This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چو باد، عزمِ سرِ کویِ یار خواهم کرد
نفس به بویِ خوشش مُشکبار خواهم کرد
به هرزه بی می و معشوق عمر میگذرد
بِطالتم بس از امروز کار خواهم کرد
هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
نثارِ خاکِ رهِ آن نگار خواهم کرد
چو شمعِ صبحدمم شد ز مهر او روشن
که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد
به یادِ چشم تو خود را خراب خواهم ساخت
بنایِ عهدِ قدیم استوار خواهم کرد
صبا کجاست؟ که این جانِ خون گرفته چو گُل
فدای نَکهَتِ گیسویِ یار خواهم کرد
نفاق و زَرق نبخشد صفایِ دل حافظ
طریقِ رندی و عشق اختیار خواهم کرد
حافظ
نفس به بویِ خوشش مُشکبار خواهم کرد
به هرزه بی می و معشوق عمر میگذرد
بِطالتم بس از امروز کار خواهم کرد
هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
نثارِ خاکِ رهِ آن نگار خواهم کرد
چو شمعِ صبحدمم شد ز مهر او روشن
که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد
به یادِ چشم تو خود را خراب خواهم ساخت
بنایِ عهدِ قدیم استوار خواهم کرد
صبا کجاست؟ که این جانِ خون گرفته چو گُل
فدای نَکهَتِ گیسویِ یار خواهم کرد
نفاق و زَرق نبخشد صفایِ دل حافظ
طریقِ رندی و عشق اختیار خواهم کرد
حافظ
Ey Del Ey Del
Aref
تا بشویم ز دل
ابر غم را
در سرِ من هوای شراب است
بادهام گر نه درمان درد است؛
مستیام گر نه داروی خواب است؛
با دلم خندهى جام گوید:
پشت این ابرها
آفتاب است...!
فريدون_مشيرى
ابر غم را
در سرِ من هوای شراب است
بادهام گر نه درمان درد است؛
مستیام گر نه داروی خواب است؛
با دلم خندهى جام گوید:
پشت این ابرها
آفتاب است...!
فريدون_مشيرى
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخند
خندههای تو
ترکیدن شاهوار کوهستانهای انار است
شمس_لنگرودی
بخند که جهان
با اندوهِ تو دگرگون نمیشود...
جبران خلیل جبران
خندههای تو
ترکیدن شاهوار کوهستانهای انار است
شمس_لنگرودی
بخند که جهان
با اندوهِ تو دگرگون نمیشود...
جبران خلیل جبران
Shabahangi ~ Musico.IR
Masoud Sadeghloo ~ Musico.IR
یک دم ز بیوفایی عالم غمت مباد
یک عمر عاشقی کن و یک دم غمت مباد
مردم به هر که آینه شد سنگ میزنند
از طعنههای عالم و آدم غمت مباد
گفت: اولین نشانە ی عاشق شدن غم است؟
بوسیدمش به گریه و گفتم: غمت مباد
روزی اگر قرار شد از هم جدا شویم
من میروم ز یاد تو کمکم، غمت مباد
دلشوره ی وصال و پریشانی فراق
از این غمت نبود، از آن هم غمت مباد
فاضل_نظری
حاصلی جز رنج این دنیا ندارد با خودش
عاشقی کن عشق تنها شاهکار زندگی ست...
یک عمر عاشقی کن و یک دم غمت مباد
مردم به هر که آینه شد سنگ میزنند
از طعنههای عالم و آدم غمت مباد
گفت: اولین نشانە ی عاشق شدن غم است؟
بوسیدمش به گریه و گفتم: غمت مباد
روزی اگر قرار شد از هم جدا شویم
من میروم ز یاد تو کمکم، غمت مباد
دلشوره ی وصال و پریشانی فراق
از این غمت نبود، از آن هم غمت مباد
فاضل_نظری
حاصلی جز رنج این دنیا ندارد با خودش
عاشقی کن عشق تنها شاهکار زندگی ست...
قدرت کلمات💞
هنگامی که از کنفسیوس پرسیدند اگر امپراطور چین میشد نخستین عملی که به آن دست میزد چه بود،
پاسخ داد:
«دوباره سازی مفهوم کلمات».
او با خبر از اقتدار و نفوذ کلام
برای آفرینش، مرگ یا درمان،
نیک میدانست که با چه دقتی باید واژهها را برگزید.
همه فرهنگ ها و تمدن ها ، همنوا آموختهاند:
«کلامت، تو را بر مَسند قدرت مینشاند!»
کاترین_پاندر
📕 قانون شفا
هنگامی که از کنفسیوس پرسیدند اگر امپراطور چین میشد نخستین عملی که به آن دست میزد چه بود،
پاسخ داد:
«دوباره سازی مفهوم کلمات».
او با خبر از اقتدار و نفوذ کلام
برای آفرینش، مرگ یا درمان،
نیک میدانست که با چه دقتی باید واژهها را برگزید.
همه فرهنگ ها و تمدن ها ، همنوا آموختهاند:
«کلامت، تو را بر مَسند قدرت مینشاند!»
