Shabaye Raftane Tou
Moein www.bestmusik.org
ترانه بسیار زیبا و خاطره انگیز
شبای رفتن تو ( شبهای رفتن تو )
با صدای : معین
شبای رفتن تو ( شبهای رفتن تو )
با صدای : معین
Joome Narenji
Sima Bina @BestMusik
ترانه محلی بسیار زیبا و خاطره انگیز
جومه نارنجی
با صدای : سیما بینا
جومه نارنجی
با صدای : سیما بینا
شد بیقدمت سرا خرابه
باز از تو خرابهها سرا شد
از دعوت تو فنا شود هست
وز هجر تو هستها فنا شد
#مولانای_جان
باز از تو خرابهها سرا شد
از دعوت تو فنا شود هست
وز هجر تو هستها فنا شد
#مولانای_جان
ای کز تو همه جفا وفا شد
آن عهد و وفای تو کجا شد
با روی تو سور شد عزاها
بی روی تو سورها عزا شد
#مولانای_جان
آن عهد و وفای تو کجا شد
با روی تو سور شد عزاها
بی روی تو سورها عزا شد
#مولانای_جان
از حسن تو خاک هم خبر یافت
شد یوسف خوب و دلربا شد
از گفت بدار چنگ کز وی
بی گفت تو فهم بانوا شد
#مولانای_جان
شد یوسف خوب و دلربا شد
از گفت بدار چنگ کز وی
بی گفت تو فهم بانوا شد
#مولانای_جان
کانال تلگرامیsmsu43@
همایون شجریان - درد عشق
همایون شجریان
درد عاشقی
اینبار من یکبارگی در عاشقی پیچیده ام ...
درد عاشقی
اینبار من یکبارگی در عاشقی پیچیده ام ...
دل رمیده به امید این جهان مگذار
به شاخ بی ثمر بیدآشیان مگذار
بهشت ،تشنه دیدارخودحسابان است
حساب خود زکسالت به دیگران مگذار
ترابه چاه خطاسرنگون نیندازد
دلیرتوسن گفتارراعنان مگذار
اگر به دست ولب خویش دوستی داری
به هرچه می رود ازدست،دل برآن مگذار
به مهروماه فلک چشم راسیاه مکن
به این تنور دل ازبهریک دونان مگذار
نفس به کام من ازضعف ،استخوان شده است
توهم به لقمه ام ای چرخ استخوان مگذار
صلاح درسپر افکندن است عاجز را
به انتقام فلک ،تیر درکمان مگذار
زدام لاغری این صید رارهایی نیست
عبث تو ناوک دلدوز درکمان مگذار
عنان سیل سبکروبه دست خودرایی است
سخن چو روی دهدمهر بردهان مگذار
به لامکان تجردبرآی عیسی وار
چومهربیضه درین تیره خاکدان مگذار
عزیز مصر به جان می خرد متاع ترا
متاع یوسفی خود به کاروان مگذار
حریف موجه کثرت نمی شوی صائب
قدم زگوشه عزلت به آستان مگذار
#صائب_تبریزی
به شاخ بی ثمر بیدآشیان مگذار
بهشت ،تشنه دیدارخودحسابان است
حساب خود زکسالت به دیگران مگذار
ترابه چاه خطاسرنگون نیندازد
دلیرتوسن گفتارراعنان مگذار
اگر به دست ولب خویش دوستی داری
به هرچه می رود ازدست،دل برآن مگذار
به مهروماه فلک چشم راسیاه مکن
به این تنور دل ازبهریک دونان مگذار
نفس به کام من ازضعف ،استخوان شده است
توهم به لقمه ام ای چرخ استخوان مگذار
صلاح درسپر افکندن است عاجز را
به انتقام فلک ،تیر درکمان مگذار
زدام لاغری این صید رارهایی نیست
عبث تو ناوک دلدوز درکمان مگذار
عنان سیل سبکروبه دست خودرایی است
سخن چو روی دهدمهر بردهان مگذار
به لامکان تجردبرآی عیسی وار
چومهربیضه درین تیره خاکدان مگذار
عزیز مصر به جان می خرد متاع ترا
متاع یوسفی خود به کاروان مگذار
حریف موجه کثرت نمی شوی صائب
قدم زگوشه عزلت به آستان مگذار
#صائب_تبریزی
گفت: خیز تا به نماز جنازه ی فلان رویم. آن ساعت صوفی را پروای آن نبود، گفت: خداش بیامرزد. نماز جنازه این است که خداش بیامرزد.
