیخ بایزید گفت :

به چشم یقین در حق نگریستم .
بعد از آنکه مرا از همه موجودات به درجه استغنا رسانید و به نور خود منور گردانید و عجایب اسرار بر من آشکارا کرد و عظمت هویت خویش بر من پدید آورد .
من از حق بر خود نگریستم و در اسرار و صفات خویش تامل کردم .
نور من در جنب نور حق ظلمت بود .
عظمت من در جنب عظمت حق عین حقارت گشت .
عزت من در جنب عزت حق پندار شد .
آنجا همه صفا بود و اینجا همه کدورت ...
باز چون نگاه کردم بود خود به نور او دیدم . عزت خود از عظمت و عزت او دانستم .
هرچه کردم به قدرت او توانستم ....

تذکرة الاولیاء
نقل است که منکری به امتحان پیش شیخ آمد و گفت: فلان مساله بر من کشف گردان.
شیخ انکار در وی بدید، گفت: به فلان کوه غاری است. در آن غار یکی از دوستان ماست. از وی سؤال کن تا بر تو کشف گرداند.
برخاست و بدان غار شد. اژدهایی دید عظیم سهمناک، چون آن بدید بیهوش شد و جامه نجس کرد، و بی خود خود را از آنجا بیرون انداخت، و کفش در آنجابگذاشت. و همچنان باز خدمت شیخ آمد، و در پایش افتاد و توبت کرد.
شیخ گفت: سبحان الله! تو کفش نگاه نمی‌توانی داشت از هیبت مخلوقی. در هیبت خالق چگونه کشف نگاه داری؟ که به انکار آمده ای که مرا فلان سخن کشف کن

ذكر بايزيد بسطامى