کمال آدمی در جهان چند است:
اقوال نیک
افعال نیک
اخلاق نیک
و معرفت
هرکه در این چهارچیز به کمال رسید،
به کمال خود رسیده.
ای درویش !
جمله سالکان در این چهار مرتبه اند،
هر یک در مرتبه ای و از صد هزار سالک که در این راه رفته اند، یکی در این چهار مرتبه به کمال رسد
و دیگران در این میانه فرو روند و از کمال بی نصیب و بی بهره مانند.
#عزیز_الدین_نسفی
اقوال نیک
افعال نیک
اخلاق نیک
و معرفت
هرکه در این چهارچیز به کمال رسید،
به کمال خود رسیده.
ای درویش !
جمله سالکان در این چهار مرتبه اند،
هر یک در مرتبه ای و از صد هزار سالک که در این راه رفته اند، یکی در این چهار مرتبه به کمال رسد
و دیگران در این میانه فرو روند و از کمال بی نصیب و بی بهره مانند.
#عزیز_الدین_نسفی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رقص زیبای سایه ها
سیمابینا_عزیز
❣کانال هایده؛مهستی؛حمیرا❣
بانو سیمابینا
🎵آهنگ زیبای عزیز بشین کنارم
🎵آهنگ زیبای عزیز بشین کنارم
معشـــوق چون نقـاب ز رخ درنمیکشد
هــر کس حکایتی به تصور چرا کنند
چونحسنعاقبت نه بهرندیو زاهدیست
آن بِه که کار خود به عنـایت رهـا کنند
بی معرفت مبـاش که در منیزیدِ عشق
اهــل نظــر معامله با آشنــا کنند
#حافظ
هــر کس حکایتی به تصور چرا کنند
چونحسنعاقبت نه بهرندیو زاهدیست
آن بِه که کار خود به عنـایت رهـا کنند
بی معرفت مبـاش که در منیزیدِ عشق
اهــل نظــر معامله با آشنــا کنند
#حافظ
کسی به ابراهیم بن ادهم گفت که مرا وصیتی کن. ابراهیم ادهم به او گفت: " بسته بگشای و گشاده ببند." پرسنده سخن را فهم نکرد و از معنای آن پرسید. عارف پاسخ داد: " کیسه ی بسته بگشای و زبان گشاده ببند."
#تذکره_الاولیا عطار
مولانا چه زیبا این تعبیر نغز را بیان کرده
لب ببند و کَفِّ پُر زَر برگشا
بخل تَن بگذار و پیش آوَر سَخا
#مولانا
#تذکره_الاولیا عطار
مولانا چه زیبا این تعبیر نغز را بیان کرده
لب ببند و کَفِّ پُر زَر برگشا
بخل تَن بگذار و پیش آوَر سَخا
#مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غم زمانه که هیچش کران نمیبینم..
دواش جز مِی چون ارغوان نمیبینم..!
نشان اهل خدا عاشقیست با خود دار...
که در مشایخ شهر این نشان نمیبینم..
در این خمار کسم جرعهای نمیبخشد..
ببین که اهل دلی در میان نمیبینم..!
#حافظ
#تکنوازی_کمانچه
#استاد_کیهان_کلهر
دواش جز مِی چون ارغوان نمیبینم..!
نشان اهل خدا عاشقیست با خود دار...
که در مشایخ شهر این نشان نمیبینم..
در این خمار کسم جرعهای نمیبخشد..
ببین که اهل دلی در میان نمیبینم..!
#حافظ
#تکنوازی_کمانچه
#استاد_کیهان_کلهر
کانال تلگرامیsmsu43@
سالار عقیلی - با تو ديشب تا كجا رفتم
تا خدا
تا خدا
«سبز»
#سالار_عقیلی
آلبوم «سایه های سبز»
ساخته #ارشد_تهماسبی
شعر از #مهدی_اخوان_ثالث
با تو ديشب تا كجا رفتم
تا خدا، وانسوي صحراي خدا رفتم
🍃🍃🍃
با تو دیشب تا کجا رفتم
با تو دیشب تا کجا رفتم
تا خدا وانسوی صحرای خدا رفتم ♫♪
من نمی گویم نمی گویم ملایک بال در بالم شنا کردند
من نمی گویم که باران طلا آمد
با تو لیک ای عطر سبزعطر سبز سایه پرورده
ای پری که باد می بردت ♫♪
از چمنزار حریر پر گل پرده
تا حریم سایه های سبز ♫♪
تا بهار سبزه های عطر
تا دیاری که غریبیهاش می آمد به چشم آشنا ، رفتم ♫♪
پا به پای تو که می بردی مرا با خویش
همچنان کز خویش و بی خویشی ♫♪
در رکاب تو که می رفتی
هم عنان با نور ♫♪
در مجلل هودج سر و سرود و هوش و حیرانی
سوی اقصامرزهای دور ♫♪
تو قصیل اسب بی آرام من ، تو چتر طاووس نر مستم
تو گرامیتر تعلق ، زمردین زنجیر زهر مهربان من ♫♪
پا به پای تو
