معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
به سعیِ کارفرما کارگر ممتاز می‌گردد
سرآمد کوهکن زآن شد که شیرین بود سرکارش

#تأثیر_تبریزی
ابراهیم ادهم گفت :
روزی غلامی خریدم
گفتم : چه نامی؟
گفت : تا چه خوانی
گفتم : چه خوری؟
گفت : تا چه دهی
گفتم : چه پوشی؟
گفت : تا چه پوشانی
گفتم : چه کنی ؟
گفت : تا چه فرمايى
گفتم : چه خواهی؟
گفت : بنده را به خواست چه کار؟

پس با خود گفتم :
ای مسکین تو در همه عمر خدای را اینچنین بنده بوده ای؟ بندگی کردن را ازاین غلام بیاموز
چندانی بگریستم که از هوش برفتم ...


#تذكرة_الاولياء
تو کریم مطلق و من گدا، چه کنی جز این‌که بخوانی‌ام
در دیگری بنما که من، به کجا روم چو برانی‌ام

همه عمر هرزه دویده‌ام، خجلم کنون که خمیده‌ام
من اگر به حلقه رسیده‌ام، تو برون در ننشانی‌ام

میرزا عبدالقادر #بیدل دهلوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همدلی از هم زبانی بهتر است
برد و باخت جزیی از زندگی هستند
تا چیزهایی رو از دست ندیم بهترش رو بدست نمیاریم.
چالشها و تلخی‌ها تجربیات و آموزه های زندگی هستند.
باید در راه رسیدن به موفقیت های زندگی تلاش کنیم و درس‌های زندگی رو بیاموزیم و همواره در حال آموختن باشیم،
و تسلیم کامل امر حق باشیم که او بهترین تدبیر کننده هست

"یقیناً در هر اتفاق و چالشی خیر و حکمتی نهفته هست" و خالق و کارگردان جهان هستی بهترین رو برامون در نظر گرفته.
کافیست به او اعتماد کنیم...

در دایره قسمت
ما نقطه تسلیمیم
لطف آن‌چه تو اندیشی
حکم آن‌چه تو فرمایی


و در باب قمار عشق
مولوی صریحا به ما میگوید که عشق لاابالی است ، یعنی بی‌مبالات است ، پروای هیچ چیز را ندارد، عاقبت‌اندیش نیست ، حساب سود و زیان نمی‌کند، درِ باغ سبز نشان نمی‌دهد و از عاشق "پاکبازی" می‌خواهد، یعنی از او می‌خواهد که برای ورود به قماری آماده باشد که همه چیز را در آن پاک می‌بازد. "پاکبازی" یعنی "باختن همه چیز بدون امید به بردن چیزی".
عشق، همه‌ی عاشق را می‌خواهد نه بخشی از او را.

آنکس که بدید روی یوسف
از حاسد و از حسد نترسد

# عالیجناب_مولانای_جان
.
‏من آن توسنم کز ریاضت‌گری
رسیدم ز تندی به فرمان‌بری

چه گنج است کآن ارمغانی‌م نیست
دریغا جوانی، جوانی‌م نیست...

#نظامی اقبال نامه
من کورش هخامنشی فرمان دارم که بر مردمان ملال نرود که ملال مردمان ملال من است و شادمانی مردمان شادمانی من.بگذارید هر کس به ایین خویش باشد.زنان را گرامی بدارید.فرودستان را در یابیدو هر کس به تکلم قبیله خویش سخن گوید.گسستن زنجیرها ارزوی من است.ما شب و شقاوت را خواهیم زدود و زندگی را ستایش خواهیم کرد.تا هست سرزمین من اسمانی باد.
عَرَفْتُ الهَـوىٰ
«عشق را شناختم»


من عشق را تنها زمانی شناختم که با عشق تو آشنا شدم،

من قلبم را در مقابل دشمن تو ممنـوع‌الـورود كرده‌ام.


من مدّت‌ها در گفتگو با تو بودم، که رازهـای درونی قلبم را می‌دانی، به جز تو كسی را نمی‌بینم.

عشق من، دو عشق است، اما هر دوی آنها برای توست،

اولینِ آن، عشق به عشق توست و دیگری، عشق به خود تو

و اما اولی، که عشق به عشق توست، چنین است:

ذکر و یاد کامل تو،
و نه حتی ذره‌ای منحرف و غافل از تو

#رابعه_عدویه
مُشک را گفتند:
ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ،
ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ.

ﮔﻔﺖ:
ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ که هستم،
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ که هستم...


فيه ما فيه
music
music
برقص.
بچرخ.
رها شو.

گوارای وجود
بهتر آن است که فریب بخوری
تا فریب بدهی،
زیرا اگر فریب بدهی،‌
بزرگترین گنجینه زندگی خود را از دست خواهی داد؛
توانایی اعتماد را...
و تکرار می کنم
توانایی کسب اعتماد بزرگترین گنجینه زندگی است
بدون اعتماد،‌ عشق ناممکن است،‌ نیایش ناممکن است،‌
بدون اعتماد دوری از خداوند حتمی است.

#اوشو
#عشق
هر که از عالم شکم مادر بدر آید، این جهان را بیند؛
و هر که از خود بدرآید آن جهان را بیند.

عین القضات _همدانی
هم‌دمی در خانه‌ی آیینه‌ی ایام نیست
طوطی‌ام، با عکسِ خود باشد سخن‌سازی مرا
خاطرِ آشفتگان از برگِ گل نازک‌تر است
خوش نمی‌آید ز بلبل نغمه‌پردازی مرا
ساختم صد آفتاب و اخترم روشن نشد
کاش می‌بود اختیارِ آسمان‌سازی مرا

ناظم_هروی
گر جان طلبند، در وفای تو دهم
ور سر خواهند، در هوای تو دهم
چیزی که نمی‌دهم به غیرِ تو، دل است
وآن نیز اگر بود رضای تو، دهم.


#میرزامحمدجعفرصافی‌اصفهانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
■ز یاد ما بردند■
سخنسالار رحیم معینی کرمانشاهی
Audio
تو بخوان

با صدای اشرف مرتضایی(مرضیه)
مرغ محبتم من ، کی آب و دانه خواهم
با من یگانگی کن ، یار یگانه خواهم
افسانه ی محبت هرچند کس نخواند
من سرگذشت‌خودراپر زین‌فسانه خواهم

#سخنسالار_معینی_کرمانشاهی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تا روانم هَست خواهم راند نامَت بر زبان
تا وجودم هَست خواهم کَند نقشَت در ضَمیر



((حضرت سعدی شیخ اجل))
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
کیست دانه مسکین چو نوبهار آید
که دانگیش نگردد فنا پی شجری

کیست هیزم مسکین که چون فتد در نار
بدل نگردد هیزم به شعله شرری

#مولانای_جان
ستاره‌هاست همه عقل‌ها و دانش‌ها
تو آفتاب جهانی که پرده شان بدری

جهان چو برف و یخی آمد و تو فصل تموز
اثر نماند از او چون تو شاه بر اثری


#مولانای_جان
" انبیا گفتند فال زشت و بد
   از میانِ جانتان دارد مدد

  گر تو جایی خفته باشی با خطر
  اژدها در قصد تو از سوی سر"

#مثنوی_مولانادفترسوم



📘پیامبران گفتند هوشیار باشید که
   بدسرنوشتی از امیال و درون شما
   جان می گیرد.
   اگر خود را در معرض خطر و شکستی
   قرار دهید, لاجرم آن خطر دامانتان را
   خواهد گرفت....
‌.