اصل اینست .
اصل را آن که نداند در فرع شروع کند؛ البته باژگونه و غلط گوید.
مقالات
حضرت_شمس_تبریزی
اصل اینست .
اصل را آن که نداند در فرع شروع کند؛ البته باژگونه و غلط گوید.
مقالات
حضرت_شمس_تبریزی
تو نه شکلی داری و نه نامی داری.
آرزومند آنچه که نیستی نباش.
زیرا با اشتیاق داشتن برای آنچه نیستی،
بی جهت برای خودت، تولید مصیبت و رنج میکنی.
فقط آنچه که هستی و بوده ای و خواهی بود، باش.
سعی نکن بشوی، یا بخواهی؛
مسئله رسیدن در کار نیست.
تو هم اینک آنجا هستی و همیشه نیز آنجا بوده ای.
فقط بیدار شو، از تمام رویاها برخیز.
رویاهای شبانه و رویا های روزانه!
از تمام شکل ها بیدار شو و در بی شکلی سکنا گزین.
و تمامی بیداران همین را گفته اند: با شناختن آن بی شکلی، با درک آن جاودانگی، زندگی تو تکمیل و ارضا شده است.
تو به رضایت، شادی و احسان عمیق و کامل رسیده ای.
#اشو
آرزومند آنچه که نیستی نباش.
زیرا با اشتیاق داشتن برای آنچه نیستی،
بی جهت برای خودت، تولید مصیبت و رنج میکنی.
فقط آنچه که هستی و بوده ای و خواهی بود، باش.
سعی نکن بشوی، یا بخواهی؛
مسئله رسیدن در کار نیست.
تو هم اینک آنجا هستی و همیشه نیز آنجا بوده ای.
فقط بیدار شو، از تمام رویاها برخیز.
رویاهای شبانه و رویا های روزانه!
از تمام شکل ها بیدار شو و در بی شکلی سکنا گزین.
و تمامی بیداران همین را گفته اند: با شناختن آن بی شکلی، با درک آن جاودانگی، زندگی تو تکمیل و ارضا شده است.
تو به رضایت، شادی و احسان عمیق و کامل رسیده ای.
#اشو
به خود ِ خویش بازگرد
و در خویشتن بنگر .
و اگر ببینی که زیبا نیستی ؛
همان کن که ....
پیکر تراشان با پیکر می کنند .
هر چه زیادی است بتراش
و دور بیانداز .
اینجا را صاف کن
و آنجا را جلا بده .
کج را راست کن
و سایه را روشن ساز و
از کار خسته مشو ....
#افلاطون
و در خویشتن بنگر .
و اگر ببینی که زیبا نیستی ؛
همان کن که ....
پیکر تراشان با پیکر می کنند .
هر چه زیادی است بتراش
و دور بیانداز .
اینجا را صاف کن
و آنجا را جلا بده .
کج را راست کن
و سایه را روشن ساز و
از کار خسته مشو ....
#افلاطون
مرا دفن سراشیبها کنید
که تنها نمی از بارانها به من رسد
اما سیلابهاش از سر گذر کند
مثل عمری که داشتم.
#بیژن_الهی
که تنها نمی از بارانها به من رسد
اما سیلابهاش از سر گذر کند
مثل عمری که داشتم.
#بیژن_الهی
نگرانی را از خود دور کنید
بزرگترین دشمن شادکامی،
نگرانی است.
نگرانی نیز در نتیجه فکر کردن به مسایلی پیش میآید که از کنترل ما خارج هستند.
وقتی کاری را انجام دادهاید، بدانید کار دیگری نمیتوانید برای آن انجام دهید.
