jamal-eaftab-j8@bamun1.pdf
7.9 MB
جمال آفتاب و آفتاب هر نظر: شرحی بر دیوان حافظ. برگرفته از جلسات اخلاقی علامه سید محمد حسین طباطبایی. علی سعادت پرور.
10 جلد.
جلد 8
10 جلد.
جلد 8
jamal-eaftab-j9@bamun1.pdf
8.9 MB
جمال آفتاب و آفتاب هر نظر: شرحی بر دیوان حافظ. برگرفته از جلسات اخلاقی علامه سید محمد حسین طباطبایی. علی سعادت پرور.
10 جلد.
جلد 9
10 جلد.
جلد 9
jamal-eaftab-j10@bamun1.pdf
10.7 MB
جمال آفتاب و آفتاب هر نظر: شرحی بر دیوان حافظ. برگرفته از جلسات اخلاقی علامه سید محمد حسین طباطبایی. علی سعادت پرور.
10 جلد.
جلد 10
10 جلد.
جلد 10
xavasolheyvan@bamun1.pdf
52.4 MB
خواص الحیوان. ابوالقاسم کمال الدین محمد بن موسی دمیری. ترجمه محمدتقی بن خواجه محمدتقی تبریزی.
dastan-emorqan@bamun1.pdf
14.4 MB
داستان مرغان: متن فارسی رسالة الطیرخواجه احمد غزالی. مجدالدین ابوالفتح احمد بن محمد غزالی. به اهتمام نصرالله پورجوادی.
📎 #برای_یادگیری (۱) 📎
✅ اکثر صاحبنظران #ادبیات، #شعر را سخنی #موزون و #قافیه_دار گفتهاند و منطقیان نیز گرچه معتقدند که شعر سخنی #خیال_انگیز است امّا وجود #وزن و یا وزن و #قافیه را برای شعر ضروری دانستهاند، حتی #خواجه_نصیرالدین_طوسی وزن را به دلیل خیالانگیز بودن از #فصول_ذاتی_شعر میشمرد. اصولا شعر همیشه و نزد همهی مردم موزون بوده و تنها در #سده_ی_اخیر، #اشعار_بی_وزن هم گفته شده است. اشعار بیوزن گرچه خیالانگیز باشند امّا #شور و #افسون #اشعار_موزون را ندارند.
📚 از کتاب قافیه و عروض پیشدانشگاهی
✅ اکثر صاحبنظران #ادبیات، #شعر را سخنی #موزون و #قافیه_دار گفتهاند و منطقیان نیز گرچه معتقدند که شعر سخنی #خیال_انگیز است امّا وجود #وزن و یا وزن و #قافیه را برای شعر ضروری دانستهاند، حتی #خواجه_نصیرالدین_طوسی وزن را به دلیل خیالانگیز بودن از #فصول_ذاتی_شعر میشمرد. اصولا شعر همیشه و نزد همهی مردم موزون بوده و تنها در #سده_ی_اخیر، #اشعار_بی_وزن هم گفته شده است. اشعار بیوزن گرچه خیالانگیز باشند امّا #شور و #افسون #اشعار_موزون را ندارند.
📚 از کتاب قافیه و عروض پیشدانشگاهی
📎 #برای_یادگیری (۲) 📎
✅ منظور از #خیال_انگیز ی شعر
اگر بگویید «خورشید طلوع کرد» تنها خبر از طلوع خورشید دادهاید امّا اگر بگویید «گل خورشید شکفت» علاوه بر دادن خبر، سخن شما #خیال_انگیز و #موزون و زیباست. چون شما #پیوند_نهانی زیبایی میان خورشید و گل را یافته و خورشید را به گل #تشبیه کردهاید.
این سخن موزون نیز هست زیرا بخش(#هجا)های آن با نظمی کنار هم نشستهاند و اگر میگفتید «گل خورشید شکفته شد» این سخن تنها خیالانگیز بود امّا از نعمت #وزن بهرهای نداشت.
وزن به شعر، زیبایی سحرانگیزی میبخشد و آن را #شورانگیز میسازد. اگر وزن شعری را برهم بزنیم خواهیم دید که تا چه میزان از #زیبایی و #تأثیر آن در نفوس کاسته میشود.