تا تجرد تا رها تا رها تا رها رفتم
#سالار_عقیلی
آلبوم «سایه های سبز»
ساخته #ارشد_تهماسبی
شعر از #مهدی_اخوان_ثالث
با تو ديشب تا كجا رفتم
تا خدا، وانسوي صحراي خدا رفتم
🍃🍃🍃
با تو دیشب تا کجا رفتم
با تو دیشب تا کجا رفتم
تا خدا وانسوی صحرای خدا رفتم ♫♪
من نمی گویم نمی گویم ملایک بال در بالم شنا کردند
من نمی گویم که باران طلا آمد
با تو لیک ای عطر سبزعطر سبز سایه پرورده
ای پری که باد می بردت ♫♪
از چمنزار حریر پر گل پرده
تا حریم سایه های سبز ♫♪
تا بهار سبزه های عطر
تا دیاری که غریبیهاش می آمد به چشم آشنا ، رفتم ♫♪
پا به پای تو که می بردی مرا با خویش
همچنان کز خویش و بی خویشی ♫♪
در رکاب تو که می رفتی
هم عنان با نور ♫♪
در مجلل هودج سر و سرود و هوش و حیرانی
سوی اقصامرزهای دور ♫♪
تو قصیل اسب بی آرام من ، تو چتر طاووس نر مستم
تو گرامیتر تعلق ، زمردین زنجیر زهر مهربان من ♫♪
پا به پای تو
تا تجرد تا رها تا رها تا رها رفتم
کانال تلگرامیsmsu43@
حجت اشرف زاده - "پرسون پرسون"
حجت اشرف زاده
پرسون پرسون
پرسون پرسون؛ یواش یواش…
اومدم در خونتون…
ترسون ترسون! لرزون لرزون!
اومدم در خونتون…
یک شاخه گل در دستم؛ سر راهت بنشستم
از پنجره منو دیدی…
مثلِ گل ها خندیدی!
آه… به خدا… آن نگهت؛ از خاطرم نرود
آه… به خــدا… آن نگهت؛ از خاطــرم نـرود
پرسون پرسون؛ یواش یواش…
اومدم در خونتون…
ترسون ترسون! لرزون لرزون!
اومدم در خونتون…
پرسون پرسون
پرسون پرسون؛ یواش یواش…
اومدم در خونتون…
ترسون ترسون! لرزون لرزون!
اومدم در خونتون…
یک شاخه گل در دستم؛ سر راهت بنشستم
از پنجره منو دیدی…
مثلِ گل ها خندیدی!
آه… به خدا… آن نگهت؛ از خاطرم نرود
آه… به خــدا… آن نگهت؛ از خاطــرم نـرود
پرسون پرسون؛ یواش یواش…
اومدم در خونتون…
ترسون ترسون! لرزون لرزون!
اومدم در خونتون…
ز من توحید می پرسی
جوابت چیست خاموشی
به گفتن کی توان دانست؟گویم تو به جان گوش
ز توحید ار سخن گویی،موحد گویدت خاموش
سخن اینجا نمی گنجد
مقام توست خاموشی
شاه نعمت الله ولی
جوابت چیست خاموشی
به گفتن کی توان دانست؟گویم تو به جان گوش
ز توحید ار سخن گویی،موحد گویدت خاموش
سخن اینجا نمی گنجد
مقام توست خاموشی
شاه نعمت الله ولی
عمری است حلقه در میخانه ایم ما
در حلقه تصرف پیمانه ایم ما
مقصود ما ز خوردن می نیست بی غمی
از تشنگان گریه مستانه ایم ما
در چشم ناقصان جهان گر چه نارسیم
چون باده، جوش سینه میخانه ایم ما
عشاق را به تیغ زبان گرم می کنیم
چون شمع، تازیانه پروانه ایم ما
گر از ستاره سوختگان عمارتیم
چون جغد، خال گوشه ویرانه ایم ما
عمری است رفته ایم ازین خاکدان برون
بی درد را خیال که در خانه ایم ما
چون خواب اگر چه رخت اقامت فکنده ایم
تا چشم می زنی به هم، افسانه ایم ما
از نورسیدگان خرابات نیستیم
چون خشت، پا شکسته میخانه ایم ما
جز جستجوی رزق نداریم هیچ کار
چون آسیا به گرد، پی دانه ایم ما
در مشورت اگر چه گشاد جهان ز ماست
سرگشته تر ز سبحه صد دانه ایم ما
از ما زبان خامه تکلیف کوته است
این شکر چون کنیم که دیوانه ایم ما؟
مهربتان در آب و گل ما سرشته اند
صائب خمیر مایه بتخانه ایم ما
صائب تبریزی
در حلقه تصرف پیمانه ایم ما
مقصود ما ز خوردن می نیست بی غمی
از تشنگان گریه مستانه ایم ما
در چشم ناقصان جهان گر چه نارسیم
چون باده، جوش سینه میخانه ایم ما
عشاق را به تیغ زبان گرم می کنیم
چون شمع، تازیانه پروانه ایم ما
گر از ستاره سوختگان عمارتیم
چون جغد، خال گوشه ویرانه ایم ما
عمری است رفته ایم ازین خاکدان برون
بی درد را خیال که در خانه ایم ما
چون خواب اگر چه رخت اقامت فکنده ایم