سعی کنید بیشتر حواس خود را روی کارهایی متمرکز کنید که در دست انجام دارید نه کارهایی که تصور میکنید ممکن است پیش بیاید
بزرگترین دشمن شادکامی،
نگرانی است.
نگرانی نیز در نتیجه فکر کردن به مسایلی پیش میآید که از کنترل ما خارج هستند.
وقتی کاری را انجام دادهاید، بدانید کار دیگری نمیتوانید برای آن انجام دهید.
سعی کنید بیشتر حواس خود را روی کارهایی متمرکز کنید که در دست انجام دارید نه کارهایی که تصور میکنید ممکن است پیش بیاید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
• آواز : همایون شجریان
• آلبوم : شوق دوست
• ترانهسرا : رهی معیری(یادش گرامی
• آلبوم : شوق دوست
• ترانهسرا : رهی معیری(یادش گرامی
کانال تلگرامیsmsu43@
استاد شجریان - غلام چشم آن ترکم
محمدرضا شجریان
غلام چشم ان ترکم...
جهان بس فتنه خواهد دید
از آن چشم و از آن ابرو
کانال تلگرامیsmsu43@
سالار عقیلی - شب خیال
سالار عقیلی
شب خیال
شب از خیالت در فغان
روز از غمت در زاری ام
دارم عجب روز و شبی،
این خواب و این بیداری ام
از کویت ای ناآشنا،
رفتم به صد حسرت مگر
مایل شوی سوی وفا،
یا بی وفا پیدای ام
رنجور عشقم شربتم
تلخی لعل آن صنم
شاید مسیحا دم کند
از حسرت بیماری ام
♫♫♫♫
گفتی که عاشق میکند
روزی علاج درد تو
مشکل برم روزی به سر
گر این چنین بگذاری ام
بر دل خیالی خنجرم
چون بگذر از شوق او
خمیازه بگشاید ز هم
لبهای زخم کاری ام
**
ذلیل و بیچاره تر از من
کیست در کوی تو
خمیده شد پشت من
از غم چون ابروی توی
گرفته هرکس ز لب
ای لعل تو رام دل خود
نشد روا کامم ز تو
وای وای بر دل من
به مجلس بیگانگان
نوشی بادهی من
به هرکجا می روی
با هرکس مست و خراب
خبر نداری ز حال خود
با مردم که چه سان
کنم در تار زار و ستم
وای وای بر دل من
کسی چو من قدر
تو را کی داند صنما
به راه عشق تو
دهم جان و دل به فدا
بیا بنه رسم ستم
به یک سو دلبر من
شوی پشیمان به خدا
وای وای بر دل من
شوی پشیمان به خدا
وای وای بر دل من
شب خیال
شب از خیالت در فغان
روز از غمت در زاری ام
دارم عجب روز و شبی،
این خواب و این بیداری ام
از کویت ای ناآشنا،
رفتم به صد حسرت مگر
مایل شوی سوی وفا،
یا بی وفا پیدای ام
رنجور عشقم شربتم
تلخی لعل آن صنم
شاید مسیحا دم کند
از حسرت بیماری ام
♫♫♫♫
گفتی که عاشق میکند
روزی علاج درد تو
مشکل برم روزی به سر
گر این چنین بگذاری ام
بر دل خیالی خنجرم
چون بگذر از شوق او
خمیازه بگشاید ز هم
لبهای زخم کاری ام
**
ذلیل و بیچاره تر از من
کیست در کوی تو
خمیده شد پشت من
از غم چون ابروی توی
گرفته هرکس ز لب
ای لعل تو رام دل خود
نشد روا کامم ز تو
وای وای بر دل من
به مجلس بیگانگان
نوشی بادهی من
به هرکجا می روی
با هرکس مست و خراب
خبر نداری ز حال خود
با مردم که چه سان
کنم در تار زار و ستم
وای وای بر دل من
کسی چو من قدر
تو را کی داند صنما
به راه عشق تو
دهم جان و دل به فدا
بیا بنه رسم ستم
به یک سو دلبر من
شوی پشیمان به خدا
وای وای بر دل من
شوی پشیمان به خدا
وای وای بر دل من