آشنایی با وزن شعر برای همه خوب است بهویژه کسانی که با شعر و شاعری سر و کار دارند، زیرا #اوزان_شعر_فارسی از نظر #خوش_آهنگی و زیبایی و #کثرت و #تنوع و #نظم در جهان #بی_نظیر است.
#قافیه نیز به زیبایی و خوشآهنگی شعر میافزاید و گوش را نوازش میدهد و شادیآورست.
📚 از کتاب قافیه و عروض پیشدانشگاهی
✅ منظور از #خیال_انگیز ی شعر
اگر بگویید «خورشید طلوع کرد» تنها خبر از طلوع خورشید دادهاید امّا اگر بگویید «گل خورشید شکفت» علاوه بر دادن خبر، سخن شما #خیال_انگیز و #موزون و زیباست. چون شما #پیوند_نهانی زیبایی میان خورشید و گل را یافته و خورشید را به گل #تشبیه کردهاید.
این سخن موزون نیز هست زیرا بخش(#هجا)های آن با نظمی کنار هم نشستهاند و اگر میگفتید «گل خورشید شکفته شد» این سخن تنها خیالانگیز بود امّا از نعمت #وزن بهرهای نداشت.
وزن به شعر، زیبایی سحرانگیزی میبخشد و آن را #شورانگیز میسازد. اگر وزن شعری را برهم بزنیم خواهیم دید که تا چه میزان از #زیبایی و #تأثیر آن در نفوس کاسته میشود.
آشنایی با وزن شعر برای همه خوب است بهویژه کسانی که با شعر و شاعری سر و کار دارند، زیرا #اوزان_شعر_فارسی از نظر #خوش_آهنگی و زیبایی و #کثرت و #تنوع و #نظم در جهان #بی_نظیر است.
#قافیه نیز به زیبایی و خوشآهنگی شعر میافزاید و گوش را نوازش میدهد و شادیآورست.
📚 از کتاب قافیه و عروض پیشدانشگاهی
📎 #برای_یادگیری (۳)📎
✅ #حرف: شاعر با #واژه به سرودن شعر و آفرینش زیبایی میپردازد. واژه خود از واحدهای کوچکتری به نام #حرف درست میشود. لازم است بدانیم که در #قافیه_و_وزن شعر #صورت_ملفوظ حرف (یا #واج، همان که در آموزش فارسی ابتدایی به آن «#صدا» میگویند) مورد نظر است نه #شکل_مکتوب (البته در جای خود به این شکل هم پرداخته میشود):
مثلا واژهی «#خواهر» به صورت «خاهَر» تلفظ میشود و پنج حرف (=واج) دارد (خـ، ا، ه، —َ، ر) و واژهی «#نامه» به صورت «نامِ» تلفظ میشود و چهار حرف دارد (نـ، ا، مـ، —ِ ).
📚 از کتاب قافیه و عروض پیشدانشگاهی، صفحهی ۴
✅ #حرف: شاعر با #واژه به سرودن شعر و آفرینش زیبایی میپردازد. واژه خود از واحدهای کوچکتری به نام #حرف درست میشود. لازم است بدانیم که در #قافیه_و_وزن شعر #صورت_ملفوظ حرف (یا #واج، همان که در آموزش فارسی ابتدایی به آن «#صدا» میگویند) مورد نظر است نه #شکل_مکتوب (البته در جای خود به این شکل هم پرداخته میشود):
مثلا واژهی «#خواهر» به صورت «خاهَر» تلفظ میشود و پنج حرف (=واج) دارد (خـ، ا، ه، —َ، ر) و واژهی «#نامه» به صورت «نامِ» تلفظ میشود و چهار حرف دارد (نـ، ا، مـ، —ِ ).