تا چشم می زنی به هم، افسانه ایم ما
از نورسیدگان خرابات نیستیم
چون خشت، پا شکسته میخانه ایم ما
جز جستجوی رزق نداریم هیچ کار
چون آسیا به گرد، پی دانه ایم ما
در مشورت اگر چه گشاد جهان ز ماست
سرگشته تر ز سبحه صد دانه ایم ما
از ما زبان خامه تکلیف کوته است
این شکر چون کنیم که دیوانه ایم ما؟
مهربتان در آب و گل ما سرشته اند
صائب خمیر مایه بتخانه ایم ما
صائب تبریزی
صنما گر ز خط و خال تو فرمان آرند
این دل خسته مجروح مرا جان آرند
خنک آن روز خوشا وقت که در مجلس ما
ساقیان دست تو گیرند و به مهمان آرند
بت پرستان رخ خورشید تو را گر بینند
بر قد و قامت زیبای تو ایمان آرند
#مولانا
این دل خسته مجروح مرا جان آرند
خنک آن روز خوشا وقت که در مجلس ما
ساقیان دست تو گیرند و به مهمان آرند
بت پرستان رخ خورشید تو را گر بینند
بر قد و قامت زیبای تو ایمان آرند
#مولانا
ذهن هرگز راضی نمیشود
نمیتواند راضی باشد
راضی کردن ذهن غیرممکن است
ذهن یک نقصیاب بزرگ است؛ در اختراع بدبختی بینظیر است
پس اگر با ذهن باقی بمانی، چه موفق شوی یا شکست بخوری، در بدبختی باقی خواهی ماند. و راه ماندن با ذهن، خواسته است
خواسته آن چسبی است که تو را به ذهن متصل میکند
چسب خود را از ذهن برکن، بیخواسته شو
ولی وقتی میگویم، “بیخواسته شو،” نمیگویم که بگذار این هدف تو باشد. نمیگویم که حالا باید تلاش کنی که بیخواسته شوی
نمیگویم که حالا این را خواستهی خود کن ـــ که شخصی بیخواسته باشی
نه، ابداً منظورم این نیست؛ وگرنه تمام نکته را سوءتفاهم خواهید کرد
سعی کن خواسته را و تمام رنجها و بیهودگیهای آن را #درک_کنی
و در همین ادراک است که به ورای آن خواهی رفت.
#اشو
نمیتواند راضی باشد
راضی کردن ذهن غیرممکن است
ذهن یک نقصیاب بزرگ است؛ در اختراع بدبختی بینظیر است
پس اگر با ذهن باقی بمانی، چه موفق شوی یا شکست بخوری، در بدبختی باقی خواهی ماند. و راه ماندن با ذهن، خواسته است
خواسته آن چسبی است که تو را به ذهن متصل میکند
چسب خود را از ذهن برکن، بیخواسته شو
ولی وقتی میگویم، “بیخواسته شو،” نمیگویم که بگذار این هدف تو باشد. نمیگویم که حالا باید تلاش کنی که بیخواسته شوی
نمیگویم که حالا این را خواستهی خود کن ـــ که شخصی بیخواسته باشی
نه، ابداً منظورم این نیست؛ وگرنه تمام نکته را سوءتفاهم خواهید کرد
سعی کن خواسته را و تمام رنجها و بیهودگیهای آن را #درک_کنی
و در همین ادراک است که به ورای آن خواهی رفت.
#اشو
من گردانم مطرب گردان خواهم
من زهرهٔ گردنده چو کیوان خواهم
جانم جانم ز صورت جان خواهم
من جغد نیم که شهر ویران خواهم
#مولانای_جان
من زهرهٔ گردنده چو کیوان خواهم
جانم جانم ز صورت جان خواهم
من جغد نیم که شهر ویران خواهم
#مولانای_جان
ما را بس و ما را بس و ما بس کردیم
ما پشت بروی یار ناکس کردیم
مردار همه نثار کرکس کردیم
در قبلهٔ تو نماز واپس کردیم
#مولانای_جان
ما پشت بروی یار ناکس کردیم
مردار همه نثار کرکس کردیم
در قبلهٔ تو نماز واپس کردیم
#مولانای_جان
Audio
Mohammadreza Shajarian
دو زلفونت بود
دو زلفونت بود
تار ربابم ماه من
بود تار رباب، تار ربابم
چه مي خواهي از اين
چه ميخواهي از اين
حال خرابم ماه من
از اين حال خراب، حال خرابم...
آواز استادجان شجریان💠
دو زلفونت بود
تار ربابم ماه من
بود تار رباب، تار ربابم
چه مي خواهي از اين
چه ميخواهي از اين
حال خرابم ماه من
از اين حال خراب، حال خرابم...
آواز استادجان شجریان💠
هزار مرتبه بدتر زِ دشمن است آن دوست
که ترکِ دوست به هنگام بینوایی کرد ,,,
جناب صائب تبریزی
که ترکِ دوست به هنگام بینوایی کرد ,,,
جناب صائب تبریزی