کاترین_پاندر
📕 قانون شفا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای تو فدا کردیم جانها
کشیده بهر تو زخم زبانها
شنیده طعنههای همچو آتش
رسیده تیر کاری زان کمانها
اگر دل را برون آریم پیشت
ببخشایی بر آن پرخون نشانها
اگر دشمن تو را از من بدی گفت
مها دشمن چه گوید جز چنانها
بیا ای آفتاب جمله خوبان
که در لطف تو خندد لعل کانها
که بیتو سود ما جمله زیانست
که گردد سود با بودت زیانها
گمان او بسستش زهر قاتل
که در قند تو دارد بدگمانها
مولانا
کشیده بهر تو زخم زبانها
شنیده طعنههای همچو آتش
رسیده تیر کاری زان کمانها
اگر دل را برون آریم پیشت
ببخشایی بر آن پرخون نشانها
اگر دشمن تو را از من بدی گفت
مها دشمن چه گوید جز چنانها
بیا ای آفتاب جمله خوبان
که در لطف تو خندد لعل کانها
که بیتو سود ما جمله زیانست
که گردد سود با بودت زیانها
گمان او بسستش زهر قاتل
که در قند تو دارد بدگمانها
مولانا
در فسون نفس کم شو غرهای
که آفتاب حق نپوشد ذرهای
هست این ذرات جسمی ای مفید
پیش این خورشید جسمانی پدید
#مولانای_جان
که آفتاب حق نپوشد ذرهای
هست این ذرات جسمی ای مفید
پیش این خورشید جسمانی پدید
#مولانای_جان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
منم کوروش....!
شاه شاهان....
شاه بزرگ...
شاه راستین....
شاهی که
به خواست اهورامزدا شاه شد...!
شاه ایران...
شاه بابل..
شاه سومر..
شاه چهار مرز گیتی...
۷ آبان روز بزرگداشت کوروش کبیر فرخنده و
گرامی باد ...
شاه شاهان....
شاه بزرگ...
شاه راستین....
شاهی که
به خواست اهورامزدا شاه شد...!
شاه ایران...
شاه بابل..
شاه سومر..
شاه چهار مرز گیتی...
۷ آبان روز بزرگداشت کوروش کبیر فرخنده و
گرامی باد ...
یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد
من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان
گردون کجا به فکر سامان من بیفتد
#شهریار
.
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد
من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان
گردون کجا به فکر سامان من بیفتد
#شهریار
.
از یاد تـو بـرنـداشـتـم دسـت هـنـوز
دل هست به یاد نرگست مست هنوز
گر حال مرا حبیب پرسد گویید
بیمار غمت را نفسی هست هنوز
#شهریار
.
دل هست به یاد نرگست مست هنوز
گر حال مرا حبیب پرسد گویید
بیمار غمت را نفسی هست هنوز
#شهریار
.
چون برگ خزان پا به رکاب است دل ما
از خانه به دوشان شراب است دل ما
اینجا که منم قیمت دل هر دو جهان است
آنجا که تویی در چه حساب است دل ما
#صائب_تبریزی
.
از خانه به دوشان شراب است دل ما
اینجا که منم قیمت دل هر دو جهان است
آنجا که تویی در چه حساب است دل ما
#صائب_تبریزی
.
راز تو ز بیم خصم پنهان دارم
ورنه غم و محنت تو چندان دارم
گویی که ز دل نداریم دوست هَمی
آری ز دلت ندارم از جان دارم...
#انوری...
.
ورنه غم و محنت تو چندان دارم
گویی که ز دل نداریم دوست هَمی
آری ز دلت ندارم از جان دارم...
#انوری...
.
عاشق چو شوی تیغ به سر باید خورد
زهری که رسد همچو شکر باید خورد
هر چند ترا بر جگر آبی نبود
دریا دریا خون جگر باید خورد
#ابوسعید_ابوالخیر
.
زهری که رسد همچو شکر باید خورد
هر چند ترا بر جگر آبی نبود
دریا دریا خون جگر باید خورد
#ابوسعید_ابوالخیر
.
گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده، سرنگون باید رفت
تو پای به راه نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت كه چون باید رفت
#عطار
.
از پای فتاده، سرنگون باید رفت
تو پای به راه نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت كه چون باید رفت
#عطار
.
گر من سخن نگویم در وصف روی و مویت
آیینهات بگوید پنهان که بینظیری
گفتم مگر ز رفتن، غایب شوی ز چشمم
آن نیستی که رفتی، آنی که در ضمیری
#سعدی
.
آیینهات بگوید پنهان که بینظیری
گفتم مگر ز رفتن، غایب شوی ز چشمم
آن نیستی که رفتی، آنی که در ضمیری
#سعدی
.
خوش آن که نگاهش به سراپای تو باشد
آیینه صفت محو تماشای تو باشد
صاحب نظر آن است که در صورت معنی
چشم از همه بربندد و بینای تو باشد
#فروغی_بسطامی
.
آیینه صفت محو تماشای تو باشد
صاحب نظر آن است که در صورت معنی
چشم از همه بربندد و بینای تو باشد
#فروغی_بسطامی
.
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید
تا ندیدست تو را بر منش انکاری هست
#سعدی
.
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید
تا ندیدست تو را بر منش انکاری هست
#سعدی
.