📚 از کتاب قافیه و عروض پیشدانشگاهی، صفحهی ۴
تو نیکی از آن شهر و کشور مجوی
که دارد در آن بی هنر آبروی
#ادیب_نیشابوری
سالگرد درگذشت ادیب نیشابوری شاعر دوره مشروطیت
که دارد در آن بی هنر آبروی
#ادیب_نیشابوری
سالگرد درگذشت ادیب نیشابوری شاعر دوره مشروطیت
Amozesh Kurdi Kurmanci.pdf
1.1 MB
دستور زبان کردیکرمانجی
تالیف : پروفسور ژویس بلو، ویسی باراک
استادان زبان و ادبیات کُردی دانشگاه سوربن پاریس
ترجمهی : علی بلخکانلو
تالیف : پروفسور ژویس بلو، ویسی باراک
استادان زبان و ادبیات کُردی دانشگاه سوربن پاریس
ترجمهی : علی بلخکانلو
۱۲۹۹- رباعیات خیام .pdf
20.5 MB
رباعیات خیام
دستنویس فیتزجرالد. اصل
کتابخانه بادلین
دستنویس فیتزجرالد. اصل
کتابخانه بادلین
فوت کوزه گری 2.pdf
13.9 MB
فوت کوزه گری 2
مثل های فارسی و داستان های آن
مصطفی رحماندوست
مثل های فارسی و داستان های آن
مصطفی رحماندوست
فوت کوزه گری 1.pdf
15 MB
فوت کوزه گری ۱
مثل های فارسی و داستان های آن
مصطفی رحماندوست
مثل های فارسی و داستان های آن
مصطفی رحماندوست
bahsi-bidel-a@bamun1.pdf
10.9 MB
بحثی در احوال و آثار بیدل: استخراج از رساله ادب پارسی در عهد اورنگ زیب. نورالحسن انصاری. ترجمه میر حسین شاه. [ در شناخت بیدل دهلوی]
#کلمات_هم_آوا
هم آوا (متشابه) : به کلماتی می گویند؛ که در تلفظ یکسان اند امّا در نوشتار و معنی متفاوت. کلمات هم آوا به لحاظ ارزش ادبی نیز مورد توجّه اند به نحوی که در آرایه های بدیعی یکی از انواع جناس محسوب شده و به آن «جناس لفظ» می گویند. این نوع کلمات در سوالات املایی آزمون سراسری نیز اهمیت بالایی دارند. دانستن معنای کلمات هم آوا می تواند ما را در درست نویسی کلمات یاری کند.
نظر به اهمیّت کلمات هم آوا در ادامه فهرستی از این واژگان آورده شده است :
اناء: کوزه/ عنا: درد و رنج
اثاث: اسباب و وسایل/ اساس: پایه
انتساب: نسبت داشتن/ انتصاب: منصوب کردن
آزار: اذیت/ آذار: ماه اول بهار( از ماه های رومی)
ازار: شلوار/ عذار: چهره
الغا: لغو کردن/ القا: آموختن
ارتجاع:بازگشتن/ارتجا:امیدواری
برائت: بیزاری/ براعت: برتری
بهل: رها کن / بحل: حلال کن
اثرات:جمع اثر، نشانه ها/عثرات:جمع عثرة، لغزشها
اسیر: گرفتار/ عصیر: شراب/ اثیر: کره ی آتش
ذلالت:خواری/ ضلالت:گمراهی
ثمر : میوه/ سرم : افسانه
بغل: آغوش / بقل: سبزی و تره بار
تعویذ: بازوبند/ تعویض:عوض کردن
حارث: کشاورز/ حارس: نگهبان
زکی: پاک/ ذکی :باهوش
سوری: گل سرخ/ صوری: ظاهری
صفیر: صدای گلوله/ سفیر: فرستاده
غالب:چیره، برتر / قالب: شکل
صواب:درست / ثواب: پاداش، اجر
الم:درد و رنج / عَلَم: پرچم، بیرق
غریب: دور از وطن /قریب: نزدیک
قاضی: داور / غازی: جنگجو
امَل: آرزو / عمل: کار و تلاش
امارت: فرماروایی / عمارت: آبادکردن،ساختمان
تعلم:آموختن /تالم: درد کشیدن
تهدید: ترساندن/ تحدید: تعیین حد و مرز
معمور: آبادشده / مامور: فرمان بر
خاست: بلند شد / خواست: طلب کرد
هم آوا (متشابه) : به کلماتی می گویند؛ که در تلفظ یکسان اند امّا در نوشتار و معنی متفاوت. کلمات هم آوا به لحاظ ارزش ادبی نیز مورد توجّه اند به نحوی که در آرایه های بدیعی یکی از انواع جناس محسوب شده و به آن «جناس لفظ» می گویند. این نوع کلمات در سوالات املایی آزمون سراسری نیز اهمیت بالایی دارند. دانستن معنای کلمات هم آوا می تواند ما را در درست نویسی کلمات یاری کند.
نظر به اهمیّت کلمات هم آوا در ادامه فهرستی از این واژگان آورده شده است :
اناء: کوزه/ عنا: درد و رنج
اثاث: اسباب و وسایل/ اساس: پایه
انتساب: نسبت داشتن/ انتصاب: منصوب کردن
آزار: اذیت/ آذار: ماه اول بهار( از ماه های رومی)
ازار: شلوار/ عذار: چهره
الغا: لغو کردن/ القا: آموختن
ارتجاع:بازگشتن/ارتجا:امیدواری
برائت: بیزاری/ براعت: برتری
بهل: رها کن / بحل: حلال کن
اثرات:جمع اثر، نشانه ها/عثرات:جمع عثرة، لغزشها
اسیر: گرفتار/ عصیر: شراب/ اثیر: کره ی آتش
ذلالت:خواری/ ضلالت:گمراهی
ثمر : میوه/ سرم : افسانه
بغل: آغوش / بقل: سبزی و تره بار
تعویذ: بازوبند/ تعویض:عوض کردن
حارث: کشاورز/ حارس: نگهبان
زکی: پاک/ ذکی :باهوش
سوری: گل سرخ/ صوری: ظاهری
صفیر: صدای گلوله/ سفیر: فرستاده
غالب:چیره، برتر / قالب: شکل
صواب:درست / ثواب: پاداش، اجر
الم:درد و رنج / عَلَم: پرچم، بیرق
غریب: دور از وطن /قریب: نزدیک
قاضی: داور / غازی: جنگجو
امَل: آرزو / عمل: کار و تلاش
امارت: فرماروایی / عمارت: آبادکردن،ساختمان
تعلم:آموختن /تالم: درد کشیدن
تهدید: ترساندن/ تحدید: تعیین حد و مرز
معمور: آبادشده / مامور: فرمان بر
خاست: بلند شد / خواست: طلب کرد
4_433754330680525844.pdf
7 MB
نمایشنامه های آنتوان چخوف :
باغ آلبالو
دایی وانیا
سه خواهر
ایوانف
مرغ دریایی
باغ آلبالو
دایی وانیا
سه خواهر
ایوانف
مرغ دریایی
ریگ به کفش داشتن
این ضرب المثل یعنی فرد غیرقابل اطمینان است و مکر و حیله ای در سر دارد.
ریشه آن برمی گردد به اینکه در قدیم یکی از جاها برای پنهان کردن سلاح برای مواقع دفاع از خود و حمله به دشمن ساقه کفش بود. در ساقه پوتین یا چکمه شمشیر و خنجر و سنگ و ریگ می توان پنهان کرد که دیده نشود و موجب بدگمانی نشود ولی در موقع مقتضی از آن استفاده کرد.
وقتی می گویند فلانی ریگی به کفش دارد یعنی ظاهرا شخص سالم و بی خطری به نظر می آید اما در موقع مناسب باطن بد خود را ظاهر می کند و خطر می آفریند
روزی روزگاری در سرزمینی بسیار دور، مرد دانا، شجاع و جنگاوری به نام سنجر زندگی می کردو او همیشه قبل از جنگیدن خوب فکر می کرد.
روزی حاکم به او گفت: قرار است کاروانی از هدایای بسیار گران قیمت به نشانه ی پایان جنگ به کشورمان وارد شود. من به این کاروان اعتماد ندارم. چون سال ها با این کشور در جنگ بوده ایم. شاید آوردن هدایا حیله باشد و نقشه ی شومی در سر داشته باشند.
سنجر تا رسیدن کاروان هدایا خوب فکر کرد. او به سربازان سپرد که کسی را با شمشیر و نیزه و خنجر به قصر راه ندهند. اما تازه واردان هیچ اسلحه ای همراه خود نداشتند. کاروان پادشاه کشور همسایه بدون هیچ مشکلی وارد قصر حاکم شد.
درست وقتی که فرستاده ی پادشاه کشور همسایه، پشت در اتاق حاکم منتظر ایستاده بود تا نامه ی صلح و هدایا را با او تقدیم کند. سنجر از راه رسید. رو به آن ها کرد و گفت: حاکم سرزمین ما منتظر ورود شما مهمانان عزیز است؛ اما من به عنوان رئیس تشریفات از شما می خواهم که چکمه هایتان را قبل از ورود به اتاق حاکم درآورید.با شنیدن این حرف، افراد تازه وارد و سردسته ی آنان به همدیگر نگاهی انداختند. رنگ صورتشان سرخ سرخ شد. یکی از آن ها بهانه آورد: ولی قربان! این لباس رسمی ماست. ما نمی توانیم بدون آن به حضور حاکم برسیم.
سنجر گفت: اما این قانون حاکم و قصر اوست. کسی نمی تواند آن را زیر پا بگذارد. حالا چکمه هایتان را درآورید.
آن چند نفر وقتی اصرار خود را بی فایده دیدند، ناگهان خم شدند و خنجرهای کوچک زهرآگین را از چکمه های خود بیرون آوردند. آن ها با سنجر درگیر شدند. سنجر که از قبل حیله ی آن ها را فهمیده بود و آمادگی جنگ را داشت، باشجاعت با آن ها جنگید و همه را دست بسته به ماموران کاخ تحویل داد.
حاکم به هوش و درایت سنجر آفرین گفت و به او هدیه داد. از آن روز به بعد به افرادی که در ظاهر خطرناک نیستند ولی در سرشان پر از نقشه است می گویند: حتماً ریگی به کفشش دارد.
این ضرب المثل یعنی فرد غیرقابل اطمینان است و مکر و حیله ای در سر دارد.
ریشه آن برمی گردد به اینکه در قدیم یکی از جاها برای پنهان کردن سلاح برای مواقع دفاع از خود و حمله به دشمن ساقه کفش بود. در ساقه پوتین یا چکمه شمشیر و خنجر و سنگ و ریگ می توان پنهان کرد که دیده نشود و موجب بدگمانی نشود ولی در موقع مقتضی از آن استفاده کرد.
وقتی می گویند فلانی ریگی به کفش دارد یعنی ظاهرا شخص سالم و بی خطری به نظر می آید اما در موقع مناسب باطن بد خود را ظاهر می کند و خطر می آفریند
روزی روزگاری در سرزمینی بسیار دور، مرد دانا، شجاع و جنگاوری به نام سنجر زندگی می کردو او همیشه قبل از جنگیدن خوب فکر می کرد.
روزی حاکم به او گفت: قرار است کاروانی از هدایای بسیار گران قیمت به نشانه ی پایان جنگ به کشورمان وارد شود. من به این کاروان اعتماد ندارم. چون سال ها با این کشور در جنگ بوده ایم. شاید آوردن هدایا حیله باشد و نقشه ی شومی در سر داشته باشند.
سنجر تا رسیدن کاروان هدایا خوب فکر کرد. او به سربازان سپرد که کسی را با شمشیر و نیزه و خنجر به قصر راه ندهند. اما تازه واردان هیچ اسلحه ای همراه خود نداشتند. کاروان پادشاه کشور همسایه بدون هیچ مشکلی وارد قصر حاکم شد.
درست وقتی که فرستاده ی پادشاه کشور همسایه، پشت در اتاق حاکم منتظر ایستاده بود تا نامه ی صلح و هدایا را با او تقدیم کند. سنجر از راه رسید. رو به آن ها کرد و گفت: حاکم سرزمین ما منتظر ورود شما مهمانان عزیز است؛ اما من به عنوان رئیس تشریفات از شما می خواهم که چکمه هایتان را قبل از ورود به اتاق حاکم درآورید.با شنیدن این حرف، افراد تازه وارد و سردسته ی آنان به همدیگر نگاهی انداختند. رنگ صورتشان سرخ سرخ شد. یکی از آن ها بهانه آورد: ولی قربان! این لباس رسمی ماست. ما نمی توانیم بدون آن به حضور حاکم برسیم.
سنجر گفت: اما این قانون حاکم و قصر اوست. کسی نمی تواند آن را زیر پا بگذارد. حالا چکمه هایتان را درآورید.
آن چند نفر وقتی اصرار خود را بی فایده دیدند، ناگهان خم شدند و خنجرهای کوچک زهرآگین را از چکمه های خود بیرون آوردند. آن ها با سنجر درگیر شدند. سنجر که از قبل حیله ی آن ها را فهمیده بود و آمادگی جنگ را داشت، باشجاعت با آن ها جنگید و همه را دست بسته به ماموران کاخ تحویل داد.
حاکم به هوش و درایت سنجر آفرین گفت و به او هدیه داد. از آن روز به بعد به افرادی که در ظاهر خطرناک نیستند ولی در سرشان پر از نقشه است می گویند: حتماً ریگی به کفشش دارد.